eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
285 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
286 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
25.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تیزر نهمین کنگره ملی شعر و داستان ایثار، به میزبانی استان فارس 📚معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهبد و امور ایثارگران استان فارس
‌ وانکس که ترا بی‌تو کند، یار تو اوست... 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مصدرهای عتیقۀ فارسی مَحودن/ مَحاویدن/ مَحاییدن: محو کردن؛ پاک کردن؛ زدودن. رسول، صلّی الله علیه، گفت مر علی را که «رسول‌الله» بمَحای. علی را از دل برنیامد که «رسول‌الله» بمَحودی. هر چند که رسول می‌گفت، علی می‌پیچید. رسول، صلّی الله علیه، گفت: انگشتِ من بر آن نِهْ تا من بمَحایم... رسول، صلّی الله علیه، آن را بمَحود. سورآبادی، قِصصِ قرآنِ مجید، ص ۳۹۷. این مصدر در لغت‌نامۀ دهخدا نیامده‌است. گزین گویه ها
خَندِستانی: تمسخر؛ استهزا؛ ریش‌خند. خَندِستانی کردن: مسخره کردن؛ ریش‌خند کردن. هرکه بر وی بگذشتندی خندستانی می‌کردندی که این پیرِ خرف همی آب را پالان می‌سازد. سورآبادی، قِصصِ قرآنِ مجید، ص ۱۲۹. ای جوامرد، خندستانی مکن، که من به جای رحمت‌ام. همان، ص ۲۱۳. گزین گویه ها
علیهاالسلام 🔹چه بگویم از تو؟🔹 گفتم از کوه بگویم قدمم می‌لرزد از تو دم می‌زنم اما قلمم می‌لرزد عرق شرم چکید از قلم از توصیفم بس‌که نام تو بلند است بلاتکلیفم به شکوهت، به جلالت، به کلامت زینب پی نبردیم به یکتایی نامت زینب صبح از نور تو آیینۀ مضمون شده است از تو آموخته خورشید که خاتون شده است آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند تا که مردان جهان نزد تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد جان عالم به تو از شوق مکرر می‌گفت به گمانم به تو آرام پیمبر می‌گفت: بی‌تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود آسمان چادر گل بافته با آمدنت زندگی رنگ دگر یافته با آمدنت من در این مرحله لالم! چه بگویم از تو؟ من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو؟ به خداوند قسم، از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است آیه در آیه جهان محو تماشا شده است لب آیات به تفسیر شما وا شده است هر قدم شیوۀ تو راه تو، پیدا و نهان رسم مردانگی آموخت به مردان جهان از تماشای شکوه تو دهانم باز است زن اگر زینب کبراست که زن اعجاز است قبل تو کوه وقار اسوۀ معروف نداشت صبر تنها صفتی بود که موصوف نداشت یک گلستان گل پژمرده در آغوشت بود علم کرب‌وبلا یک‌تنه بر دوشت بود نام زن بعد تو معنای دگر پیدا کرد رادمردی تو این حادثه را زیبا کرد ای که زنجیر در آغوش تو آرام گرفت از مناجات تو سجاده هم الهام گرفت گرچه دل‌ها همگی سردتر از آهن بود خم به ابروت نیامد که دلت روشن بود از تو آموخته‌ایم آخر خط زیبایی‌ست که جهان با همه سختیش فقط زیبایی‌ست 🌱 عیدتون مبارک🌷
حسین آقاممتحنی مشهور به «حمید سبزواری» متولد سال ۱۳۰۴ در سبزوار است. او در ۱۴ سالگی سرودن شعر را آغاز کرد و اشعارش را در سبزوار به چاپ رساند. در ایام انقلاب اشعار و شعارهای انقلابی می‌سرود که یکی از معروف‌ترین آن‌ها سرود «آمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ تو» است. از سبزواری به‌عنوان «پدر شعر انقلاب» یاد می‌شود زیرا کمتر حادثه‌ای بعد از انقلاب روی داده است که در شعر او منعکس نشده باشد. او جزو چهره‌های ماندگار کشور است و دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر از افتخارات او است. وی در ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ درگذشت و در سبزوار به خاک سپرده شد. مجموعه آثار او با نام «این بانگ آزادی» در ۴ جلد به چاپ رسیده است.
هر چند صد بیابان وحشی‌تر از غزالیم ما را به گوشهٔ چشم، تسخیر می‌توان کرد
دل داشتیم؛ دادیم! جان بود، عرض کردیم! چیزی که یار خواهد صبر است و ما نداریم...