🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
💫 #کلید_سعادت 💫
#سوره_نساء
ثواب قرائت این بخش هدیه به دو شهید بزرگوار
🌹 #شهید_بهرام_بیضایی
🌹 #شهید_صمد_محمدی
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
🔺 #بعد_از_عاشورا_چه_شد ؟
💠 #قسمت_بیست_و_چهارم
💢 #پارت_دوم
⚫️ #ماه_صفر
ماجرای مواجهه سهل ساعدی از صحابه پیامبر با کاروان اسرا در شام
.... در آن هنگام كه با آن افراد سرگرم گفتگو بودم، دیدم كه پرچمهایی یكى پس از دیگرى نمایان شد،
ابتدا سرى نورانى و زیبا را بر سر نیزه دیدم احساس كردم میخندد و آن سر مبارك حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) بود،
سپس سوارى را دیدم كه نیزهاى در دست داشت و سر مبارك امام حسین (علیه السلام) بر آن قرار داشت!
و آن سر از نظر صورت، شبیه ترین مردم به رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بود، و شكوه و عظمتى فوق العاده داشت و نور از او مى تابید، محاسنش حاكى از پیرى بود اما خضاب شده بود، در حالى كه لبخندى بر لبان مباركش داشت چشم به سوى شرق دوخته بود، و باد محاسن شریفش را به چپ و راست حركت مى داد، گویى امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) بود.
و آن نیزه را مردى به نام عمرو بن منذر در دست گرفته و پیش مى آمد.
📌#سهل گوید:
#امكلثوم را دیدم كه چادرى بسیار كهنه بر سر گرفته و روى خود را بسته بود. بر امام زین العابدین و اهل خاندان او سلام كرده خود را معرفى نمودم،
گفتند: اگر میتوانى چیزى به این نیزهدار كه سر امام را مببرد، بده تا جلوتر برود و در اینجا نایستد! كه ما از نگاه مردم در زحمتیم! (😭😭😭)
رفتم و یكصد درهم به آن نیزهدار دادم كه شتاب كند و از بانوان دور شود؛ كار بدین منوال بود تا سرها را به نزد یزید (لعنت خدا بر آنها ) بردند....
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
🦋 #رفیق_آسمانی 🦋
#شهید_حسن_باقری🌹
#روایتی_کوتاه 📜
◽عصر بود که از شناسایی اومد انگار
با خاک حمام کرده بود! از غذا پرسید؛
نداشتیم!
🍢یکی از بچهها تندی رفت از شهر چند
سیخ کوبیده گرفت. کوبیدهها رو که
دید، گفت:"این چیه؟" بشقاب رو زد
کنار و گفت: "هر چی بسیجیها خوردن
از همون بیار، نیست؟ نون خشک بیار!"
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷