eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
274 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
247 ویدیو
89 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_159429688538694091.mp3
5.39M
صدا كن مرا شعر  :  سهراب سپهرى صدا  : خسرو شكيبايى
تویی بهانۀ آن ابرها که می‌گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی
آیینه‌ها نگاه تو را نشر می‌دهند هر صبح چون تشعشع چشمان آفتاب... ...🕊🔖 🍄
از مهر دوستان ریاکار خوشتر است دشنام دشمنی که چو آئینه راستگوست آن کیمیا که می‌طلبی، یار یکدل است دردا که هیچگه نتوان یافت، آرزوست وپنجم اسفند یاد روز بزرگداشت بانوی شعر ایران زنده یاد پروین اعتصامی ،روحش شاد🌹🌹
نه برگ گلی به شاخه‌ها می‌ماند نه هیچ‌کسی به‌جز خدا می‌ماند خوش باش و بدی مکن، که از ما تنها یک خوبی و یک بدی به‌جا می‌ماند
۲۵ اسفند زادروز ( زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ تبریز – درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ تهران ) شاعر رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی «مشهورترین شاعر زن ایران» است. او از کودکی، فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان زمان زیر نظر پدر و استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار سرودن شعر را آغاز کرد. پدر وی یوسف اعتصامی، از شاعران و مترجمان معاصر بود که در شکل‌گیری زندگی هنری پروین و کشف استعداد و گرایش وی به‌سرودن شعر، نقش مهمی داشت. او در ۲۸ سالگی ازدواج کرد اما به دلیل اختلاف فکری با همسرش، از او جدا شد و بعد از جدایی، مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی به شغل کتابداری مشغول شد. پروین قبل از دومین نوبت چاپ اشعارش، بر اثر بیماری حصبه در سن ۳۵ سالگی درگذشت و در حرم فاطمه معصومه، در آرامگاه خانوادگی‌اش به خاک سپرده شد. زادروز پروین اعتصامی "۲۵ اسفند" به‌عنوان «روز بزرگداشت پروین اعتصامی» نام‌گذاری شده است. تنها اثر چاپ و منتشر شده از وی دیوان اشعار اوست که دارای ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالب‌های مثنوی، قطعه و قصیده است. این سروده زیبا از اوست. بلبل آهسته به گل گفت شبی که مرا از تو تمنایی هست من به پیوند تو یک رای شدم گر ترا نیز چنین رایی هست گفت فردا به گلستان باز آی تا ببینی چه تماشایی هست گر که منظور تو زیبایی ماست هر طرف چهره زیبایی هست پا بهرجا که نهی برگ گلی است همه جا شاهد رعنایی هست باغبانان همگی بیدارند چمن و جوی مصفایی هست قدح از لاله بگیرد نرگس همه‌جا ساغر و صهبایی هست نه ز مرغان چمن گمشده‌ایست نه ز زاغ و زغن آوایی هست نه ز گلچین حوادث خبری است نه به گلشن اثر پایی هست هیچکس را سر بدخویی نیست همه را میل مدارایی هست گفت رازی که نهان است ببین اگرت دیده بینایی هست هم از امروز سخن باید گفت که خبر داشت که فردایی هست (پروین اعتصامی)
"پروین و مناظره‌های سیاسی" از میان شاعران معاصر فارسی، کمتر شاعری چون پروین اعتصامی، توانسته با استفاده از نمادهای تاریخی یا تیپ‌ها و شخصیت‌های تکراری، به صورت پنهان،مضامین و انتقادات سیاسی_اجتماعی مربوط به زمان خود را در اشعارش به تصویر درآورد. این دست از اشعار او به دلیل زبان تاویل‌پذیر، زمان‌مند نبودن اشارات و نمادها، کلی‌بودن انتقادها و در کنار آن بیان صمیمی و طنز لطیفی که دارد؛ در همه‌ی زمان‌ها مخاطب را به خود جلب می‌کند. مناظره‌ها و گفتگوهایی چون: "دزد و قاضی"، "زنجیر و دیوانه"، "مست و هشیار"، "پیرزن و یتیم" و..‌.، از نمونه‌های موفق شعر سیاسی در دیوان پروین است که به نظر می‌رسد، این اشعار او صورت تکامل‌یافته‌ و آمیخته‌ی مناظره‌های انوری و حافظ باشد که در شعر او، هویتی تازه یافته است. شکایت "پیرزن به قباد"، نمونه‌ای متمایز از این سروده‌هاست که در ادامه از نظر می‌گذرد: روز شکار، پیرزنی با قباد گفت: که‌از آتش فساد تو، جز دود ِ آه نیست روزی بیا به کلبه‌ی ما از ره شکار تحقیق حال گوشه‌نشینان گناه نیست هنگام چاشت، سفره‌ی بی‌نان ما ببین تا بنگری که نام و نشان از رفاه نیست دزدم لحاف برد و شبان گاو پس نداد دیگر به کشور تو، امان و پناه نیست از تشنگی، کدوبنم امسال خشک شد آب قنات بردی و آبی به‌چاه نیست سنگینی خراج، به ما عرصه تنگ کرد گندم توراست، حاصل ما غیر کاه نیست در دامن تو، دیده جز آلودگی ندید بر عیب‌های روشن خویشت، نگاه نیست حکم دروغ دادی و گفتی حقیقت است کار تباه کردی و گفتی تباه نیست صد جور دیدم از سگ و دربان به درگهت جز سفله و بخیل، در این بارگاه نیست ویرانه شد ز ظلم تو، هر مسکن و دهی یغماگر است چون تو کسی، پادشاه نیست مُردی در آن‌زمان که شدی صید گرگ آز از بهر مرده، حاجت تخت و کلاه نیست یک‌دوست از برای تو نگذاشت دشمنی یک مرد رزم‌جوی، تورا در سپاه نیست جمعی سیاه‌روزِ سیه‌کاری تو اَند باور مکن که بهر تو روز سیاه نیست مزدور خفته را ندهد مزد، هیچ‌کس میدان همّت است جهان، خوابگاه نیست تقویم عمر ماست جهان، هر چه می‌کنیم بیرون ز دفتر کهن سال و ماه نیست سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی به خلق در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست https://eitaa.com/mmparvizan
. آغازی در پایان پایان شاهنامه آغاز روزگاری نو، نازشخیز، نوازشگر در تاریخ ایران: این سرزمین سپند اهورایی است. در این روزگار که یکپارچگی و یکپارگیِ برونی و فرمانروایانه از میان رفته بود و از هر سویی، گردنکشی نام و کامجوی سر برمی‌آورْد و چندی بر پاره‌ای از این بومِ بهین‌ فرمان می‌راند، پایگاه و پایندانِ ( ضامن ) پایداری و ماندگاری ایران گردید و پاره‌های پراکنده و از هم گسسته را، با رشته‌هایی درونی و نهانی و نهادین، استوارتر از پیش، به یکدیگر پیوست، با پیوندی پولادین: رشته‌های فرهنگ و ادب و هنر: رشته‌هایی که هر خودکامه‌ای سیاه‌نامه، هر آزمندی دُروند، آنها را، تیره‌رای و خیره‌سر،  با زور و زر، فرونمی‌تواند گسست و گزندی گران، به جغرافیای مینُوی و فرهنگی ایران نمی‌تواند زد و پیوستکی و درهم تنیدگیِ آن را زیان و آسیب نمی‌تواند رسانید. این روز بزرگ و برین: روز پایان سرایش شاهنامه، بر همه‌ی ایرانیان: بر آنان که فرزندان فرٌمند و دلبند فردوسی‌اند و در جهان جادوانه و جاودانه‌ی شاهنامه می‌زیَند، خجسته باد! استاد دکتر کزازی
با سعدی و خیام و نظامی باشیم با مولوی و حافظ و جامی باشیم از شاعر مرد درد غافل نشویم مرهون نگاه اعتصامی باشیم محمدعلی ساکی
خوش بحال آنکه مهمان خدا ست همچو مهمانی خدایی باصفا ست آنکسی که میزبانش خالق است همچنین شخصی عزیز و لایق است پس بدانید قدر همچون میزبان روزه دار هم گوش هم چشم وزبان چشم وگوشت با زبانت هر سه را روز ه دار تا اجر گیری از خدا خوش به حالت با صدای ربنا میشوی با شوق مهمان خدا علی روستا عضو محفل
گل در بر و می در کف و معشوق فلان است اما چه توان کرد که است مهمان خداییم اگر چه همه، اما الحق و الانصاف که ارزاق گران است با شوق رسیدن به شب اول از اول ماه دل نگران است «آن یار کز او خانه‌ی ما جای پری بود» کرده‌ست فرار از رمضان، در همدان است! از بین عبادات در این ماه پر از فیض محبوب ترینش به‌یقین خواب گران است! هنگام زورچپان است به حلقوم که شد بار دگر زورچپان است یک دیس پر از در وسط ظهر قطعا که عذاب شکم و روح و روان است بی‌تاب بوَد این شکم خیر ندیده از صبح فقط منتظر وقت است در باقی ایام بود جاده‌ی باریک در ماه خدا جاده‌ی بخشش اتوبان است درهای همگی بسته و رحمت از جانب ایزد همه جا در فوران است چون «پورشه» بتازد همه‌ی سال، ولیکن لعین در رمضان مثل «ژیان» است در ماه خداوند شیاطین همه OFF اند این پدرسوخته‌ی ماست که ON است دیدم که یکی توی خیابان رهایی مشغول به لمباندن از راه دهان است گفتم علنی؟ روزه‌خوری؟ این که حرام است گفتا که خداوند خودش در جریان است! البته که فقط امساک شکم نیست برتر ز صیام شکم امساک لسان است چون مرد رسد با دهن روزه به خانه ارزنده‌ترین زینت زن حفظ زبان است یک روزه گرفتیم و طلبکار خداییم گوییم که پس جنت ما را که ضمان است؟! شک نیست که الطاف خداوند وسیع است «آن را که عیان است چه حاجت به بیان است؟» طنز پرنیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایوب پرندآور ۱۲ خرداد ۱۳۵۱ در یکی از توابع‌ زرّین‌دشت استان فارس به دنیا آمد. آغاز شاعرانگی پرندآور دورۀ راهنمایی بود که به همت معلمان دلسوزش به این هدیۀ خداوندی پی برد و دل به شعر و شاعری سپرد. سال اول دبیرستان راهی جبهه شد و فضای معنوی متأثّر از جهاد و شهادت، کلمات او را به سمت دفاع مقدس سوق داد. زمانی که در جبهه بود انجمن شعری برای ایثارگران تشکیل داد؛ امروزه نیز انجمن ادبی «نخل و نارنج» و شب شعر فاطمی جهرم به همت پرندآور و دوستانش و با هدف گسترش شعر آیینی آغاز به کار کرده است. «غبار عطش»، «تیغ و ترانه»، «دوبیتی‌‏های نیلی رباعی‏‌های کبود» و «غزل مقتل» از آثار او است.
🧹🏡 خانه تکانی، آمادگی میزبانی از فَرَوَهَر پاک گذشتگان خانه‌تکانی پیش از نوروز از آیین‌های چند هزارساله‌ی ایرانیان است که گفته می‌شود هم‌سال با آمدن آریاییان به این سرزمین است. پیدایش خانه‌تکانی بر این باور استوار بود که ده روز مانده به نوروز، به گفته برخی دیگر پنج روز مانده به نوروز، فَرَوَهَر(روح) پاک درگذشتگان به خانه زمینی خود و کنار خانواده بازمی‌گردند تا به آنان سرکشی کنند. اگر خانه پاک باشد، آنان از خانواده خود خشنود خواهند شد و اگر خانه پاکیزه نباشد، دلخور و روی‌گردان می‌شوند. از این‌رو ایرانیان گَردِ فراورده‌های کشاورزی و خاکستر تنور را از خانه می‌تکاندند و خانه را آب و جارو می‌کردند. آن دسته از کهن‌نگارانی که می‌گویند آیین خانه‌تکانی باید ده روز پیش از نوروز به پایان می‌رسید نوشته‌اند که از پیش از پنجه بزرگ که ۲۰ اسپند است خانه تکانی‌ها به پایان می‌رسید، ابزارهای کهنه دور ریخته می‌شد و ایرانیان زمین‌ها را شخم می‌‌زدند و برای گاهنبار پنجه و آماده کردن هفت‌سین آماده می‌شدند. گروهی هم نوشته‌اند که به باور باستانیان فروهر/فرورها در پنج روز پایانی سال به زمین فرود می‌آیند تا پنج روز در کنار زندگان باشند. اگر میان خویشان و بستگان خود شادمانی، آرامش و آشتی ببینند بی‌گمان با خوشنودی به جهان مردگان باز می‌گردند. ایرانیان همانگونه که همراه با نو شدن جهان آفرینش گرد کهنگی را از خانه می‌زدودند و رخت تازه برتن می‌کردند، غبار پلیدی و دشمنی را نیز از کاشانه‌ی دل پاک می‌کردند تا نیاکان خود را شاد کنند. یکی از نشانه‌های به‌جا مانده از این باور اکنون در میان گروهی از زرتشتیان دیده می‌شود. آنان در واپسین شب سال برای پَسواز(بدرقه) فروهرها آتش می‌افروزند، نیایش ویژه‌ی این شب را به‌جا می‌آورند و آرزو می‌کنند که فروهرها از آن‌ها خشنود باشند. همچنین خواهان بازگشت آنان در سال آینده می‌شوند. در فروردین یشت آمده است: «فَرَوَشی‌های نیکِ توانای پاکان را می ستاییم که در جشن آفرینش از جایگاه خود فرود آیند و در دَه شبانه‌روز پیاپی در این‌جا برای آگاهی به‌سر برند.» پریسا مام وردیلو جشن‌های ایرانی، اسپندگان نوروز بهره از: ۱- جهان فروری بهرام فره‌وشی ۲- نوروز و گاهشماری در ایران باستان هاشم رضی
برنامه تلویزیونی «سرزمین شعر» از امشب روی آنتن شبکه چهار می رود در این برنامه که اولین رقابت تخصصی در حوزه شعر است شاعران معاصر و بنام کشورمان از جمله علیرضا قزوه، علی محمد مودب،ناصرفیض و محمد کاظم کاظمی به عنوان داور حضور دارند و اجرای آن هم به عهده محمد مهدی سیار است. سرزمین شعر بستری فراهم میکند تا افراد با استعداد در این زمین توانایی های خود برای شعرسرایی را ارائه دهند. پخش سرزمین شعر از شنبه ۲۶ اسفند ساعت ۲۲:۳۰ در شبکه چهار سیما آغاز می شود. @sarzaminesher_tv در شبکه‌های اجتماعی مارا با آدرس Sarzaminesher دنبال کنید. @khabarnaeshaeranshiz عضو شوید 👈 خبرنامه شاعران
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️ ۲۵ اسفند سالروز درگذشت افشین یداللهی (زاده ۲۱ شهریور ۱۳۴۷ اصفهان — درگذشته ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ تهران) پزشک، شاعر و ترانه‌سرا او متخصص اعصاب و روان و از ترانه‌سرایان موفق بود که فعالیت‌های حرفه‌ای ترانه‌سرایی را در سال ۱۳۷۶ آغاز کرد. نخستین ترانه‌های وی با آهنگسازی فؤاد حجازی و شادمهر عقیلی بود که با خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا شد. وی برای تیتراژ بسیاری از سریال‌های معروف تلویزیونی، ترانه‌ گفت و بیشترین شهرتش در این زمینه برای سرودن ترانه شب آفتابی، سریال غریبانه، شب دهم، میوه ممنوعه و مدار صفر درجه بود. وی چندین سال بود که اداره انجمنی به نام خانه ترانه را برعهده داشت که در سال ۱۳۸۰ با همکاری ترانه‌سرایان: عباس سجادی، سعید امیراصلانی، بابک صحرایی، یغما گلرویی، افشین سیاهپوش، نیلوفر لاری‌پور و محمدرضا حبیبی راه‌اندازی شد. این جلسات به‌خواندن ترانه، نقد ترانه و جلسات کارگاهی اختصاص می‌یافت. جلسات خانه ترانه سپس به فرهنگسرای قانون و پس از آن به فرهنگسرای شفق انتقال یافت. در سال‌های گذشته به‌تدریج ترانه‌سراهای مؤسس خانه ترانه به دلایل گوناگون از آن جدا شدند و او تنها فرد باقی‌مانده از هیئت مؤسس این انجمن بود که بعد از این اتفاق همچنان اداره خانه ترانه را برعهده داشت. از ترانه‌سرایان قدیمی در خانه ترانه: نادر بختیاری، مونا برزویی، ساناز صفایی، علیرضا سلیمانی، روزبه بمانی، سیامک رجاور، فروه مخصوص، بامداد بامداد، کوروش سمیعی، سعید کریمی، صابر قدیمی، میثاق جوهری، وحید عربانی، مهسا سماواتی، المیرا آقازاده، نیما کوکلانی، میثم یوسفی و بسیاری دیگر از اعضای قدیمی انجمن بودند. او در حادثه رانندگی درگذشت. آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است. ‎🆔
سه رباعی تقدیم به همه ی میهنم💐 با هشتگِ دنیای مجازی تا کی؟! پُشتک بزنی برای قاضی تا کی؟! ما مردم قم صبور هستیم ولی ای خواهر من تا کی؟! هستیم همیشه عاشق دلبریت اصلا به فدای سر تو روسریت قربان صدایت، تو فقط جیغ بکش ای غیرت ما فدای هوچی‌گریت آن خواهرمان داشت گناه، البته ما نیز پریم از اشتباه، البته هرجا که پَرید منکری بر معروف باید بکنی فقط نگاه، البته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلال‌الدین همایی نوۀ همای شیرازی، ۱۳ دی ۱۲۷۸ در اصفهان به دنیا آمد. در جوانی به مدت ۲۰ سال به تحصیل علوم دینی پرداخت و بعد از آن بود که وارد عرصۀ تدریس شد. ۱۲ سال تدریس فقه در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران و تدریس صنایع ادبی در دانشکدۀ ادبیات همین دانشگاه در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی‌ارشد و دکتری از سوابق موفق تدریس اوست. از شاگردان برجستۀ او می‌توان به مظاهر مصفا، محمدرضا شفیعی کدکنی و محمد معین اشاره کرد. همایی در شعر «سنا» تخلّص می‌کرد. این نویسنده، ادیب، شاعر، ریاضی‌دان، تاریخ‌نگار و حافظ قرآن سرانجام در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ وفات یافت. آرامگاه او در تخت فولاد اصفهان قرار دارد. از وی بیش از ۶۰ کتاب و مقاله به چاپ رسیده است. برخی از آثار او عبارت‌اند از: «دیوان سنا»، «فنون بلاغت و صناعت ادبی»، «تاریخ ادبیات ایران» و «تفسیر مثنوی مولوی».
محفل قند پارسی
ای برتر از خیالِ محالی که داشتم! بالاتر از تَوهمِ بالی که داشتم! طوفان رسید و برگ و بَرَم را به باد داد پیش از رسیدنِ دلِ کالی که داشتم این کوره رود های گِل‌آلود از کجاست؟ کو چشمه‌ی عمیق و زلالی که داشتم؟ حالِ غزال بود و مجالِ غزل مرا آن حال کو؟ کجاست مجالی که داشتم؟ کِی می‌شود به روی تو روشن چراغِ چشم؟ روشن نشد جوابِ سوالی که داشتم باری مگر ز شوقِ نگاهِ تو بردَمَد آن آفتابِ رو به زوالی که داشتم!