فرصت زندگی
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 #حصر_پنهان #پارت_131 نگاهی به پیام ارمیا انداختم. کارشان تمام شد
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋
🕸🦋🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋🕸🦋
🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋
🕸🦋
🦋
#حصر_پنهان
#پارت_132
گوشه لبش بالا آمد و ادامه داد:
-به کارت برس!
و خواست راه بیوفتد که صدای جواد متوقفش کرد:
-علیآقا!
-بله؟
-میون صحبتاشون حرف از یهمهمونی برای حدود دوماه بعده که گویا همه حضور دارند، همه! حداقل کل رؤساشون و البته از حرفاشون معلومه که خردهپاهاهم هستن.
علی ابرو درهم برد، باید میفهمید چهخبر است! بهسمت اتاقش قدم برداشت تا جزءبهجزء گزارش نوشتهشده تا اینلحظه که جواد برایش فرستاده بود را بررسی و بالاوپایین کند!
در راه با دیدن وحید لبخندی زد. وحید به رسم ادب ایستاد و سلام کرد. علی جواب داد:
-سلام آقاوحید! خداقوت!
وحید لبخندی زد و سربهزیر شد:
-ممنونم!
-همهچی خوب پیشرفت دیگه، مشکلی که نبود؟
سرصاف کرد و بالحنی مطمئن جواب داد:
-نه آقا مشکلی نبود، خوب پیشرفت خداروشکر!
-میگم چطوری به تسنیم نگاه کردی که بهم پیام داده یه نفرو دیدم که از نگاهش معلوم بود منو میشناسه و کل مشخصاتتو ریخت وسط؟
وحید تکخند آرامی کرد و جوابی نداد.
-وقتی گفتم از خودمونی، کپ کرد، بندهخدا فکر نمیکرد با اون تیپت از ما باشی!
وحید چشمانش را زیرانداخت و لبخند دنداننمایی زد. علی آرام به سرشانهاش زد و گفت:
-برو به کارت برس! موفق باشی!
-ممنونم آقا، التماس دعا!
#ادامه_دارد
#کپی_در_شان_شما_نیست
✍م.خوانساری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بازگشت به پارت اول👇
https://eitaa.com/forsatezendegi/4821
🦋
🕸🦋
🦋🕸🦋
🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋🕸🦋
🕸🦋🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋
منتظر نقد و نظرات با ارزشتون هستم👇
https://6w9.ir/Harf_10582246
@zsk_313
هدایت شده از عباس نژاد
2.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یکشنبه_های_تحصیلی
🤯دیگه نگران امتحان نباش! با این ۹ تکنیک، درسهات رو قورت بده! 🤯
📚🧠 یکشنبه این هفته، یک سفر علمی به دنیای مهارتهای مطالعه و یادگیری داریم! 🚀
اگر تو هم از امتحانها فراری هستی، این برنامه مخصوص خودته!
✅ داخل این برنامه یاد میگیریم:
🔸تعیین هدف یادگیری 🎯
🔸مرور فعال ✅
🔸فاصلهگذاری 📅
🔸خودتنظیمی و مدیریت زمان ⏰
🔸بسط معنایی 💡
🔸یادداشتبرداری مؤثر 📝
🔸و...
مطمئن باش بعد از این برنامه، دیگه هیچ امتحانی نمیتونه جلوتو بگیره! 😉💪
#یکشنبه_های_تحصیلی
#مهارت_های_مطالعه
انجمن علمی روانشناسی | دانشگاه طلوع مهر قم
https://eitaa.com/Psychology_tolouemehr
هدایت شده از رخ
رویداد خانواده برگزار میکند:
«خانواده و زندگی خانوادگی در نیجریه»
مهمان : فاطمه تی تی از نیجریه
میزبان : دکتر سمیه خراسانی
🔘روش شرکت: حضوری و مجازی
📆تاریخ: دوشنبه ۱۴۰۴/۴/۳۰
🕰زمان: ساعت ۱۷-۱۵
🌏مکان: قم،بلوار محمدامین،کوچه ۸، ساختمان جامعه المرتضی،طبقه دوم، سالن اجتماعات
🆔ثبت نام:
@Mirhoo
#رویداد_خانواده
#پانزدهمین_نشست
#آشنایی_با_ملل
#نیجریه
@familyevent
فرصت زندگی
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 #حصر_پنهان #پارت_132 گوشه لبش بالا آمد و ادامه داد: -به کارت ب
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋
🕸🦋🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋🕸🦋
🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋
🕸🦋
🦋
#حصر_پنهان
#پارت_133
و رفت. علی در اتاقش را باز کرد و داخل رفت. اول میخواست خودش اطلاعات را بررسی و یک جمعآوری کلی بکند بعد به بچهها خبر دهد. با یک بسمالله سیستم را روشن و کارش را شروع کرد.
***
دستانش را روی میز گره و لب باز کرد:
-خب نظرتون؟
امیر و حسین و جواد هرکدام دستبهسینه روی صندلی نشسته و در فکر بودند. بعداز اینکه کمی در ذهن، دادهها را بررسی و وقایع حاصلاز نقشه علی را پیشبینی کردند، در جواب علی گفتند:
-بهنظر من که خیلیخوبه، یعنی چارهای جز این نداریم مگر اینکه بخوایم منتظر یهفرصت دیگه بمونیم که دلیلی نداره.
امیر پی حرف حسین را گرفت:
-آره دیگه، وقتی همهشون جمعند، چرا نریزیم رو سرشون؟ تازه اینطوری اگه نقشهای برای بههمریختن نظم
جامعه داشته باشند جلوشونو میگیریم.
-آره هرچی جولون ندند بهتره!
علی به جواد نگاه کرد:
-شما نظری نداری؟
جواد دستانش را از روی سینه باز کرد و روی دسته صندلی گذاشت. باخنده گفت:
-آقا من همهجوره آمادهم، هرچی شما بگی!
گوشه لب علی بالا رفت:
-خوبه! پس تا دوماه دیگه برنامهریزی میکنیم و آماده میشیم. موقعیت مکانی محل مهمونیو دقیق درمیارید و به محیط و ساختمونش کاملا مسلط میشید. تکتک سوژههای بزرگو، چه جدید چه قدیم، زیرنظر میگیرید و رفتوآمداشونو چک میکنید، آدرس دقیق همهشونو میخوام! پاشید بچهها، پاشید که کلی کار داریم!
حصر هفتم
دستانم را به دوطرف کشیدم و نفسم را با تمام وجود رها کردم. بالأخره امتحانات ترم تابستانهامهم تمام شد؛ هرچندکه نمراتم قطعا عالی نخواهند شد اما خب قبول میشدم. با اینوضعیتی که امسال داشتم همینهم از سرم زیاد بود! دیگر از سال بعد باید به درسم میچسبیدم؛ آخر من کی به سیزده یا چهارده راضی میشدم؟!
#ادامه_دارد
#کپی_در_شان_شما_نیست
✍م.خوانساری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بازگشت به پارت اول👇
https://eitaa.com/forsatezendegi/4821
🦋
🕸🦋
🦋🕸🦋
🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋🕸🦋
🕸🦋🕸🦋🕸🦋
فرصت زندگی
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋🕸🦋 🕸🦋🕸🦋 🦋🕸🦋 🕸🦋 🦋 #حصر_پنهان #پارت_133 و رفت. علی در اتاقش را باز کرد و داخل رفت.
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋
🕸🦋🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋🕸🦋
🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋
🕸🦋
🦋
#حصر_پنهان
#پارت_134
دستم را به دسته کیفم تکیه داده و به طرف در میرفتم که گوشی در دستم لرزید و صدایش بلند شد. نگاهش کردم، پارسا
بود.
-سلام داداش!
-سلام آبجی خوشگله! چهخبر؟ بالأخره امتحانات تموم شد؟
-آره خداروشکر! کلشو دادم رفت.
-خب الحمدلله! پس بیا بیرون تا بریم!
-کجا بریم؟ اصلا مگه تو کجایی؟
-من جلوی در دانشگاهتونم. اومدم بریم هرجا دوست داری!
دیگر جلوی در دانشگاه بودم. کمی اطراف را نگاه کردم و جلوتر، ماشین پارسا را دیدم که داشت پیاده میشد. سریع برگشتم داخل و گفتم:
-وای داداش دستتدردنکنه؛ اما من خوابگاهم! یکم کار دارم بعدش دوست داشتم برم خونه دایی؛ البته هنوز بهشون خبر ندادم.
-خب میام خوابگاه سراغت، باهم بریم. خودمم بهشون خبر میدم.
-نه داداش ممنون! تو برو من خودم میام، یهوقت کارام طول میکشه شرمندهت میشم.
-دشمنت شرمنده خانم هنرمند! شرمندگی نداره.
-داداش جونم خستهای، تو برو بعد من میام دیگه؛ اصلا شاید همزمان رسیدیم. اگه بیای سراغم بعد بریم خونه دایی خیلی راهت دور میشه. تهرانه ها، کلی باید تو ترافیک بمونی! برو اینطوری منم راحتترم.
-باشه! دوست داشتم زودتر ببینمت ولی خب هرجور راحتی! پس من میرم توهم زودتر بیا!
-باشه! دستتدردنکنه داداشی! شاید اینطوری همو زودتر دیدیم. فقط یادت نره به داییاینا خبر بدی!
-خیالت تخت! خداحافظ آبجی!
-خداحافظ داداش!
گوشی را قطع کردم و نفسی آسوده کشیدم. خدا مرا ببخشد چقدر دروغ گفتم!
مانتویم بلند و نسبتا خوب بود؛ اما به دلیل اینکه هنوز در مأموریت بودم و نقش تسنیم جدید را بازی میکردم، چادر نداشتم و نمیخواستم پارسا مرا بدون چادر ببیند.
بازهم ′استغفرالله′ی زیرلب زمزمه کردم. کمی حساب کردم، اگر تا خوابگاه میرفتم و چادر برمیداشتم خیلی دیر میشد و واقعا خسته کننده بود. شاید اینطور من و پارسا تقریبا همزمان میرسیدیم اما شک برانگیز نبود چراکه خانه دایی به خوابگاه نزدیکتر بود تا دانشگاه، پس دربستی تاخانه داییاینا گرفتم؛ البته باید در راه چادرهم میخریدم!
***
#ادامه_دارد
#کپی_در_شان_شما_نیست
✍م.خوانساری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بازگشت به پارت اول👇
https://eitaa.com/forsatezendegi/4821
🦋
🕸🦋
🦋🕸🦋
🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋🕸🦋
🕸🦋🕸🦋🕸🦋
🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋🕸🦋
منتظر نقد و نظرات با ارزشتون هستم👇
https://6w9.ir/Harf_10582246
@zsk_313
هدایت شده از حوزه های علمیه خواهران کشور
#مصاحبه
#زن_و_خانواده
🔺زنانی که حقوقشان به واسطه قرآن رسمیت یافت/ از عدم رسمیت در عصر جاهلیت تا تحولات اسلاممدارانه حقوق زنان
🔰فارغالتحصیل رشته فقه و اصول سطح سه حوزه علمیه خواهران و دانشجوی دکتری «مطالعات #زن_و_خانواده»، در گفتوگویی با اشاره به موضوع «تحولات حقوق #زنان در #ارث پس از نزول آیات ۱۱ و ۱۲ سوره نساء» به تحلیل ابعاد تاریخی، فقهی و اجتماعی این آیات و تأثیر آن بر تحولات حقوقی و اجتماعی زنان پرداخت که میتوانید در ادامه از آن بهرهمند شوید.
متن کامل گفتوگو:
🌐news.whc.ir/x3csD
🌸کانال رسمی حوزههای علمیه خواهران
🆔 @whc_ir
🌐 news.whc.ir
📌 اخبار بیشتر را اینجا بخوانید👇
🆔@kowsarnews