eitaa logo
غلط ننویسیم
16.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
202 ویدیو
3 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
بنگر ز صبا دامن گل چاک شده بلبل ز جمال گل، طربناک شده در سایه ی گل نشین که بسیار این گل در خاک فرو ریزد و ما خاک شده 🖊@ghalatnanevisim
از کلمات عربی که در فارسی حروفشان تغییر حرکت داده به‌صورتی درآمده‌اند که در عربی به معنایی دیگر به‌کار می‌روند: 🔶 آخِر: پایان 🔶 آخَر: دیگر 🔶 اِخوان: برادران 🔶 اَخَوان: دو برادر 🔶 اِیمِن: مطمئن 🔶 اَیْمَن: دست راست 🔶 بِساط: سفره 🔶 بَساط: زمین وسیع 🔶 ثَبات: پایداری 🔶 ثُبات: دردسر 🔶 جَنوب: یکی از جهات 🔶 جُنوب: پهلوها 🔶 جَناح: بال 🔶 جُناح: گناه 🔶 فَراق: دوری 🔶 فِراق: انفصال ✅ دستور مفصّل امروز، دکتر خسرو فرشیدورد، تهران: انتشارات سخن، چاپ چهارم، ۱۳۹۲، صص ۵۹۶_ ۵۹۵. 🖊@ghalatnanevisim
هر روز یک نکتۀ ویرایشی 🔸در ملاء عام حرف‌هایش را زد. ❌ 🔸در ملأ عام حرف‌هایش را زد.   ✅ 👈 اگر حرف پیش از همزۀ پایانی فتحه داشته باشد، همزه روی کرسی «ا» نوشته می‌شود: خلأ ملأ مبدأ منشأ ملجأ 🖊@ghalatnanevisim
❌ لحضه رسیدن آب به سی و سه پل ✅ لحظه رسیدن آب به سی و سه پل ❌ لحضه ✅ لحظه 😳😳😳😳😳 🖊@ghalatnanevisim
*چه زمان زاویه دیدِ اول شخص استفاده کنیم؟* برای شخصیت اصلی داستان، یک آدم باحال انتخاب کنید، چون قرار است یک ماه با او وقت بگذرانید. پس باید او را دوست داشته باشید و بتوانید یک ماه با او سر کنید. رمان نویس مبتدی، بهتر است شخصیت اصلی داستان را از زاویه دید اول شخص بنویسد. اینطوری بهتر می تواند با احساسات شخصیت اصلی در تماس باشد. اما باید لحن شخصیت اول منحصر به فرد و جذاب باشد. به لحن راویِ "ناطور دشت" سلینجر نگاه کنید. دلیل اینکه راوی اول شخص از این زاویه دید استفاده کرده و خوب درآمده این است که او لحن متفاوت و جذابی دارد. پس شما هم شخصیتی را انتخاب کنید که لحنش منحصر به فرد باشد. وقتی داستان پیش نمی رود و گیر کرده اید، به چیزهایی فکر کنید که ازشان میترسید، بدتان می‌آید، چندشتان می شود، شما را خارش و عطسه می‌اندازد. یکی دو تا از آنها را داخل داستان و به جان شخصیت اصلی داستانتان بیندازید و از زبان خاص او حرف بزنید. اینطوری موتور نوشتنتان روشن می‌شود چون این تاریکیها و ترسها، احساسات تند و تیز همانطور که شما را به غليان می اندازند، خواننده را هم مجذوب می‌کند. نویسندگی یعنی احساسات و افکار را در دام کلمه انداختن و توجه به لحن شخصیت های جالب توجه. کریس بتی 📕 برای داستانت طرحی نداری؟ اشکال نداره! 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب پنجم : در عشق و جوانی 🌺 حکایت ۹ 💫 دانشمندى را ديدم كه گرفتار زیبارویی شده بود و این راز برای هر کس آشکار گشته بود، از اين رو بسيار ستم مى دید و تحمل مى كرد. يكبار از روى مهربانى به او گفتم: خوب مى دانم كه از تو در رابطه با آن محبوب كار ناپسندى سر نزده و لغزشى ننموده اى، در عين حال براى دانشمندان شايسته نيست كه خود را در معرض تهمت مردم قرار دهند و در نتيجه از ناحيه بى ادبان، جفا بكشند و به زحمت بيفتند. در جواب گفت: اى دوست مرا سرزنش نكن كه در اين مورد به آنچه که می دانی بسيار فكر كرده ام ولى تحمل قهر و بى اعتنايى يار آسانتر از تحمل دوری و ندیدن جمال او است. حكماى فرزانه گويند: رنج فراق بردن آسانتر از فرو خواباندن چشم از ديدار يار است. 🔸هر كه بى او به سر نشايد برد 🔹گر جفايى كند ببايد برد 🔸روزى از دست گفتمش زنهار 🔹چند از آن روز گفتم استغفار (۱) 🔸نكند دوست زينهار از دوست 🔹دل نهادم بر آنچه خاطر اوست 🔸گر بلطفم به نزد خود خواند 🔹ور به قهرم براند او داند (۲) ۱_يعنى : برای كسى بدون يار نمى تواند زندگى كند ناگزیر باید بی وفایی و ستم او را تحمل کند. یک روز گفتم: امان از ستم و فراق يار، پس از آن چندين بار استغفار و توبه كردم. ۲_يار از يار دورى نمى كند، من آنچه دلخواه او است دل بستم و تسليم شدم. اگر از روى مهربانى مرا طلب كند و يا از من رو بگرداند تصمیم گیرنده اوست که او حاکم است. 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت صد و هشتاد و چهارم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-که رستم شبان بود و ایشان رمه: مفهومِ شبان و رمه بسیار قدیمی‌ست و در متونِ مختلف ازجمله متونِ مذهبی بسیار تکرار می‌شود. بزرگان، خدا یا پیامبران چون چوپانی‌ حامی و نگهبان و راهبرِ گَله‌ی مردمان‌اند. -سپهبد جز از تو سخن نشنود / همی بختِ ما زین سخن بغنود: (بزرگان گودرز را به خواهش پیِ کاوس می‌فرستند که) کاوس جز تو سخنِ کسی را نمی‌پذیرد و اگر او از این‌جا برود، بخت‌مان برخواهد گشت. یا: در این کار (راضی کردنِ رستم به برگشتن) ما بخت و توفیقی نداریم. -و زین در سخن یاد کن نو به نو: از این ماجرا از جوانبِ مختلف (با رستم) صحبت کن. -فراز آوردن: پیش آوردن -مگر بختِ گم‌بوده بازآوری: باشد که بختِ گم‌شده را برگردانی. -تفت: در شاهنامه هم به‌معنیِ فعلیِ شتافت می‌آید و هم به‌معنیِ قیدیِ شتابان. در این‌جا طبعاً معنیِ اول‌ را دارد. -گَرد برآوردن: زیرورو کردن؛ و در این‌جا معادلِ امروزه‌ی: بالاپایینِ چیزی را یکی کردن -گَرد برنشاندن بر کسی: خاک بر سرِ کسی نشاندن؛ کنایه از پیروز شدن بر کسی و و نابود کردنِ او. -سربه‌سر: کاملاً -از بیش‌وکم: تقریباً -کسی را که جنگی چو رستم بود، / برانَد، خِرد در سرش کم بود: کسی که جنگاوری چون رستم دارد، اگر این جنگاور را از درگاهش برانَد، بی‌خرد است. -آیین‌وراه: منطق -تیزی و تندی: خشم، و درواقع شتاب کردن و نادرنگیده بودن -بها نیاوردن: قیمتی نداشتن. بی‌ارزش بودن -داستان‌ زدن: سخن گفتن -سرش کردن از تیزیِ من تهی / نمودن بدو روزگارِ بهی: عصبانیتِ مرا از یادِ او ببَرید و روزهای خوب را به او نوید دهید. -پسِ پهلوان تیز بنهاد روی: به‌سرعت دنبالِ رستم رفت. -به‌تندی سخن گفتنش نغز نیست: عصبانیتِ کاوس -یا این‌گونه ناسزا گفتنِ کاوس وقتِ عصبانیت- چیزِ تازه‌ای نیست (و همه‌‌ی ما اطرافیانِ کاوس با آن آشناییم). -بجوشد، همانگه پشیمان شود / به‌خوبی ز سر بازِ پیمان شود: (کاوس) عصبانی می‌شود و درجا پشیمان می‌شود و دوباره به قول‌وقرارِ سابقش برمی‌گردد. -خاییدن: گاز گرفتن -پشتِ دست خاییدن: کنایه از پشیمانی، مانندِ پشتِ دست گَزیدن و لب گزیدن 🖊@ghalatnanevisim
حضرت موسی - قسمت ۳.mp3
4.11M
🎙| داستان حضرت موسی(ع) قسمت ۳: غلبۀ حضرت موسی بر ساحران فرعون 🖊@ghalatnanevisim