eitaa logo
غلط ننویسیم
16.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
172 ویدیو
3 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
دربارۀ «را»ی پس از فعل این جمله را در نظر بگیرید: کتاب را خواندم. این جمله یک گروه اسمی و یک گروه فعلی دارد: [کتاب] گروه اسمی [را] نشانۀ مفعولی [خواندم] گروه فعلی. گروه اسمی در نقش مفعولی به‌کار رفته (چون پس از آن را آمده). حال می‌توانیم این گروه اسمی را گسترش دهیم: [کتابی که دیروز خریدی] کتاب هستۀ این گروه اسمی است و که دیروز خریدی وابسته است. همچنان این گروه اسمی در نقش مفعول به‌کار رفته و چیزی تغییر نکرده. را هم که پس از مفعول می‌آید. پس می‌شود: کتابی که دیروز خریدی را خواندم. ظاهراً این کاربرد جدید است. دست‌کم من در فارسی کهن شاهدی برای آن نیافته‌ام. در فارسی کهن را پس از هستۀ گروه اسمی‌ای که نقش مفعولی دارد (در جملۀ یادشده: کتاب) به‌کار می‌رفته. اگر بخواهیم نوشته‌مان طبق فارسی کهن باشد، باید را را پس از هسته بیاوریم (یعنی پس از کتاب)، ولی چنان‌که دیدیم، در فارسی امروز را پس از گروه اسمی‌ای که نقش مفعولی دارد «نیز» می‌آید (یعنی پس از خریدی). این کاربرد در گفتار هم رواج دارد و آنچه در گفتار به‌کار می‌رود درست است. 🖊@ghalatnanevisim
✅ ... داره تبدیل به انرژی می شه تا ما بتونیم زندگی روزانه مونو داشته باشیم. ❌ ... داره آماده می شه تبدیل به انرژی شدن تا ما بتونیم زندگی روزانه مونو داشته باشیم. * گفته شده در یه برنامه ی زنده ی تلویزیونی در شبکه ی ۴ سیما 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت پنجاه و چهارم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-آذرگشسپ: آتشکده‌ای در کنار دریاچه‌ی چیچست (ارومیه) که پشتیبان سواران بوده و به‌همین‌خاطر نماد تندی و شتاب، دلیری و نیز درخشش است. -دم زدن: ایستادن و نفس تازه کردن -پلنگ: استعاره‌ی اسب در سرعت و قدرت -چرمه: اسب -فرستاده از پیش او باد گشت / به زیراندرش چرمه پولاد گشت: سوار چنان تاخت که انگار خودش باد شده و اسبش در استقامت چون فولاد. -چماننده یوز و، رمنده شکار: (سام) مشغول شکار بود و یوز می‌دواند پی شکار و شکار از او می‌رمید. -دمان: نفس‌زنان -هم‌اندرزمان: در همان‌زمان، درجا -پرسیدن: درمعنی احوال‌پرسی کردن در شاهنامه بسیار به کار می‌رود. -تیغ: قله، چکاد -دستان: نام زال است به‌معنی نیرنگ، که احتمالا به‌خاطر ارتباط او با سیمرغ و جادوهای او باشد. خود "زال" هم که همان "زر" است که تغییر کرده، به‌معنی پیر است و ترکیب مکرر "زال زر" هم در شاهنامه بسیار استفاده شده. -پسندش نیامد چنان آرزوی: خواهش زال خوشایند سام نبود. -چنین داد پاسخ که: آمد پدید / سخن هر چه از گوهر بد سزید: (سام) گفت: حرف‌های پنهانیِ بدنهاد رو شد. به‌قول امروزه: اصلشو رو کرد. -نخچیر: شکار -داوری: ستیزه، لجبازی -بخش: تقدیر -از اختر بجویید و پاسخ دهید / سر نامه بر بخش فرخ نهید: تقدیر پیوند زال و رودابه را ببینید و امیدوارم تقدیر خوبی ببینید! به‌قول امروزی‌ها خوش‌خبر باشید ها! با خبر خوب برگردید ها! 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 دانى كه چه گفت زال با رستم گرد دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد ديديم بسى، كه آب سرچشمه خرد چون بيشتر آمد شتر و بار ببرد 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب اول : در سیرت پادشاهان 🌺 حکایت ۶ 💫 پادشاهى نسبت به ملت خود ظلم مى كرد، دست چپاول بر مال و ثروت مردم دراز كرده و آن چنان به آنان ستم می نمود كه آنها به ستوه آمدند و گروه گروه از كشورشان به جاى ديگر هجرت كردند و غربت را بر حضور در كشور خود ترجيح دادند. همين موضوع موجب شد كه از جمعيت بسيار كاسته و محصولات كشاورزى كم شود و به دنبال آن ماليات دولتى اندک و اقتصاد كشور فلج و خزانه مملكت خالى گرديد. ضعف دولت او موجب جرات دشمن شد، دشمن از فرصت استفاده کرد و تصميم گرفت به كشور حمله كند و با زور وارد مملكت شود 🔸هر كه فريادرس روز مصيبت خواهد 🔹گو در ايام سلامت به جوانمردى كوش 🔸بنده حلقه به گوش ار ننوازى برود 🔹لطف كن لطف كه بيگانه شود حلقه به گوش   در مجلس شاه(چند نفر از خيرخواهان ) صفحه اى از شاهنامه فردوسى را براى شاه خواندند كه در آن آمده بود: "تاج و تخت ضحاک پادشاه بيدادگر با قيام كاوه آهنگر به دست فريدون واژگون شد." تو نيز اگر همانند ضحاک باشى، نابود مى شوى. وزير از شاه پرسيد: آيا مى دانى كه فريدون با اينكه مال و حشم نداشت، چگونه اختياردار كشور گرديد؟ شاه گفت: چنانكه از شاهنامه شنيدى، جمعيتى متعصب دور او را گرفتند، و او را تقويت كرده و در نتيجه او به پادشاهى رسيد. وزير گفت: اى شاه ! اكنون كه گرد آمدن جمعيت، موجب پادشاهى است، چرا مردم را پريشان مى كنى ؟ مگر قصد ادامه پادشاهى را در سر ندارى ؟ 🔸همان به كه لشكر به جان پرورى 🔹كه سلطان به لشكر كند سرورى  شاه گفت: چه چيز باعث گرد آمدن مردم است؟ وزير گفت: دو چيز؛ اول كرم و بخشش، تا به گرد او آيند. دوم رحمت و محبت، تا مردم در پناه او ايمن كردند، ولى تو هيچ يك از اين دو خصلت را ندارى... 🔸نكند جور پيشه سلطانى 🔹كه نيايد ز گرگ چوپانى 🔸پادشاهى كه طرح ظلم افكند 🔹پاى ديوار ملک خويش بكند   شاه از نصيحت وزير خشمگين و ناراحت شد و او را زندانى كرد. طولى نكشيد پسر عموهاى شاه از فرصت استفاده كرده و خود را صاحب سلطنت خواندند و با شاه جنگيدند. مردم كه دل پرى از شاه داشتند، به كمك پسر عموهاى او شتافتند و آنها تقويت شدند و براحتى تخت و تاج شاه را واژگون كرده و خود به جاى او نشستند، آرى : 🔸پادشاهى كو روا دارد ستم بر زير دست 🔹دوستدارش روز سختى دشمن زورآور است 🔸با رعيت صلح كن وز جنگ خصم ايمن نشين 🔹زانكه شاهنشاه عادل را رعيت لشكر است 🖊@ghalatnanevisim
📚عنوان: قافیه شعر بیاموزیم ✍نویسنده: اسماعیل امینی انتشارات: ایهام در مقدمه‌ی این کتاب به قلم نویسنده آمده است: در میان عناصر شعری "قافیه" بیش از همه شناخته شده است. بسیارند کسانی که ممکن است وزن شعر را نشناسند، تخیل و تصویر و زبان شعر را چندان نشناسند اما وقتی جملات قافیه دار را می‌بینند خیال می‌کنند آن جملات شعر هستند و از آن جالب‌تر این که برخی تصور می‌کنند هرکسی که بتواند جملات قافیه دار بسازد، شاعر است و این کلمات آهنگین از فراسوی جهان به او الهام می‌شود! خیلی‌ها هم با همین خوش خیالی‌ها، همین که چند جملۀ موزون و آهنگین می‌نویسند از این که ناگهان شاعر شده‌اند هیجان زده و خوشحال می‌شوند و خوش به حال‌شان می‌شود! 🖊@ghalatnanevisim
بیاد استاد ❌ به یاد استاد ✅ «به» حرف اضافه است و باید با فاصله نوشت. چهار نهاد اداری هم امضا کرده‌اند! 🖊@ghalatnanevisim
🔷موارد استفاده از نیم فاصله ⚡️نکته چهارم:‌ پسوند «وار» از نظر پیوسته‌نویسی از قانون خاصی پیروی نمی‌کند. در بعضی واژه‌ها نیم‌فاصله و در برخی دیگر پیوسته نوشته می‌‌شود: طوطی‌وار، فردوسی‌وار، پری‌وار، بزرگوار، سوگوار، خانوار 🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق شو‌ی‌ و یار نداند سخت است دل‌ دادی و دلدار نداند سخت است صدبار به صد شیوه نشانش دادی این کارِ تو را کار نداند سخت است 🖊@ghalatnanevisim
چند جایگزین فارسی حق‌الزحمه        👈 دستمزد حقیر                    کوچک حصول                  به دست آوردن باطن                     نهان اتمام                     پایان سابقه                    پیشینه 🖊@ghalatnanevisim
جمله‌های بی‌فعل در زبان‌فارسی ✳️ جمله‌های بی‌فعل در فارسی‌باستان: جمله‌های بی‌فعل از قدیم‌ترین زمان‌ها، یعنی از عهد باستان در زبان فارسی سابقه دارد: 1⃣ مناپیتاویشتاسپه (از کتبیهٔ بیستون ۱/۴)، یعنی پدر من ویشتاسپ (گشتاسب) است. معنی تحت‌اللفظی آن چنین است: «پدر من ویشتاسب». 2⃣ منا اهورامزدا (کتبیهٔ شوش) یعنی منم اهورامزدا. معنی تحت‌اللفظی آن این است: «من اهورامزدا». ✅ دستور مفصّل امروز، دکتر خسرو فرشیدورد، تهران: انتشارات سخن، چاپ چهارم، ۱۳۹۲، ص ۵۶۳ 🖊@ghalatnanevisim
‏در کتاب دستور خط فارسی (فرهنگستان زبان و ادب فارسی) چنین آمده: ‏«تر و ترین همواره جدا از کلمۀ پیش از خود نوشته می‌شود، مگر در: بهتر، مهتر، کهتر، بیشتر، کمتر» (ص ٢٣). ‏ باید افزود که در فارسی واژۀ کلانتر (و کلانتری) نیز سرهم نوشته می‌شود. کلانتر در برابر commissaire و کلانتری در برابر commissariat مصوب فرهنگستان نخست است. شگفت آنکه در هیچ‌یک از ده‌ها کتاب مربوط به ویرایش به رسم‌الخط کلانتر (و کلانتری) اشاره‌ای نشده و مؤلفان این کتاب‌ها به همان پنج واژه بسنده کرده‌اند. پی‌افزود ١: چون ممکن است برخی برای ذکر نشدن کلانتر (= پاسبان) در دستور خط فارسی توجیهاتی بیاورند، چند نکتۀ زیر را یادآور می‌شوم: ١. کلانتر از کلان و پسوندِ ـ‌تر ساخته شده‌است. ٢. از میان واژه‌های یادشده، مهتر و کهتر و کلانتر (= پاسبان) و بهتر بسیط‌گونه‌اند. ٣. در دستور خط فارسی فقط دربارۀ ـ‌تر و ـ‌ترین سخن گفته شده و به‌درستی به هویت دستوری واژه‌های کمتر و بیشتر و بهتر و مهتر و کهتر اشاره‌ای نشده. همۀ این واژه‌ها و همچنین واژۀ کلانتر (= پاسبان) در اصل صفت بوده‌اند و در ادامه، واژه‌های کهتر و مهتر و کلانتر (= پاسبان) کاربرد اسمی هم یافته‌اند (نک. فرهنگ‌های فارسی). ۴. روشن است که کلان‌تر در معنی «بزرگ‌تر» جدا نوشته می‌شود و کلانتر در معنی «پاسبان» سرهم نوشته می‌شود. ۵. ـ‌تر دراصل پسوند تصریفی است، ولی در مهتر و کهتر و کلانتر (= پاسبان) در نقش پسوند اشتقاقی عمل کرده و واژۀ جدیدی ساخته‌است. ۶. در دستور خط فارسی به‌صراحت چنین آمده‌است: ‏«تر و ترین همواره جدا از کلمۀ پیش از خود نوشته می‌شود، مگر در: بهتر، مهتر، کهتر، بیشتر، کمتر». افزودن هر واژه یا عبارتی به این جمله تغییر دادن صورت مسئله است و باید فقط در چهارچوب این جمله سخن گفت. پی‌افزود ٢: در سال ۱۴۰۰ رسم‌الخط واژۀ کلانتر(ی) را کتباً به فرهنگستان زبان و ادب فارسی یادآور شدم و این واژه با همین رسم‌الخط به ویراست جدیدِ دستور خط فارسی (فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۴۰۱، ص ۴۰) افزوده شد. 🖊@ghalatnanevisim
🔷موارد استفاده از نیم فاصله ⚡️نکته پنجم: واژه‌هایی که با «دل» شروع می‌شوند، معمولاً هم پیوسته و هم نیم‌فاصله نوشته می‌شوند: دلسرد/د‌لسرد، دلسوز/دل‌سوز، دلگشا/دل‌گشا، دلگرمی/دل‌گرم، دلخور/دل‌خور، دلواپس/دل‌واپس 🖊@ghalatnanevisim
✅ زیان اون مواد گوشتی رو که می تونست ضرر برسونه٬ در واقع کم می کرد. ❌ اون مواد گوشتی که می تونست ضرر برسونه اینو در واقع کم می کرد. * گفته شده در یه برنامه ی زنده ی تلویزیونی در شبکه ی ۴ سیما 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت پنجاه و پنجم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-هنرمند: بزرگ‌زاده، نجیب -میغ: ابر -بدسگال: بداندیشه، بدخواه -به پای اندرآوردن: ویران کردن، فتح کردن -به روی زمین‌بر نمانَد مغاک: از کُشته‌ها (ی رستم) گودال‌های زمین پر خواهد شد. -به خواب اندرآرد سر دردمند: به دردمندان آرامش خواهد داد که بتوانند آسوده بخوابند. -پی باره‌ای کو چماند به جنگ / بمالد بر او روی٘ جنگی‌پلنگ: هر کجا رستم اسب براند، پلنگ به‌نشان احترام رویش را بر جای پای اسب او خواهد مالید. -خنک پادشایی که هنگام اوی / زمانه به شاهی برد نام اوی: خوشا پادشاهی که در دوره‌ی زندگی و پهلوانی رستم پادشاه باشد. -که این آرزو را نبد هیچ روی...: سام در پاسخ زال به پیک می‌گوید که: این خواهش تو (ازدواج با رودابه) اصلا مجالی برای طرح کردن نداشت اما چون با تو از روز اول (وقت برگرداندن زال از پیش سیمرغ به کاخ) پیمان کرده بودم که با تو دیگر بد نکنم، بهانه‌جویی برای شکستن پیمان (نمی‌کنم که) درست نیست. -بهره: بخشی از زمان که حدود یک‌سوم است و در شاهنامه بسیار به‌کار رفته. 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 هر كه فريادرس روز مصيبت خواهد گو در ايام سلامت به جوانمردى كوش بنده حلقه به گوش از ننوازى برود لطف كن لطف كه بيگانه شود حلقه به گوش 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب اول : در سیرت پادشاهان 🌺 حکایت ۷ 💫 پادشاهى با غلامش در كشتى نشست تا سفر كند، از آنجا كه آن نوكر نخستين بار بود كه دريا را مى ديد و تا آن وقت رنجهاى دريانوردى را نديده بود، از ترس به گريه و زارى و لرزه افتاد و بى تابى كرد، هرچه او را دلدارى دادند آرام نگرفت. نا آرامى او باعث شد كه آسايش شاه را بر هم زند، اطرافيان شاه در فكر چاره جويى بودند تا اينكه حكيمى به شاه گفت: اگر فرمان دهى من او را به طريقى آرام و خاموش مى كنم. شاه گفت: اگر چنين كنى نهايت لطف را به من نموده اى. حكيم گفت: فرمان بده نوكر را به دريا بيندازند. شاه فرمان را صادر كرد. او را به دريا افكندند. او پس از چندبار غوطه خوردن در دريا فرياد مى زد مرا كمك كنيد! مرا نجات دهيد! سرانجام موی سرش را گرفتند و به داخل كشتى كشيدند. او در گوشه اى از كشتى خاموش نشست و ديگر چيزى نگفت. شاه از اين دستور حكيم تعجب كرد و از او پرسيد: حكمت اين كار چه بود كه موجب آرامش غلام گرديد؟ حكيم در پاسخ گفت: او رنج غرق شدن را هرگز نچشيده بود و همچنین قدر امنیت و بودن در كشتى را نمى دانست. بنابراین قدر عافيت را آن كسی می داند كه قبلا گرفتار مصيبتی شده باشد. 🔸اى سير، ترا نان جوين خوش ننماید 🔹معشوق من است آنكه به نزدیک تو زشت است 🔸حوران بهشتى را دوزخ بود اعراف 🔹از دوزخيان پرس كه اعراف بهشت است (۱) 🔸فرق است ميان آنكه يارش در بر 🔹با آنكه دو چشم انتظارش بر در 1_ اَعراف : برزخ، مکانی بین بهشت و جهنم. 🖊@ghalatnanevisim
🔷موارد استفاده از نیم فاصله ⚡️نکته ششم: بهتر است از نوشتن واژه‌هایی با پیشوندواره «غیرقابلِ-» در نوشتار معیار پرهیز کرد، زیرا این پیشوندواره از زبان انگلیسی و ترجمه «un-» یا «in-» وارد زبان فارسی شد‌ه‌اند. برای مثال، به‌جای «غیرقابل قبول» یا «غیرممکن» می‌توانیم بگوییم «نپذیرفتنی» یا «امکان‌ناپذیر». 🖊@ghalatnanevisim