🏴صلوات خاصه حضرت زهراء سلام الله علیها🏴
اَللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ، حَبيبَةِ حَبيبِكَ وَنَبِيِّكَ، وَاُمِّ اَحِبّآئِكَ وَاَصْفِيآئِكَ، الَّتِي انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلي نِسآءِ الْعالَمينَ، اَللَّـهُمَّ كُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها، وَكُنِ الثّائِرَ اَللَّـهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها، اَللَّـهُمَّ وَكَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدي، وَحَليلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ، وَالْكَريمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلي، فَصَلِّ عَلَيْها وَعَلي اُمِّها صَلوةً تُكْرِمُ بِها وَجْهَ اَبيها مُحَمَّد صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَتُقِرُّ بِها اَعْيُنَ ذُرِّيَّتِها، وَاَبْلِغْهُمْ عَنّي في هذِهِ السّاعَةِ، اَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلامِ.
اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ
در دوزخی ز خویِ بدِ خویش، غافلی
کز خُلقِ خوش بهشتِ خدا می توان شدن
#صائب_تبریزی
در پیچ و تاب افتاده قلب مضطر کوچه
رنگسیاهی مانده روی دفتر کوچه
کینه براشان باری از هیزم شد و آنوقت
آتش به پا شد پشت پلک باور کوچه
نامرد مردم پیش چشم خویش می دیدند
آتش گرفته هستی سرتاسر کوچه
شعله گرفت و حضرت خورشید می لرزید
ای وای از میخ و در و از مادر کوچه
از مادری که روی دستش بوسه ها میزد هر روز و هرشب مهربان پیغمبر کوچه
در پیش چشمش حضرت مولای ما می دید
آیه به آیه خون چکید از کوثر کوچه
هی در زدند و در زدند و در زدند و در
این درزدن آتش زده بر حیدر کوچه
مردی که هرشب دشمنان را بر زمین میزد
با او چه کرده رنگ ِ سرخ ِ معجر کوچه
تاریخ ِ سیلی تا ابد با گریه میخواند
خط ِ کبود مانده را از معبر کوچه
غیر حسن با دست کوتاه و دلی لرزان
دیگر که دیده کافری ...دور و بر کوچه
سیلی و گل مزد رسالت ؟نه نگو هرگز چاه است تنها همدم نام آور کوچه
نخل و شب و تنهایی و چاه و علی و درد راه و عبور و آه و چشمان تر کوچه
یک روز هم خورشید روی نیزه ها می دید
ویرانه و درد یتیم دختر کوچه
زهرا علی بود و علی آیینه ی زهرا
دیدیم تنها عشق را پشت در کوچه
#زینب_حسامی
#یا_فاطمه_س
به بهانه بازگشت کبوتران گمنام
این قوم که از مدافعان حرم اند
مشهور ولی در آسمان حرم اند
پیچیده شمیم یادشان در همه جا
گمنام ترین ستارگان حرم اند
#حسین کیوانی
از کتاب باران در کویر
مناقب_فاطمي_در_شعر_فارسي.pdf
2.57M
"مناقب فاطمی در شعر فارسی"
احمد احمدی بیرجندی: بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی
با اشعاری از #ناصر_خسرو #ابن_حسام_خوسفی #قدسی #وصال #عاشق_اصفهانی #غافل_مازندرانی #صفای_اصفهانی #اقبال_لاهوری #غروی_کمپانی #فواد_کرمانی #صغیر_اصفهانی و...
پ.ن: شعر دینی فاخر بخوانیم.
https://eitaa.com/mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرت_زهرا
🎥 شعری که اشک حضرت آقا را درآورد...🖤
دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیئت، میان "وای مادر" داشت میسوخت
دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد
محراب می نالید؛ منبر داشت میسوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاه تر: آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت میسوخت
سربند یازهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، میسوخت
باید به یاران شهیدم می رسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل می داد و خنجر داشت میسوخت
شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرن ها در داشت میسوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت
🎙✍: #حسن_بیاتانی
#فاطمیه
#امام_خامنه_ای
ذوالفقار
بغداد ساعت یک و بیست،آسمان و شب
تبت یدا ابی لهب...داغ بود و تب
آتش نبود کینه ارباب ظلم بود
تا عدل را مچاله کند قدرت غضب
من خواب بودم و کسی از انزوای ابر
دنبال کرده بود تو را شام تا حلب
شد ذوالفقار ملت ایران غلاف و حیف
تأثیر کرد فتنه حمالةالحطب
با یاد آن شکوه سلیمانی آه من
پرواز می کند به هوای تو بی سبب
رستم نبود، دست خدا شد که بشکند
با او بساط کفر به اسلام منتسب
نخل مقاومت به بلندای روح اوست
نامش ترانه ای ست به شیرینی رطب
شعر ایستاده است کنارش تمام قد
تا پر شود ز همت اش این قرن لب به لب
شیراز،پروانه نجاتی
"معزی و نخستین تلمیح به سوگ فاطمه(س) در شعر فارسی"
در ادبیات فارسی، از سدهی چهارم اشاراتی را به حضرت زهرا(س)، در دیوانها و نسخ و منظومهها میتوان ردگیری کرد. در سرودههای دقیقی و حکیم میسری و کسایی و فرخی و ازرقی، برخی از این اشارات ثبت شده؛ هرچند از شاعران سدهی پنجم، هیچیک چون: ناصرخسرو به نام و القاب آن حضرت توجه نکردهاست.
از دیگر شاعران نیمهی دوم سدهی پنجم که اشارات دینی در دیوانش بازنمودی موثر دارد، امیرالشعرا معزی (مرگ بین ۵۱۸ تا۵۲۱) است. او در خلال اشعار مدحیاش، بارها به شخصیتهای شیعی از جمله حضرت زهرا(س) تلمیح کرده است. برای مثال در ستایش تاجالدین خاتون، مادر سنجر، از زهد و پاکدامنی زهرا(س) یاد کرده است:
ای اصل ملک و دولت ای تاج دین و دنیا
ای عابده چو مریم ای زاهده چو زهرا
(دیوان، ص ۷)
همراهی نام فاطمه(س) و مریم(س) از دیگر ویژگیهای تلمیحات اوست. (بنگرید به دیوان، ص ۵۵۸) در دیگر ابیات دیوان هم اشاراتی به آن حضرت دیده میشود. (همان، صص ۵۶۴ و ۳۷ و ۷۵۳)
معزی، در مرثیهی تاجالدین، بیتی نیز در ماجرای رحلت آن حضرت سروده که در خلال آن برای امام علی(ع) صبر آرزو میکند؛ بیتی که از نخستین ابیات باقیمانده با این مضمون در شعر فارسی است:
وگر ز قالب ز قالب زهرا برفت روح لطیف
به صبر باد علی را مدد ز روح امین
(همان، ص ۴۹۳)
#شعر_آیینی
#شعر_فاطمی
#معزی
https://eitaa.com/mmparvizan
اداره کل کتابخانههای عمومی فارس برگزار می کند
آیین رو نمایی از کتاب های:
مجموعه شعر «عشق را اقامه کن»
و
مجموعهٔ شعر طنز «برگریزان»
سروده های شاعر پیشکسوت
« استاد هوشنگ شاهنده»
با حضور شاعران انجمن ادبی قند پارسی و محفل طنز ادبی بی شوخی
چشم به راه حضور سرشار از مهرتان هستیم
زمان: دوشنبه ۲۷ آذرماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۳۰
مکان: شیراز_میدان قائم «عج» (اطلسی) اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس _کتابخانه رئیسی اردکانی ،سالن کتابدار
https://eitaa.com/khabarnameshaeranshiz
#خبرنامه_شاعران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت آقا بعد از مراسم بیت به حاج مهدی رسولی فرمودند: این مرثیهی وشعر شما (اشاره به مداحی بی مردم) کار یک منبر نه بلکه کار چند منبر رو با هم کرد.
مرحوم حسن نوغانچیصالح معروف به بهمن صالحی سال ۱۳۱۶ در رشت چشم به جهان گشود. او از سال ۱۳۳۳ به شعر و شاعری پرداخت. شعر او در قیاس با آثار همنسلانش، از جسارتهای شاعرانۀ ویژهای برخوردار است و او بود که سرفصلی نو با عنوان «غزلواره» را به شعر دهۀ چهل و پنجاه پیشنهاد داد. صالحی توفیق آشنایی با نیما یوشیج را داشته و از شاعران صاحبنام گیلان محسوب میشود. صالحی پس از طی یک دوره بیماری در ۵ آذر ۹۸ درگذشت. برخی از آثار وی عبارتاند از: «نخل سرخ»، «میراث عاشقان»، «با نوی آب» و «خنجر و گل سرخ» است.
#معرفی_شاعر
#بهمن_صالحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِسْمِ الله الرَّحْمَٰنِ الرَّحيم
🏴 •|| هفتمین شـب شعر فــاطمی ||• 🏴
✨ باحضور شاعران برجسته
استـــانــــی و کــشـــوری
✨ ۲۴ آذر ماه سال ۱۴۰۲
ســاعــت ۱۹:۰۰ شــب
📍 مکـــان : ســـالن آمـفـی تـئاتـر
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی
🕯️ لینک ورود به پخش زنده مراسم 🕯️
www.aparat.com/B.H.D/live
یا زهرا
انگشتر عشق را نگینی زهرا
معشوق خدا روی زمینی زهرا
در دفتر شاهنامه ی شعر علی
تنها تو حماسه آفرینی زهرا
#حسین کیوانی
نذر حضرت مادر
مدتها بود ذهنم درگیر بود که جای حدیث کسا که کانون رازآمیز آن حضرت زهرا هست، در شعرهای آیینی خالی ست...و قسمت بود در ایام فاطمیه این شعر سروده شود..
زنی زیر عبا با آسمان سرّ و سری دارد
خدا غیر از "محمد" در عبا پیغمبری دارد
در این منظومه، این خورشید، نور دیگری دارد
کنار دست ساقی جلوه ی کوثرتری دارد
بگو این جمع، جز با "فاطمه" کامل نخواهد شد
نباشد آیه ی تطهیر هم نازل نخواهد شد...
که "زهرا" در عبا پوشانده قرآن کریمی را *
ز "با" تا "میم"ِ بسم الله الرحمن الرحیمی را
تماشا کرده قدری پرتو نور "قدیم"ی را
و جرعه جرعه نوشیده ست صهبای شمیمی را
"اشُمُّ عندکٍ" یعنی که این بوی رسولانه
بهشتی تر شود دور و برٍ زهرای ریحانه
نگاهش آسمان را با زمین دمسازتر کرده
کلام او کلام الله را اعجازتر کرده
مفاتیحش یداللهِ "علی" را بازتر کرده
که قرآن است و هر تفسیر او را رازتر کرده
سلامی داده اند این چار تن بر جلوه ی ذاتش
رسانده جمع را زیر عبا رمزِ اشاراتش
شب قدری که با سرّ نظر، راهِ قدَر بسته
"سلامٌ فیه" را با چادرش دور کمر بسته
ملَک بر ریشه های جانمازش بال و پر بسته
"و مَن تحتَ الکساء"؟ یعنی که او رازی ست سربسته
نمی فهمد کسی این راز را غیر از خدای او
به حکم آیه ی "لا یعلم الاسرارَ الا هو"...
نشسته گردی از دستاس روی آستین هایش
زنی جامانده دورِ عرش، ردٌ روشن پایش
که سیب سرخ معراج است آغاز معمایش
ازل، آغازِ دیروزش، ابد پایان فردایش
رسیده لحظه ی اذن دخولِ "فاطمه" آنَک
خدا در اشتیاق واژه های "قَد اذِنتُ لَک"...
"فَلَمّا اِکتَمَلنا"...فاش شد اسرار پنهانی
زمین و آسمان با عشق در آیینه گردانی
خدا آن سوی پرچینِ زمان گرم غزلخوانی
مبادا خاطر این جمع را هرگز پریشانی!
"فلما اکتملنا" عشق با تقدیر توأم شد
تجلی کرد نور پنج تن، آن جلوه، عالم شد...
خوشا هنگامه ی " هُم فاطِمَه" با هر چه اسرارش
خدا در چرخه ی هر نام، هی کرده ست تکرارش
"ابوها"..."بعلها"..شوری ست در تکرارِ هر بارَش
کسی اذن هبوطی خواسته با شوق دیدارش
شنیده بی حجابِ وحی، نجوای خداوندی
که دارد "فاطمه" بی واسطه با عرش پیوندی...
عبا را روی سر دارد ولی این بار در کوچه
عبا می افتد از سر، بی خبر زن، بی خبر کوچه!
و در هم می شود تصویر ماتِ "رهگذر"..کوچه...
از این جا می شود داغ بلندی مختصر،کوچه..
عبا را می کشد روی زمین آهسته آهسته
چرا مادر می آید این چنین آهسته آهسته...
کسی رد می شود بی اذن از زیر عبا مبهم
کسی مثل لگد، مثل غلافی آهنین، محکم
عبا می افتد از سر بر زمین ناگاه، مادر هم...
کنارش آیه ی تطهیر جاری می شود کم کم
هنوز از خاطرات این عبا تنزیل می ریزد
هنوز از تار و پودش بال جبراییل می ریزد
میان التهاب کوچه ها آنچه نباید، شد
زنی زیر عبا از خواب سنگین زمین رد شد
زن ایمان بود، باور بود، اما شهر مرتد شد
در ابهام شبی تاریک رفت و رازِ ممتد شد
مدار عالمِ "امر" است خطّ سرخ امضایش
زنی روی زمین جا مانده ردّ روشن پایش...
*منظور، حضرت رسول (ص) است.
خانم دکتر #اعظم_حسینی
شیراز