#توضیحات
-سپهبد چو بشنید از او داستان...: سپهبد (افراسیاب) با شنیدنِ حرفهای سیاوش با (بعضی نظراتِ) او موافقت کرد. سیاوش هفت مرد از ایرانیان که شایستهی بازی بودند برای خود انتخاب کرد. سروصدای کوبیدنِ تبیره از میدان بلند شد و گردوخاک به آسمان رسید. صدای سنج و بوقِ کرّنای چنان (بلند) بود که گویی میدانِ بازی میلرزد.
افراسیاب ضربهای به گوی زد و گوی، همانطور که باید، به ابرها رسید! سیاوش اسبش را تازاند (سوی جایی که گوی باید پایین میآمد) و تا گوی پایین آمد، نگذاشت که گوی به خاک بیفتد؛ آن را زد و گوی از چشمها گم شد! پادشاهِ گرانمایه (افراسیاب) گفت گویِ دیگری پیشِ سیاوش ببرند. سیاوش بوسی بر گوی زد و صدای نای و کوس به آسمان برخاست و سیاوش بر اسبی دیگر نشست و کمی با گوی وررفت و بالاپایینش انداخت و آنگاه با چوگان ضربهای به گوی زد که گوی گویی پیشِ ماه رسید! (واقعاً) گم شد. گویی آسمان آن را در آغوشِ خود کشیده! میانِ مردانِ زمین کسی خندان نبود (همه خیره به آن صحنه بودند). افراسیاب با آن ضربهی سیاوش خندان شد و بقیه (تورانیان) هم گویی ناگهان خواب از سرشان پریده باشد؛ گفتند: چنین چوگانبازِ بزرگی تا کنون بر زین ندیده بودیم. افراسیاب گفت: بله، هر کس که فَرِ یزدان داشته باشد بدینگونه است -خوبی و خوبچهری و شُکوه و هنرش. و (حالا) میبینم که دیدنش بسیار بهتر از شنیدن است.
در گوشهای از میدان تخت نهادند و افراسیاب بر آن نشست و سیاوش هم در کنارِ او، و افراسیاب از تماشای او بسیار شادمان شد. به لشگر گفت: زمینِ بازی و گوی و چوگان مالِ شماها! دو گروهِ ایران و توران بازی کردند و گردوخاک به آسمان رسید. (بازی دستِ ایرانیان بود و) تورانیان در بازی تندوتیز شدند و عزم کردند که گوی را از ایرانیان بگیرند. سیاوش از ایرانیان ناراحت شد و بهپهلَوی به آنها گفت: زمینِ بازیست؛ میدانِ جنگ نیست که اینطور میچرخید و میپیچید و جدی بازی میکنید! گوی را که به تهِ میدان بردید برگردید و گوی را یک بار هم به تورانیان بدهید. ایرانیان افسارِ اسبها را شل کردند و دیگر نتاختند. ترکان گویی انداختند و چون آتش (در بازی) تندوتیز شدند. افراسیاب با شنیدنِ صدای شادیِ ترکان فهمید که آن حرفِ پهلَویِ (سیاوش با ایرانیان) چه بود؛ گفت: کسی نیکخواه به من گفته که وقتی او (سیاوش) دو کتفش را باز میکُند (برای تیراندازی) همتایی در دنیا ندارد.
🔸افراسیاب در اینجا رفتاری بسیار درست و بخردانه دارد؛ با فهمیدنِ ماجرا نه به یارانش میگوید که سیاوش به ایرانیان گفته شل بگیرند؛ نه کارِ سیاوش را به روی خودِ او میآورد که سیاوش شرمگین شود. بل که بهظرافت موضوع را کلاً عوض میکند و حرفِ هنرِ تیراندازی سیاوش را پیش میکِشد.
🔸با گذشتِ زمان و تغییرِ شیوهی زندگی، دیگر بعضی چیزهای متونِ کهن برای انسانِ امروزه مخصوصاً شهرنشینان ملموس نیست؛ چیزهای مربوط به طبیعت، حیوانات و مخصوصاً اسبها، روشهای جنگ، آیینِ جمع شدن برای رفتن به جنگ، چگونگیِ استفاده از سازهای جنگی و سلاحها و.... در همین بخش هم وقتی شاعر میگوید "سیاوش دو کتفش را باز میکند" چون ما از آیین و ادبیاتِ تیراندازی با کمان دور افتادهایم شاید خیلی زود نفهمیم که یعنی: سیاوش دستها را برای تیراندازی با کمان کاملاً از هم میگشاید. در مقابلِ این، بعضی چیزهایی از آن زمان را که به زندگیِ این روزهای ما نزدیکند یا هنوز حضور دارند را بهتر درک میکنیم؛ در همین بخش هم تشویق و هلهلهی جمعیت در ورزشگاه، مخصوصاً در لحظاتِ حساستر، برای ما موضوعی کاملاً ملموس است. لرزیدنِ زمینِ ورزشگاه دراثرِ همین هلهلهها و تشویقها و دستوپا کوبیدنها هم برای کسانی که در ورزشگاههای بزرگ بودهاند همینطور است. و نیز بازیِ جوانمردانهی ایرانیان با تورانیان را خوب میفهمیم؛ بههمینترتیب وررفتن با گوی/توپ و بالاپایین انداختنِ آن را هم امروزه میبینیم که شاید بهقصدِ تمرکز انجام میشود یا برای کاستن از اعتمادبهنفسِ تیمِ حریف. و همینطور بوسیدنِ توپ که ظاهراً برای خوشاقبالیِ آن است و امیدواری یا اعتقاد به این که این کار پیروزی میآورد. پیشتر برای تاس و اینها هم انجام میشده. و هنوز هم در موردِ بسیاری ورزشها یا سرگرمیها چنین آداب و اعتقاداتی وجود دارد.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از مجمع جهانی قادمون
✅ فی رحاب المقاومة
مکتب مقاومت و ریشه های آن در باورهای منطقه
🪧نشست اول
🔰با حضور و سخنرانى:
👤دکتر سید سعید رضا عاملی ؛ رئیس دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
👤شیخ خالد الملاء ؛ رئيس جمعیت علمای اهل سنت عراق
👤شیخ ماهر حمود ؛ رئیس اتحادیه جهانی علمای مقاومت از لبنان
👤حجت الاسلام والمسلمین لطفیان ؛ دبیر شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت
👤دکتر حمید رضا مقدم فر ؛ مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
👤شیخ محمد علی امینی ؛ مدیر حوزه علمیه سلطان العلماء بندر لنگه
👤دکتر سید مختار هاشمی ؛ فعال فرهنگی
👤ماموستا اقبال بهمنی ؛ عضو خبرگان رهبری
👤شیخ صهیب حبلی ؛ عضو ارشد علمای مقاومت لبنان
👤دکتر سید احمد هاشمی؛ فعال فرهنگی و استاد مدارس علوم دینی
👤آخوند عصام الدین گوگلانی ؛ فعال فرهنگی و استاد مدارس علوم دینی
👤ماموستا محمد طاهر احمدزاده؛ فعال فرهنگی
📅زمان: شنبه ۱ دی ماه ۱۴۰۳ساعت ۲۰
📺 پخش از شبکه اینترنتی سفیر
http://heyatonline.ir/SAFIR_TV
📌شبکه اینترنتی سفیر
https://eitaa.com/joinchat/4981204C11559fa282
@safir_tv
📌مجمع جهانی قادمون
https://eitaa.com/joinchat/4063756819Cc175adf54d
@qademon
هدایت شده از جارچی بانوان
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی: زن در خانه، هوایی است که بدون او تنفس ممکن نیست...❌
#روز_مادر و #میلاد_حضرت_زهرا سلام الله علیها مبارک 😍🎉
#جارچی🔻
https://eitaa.com/jaarchi_banovan
بهترین کانال اختصاصی بانوان🔺
#معرفی_کتاب
📚عنوان: شاعر جان
✍نویسنده: علی ابجدیان
ناشر: انتشارات نادریان
کتاب شاعر جان، سرودهی علی ابجدیان، مجموعهشعری بسیار لطیف و دوستداشتنی است که شما را با خود به لحظههای ناب شاعر میبرد. اگر به اشعار عاشقانه علاقه دارید، خواندن کتاب نامبرده که حدود چهل شعر دلانگیز و ناب دارد برایتان تجربهی لذتبخشی خواهد بود.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#پَخ، پِخ، پُخ
🔶 این سه واژهٔ همنگاشت را نباید باهم اشتباه کرد:
1⃣ پَخ: سطحِ صافِ بدونِتیزی.
2⃣ پِخ: صدایی که برایِ ترساندن درمیآورند.
3⃣ پُخ: آدمِ بیاهمّیت؛ گُه.
✅ صفرزاده، بهروز، دستنامهٔ ویرایش، چاپ دوم، تهران: کتاب سده، ۱۳۹۶، ص ۳۰.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
خوش نور خدائیست عیان در نظر ما
از روی تو ای روی تو نور بصر ما
سازد بهوس خشک لب چشمه خورشید
هر چشمه که جاری شود از چشم تر ما
بی روی تو ای شمع دلفروز جهان چند
پروانه صفت سوزد و آه سحر ما
عالم همه گر غرق گناهند چه تشویش
پرورده شده دریم عصمت گهر ما
ای بی هنر از عیب خود آگاه نگشتی
هر دم چه زنی طعنه بعیب و هنر ما
گفتم که همان بود ز اول قدم عشق
کاخر شدنی نیست دراین ره سفر ما
#شعر #نورعلیشاه
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
چند واژۀ دیگر که فرهنگستان با دو نگارش پیشنهاد کردهاست:
بغچه بقچه
شیلنگ شلنگ
بالش بالشت
یقه یخه
خورش خورشت
تشک دشک
دیرین دیرینه
ناامید نومید
منولوگ مونولوگ
سوئیچ سویچ
دمکرات دموکرات
سقرمه سقلمه
سرمه سورمه
#غلط_ننویسیم
#جایگزینی
🖊@ghalatnanevisim
#اقسام اسم مصدر
1⃣ «—ِ ش» در آخر بن مضارع مانند: خواهش، تراوش
2⃣ «—ِ شت» در آخر بُن مضارع مانند: بُرشت، کُنِشت
3⃣ «ار» در آخر بن ماضی مانند: رفتار، جُستار، کُشتار
4⃣ «های» بیان حرکت در آخر بن مضارع مانند: بوسه، گریه، اندیشه، مویه
5⃣ «ی» در آخر صفت و گاهی اسم و بهندرت کلمات دیگر: نزدیکی، دوری، روشنی، شاگردی، استادی، پدری، منی، مایی
🔴 اگر کلمه به «های» بیان حرکت ختم
شود بهجای «ی» به آخر آن، «گی» افزوده میگردد، مانند: تشنه← تشنگی، ورزیده← ورزیدگی، راننده← رانندگی
6⃣ «ان» در آخر بن مضارع برخی از فعلهای مرکٌب و بهندرت در آخر فعل ساده و یا اسم مانند: آشتیکنان، یخبندان، راهبندان، گذران، چراغان
✅ احمدی گیوی، حسن و حسن انوری، دستور زبان فارسی ۱، چاپ چهارم، تهران: انتشارات فاطمی، ۱۳۹۴، ص ۷۹تا۸۰.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
14.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهتاب امشب سرگردونه
دریا دریا گل بارونه...
🖊@ghalatnanevisim