12.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸نظریه مارپیچ سکوت
#نظریه مارپیچ سکوت خانم الیزابت نوئل نئومان یک نظریه مرتبط با چگونگی شکلگیری افکار عمومی است. بر اساس این نظریه؛ اگر افراد حس کنند از نظر فکری در اقلیت قرار دارند یا احساس کنند افکار عمومی در جهت فاصله گرفتن از فکر آنهاست، ترجیح میدهند سکوت اختیار کنند وهر چقدر اقلیت بیشتر سکوت کند، مارپیچ سکوت تشدید میشود. به عنوان مثال هنگامی که توزیع افکار و عقاید توسط رسانههای جمعی به عنوان فکرهای مسلط و رایج و غالب به طرزی پیوسته ارائه شود، حمایت از عقیده اقلیت به مرور ضعیف و گرایش به عقیده اکثریت بیشتر میشود و مارپیچ سکوت در جامعه شکل میگیرد.
@geraliit
#نظریه
#فیلم
🔸 نظریه انتقادی
نظریه انتقادی (CRITICAL THEORY) جنبشی فکری-فلسفی است در نقد فرهنگ و جامعه که در سال ۱۹۳۰ در آلمان ارائه شد. این نظریه به نحوه توزیع قدرت در جامعه توجه دارد و اینکه چه عناصری در کنترل عدهای هستند. نظریه انتقادی در واقع از نظر رسانهای مراقب این نکته است که رسانهها چه نمادها و چه انگارههایی را برای سلطه عدهای و برای سرکوب عدهای دیگر به کار میگیرند.
ریشه اندیشه انتقادی در مکتب فرانکفورت و در راس آن تئودور آدورنو (۱۹۰۳- ۱۹۶۹) بود که معتقد بود صنایع فرهنگی (یا همان صنایع سرگرم کننده) ایجاد نیاز میکنند؛ بر کالاهای مادی تاکید میورزند و به خاطر عدهای اندک اما ثروتمند به مصرف دامن میزنند.
عکس | آدورنو - هورکهایمر
#نظریه
@geraliit
🔸 مدار فرهنگ
#مدار_فرهنگ نظریهای است که توسط پاول دوگی و همکارانش در سال ۱۹۹۷ ارائه شد.
این نظریه چرخه مصرف فرهنگی را در پنج نقطه تعقیب میکند: تولید، مصرف، قاعدهمند شدن، بازنمود و هویت.
#نظریه
@geraliit
تاملی بر نظریه مارپیچ سکوت
این روزها و در فضای غلبه رسانه ها، دو مساله فراموش شده است؛ نخست اینکه براساس استدلال، مطالعه و نتیجه گیری خودمان تحلیل کنیم و در واقع صاحب #تحلیل باشیم و نکته دیگر اینکه #کار_درست را انجام دهیم حتی اگر غالب جامعه یا براساس تعارف یا برای ترس از تنها ماندن و ... راه دیگری را بروند.
نکته دیگر اینکه رسانه ها قدرت زيادي دارند تا آنجاكه مي توانند شما را جادو كنند و سررشته افكارتان را در دست بگيرند. اما اگر به آنها علاقه اي نداشته باشيد، اگر نتوانند شما را جادو كنند و اگر نتوانند در عقايدتان تغييري ايجاد كنند، بازهم مي توانند دست و پايتان را ببندند و به سكوت وادارتان كنند.
نظريه #مارپيچ_سكوت چنين ادعايي دارد و مي گويد حاكمان رسانه ها با حذف تدريجي مخالفان خود، مي توانند هر روز تعداد بيشتري را به خاموشان جامعه اضافه كنند. خاموشانی که به دلایلی مثل طرد شدن، تنهایی، غلبه اکثریت و .... عطای «خود بودن» را بر لقایش می بخشند.
در این سیطره رسانه ای، فرهنگ ها تغییر می کنند، ارزش ها به ضد ارزش تبدیل می شوند و برعکس و درنهایت و در اکثر مواقع جامعه ای تهی از صداقت و دانش و سرشار از آنچه رسانه ها تزریق کردند، باقی خواهد ماند.
رسانه به ما می گوید ایران عصبانی ترین کشور دنیاست و همه متاثر از آن، باور می کنند اما همین رسانه به ما نمی گوید مثلا در صد روز گذشته 52 نفر در لندن با چاقو کشته شده اند. چرا؟ چون تصمیم بر این است ما خودمان را عصبی ترین مردم دنیا بدانیم و خارج همیشه برای ما خارج باشد؛ جایی که مهد خوشبختی و آرامش و ... است.
این سطرها را نوشتم تا بگویم اول اینکه رسانه ها با #تکرار و #تداعی_معانی و #کلیشه_سازی و #بزرگنمایی و جدیدا با #محونمایی، فرصت تامل روی مسائل را ار ما می گیرند. در واقع ما در معرض بمباران خبری و اطلاعاتی هستیم و اساسا فرصتی برای تفکر درباره آنچه رخ می دهد، نداریم.
حواسمان باشد نکند موج رسانه ما را با خود ببرد. نکند در مارپیچ سکوت صدایمان خاموش شود. نکند تسلیم سرعت اخبار شویم و فکر کردن به زوایای مختلف آن را فراموش کنیم. نکند به مخاطبانی که هر چه گفتند را باور می کنند، تبدیل شویم. قصد رسانه هراسی نیست؛ هدف تاکید بر مهمترین ویژگی انسان یعنی «تفکر» است. از رسانه نترسید چون ترس ممکن است باعث تسلیم شود، در برابر رسانه قوی ظاهر شوید. اگر او برای مدیریت کردن شما برنامه ریزی می کند، شما هم دروازه بانی خوبی در برابر محتواها داشته باشید. رسانه بدون شما هیچ است. پس قدرت خودتان را دو دستی تقدیم آن نکنید. قدرت شما «تفکر» شماست.
منبع: عصر هوشمندی
#نظریه
@geraliit
🔸مسیر ٧ مرحلهای نظریههای ارتباطی
نظریههای ارتباطی تا کنون هفت مرحله را از سر گذراندهاند:
۱. ارتباطات به عنوان معانی بيان (رتوریک) كه بين دوره ۱۹۰۰ تا ۱۹۵۰ مطرح بوده و اين دوران دوره غلبه تلقیهای زبانی و ادبی از ارتباطات بوده است و به ارتباطات از زاويه قدرت بيان و علم بديع نگريسته میشده است عليالقاعده از اين ديدگاه، تسليم بودن #مخاطب حرف اول و آخر است
۲. ارتباطات و علوم اجتماعی از ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ که دوره غلبه بحثهای مرتبط با #تاثيراترسانهای است و آرای ويلبر شرام، هارولد لسول، کورت لوين و پاول لازارسفلد و کارل هولند و برنارد برلسون مطرح بوده است.
۳. مرحله سوم (۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰) انقلاب تجربی يا به عبارت بهتر دوران قرار گرفتن نظريهها در لوله آزمايش است که دوره مرزبندی دقيقتر پژوهشهای ارتباطی با تحليلهای تاريخی بيانی متکی بر متن و نيز دوره مطرح شدن مدل ارتباطی خطی شانون و ويور بوده است. (باز هم تسليم تلقی کردن مخاطب)
۴. در مرحله چهارم كه در واقع دهه پرآشوب ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ است شاهد تاكيد بر #ارتباطاتميانفردی هستيم و اين محصول جنبشهای مدنی در آمريکا است كه به اين ادبيات ارتباطی غنا میبخشد و فقط در همين دوره است که باورهای مربوط به بیقدرتی و انفعال مخاطبان تا حدودی دچار آسيب میشود.
۵. در مرحله پنجم (۱۹۶۵ تا ۱۹۸۰) يك نوع رتوریک نوين پا میگيرد که در اين دوران دوباره بحثهای اقناع جان میگيرند و عبارت #مارشال_مکلوهان مبنی بر رسانه همان پيام است طرف توجه قرار میگيرد و اين در حالی است که آمريکا در اين دوران از وجود #نظريههایانتقادی در اروپا بیخبر است
۶. خاصيت دوره ششم (۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰) تعقيب و جستجو برای يك مدل جهانی است و در اين مرحله پس از دو دهه مطالعات تجربی به خلا يک تئوری بزرگ واحد در قبال فرايند ارتباط پی برده میشود و کتاب ساختار انقلابهای علمی، فيلسوف علم توماس کوهن تاثير عميقی بر حوزه ارتباطات میگذارد و نظريه پردازان ارتباطات پی میبرند که علم از پارادايم جهانی برخوردار بوده و آنان تا آن هنگام از وجود آن بیاطلاع بودهاند.
۷. اما مرحله هفتم كه به دوره انرژی و اضطراب معروف است و از ۱۹۸۰ تا امروز را در برمیگيرد در واقع با دورانی مواجه شدهايم که درآن چند رگه پژوهشی غلبه يافته است: پژوهشهای تحليلی، روشهای مبتنی بر قوم نگاری، نفوذ به جعبه سياه ذهن از طريق توجه به فرايندهای شناختی، مطالعه روابط بين فردی، باور به پلوراليسم و تفکيک كه همه بر خلاف توجه به مدل جهانی در دوره قبلی است.
#تاریخ #ارتباطات #نظریه
@geraliit
آکادمی تخصصی سواد رسانهای
#نظریه #زوم
🔸نظريه کاشت جرج گربنر
▫️نظریهپرداز: جورج گربنر (١٩١٩-٢٠٠۵)
▫️تعریف: بینندگان ثابت #تلویزیون به تدریج به این نتیجه میرسند که جهان سرشار خشونت است.
گرایش به روشهای کیفی در #نظریهکاشت (۱۹۷۳) #جورج_گربنر ریشه دارد. بر اساس این نظریه تنها رفتارها و ارزشهای خاصی در درون بافت یک فرهنگ خاص کشت مییابند.
نظریه کاشت* (کشت) جورج گربنر استاد دانشگاه آمریکایی در رشته ارتباطات یکی از نظریاتی بود که کاملاً توانست نظریههای مبتنی بر #تجربهگرایی و #کمیت را به چالش بکشاند. عدهای معتقدند کسانی که روزانه ساعات زیادی را صرف تماشای تلویزیون میکنند، خیلی راحتتر از کسانی که تلویزیون نمیبینند تسلیم انگارههای واقعیت میشوند (انگارههایی که به نفع نخبگان اقتصادی جوامع در تلویزیونها عرضه میشوند).
پیروان این نگرش معتقدند با اینکه برخی از تأثیرات رسانهها را میتوان اندازهگیری کرد، جهت این تأثیرات، درجه تأثیرگذاری، میزان پایایی و آینده آن را نمیتوان پیشبینی کرد. آنها معتقدند تأثیرات را باید به صورت موردی بررسی کرد و حتی در این صورت نیز امکان تعمیم یافتهها وجود ندارد.گربنر که متولد بوداپست در مجارستان بود در سال ١٩٣٩ به آمریکا مهاجرت کرد. گربنر مدتی رئیس دانشکده ارتباطات #آننبرگ در دانشگاه پنسیلوانیا بود. گربنر و همکارانش ادعا کردند که مواجهه سنگین با تلویزیون باعث کاشت باورهای مبالغهآمیز در مورد میزان خشونت در جامعه میشود و یک حس عدم امنیت، قربانی شدن و بی اعتمادی میانشخصی میشود. این مجموعه نگرشها را سندروم دنیای کثیف میخوانند.
* Cultivation Theory
🔸 مثالی از نظریه #برجستهسازی #برجسته_سازی
بخشی از گزارش پايگاه خبری ورزش سه را در زیر میخوانید. ورزش سه با این ادبیات و اطلاعاتی که به خواننده میدهد قصد دارد مسابقه امروز بین استقلال و پرسپولیس را بیش از اندازه بزرگ کند و بر آگاهی و اطلاعات مردم تأثیر بگذارد. علاقمندان به فوتبال از حساسیت این مسابقه در جدول آگاه هستند اما این حساسیت تا آنجا نیست که کار و زندگی همه مردم را تحت تاثیر قرار دهد. این نوع نگارش در رسانه، نمونهای از برجستهسازی رویدادها است.
بخشی از گزارش پایگاه خبری ورزش سه را بخوانید:
لحظه به لحظه با استقلال - پرسپولیس
زنده: حواشی دربی، شاید جنجالیتر از همیشه!
حواشی شهرآورد را از همین حالا با خبرنگاران ما دنبال کنید.
به گزارش “ورزش سه”، شهرآورد پایتخت در حالی از ساعت ۲۰ آغاز خواهد شد که در پایتخت همه چیز تحتتاثیر این جدال حساس قرار گرفته و باوجود برگزاری ۷ بازی دیگر، تمام توجهات به این بازی معطوف شده است.
#نظریه
🆔 @geraliit
#ارتباطات #تلویزیون
#نظریه🔸منطق رسانهای
نظریه #منطقرسانهای میگوید قالبها و سبکهای رایج رسانهای به عنوان وسیلهای برای درک جهان عمل میکنند. امروزه ریشه عمیق رسانهها در آگاهی فرهنگی به این معناست که مصرف کنندگان رسانه کافیست تنها برای چند لحظه با یک برنامه تلویزیونی خاص مواجه شوند تا بفهمند یک برنامه خبری است، یا یک کمدی و یا یک نمایش واقعی. فراگیر بودن این قالبهای رسانهای به این معناست که فرهنگ ما از سبک و محتوای این برنامهها به عنوان راههایی برای تفسیر واقعیت استفاده میکند. به عنوان مثال، در نظر بگیرید که یک برنامه خبری تلویزیونی مکرراً بحثهای داغ بین طرفهای مخالف را در مورد مسائل سیاست عمومی نشان میدهد. این نوع از مناظرهها برای کسانی که به طور مداوم این نوع برنامهها را میبینند در نهایت به رویهای برای رفع اختلاف نظر تبدیل میشود.
منطق رسانهای بر نهادها و بر افراد تأثیر میگذارد. بشارتدهی تلویزیونی مدرن (تلونجلیست) در امر تبلیغ تلویزیونی توسط شخصیتهای مذهبی تکامل یافته و از دیگر سو، استفاده از تلویزیون برای مبارزات سیاسی هم باعث شده تا نامزدها تصویر فیزیکی خود را هم بخش مهمی از کمپین بدانند.
▫️دیوید آلتاید و رابرت اسنو، جهانهای رسانهای در عصر پساروزنامهنگاری (نیویورک: والتر دو گروتر، ١٩٩١)، صفحات ٩-١١.
@geraliit