eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
261 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت  نهم. اردیبهشت زاد روز دکتر استاد معین! تو درسرزمین عشق چه خواندی ؟ که همه ی عاشقان علم وادب خوشه چین عشق وشیدایی توهستند. فتاداز بهره ی روز الستم یکی جام جم از حافط به دستم محمد معین دکتر محمدمعین نهم اردیبهشت سال 1297در رشت به دنیا آمد و در سیزدهم تیرماه 1350 در تهران درگذشت. دکترمعین صادقانه ی باهمه وجود و عاشقانه به فرهنگ و ادب ایران خدمت کرد. از دریای مشکلات نمی ترسید به قولی مولوی شمس تبریز تورا عشق شناسد نه خرد معین دانشی  مردی بود. شیفته ی ادبیات فارسی.در دریای مفاهیم عالی ادب فارسی با شوق و تلاشی خستگی ناپذیر مرواریدهای گرانبهایی صید کردو به یادگار گذاشت. استاد معین از آنها یی بود که طمع ،کوتاه می کنند وآستین همتشان ، چشمه ی خورشید را شرمنده می سازد. برای شناخت معین باید به قله ها نگریست . به فردوسی به مولوی به حافظ به تمام ادیب مردانی که شمع گونه سوختند و آتش عشق و شورو شیدایی به زبان فارسی را برافروختند. معین را با عشق بایدشناخت . کارسترگ معین و دهخدا را دراروپا چندین موسسه بزرگ با هزینه ی هنگفت انجام می دهد. ولی معین ودهخدا با کمترین امکانات وادعا وبا عشق شروع کردند. به خاطر همین عشق وصداقت بود که علامه دهخدا و نیمایوشیج دکتر معین را به عنوان وصی خود انتخاب کردند. تا آثار آنهارا به چاپ برساند. چه شب ها وروزهارا بایدصرف کنی که هم لغت نامه ی دهخدا را کامل کنی وهم فرهنگ لغتی درفارسی درشش جلد بنویسی که مستندترین علمی ترین  فرهنگ باشد و معنی و درست ترین تلفظ را داشته باشد. این بارسنگین فرهنگ ایران را آن قدر تحمل کنی که درآخر عمرسالها در اغما بسربری. چقدر باید به اوج نگریست تا این بزرگمردان راشناخت وبه عظمت این کارعاشقانه پی برد. فضل وبزرگمردی سالاری را باید با استاد معین شناخت . چگونه این ایثاررا با معیارهای مادی  امروز می توان مقایسه کرد.؟ امروزه  عده ای برای استراحتشان هم پول می گیرند. معین در سرزمین عشق چه خوانده بود که جانش را برسراین عشق گذاشت. این چه شوروعشقی است که فرودسی وسعدی ورودکی وعطار وخیام و...دیگران را به تلاش واداشته است. هنوز فرهنگ معین ومطالب دستوری معین وحافط شیرین سخن استادحرف اول رامی زند. شاگردانی که معین تربیت کرداز بزرگان فرهنگ وادب ایران هستند. .حافظ شیرین سخن معین جامع ترین تحقیقی است که درباره حافظ و عصر او آغاز شد وبه پایان نرسید. دراین کتاب علاوه برشرح حال تفضیلی حافظ.به مناسبت،ابیات وغزلیات نیز موردبحث قرار گرفته است. استاد درباره ی شان صدور هریک سخن گفته است محمد معین می نویسد. (چون به دبستان رفتم وخواندن ونوشتن آموختم. دیوان حافظ مونس جانم شد. می خواندم و اشعارش را از بر می کردم ولی به حقایق آن پی نمی بردم) تا سالهای عمر بالا گرفت. من نیز به قدر وسع خویش از آن کان معرفت بهره ها گرفتم.) مهدخت معین می گوید" شبی پدرم دکترمعین ،حافظ را برای تدریس فردا مرور می کرد." . گفتم" پدر سالهاست با حافظ کارمی کنید چه نیازی به مطالعه دارید"؟ گفت"امشب نکته جدیدی را کشف کردم." دکترمعین هیچگاه خودرا ازمطالعه بی نیاز ندید . روانش شادباد عاشقانه زیست وجانش را آرش گونه درکمان فرهنگ ایران نهاد C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
⬅️هایکو هایکو از کوتاه‌ترین گونه‌های شعری جهان به‌شمار می‌رود. شعری تصویرگر که با دو عنصر هم‌زاد ایجاز و ابهام به‌کمال بهره‌مند بوده، فاقد وزن و قافیه است و از آرایه‌های کلامی به‌ندرت می‌توان در آن نشانی یافت. شعر طبیعت است و مضامین از طبیعت برگرفته میشود فرم سنتی هایکو، شعری که نخستین بار در ژاپن سروده شد، از هفده هجا تشکیل شده و در آن فصل‌واژه (واژه‌ای که بر فصلی از سال دلالت دارد) به‌کار رفته است. باشو، بوسون، ایسا و شیکی چهار هایکوسرای معروف این سبک به‌شمار می‌روند. اندکی پس از مرگ شیکی با دورافکندن قید شمار هجاها و حضور فصل‌واژه در هایکو، ژاپن، سبک آزاد سرودن هایکو را آزمود. سبکی که با ‌عنوان سبک مدرن سرودن این شعر تا به امروز در ژاپن و دیگر کشورها از جمله ایران شده است از اوایل دهه چهل و ترجمه چند شعر ژاپنی با همکاری حسن فیاد و شاملو در مجله آرش راهی فراسوی شاعران نوپرداز گشوده شد و دربین شاعران اقبالی چشم‌‌گیر یافت شاملو و سهراب پرچم دار شعر هایکو ایرانی گردیدند از شاعران هایکو پرداز معاصر   منصور اوجی،بیژن جلالی،رضا مقصدی،اسماعیل رها،عمران صلاحی،علی بداغی،حسین پیرتاج،صادق رحمانی،و...  را میتوان نام برد آرایه های ادبی                                 
بهار بی خزان اردیبهشت است قرار بیدلان اردیبهشت است مرا در سر هوای دیگری نیست بهشت شاعران اردیبهشت است کیوانی اردی بهشت ۱۴۰۳ شیراز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح شد، آی نمی‌باید خفت چشم بگشای که خورشید شکفت باز کن پنجره را با دم صبح باید از خانه دل، گَرد پریشانی رُفت
لیلا دوباره قسمت ابن السلام شد عشق بزرگم آه چه آسان حرام شد می‌شد بدانم اين‌كه خط سرنوشت من از دفتـر كدام شب بسته وام شد؟ اول دلـم فراق تو را سرسری گرفت و آن زخم كوچک دلم آخر جذام شد شعر من از قبيله خون‌ست خون من، فواره از دلم زد و آمد كلام شد ما خون تازه در تن عشقيم و عشق را شعر من و شكوه تو، رمز الدوام شد بعد از تو باز عاشقـی و باز ... آه نه! اين داستان به نام تو اين‌جا تمام شد
"به ایرانِ عزیز: به بهانه‌ی روز خلیج فارس" به من اجازه بده! تا تو را نفس بکشم در ابتدایِ تو بی‌انتها نفس بکشم بهانه، "حبّ وطن" نیست، من غریبِ تو ام به جز تو پیش کدام آشنا نفس بکشم؟ کسی نباید از این راز با خبر باشد غم تورا... باید... بی‌صدا‌ نفس بکشم مرا به دلهره‌ی دشت‌ها ببر، بگذار که در تجمع آلاله‌ها نفس بکشم مرا ببر تا دریا، مرا ببر به خلیج مرا ببر به دماوند تا نفس بکشم خراب کن سبلان را...، ببند کارون را... تو باش تنها، تا من رها نفس بکشم تو باش تنها، مانند ماه، مثل زمین که در پناه تو بعد از خدا نفس بکشم بپاش در وزش باد عطرِ نامت را که عاشقانه به یاد شما نفس بکشم خیال کن تو نباشی، به من بگو دیگر به اعتبارِ کدامین هوا نفس بکشم؟ تو از تلاقی هفت.آسمان وسیع‌تری کجای وسعتِ این ماجرا نفس بکشم تمام دنیایم را گرفته‌ای پس از این اگر کنار تو نه، پس کجا نفس بکشم؟ "غبار راهگذارت کجاست؟" بگذر تا "به یادگارِ نسیم صبا" *نفس بکشم * تو سرزمین منی روز آخرینم باد اگر هوایی غیر از تورا نفس بکشم *تضمین از حافظ https://eitaa.com/mmparvizan
💠 شاعر:خانم هاجرسادات دستاران(چکاوک) 🔹دانشجوی بسیجی دانشگاه پیام‌نور استهبان (بسم رب العشق) دلتنگ کودکی شده ام،جان مادرم دلتنگ بوی نرگس دستان مادرم چون قهر بچگانه دلم غرق خواهش است تا سر نهم به گرمی دامان مادرم یا موقع خرید بگیرم به مشت خود دنیای امن چادر ارزان مادرم کو خانه‌ی بزرگ و دل انگیز کودکی کو صبح و نان تازه و فنجان مادرم هنگام توپ بازی مان وقت خواب ظهر میشد اسیر حادثه گلدان مادرم با هر اذان به خاطره ها گوش میدهم تا بشنوم تلاوت قرآن مادرم هر شب به یاد صورت او خواب میروم در آرزوی بوسه ز چشمان مادرم یک عمر پا به پای غم و درد ما گریست جانم فدای شبنم مژگان مادرم از سالهای گمشده‌ی کودکی چه ماند؟ قابی برای چهره‌ی خندان مادرم از زندگی بدون حضورش بریده ام دلتنگ کودکی شده ام،جان مادرم کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخت است قلم باشی و دلتنـگ نبـاشی بـا تیــغ مــدارا کنـی و  سنـگ نبـاشـی سخت است دلـت را بتراشنـد و بخنـدی هی بـا تـو بجنگند و تـو در جنگ نبـاشی از دردِ دلِ شــاعــرِ عــاشــق بنــویـسی بـا مَـردمِ صـد رنـگ، همـاهنـگ نبـاشی مـاننـدِ قلـم تکیـه بـه یـک پـا کنـی امـا هنگامِ رسیـدن بـه خـودت لنـگ نبـاشی سخت اسـت بـدانی و لب از لب نگشایی سخت است خودت باشی و بیرنگ نباشی
برای خلیج فارس تو دست اقیانوس‌هایی برای لمس این سرزمین چون دست زائری که لمس ضریحی را تمنا می‌کند موج‌ها بوسه‌های آبدار تو بر این آستانند تا عشق در شریانت جاری شود و برود تا دریای عمان و بریزد در جان اقیانوس‌ها و برود تا تمام بنادر دنیا و جهان عاشق‌تر شود هر شب که عکس ماه از بام آسمان سُر می‌خورد و در آغوش تو می‌افتد ماهی‌ها به گرد او می‌نشینند و از رشادت‌ فرزندانت حرف می‌زنند و هر بار داستان‌های تازه‌ای برای گفتن دارند تو خون دل خاورمیانه‌ای این اجاق پیر پر از نفت! که سال‌هاست می‌سوزد و تو به تسلای او آمده‌ای مُشتی از خاک این سرزمین را برداشتی و در آغوش گرفتی و ابوموسی و تمب کوچک و تمب بزرگ تشکیل شدند و این عشق تا همیشه در سینه‌ات خواهد ماند در خروش آب‌هایت شور "بخشو" جاری‌ست و موج‌هایت لهجه‌ی دمام‌ها را می‌دانند هرکس "خلیج عربی" صدایت می‌کند به سوی او رو بر‌نمی‌گردانی چرا که در هیچ صفحه‌ای از تاریخ کسی این‌گونه صدایت نکرده است این نام را روی هر نقشه‌ای بنویسند در آب غرق می‌شود و شیرماهی‌ها دوباره "خلیج فارس" را روی نقشه می‌آورند و تو دوباره زیبا می‌شوی کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سگِ چشمانش، پاچه‌ می‌گیرد. سکوت میانجیگری کرد تا دعوا بخوابد. انجمن کاریکلماتور ایران ✍ @karikalematur1402
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمتِ شاعر همیشه در اسارت بودن است یا اسیر قافیه یا وزن یا چشمانِ تو!
♦️ «لاکچری و لقلقۀ زبانی» ‌ ♦️ به قلم مسعود هوشیار ‌ ♦️ واژۀ «لاکچری» از آن دسته واژه‌هایی است که بسیار سر زبان‌ها افتاده است و به شکل لقلقۀ زبانی درآمده است. پیش از آمدن این واژه، کلمۀ «لوکس» نیز به زبان فارسی راه یافته بود. با آمدن لاکچری، کلمۀ لوکس را فارسی‌زبانان آرام‌آرام پس زدند و لاکچری را به کار بردند. اکنون فارسی‌زبانان لغت لاکچری را کنار دیگر کلمه‌های زبان فارسی نشانده‌اند تااینکه این واژه بخشی از زبان فارسی شده است؛ بنابراین ما ادبیات‌چی‌ها نیز کاربرد لاکچری را پذیرفته‌ایم. ‌ ♦️ اما سخن بر سر این نکته است که لغت لاکچری هرچند در وضعیت‌های گوناگون به کار فرد می‌آید تا منظورش را برساند، بسیاری از واژه‌های جان‌دارِ زبان فارسی را پس زده است؛ درنتیجه سبب شده است تا گفتار گوینده و نوشتار نویسنده از گونه‌گونی بیفتد. برای اینکه ببینید تاچه‌اندازه می‌توانیم تنوع به زبانمان بدهیم، در زیر چندین نمونه از کاربرد این واژه را در گفتار و نوشتار امروز می‌آورم و سپس جایگزینش را پیشنهاد می‌دهم تا شما عزیزان نیز ازاین‌پس هر زمان خواستید کلمۀ لاکچری را به کار ببرید، جایگزینی به‌هدف‌خورتر داشته باشید. ‌ ♦️ نخست اینکه کنایه‌ها را دست‌کم نگیرید. کنایه‌ها کمک‌دستِ بیان اندیشۀ فرد در زبان فارسی‌اند و به بیان و قلم فارسی‌زبانان چشم‌وچراغ می‌بخشند؛ پس نخست با چند کنایۀ جایگزین می‌آغازم و سپس واژه‌های دیگر را نمونه‌ها را می‌آورم. ‌ ♦️ نمونه: به این خواستگارت به چشم یه آدم لاکچری نگاه کن تا به دلت بشینه. جایگزین: به این خواستگارت به چشم خریداری* نگاه کن تا به دلت بشینه. ‌ ♦️ نمونه: خونه‌وزندگی بابک تا دلت بخواد لاکچریه! جایگزین: خونه‌وزندگی بابک تا دلت بخواد چشم دشمن کورکنه!** ‌ ♦️ نمونه: میثم خیلی پسر لاکچری‌ای هس. جایگزین: میثم خیلی پسر دست‌به‌جیبیه / دست‌ودل‌بازیه / دست‌به‌جیب‌آشناست. ‌ ♦️ نمونه: هی پز زندگی لاکچری‌ش رو می‌ده. جایگزین: هی پُز زندگی تجملی‌ش رو می‌ده. ♦️ نمونه: زندگی‌ش خیلی لاکچریه. جایگزین: زندگی‌ش خیلی خانیه / درباریه / اشرافیه/ مجلله. ‌ ♦️ نمونه: با وعدۀ زندگی لاکچری می‌شه سرش‌و گول مالید. جایگزین: با وعدۀ زندگی لُردی می‌شه سرش‌و گول مالید. ‌ ♦️ نمونه: ماشینش لاکچریه. جایگزین: ماشین به‌روزه / گرون‌قیمته /خاصه. ♦️ نمونه: صادق رفیق‌های لاکچری‌ای داره. جایگزین: صادق رفیقای خوش‌تیپی داره / خوش‌پوشی داره. ♦️ نمونه: نسرین توی یه خونۀ لاکچری زندگی می‌کنه. جایگزین: نسرین توی یه خونۀ سلطنتی زندگی می‌کنه. ♦️ نمونه: ساعت مژده لاکچریه. جایگزین: ساعت مژده گرون‌قیمته. ♦️ نمونه: بعضی خانوارها خودشان را گرفتار وسایل لاکچری‌ای کرده‌اند که شاید ده‌سال‌یک‌بار هم لازمشان نمی‌شود. جایگزین: بعضی خانوارها خودشان را گرفتار وسایل غیرضروری‌ای کرده‌اند که شاید ده‌سال‌یک‌بار هم لازمشان نمی‌شود. ♦️ نمونه: تو هم همه‌ش دنبال زندگی‌های لاکچری هستی. جایگزین و‌ کمک از لهجه‌ها: تو هم همه‌ش دنبال زندگی‌های اَتَم‌اوتومی هستی.*** ♦️ نمونه: عید امسال که رفته بودم خونۀ دختردایی‌م، زندگی لاکچری‌ش من‌و گرفت. جایگزین: عید امسال که رفته بودم خونۀ دختردایی‌م، زندگی پرزرق‌وبرقش من‌و گرفت. ‌ ♦️ نمونه: با خواسته‌های لاکچری نمی‌توانی شوهر مناسبی پیدا کنی. جایگزین: با خواسته‌های آن‌چنانی نمی‌توانی شوهر مناسبی پیدا کنی. ‌ ♦️ نمونه: از رفاقت باهاش خسته شدم. همه‌ش می‌خواد بگه خیلی من لاکچری‌ام. جایگزین: از رفاقت باهاش خسته شدم. همه‌ش دنبال خودنمایی و فخرفروشیه. ‌ ♦️ نمونه: حداد عادل برای بچه‌های خودش مدرسۀ لاکچری ساخته. جایگزین: حداد عادل برای بچه‌های خودش مدرسۀ مخصوص آقازاده‌ها ساخته. ‌ ♦️ از دیگر واژه‌های جایگزین لاکچری، بنابه کاربردش در وضعیت‌ها و موقعیت‌هایی که فرد در آن است، این کلمه‌ها را پیشنهاد می‌دهم: چشمگیر، تودل‌برو، جذاب، خیره‌کننده، فریبنده، مُخ‌زننده، بی‌نیاز، چشم‌ حسود درآر (کنایه از توجه‌برانگیز بودن)، دست به دهن رسیدن (کنایه از توانا و درآمد کافی داشتن)، دست کسی جایی بند بودن (کنایه از ارتباط با دم‌ودستگاه دولتی داشتن) ♦️ پانوشت * به چشم خریداری، کنایه از علاقه‌مندی و توجه است. چشم دشمن کور کن، کنایه از خیره‌کنند و تعجب‌برانگیز است. * در این مثال، هر شهر و منطقه‌ای می‌تواند واژۀ لهجۀ خود را به‌جای لاکچری بگذارد. همچنان‌که من از لهجۀ شیرازی و واژۀ «اَتم‌اوتوم» بهره برده‌ام. را پاس داریم...
💠پاسداشت شهر راز در آیینه یار مهربان؛ «عصر شعر شیراز» در کتابخانه عمومی رئیسی اردکانی برگزار می‌شود 🔰به مناسبت 15 اردیبهشت و روز شیراز، «عصر شعر شیراز» با حضور جمعی از شاعران و ادیبان استانی  روز سه‌شنبه 11 اردیبهشت ماه ساعت 17 برگزار می شود. 📌پخش زنده:  Skyroom.online/ch/researchpl/fars 🌐yun.ir/4x61ic 🔊 @farspl
•••┈✾~🥺~✾┈••• تا می‌کشم خطوطِ تو را پاک می‌شوی داری کمی فراتر از ادراک می‌شوی هرلحظه از نگاهِ دلم می‌چکی ولی با دستمالِ کاغذی‌ام پاک می‌شوی! این عابران که می‌گذرند از خیال من مشکوک نیستند تو شکاک می‌شوی تو زنده‌ای هنوز برایم گمان نکن در گورِ خاطرات خوشم خاک می‌شوی! باید به شهرِ عشق تو با احتیاط رفت وقتی که عاشقی چه خطرناک می‌شوی! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠پاسداشت شهر راز در آیینه یار مهربان؛ «عصر شعر شیراز» در کتابخانه عمومی رئیسی اردکانی برگزار می‌شود 🔰به مناسبت 15 اردیبهشت و روز شیراز، «عصر شعر شیراز» با حضور جمعی از شاعران و ادیبان استانی  روز سه‌شنبه 11 اردیبهشت ماه ساعت 17 برگزار می شود. 📌پخش زنده:  Skyroom.online/ch/researchpl/fars 🌐yun.ir/4x61ic 🔊 @farspl
محفل شعر قند پارسی
💠پاسداشت شهر راز در آیینه یار مهربان؛ «عصر شعر شیراز» در کتابخانه عمومی رئیسی اردکانی برگزار می‌شود
🌹☘🌹☘🌹☘ ضمن سپاس از جناب فیروزی، مدیرکل محترم کتابخانه ها و جناب آقای رحمانی ، معاون محترم، برنامه عصر شعر شیراز با پنج هدیه نقدی همراه خواهد بود، تا اقبال شیراز روز، با کدام عزیز باشد!! مقدمتان گلباران 💐 💐 💐 💐 💐 💐 💐 💐 💐 💐