eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
275 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
247 ویدیو
89 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کوچه‌یِ قدیمیِ  دیدارِ ما سلام! دیوارهایِ خشت به خشت آشنا! سلام ای بویِ دوست در تو وزان تا همیشگان دالانِ گل‌فشانِ نسیم صبا! سلام ای ثبت بر جَریده‌یِ دیوارهایِ تو از او و من، بریده‌یِ تصویرها! سلام ای شیشه‌هایِ پنجره! ای قابِ عکس‌ها آیینه‌هایِ کوچکِ معجزنما! سلامC᭄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕روزه، رمضان، حافظ 📗حشمت اله پاک طینت 📕کانال آموزش دیداری- شنیداری ادبیات آرایه های ادبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | انقلاب عشق 🔹 نماهنگی از شعرخوانی و گفت‌وگوهای آقای قادر طهماسبی متخلص به «فرید» با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در جریان دیدارهای شاعران در ماه رمضان
در دفتر زمانه فُتد نامش از قلم هرملتی ‌که‌ مردم‌ صاحب‌ قلم‌ نداشت
آیت‌الله سيدعلى حسینی خامنه‌اى متخلص به «امین» ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. از همان کودکی به واسطۀ ذوق ادب‌دوستی مادرشان با وادی شعر آشنا شدند. اولین سروده‌های ایشان به دورۀ حضورشان در انجمن ادبی فردوسی مشهد در دهۀ ۳۰ بازمی‌گردد. تا قبل از شروع مبارزات انقلابی، همواره در جلسات شعر مشهد و قم حضور داشتند و بعد از آن نیز گرچه حضورشان در محافل ادبی کمرنگ شد اما همچنان ارتباطشان با برخی شعرا برقرار بود. امروزه نیز هرساله شعرا در نیمۀ ماه مبارک رمضان در محضر ایشان گرد هم می‌آیند و به شعرخوانی می‌پردازند. تا کنون کتاب مستقلی از اشعار رهبر انقلاب به چاپ نرسیده است
ما خیل بندگانیم، ما را تو می‌شناسی هر چند بی‌زبانیم، ما را تو می‌شناسی ویرانه‌ایم و در دل گنجی ز راز داریم با آن‌كه بی‌نشانیم، ما را تو می‌شناسی با هر كسی نگوییم راز خموشی خویش بیگانه با كسانیم ما را تو می‌شناسی آیینه‌ایم و هرچند لب بسته‌ایم از خلق بس رازها كه دانیم ما را تو می‌شناسی از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را فارغ از این و آنیم ما را تو می‌شناسی از ظن خویش هركس، از ما فسانه‌ها گفت چون نای بی‌زبانیم ما را تو می‌شناسی در ما صفای طفلی، نفْسُرد از هیاهو گلزار بی‌خزانیم ما را تو می‌شناسی آیینه‌سان برابر گوییم هر چه گوییم یک‌رو و یک‌زبانیم ما را تو می‌شناسی خط نگه نویسد حال درون ما را در چشم خود نهانیم ما را تو می‌شناسی لب بسته چون حكیمان، سرخوش چو كودكانیم هم پیر و هم جوانیم ما را تو می‌شناسی با دُرد و صافِ گیتی، گه سرخوشی‌ست گه غم ما دُرد غم كشانیم ما را تو می‌شناسی از وادی خموشی راهی به نیک‌روزی‌ست ما روزبه از آنیم ما را تو می‌شناسی كس راز غیر از ما، نشنید بس «امینیم» بهر كسان امانیم ما را تو می‌شناسی
در من ای آینه انگار کسی پنهان ست گاه از کرده ی من شاد گهی گریان ست دور و نزدیک مرا زیر نظر دارد باز میزبانی ست که در باور من مهمان ست از نگاه نگرانش به خودم یافته ام بیش از آینه ها مورد اطمینان ست نیمه ی گمشده ی من بگمانم باشد ناخدای بلد کشتی در طوفان ست چون که بی وقفه رصد کرده مرا می دانم اندوهش قصّه ی سیّاره ی سرگردان ست آنکه پیش از خودِ من خورده غمم تا حالا حتم دارم که سخاوت تر از باران ست گاه گاهی به خود آیم ز تلنگرهایش درمن ای آینه انگار کسی پنهان ست محمدعلی ساکی‌‌
عشق در کتاب‌ها نیست! عاشقان بزرگ خواندن بلد نبودند...
🎁 مژده به شاعران ✍چند نمونه از بهترین اشعار رضوی خود را همراه با مشخصات کامل شناسنامه ای و شماره تماس و نشانی پستی ارسال کنید.👇👇👇 @gaeiniroholla 🔮سروده های برگزیده در کتاب نفیس اشعار رضوی که توسط بنیاد بین‌المللی امام رضا علیه السلام چاپ و پخش خواهد شد به حضورتان فرستاده می شود. حداکثر تا پایان اسفندماه در ایتا ارسال بفرمایید.👇👇 @gaeiniroholla 09134484266☎️ @golchine_sher
‎⁨پُرستاره⁩.mp3
7.19M
نماهنگ پُرستاره حاج محمود کریمی انتشار به مناسبت ماه مبارک رمضان
لذتِ افطار در دنبال باشد روزه را صبح اگر بندد دَری ایزد، گشاید وقت شام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_159429688538694091.mp3
5.39M
صدا كن مرا شعر  :  سهراب سپهرى صدا  : خسرو شكيبايى
تویی بهانۀ آن ابرها که می‌گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی
آیینه‌ها نگاه تو را نشر می‌دهند هر صبح چون تشعشع چشمان آفتاب... ...🕊🔖 🍄
از مهر دوستان ریاکار خوشتر است دشنام دشمنی که چو آئینه راستگوست آن کیمیا که می‌طلبی، یار یکدل است دردا که هیچگه نتوان یافت، آرزوست وپنجم اسفند یاد روز بزرگداشت بانوی شعر ایران زنده یاد پروین اعتصامی ،روحش شاد🌹🌹
نه برگ گلی به شاخه‌ها می‌ماند نه هیچ‌کسی به‌جز خدا می‌ماند خوش باش و بدی مکن، که از ما تنها یک خوبی و یک بدی به‌جا می‌ماند
۲۵ اسفند زادروز ( زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ تبریز – درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ تهران ) شاعر رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی «مشهورترین شاعر زن ایران» است. او از کودکی، فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان زمان زیر نظر پدر و استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار سرودن شعر را آغاز کرد. پدر وی یوسف اعتصامی، از شاعران و مترجمان معاصر بود که در شکل‌گیری زندگی هنری پروین و کشف استعداد و گرایش وی به‌سرودن شعر، نقش مهمی داشت. او در ۲۸ سالگی ازدواج کرد اما به دلیل اختلاف فکری با همسرش، از او جدا شد و بعد از جدایی، مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی به شغل کتابداری مشغول شد. پروین قبل از دومین نوبت چاپ اشعارش، بر اثر بیماری حصبه در سن ۳۵ سالگی درگذشت و در حرم فاطمه معصومه، در آرامگاه خانوادگی‌اش به خاک سپرده شد. زادروز پروین اعتصامی "۲۵ اسفند" به‌عنوان «روز بزرگداشت پروین اعتصامی» نام‌گذاری شده است. تنها اثر چاپ و منتشر شده از وی دیوان اشعار اوست که دارای ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالب‌های مثنوی، قطعه و قصیده است. این سروده زیبا از اوست. بلبل آهسته به گل گفت شبی که مرا از تو تمنایی هست من به پیوند تو یک رای شدم گر ترا نیز چنین رایی هست گفت فردا به گلستان باز آی تا ببینی چه تماشایی هست گر که منظور تو زیبایی ماست هر طرف چهره زیبایی هست پا بهرجا که نهی برگ گلی است همه جا شاهد رعنایی هست باغبانان همگی بیدارند چمن و جوی مصفایی هست قدح از لاله بگیرد نرگس همه‌جا ساغر و صهبایی هست نه ز مرغان چمن گمشده‌ایست نه ز زاغ و زغن آوایی هست نه ز گلچین حوادث خبری است نه به گلشن اثر پایی هست هیچکس را سر بدخویی نیست همه را میل مدارایی هست گفت رازی که نهان است ببین اگرت دیده بینایی هست هم از امروز سخن باید گفت که خبر داشت که فردایی هست (پروین اعتصامی)
"پروین و مناظره‌های سیاسی" از میان شاعران معاصر فارسی، کمتر شاعری چون پروین اعتصامی، توانسته با استفاده از نمادهای تاریخی یا تیپ‌ها و شخصیت‌های تکراری، به صورت پنهان،مضامین و انتقادات سیاسی_اجتماعی مربوط به زمان خود را در اشعارش به تصویر درآورد. این دست از اشعار او به دلیل زبان تاویل‌پذیر، زمان‌مند نبودن اشارات و نمادها، کلی‌بودن انتقادها و در کنار آن بیان صمیمی و طنز لطیفی که دارد؛ در همه‌ی زمان‌ها مخاطب را به خود جلب می‌کند. مناظره‌ها و گفتگوهایی چون: "دزد و قاضی"، "زنجیر و دیوانه"، "مست و هشیار"، "پیرزن و یتیم" و..‌.، از نمونه‌های موفق شعر سیاسی در دیوان پروین است که به نظر می‌رسد، این اشعار او صورت تکامل‌یافته‌ و آمیخته‌ی مناظره‌های انوری و حافظ باشد که در شعر او، هویتی تازه یافته است. شکایت "پیرزن به قباد"، نمونه‌ای متمایز از این سروده‌هاست که در ادامه از نظر می‌گذرد: روز شکار، پیرزنی با قباد گفت: که‌از آتش فساد تو، جز دود ِ آه نیست روزی بیا به کلبه‌ی ما از ره شکار تحقیق حال گوشه‌نشینان گناه نیست هنگام چاشت، سفره‌ی بی‌نان ما ببین تا بنگری که نام و نشان از رفاه نیست دزدم لحاف برد و شبان گاو پس نداد دیگر به کشور تو، امان و پناه نیست از تشنگی، کدوبنم امسال خشک شد آب قنات بردی و آبی به‌چاه نیست سنگینی خراج، به ما عرصه تنگ کرد گندم توراست، حاصل ما غیر کاه نیست در دامن تو، دیده جز آلودگی ندید بر عیب‌های روشن خویشت، نگاه نیست حکم دروغ دادی و گفتی حقیقت است کار تباه کردی و گفتی تباه نیست صد جور دیدم از سگ و دربان به درگهت جز سفله و بخیل، در این بارگاه نیست ویرانه شد ز ظلم تو، هر مسکن و دهی یغماگر است چون تو کسی، پادشاه نیست مُردی در آن‌زمان که شدی صید گرگ آز از بهر مرده، حاجت تخت و کلاه نیست یک‌دوست از برای تو نگذاشت دشمنی یک مرد رزم‌جوی، تورا در سپاه نیست جمعی سیاه‌روزِ سیه‌کاری تو اَند باور مکن که بهر تو روز سیاه نیست مزدور خفته را ندهد مزد، هیچ‌کس میدان همّت است جهان، خوابگاه نیست تقویم عمر ماست جهان، هر چه می‌کنیم بیرون ز دفتر کهن سال و ماه نیست سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی به خلق در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست https://eitaa.com/mmparvizan
. آغازی در پایان پایان شاهنامه آغاز روزگاری نو، نازشخیز، نوازشگر در تاریخ ایران: این سرزمین سپند اهورایی است. در این روزگار که یکپارچگی و یکپارگیِ برونی و فرمانروایانه از میان رفته بود و از هر سویی، گردنکشی نام و کامجوی سر برمی‌آورْد و چندی بر پاره‌ای از این بومِ بهین‌ فرمان می‌راند، پایگاه و پایندانِ ( ضامن ) پایداری و ماندگاری ایران گردید و پاره‌های پراکنده و از هم گسسته را، با رشته‌هایی درونی و نهانی و نهادین، استوارتر از پیش، به یکدیگر پیوست، با پیوندی پولادین: رشته‌های فرهنگ و ادب و هنر: رشته‌هایی که هر خودکامه‌ای سیاه‌نامه، هر آزمندی دُروند، آنها را، تیره‌رای و خیره‌سر،  با زور و زر، فرونمی‌تواند گسست و گزندی گران، به جغرافیای مینُوی و فرهنگی ایران نمی‌تواند زد و پیوستکی و درهم تنیدگیِ آن را زیان و آسیب نمی‌تواند رسانید. این روز بزرگ و برین: روز پایان سرایش شاهنامه، بر همه‌ی ایرانیان: بر آنان که فرزندان فرٌمند و دلبند فردوسی‌اند و در جهان جادوانه و جاودانه‌ی شاهنامه می‌زیَند، خجسته باد! استاد دکتر کزازی
با سعدی و خیام و نظامی باشیم با مولوی و حافظ و جامی باشیم از شاعر مرد درد غافل نشویم مرهون نگاه اعتصامی باشیم محمدعلی ساکی
خوش بحال آنکه مهمان خدا ست همچو مهمانی خدایی باصفا ست آنکسی که میزبانش خالق است همچنین شخصی عزیز و لایق است پس بدانید قدر همچون میزبان روزه دار هم گوش هم چشم وزبان چشم وگوشت با زبانت هر سه را روز ه دار تا اجر گیری از خدا خوش به حالت با صدای ربنا میشوی با شوق مهمان خدا علی روستا عضو محفل
گل در بر و می در کف و معشوق فلان است اما چه توان کرد که است مهمان خداییم اگر چه همه، اما الحق و الانصاف که ارزاق گران است با شوق رسیدن به شب اول از اول ماه دل نگران است «آن یار کز او خانه‌ی ما جای پری بود» کرده‌ست فرار از رمضان، در همدان است! از بین عبادات در این ماه پر از فیض محبوب ترینش به‌یقین خواب گران است! هنگام زورچپان است به حلقوم که شد بار دگر زورچپان است یک دیس پر از در وسط ظهر قطعا که عذاب شکم و روح و روان است بی‌تاب بوَد این شکم خیر ندیده از صبح فقط منتظر وقت است در باقی ایام بود جاده‌ی باریک در ماه خدا جاده‌ی بخشش اتوبان است درهای همگی بسته و رحمت از جانب ایزد همه جا در فوران است چون «پورشه» بتازد همه‌ی سال، ولیکن لعین در رمضان مثل «ژیان» است در ماه خداوند شیاطین همه OFF اند این پدرسوخته‌ی ماست که ON است دیدم که یکی توی خیابان رهایی مشغول به لمباندن از راه دهان است گفتم علنی؟ روزه‌خوری؟ این که حرام است گفتا که خداوند خودش در جریان است! البته که فقط امساک شکم نیست برتر ز صیام شکم امساک لسان است چون مرد رسد با دهن روزه به خانه ارزنده‌ترین زینت زن حفظ زبان است یک روزه گرفتیم و طلبکار خداییم گوییم که پس جنت ما را که ضمان است؟! شک نیست که الطاف خداوند وسیع است «آن را که عیان است چه حاجت به بیان است؟» طنز پرنیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا