🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هشتم : در آداب صحبت
🌺 آداب ۱۲
💫 میان دو نفر که دوستی شان کمرنگ گردیده به گونه ای حرف رد و بدل کن که اگر زمانی دوباره رابطه بین آنها خوب شد شرمنده آنها نشوی.
🔸ميان دوكس جنگ چون آتش است
🔹سخن چين بدبخت هيزم كش است
🔸كنند اين و آن خوش دگرباره دل
🔹وی اندر ميان كوربخت و خجل (۱)
🔸ميان دو تن آتش افروختن
🔹نه عقل است و خود در ميان سوختن
🔸در سخن با دوستان آهسته باش
🔹تا ندارد دشمن خونخوار گوش (۲)
🔸پيش ديوار آنچه گويی هوش دار
🔹تا نباشد در پس ديوار گوش (۳)
۱_ درگیری میان دو نفر مانند آتشی است که شعله ور گشته و افرادی که میان آن دو به بدی حرف می زنند مانند هیزمان این آتش هستند. روزی بین آنها آشتی صورت خواهد گرفت و این خبرچین ها هستند که خجالت زده و شرمگین می شوند.
۲_ زمان خشم در برخورد با دوستانت تندی و زیاده روی نکن تا افراد سودجو از این فرصت در جدایی شما استفاده نکنند و همچنین پشت سر دوستانت غیبت نکن چون همین خبرچین ها حرف های شما را به گوش آنها می رسانند.
۳_ اشاره به ضرب المثل "دیوار موش داره، موش هم گوش داره" است.
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
چند واژه که تلفظ یکسان دارند؛ ولی در نگارش و معنا متفاوتاند👇
آجل 👈 آینده
عاجل 👈 فوری
ابلغ 👈 رساتر
ابلق 👈 سیاه و سفید
اساس 👈 پایه
اثاث 👈 لوازم منزل
امل 👈 آرزو
عمل 👈 کار
انتساب 👈 نسبتدادن
انتصاب 👈 گماشتن
اوان 👈 هنگام
عوان 👈 پاسبان
#غلط_ننویسیم
#جایگزینی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-چو گَرد: بهسرعت
-دست به کَش کردن: دست را به زیرِ بغل زدن بهاحترام
-برآمدن: بلند شدن
-بپرسید -و بگرفتش اندر کنار- / ز فرزند و از گردشِ روزگار // ز گُردان و از رزم و کارِ سپاه / و زان تا چرا بازگشت او ز راه: (کاوس رستم را) در آغوش گرفت و از حالواحوالِ او و خانوادهاش و روزگارش پرسید. همینطور از جنگجویانِ لشگر و از جنگ و از این که چرا او پیشِ کاوس برگشتهست از جنگ.
-چو قیر: سیاه
-بدنارسیده به روی: بدندیده، بیتجربه
-سربهسر: کاملاً و در اینجا در معنیِ منفی: اصلاً
-به جنگ از تو جویند شیران هنر: شیران هنرِ جنگیدن را از تو میآموزند.
-مرا رفت بایست؛ کردم درنگ: من باید خودم (به جنگِ افراسیاب) میرفتم؛ تعلل کردم.
-ایدر: اینجا
-بمان تا بسیچد جهاندارِ نو: بمان تا شاهِ نو (سیاوشِ ولیعهد) آمادهی جنگ شود.
-چو پادافرهِ ایزدی خواست بود...: چون مقدرِ ایزدی مکافات بود و سزای این کارِ بدِ من (که خودم به جنگ نرفتم) بدی بود، دلِ شما با آن هدیههای ناچیز که افراسیاب از این و آن گرفته بود از راه رفت. افراسیاب مگر نگرانِ این صد گروگانِ بیچارهی بیاصلونسب است که نامِ پدرشان را هم نمیدانند!؟ برای افراسیاب این گروگانها با آبِ جوی یکیاند. اگر شما بیخردی کردهاید، من از جنگ سیر نشدهام. اکنون مردِ بادانشِ چارهگری پیشِ سیاوش میفرستم و به او میگویم آتشی تیز برپا کن و پای تورانیان را با بندهای سخت ببند. هدیههای آنها را در آتش بسوزان و دست به هیچ کدام آن هدیهها نزن. و آن خویشانِ افراسیاب [که پیشِ سیاوش گروگان هستند] را پیشِ من بفرست که میخواهم سر از تنشان جدا کنم. تو هم با سری پر از جنگ با لشگرت به آنجا برو و فرمان بده که سپاه چون گرگ در گلهی افراسیاب درآیند. اگر تو سازِ جنگ کُنی سپاهت خود به غارت و سوزاندن خواهد پرداخت و افراسیاب با ناخوش شدنِ خواب و آرامشش خود به جنگِ تو خواهد آمد.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
واژههای مصوب فرهنگستان:
آباژور ← نورتاب
آبونه ← مشترِک
آپارتمان ← کاشانه
آپتودیت ← روزآمد
آتلیه ← کارگاه
آرشیو ← بایگانی
آرم ← نشانه
آسانسور ← آسانبر (برای انسان)
بالابر (برای حمل بار)
آشپزخانه اُپن ← آشپزخانه باز
آکادمی ← فرهنگستان
آکادمیک ← دانشگاهی
آلبوم ←جُنگ
آنتیک ← عتیقه
آنکال ← گوش بهزنگ
آیفون ← آوابَر
اُپراتُور ← کاروَر
اَپْلیکِیْشِن ← درخواستنامه
اُپوزیسیون ← گروه مخالف
اتوبان ← بزرگراه
اتوبیوگرافی ← سرگذشتِ خود، سرگذشتِ من، شرحِ حالِ خود، شرحِ حالِ من، زندگینامه خود، زندگینامه من، زندگینامه خودنوشت
اتوماتیک ← خودکار، خودبهخود
اِتیکِت ← بهانما
اِدیت ← ویرایش
اِدیتور ← ویراستار
اُرگانیزاسیون ← سازمان
اُرگانیزه ← سازمند
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#معرفی_کتاب
📚عنوان: عطر غریب غزال مشرق ها
✍نویسنده: قاسم آهنین جان
ناشر: انتشارات افراز
کتاب عطر غریب غزال مشرقها، گلچینی از اشعار قاسم آهنین جان، شاعرِ فقید ایرانی، را در بر گرفته است. اشعاری که در این اثر گنجانده شده، مضمونهایی دربارهی عشق، مرگ، تنهایی و طبیعت دارند و خواننده را به سفری دروننگرانه میبرند. پس از مطالعهی کتاب حاضر، تجربهای تاملبرانگیز در خواننده ایجاد میشود.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝امّا او زاهد شد، پس کلتم پوشید و در خانه خلوت کرد، و روزی او نصف نان جو بود، و دیگر چیزی نخورد که در سرایات همیشه باز است و نایبانش و ستوان امور شهر را اداره می کرد و جز در امور مهم به او بر نمی گشت و از کسی که همیشه روزه می گرفت و تمام شب را بیدار می ماند و به امور دنیوی اختصاص نمی داد، بر نمی گشت المعری در شعر و ادب تا آنجا سرآمد بود که بزرگان شام، مراکش و عراق اذعان داشتند که در این عصر نزدیکی به او نبوده و نخواهد بود. -فودول اهداف با کلمات و ضرب المثل های نمادین با تلفظی شیوا و شیوا ذکر شده است، به گونه ای که مردم فقط تعداد کمی از آنها را می فهمند و فقط کسانی که آنها را می خوانند، او را متهم به نوشتن این کتاب در مخالفت با قرآن می کنند همیشه از دویست مرد دورش می نشستند و از حومه می آمدند و برایش ادبیات و شعر می گفتند و شنیدم که از صد هزار بیت شعر بیشتر دارد، مردی از او پرسید: چرا به مردم می دهی؟ تبارک و تعالی به شما نعمت های فراوان داده است و به خودتان اطعام نمی کنید، پاسخ داد: «من بیش از آن چیزی که ارزش دارم ندارم» و این مرد بود. من در آنجا زنده بودم و در پانزدهم رجب سال 338 (15 ژانویه 1047) به سوی کویتیم و از آنجا به حما رفتیم Orontes نامیده می شود زیرا می رود به سرزمین رومیان، چون از سرزمین های اسلام خارج می شود تا به سرزمین های کفر وارد شود، و از حماه برای او نهرهای بسیاری برپا کرده اند، یکی از آنها در کنار ساحل، در غرب است شام، و دیگری در جنوب است، و در دمشق به پایان می رسد، و در کوه چشمه ای را دیدیم که می گویند هر سال در سه روز بعد از نیمه شعبان، آب آن می جوشد سپس خشک می شود و تا سال بعد حتی یک قطره از آن بیرون نمی آید و بسیاری از بین می روند.
زیارت این چشمه برای نزدیک شدن به خدای متعال است، وقتی از آنجا راه افتادیم، به دشتی رسیدیم که پوشیده از نرگس بود دو فرسنگ از آن به ساحل رسیدیم، پس آن را به سمت جنوب دنبال کردیم تا پس از طی مسافتی پنج فرسنگ از حلب، به طرابلس چهل فرسخ رسیدیم و به آنجا رسیدیم روز شنبه پنجم شعبان (15 بهمن) در اطراف شهر مزارع و باغات و بسیاری وجود داشت در آن زمان از نیشکر، درختان پرتقال تلخ، موز، لیمو و خرما، عسل قند جمع آوری می شد، شهر طرابلس به گونه ای ساخته شده بود که سه طرف آن مشرف به دریا بود و هنگامی که می آمد، امواج آن می افتاد. در بالای دیوار، خندقی بزرگ با دروازه ای آهنین و در ضلع شرقی شهر، بالکن های صیقلی و نبردهایی از همان سنگ بود و بر بالای آن ستون هایی برای محافظت از آن در برابر رومیان وجود دارد، زیرا می ترسند این مردم با کشتی ها به آن حمله کنند و مساحت شهر هزار ذراع مربع است. من آن را در چهار یا پنج لایه، از جمله چند لایه، گره زدم آن هم شش طبقه است و خیابان ها و بازارهایش آنقدر زیبا و تمیز است که فکر می کنید هر بازاری یک قصر تزئین شده است که در طرابلس دیدم در کشورهای ایرانی غذا و میوه و حتی بهتر از آن.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
غلط ننویسیم
⭕️ مرکز فرهنگی رسانهای هاتف برگزار میکند: 💠 مسابقه بزرگ کتابخوانی 🔹 با موضوع منطق مقاومت 🔸 همرا
🔹بعد از ورود اطلاعات جهت ثبت نام در مسابقه کتابخوانی، دکمه ثبت نام نهایی را بزنید و منتظر بمانید تا به کانال مسابقات هاتف منتقل شوید.
♦️سپس در کانال عضو شده، مطالب آن را به دقت بخوانید و فایل pdf کتابچه تبیین منطق مقاومت را از داخل کانال دانلود کنید.