eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
285 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
286 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
«حالی است مرا» (دومین دفترِ رباعیِ منصورِ اوجی) اوجی یک دهه پس‌از انتشارِ مجموعه رباعیِ «مرغ سحر» (۱۳۵۷) که سرشار از نمادها و اشاراتِ انقلابی و تاحدّی حتّی پیش‌گویانه بود، سالِ ۱۳۶۸ مجموعه‌ای از رباعیاتش را (دویست‌ و‌ پنجاه‌‌ و‌‌ دو رباعی) منتشرکرد. او خود در مقدمهٔ «حالی است مرا» تأکیدکرده این مجموعه را بیش‌تر عاشقان پسندیدند، خواندند و هنوز نیز می‌خوانند. همهٔ رباعی‌های این مجموعه با عبارتِ «حالی است مرا» آغازمی‌شود. ساختار و پیرنگِ کلّی رباعی‌ها نیز چنین است: حالی است مرا که بس غریب و عجب است؛ این حال از کجا است و که آن را درمی‌یابد؟ از عشق است و تنها عاشقانش درمی‌یابند. و ناگفته پیدا است که همین التزامِ شاعر به این تکرارها، از روندِ طبیعیِ آفرینشِ شعر، خواهدکاست. بنابه اشارهٔ شاعر برخی از رباعی‌سرایان (ازجمله شاپورِ پساوند) نیز براساسِ این الگو دفترِ رباعی منتشرکردند. اوجی چاپِ به‌گزین‌شده‌ای از این دفتر را (صدوشصت رباعی که برخی‌شان ویراسته‌ی سیمینِ بهبهانی و اورنگِ خضرایی است) در مجموعه‌ای از رباعی‌ها و غزل‌هایش با عنوانِ «حالی است مرا و دفترهای دیگر» منتشرکرده‌است (شیراز، انتشاراتِ نوید، ۱۳۸۰). شاعر در دفترِ «حالی است مرا» به‌خلافِ «مرغِ سحر» عمدتاً از زبان و بیانی سنتی و نیز نمادهای مألوف در شعرِ عاشقانه و عارفانه‌ فارسی (فرهاد، حلّاج، مجنون و ...) بهره‌گرفته؛ گرچه به‌تعدادِ انگشتانِ دست رباعیِ نو نیز در آن می‌توان‌یافت. هم‌چنین، درکنارِ ده‌ها رباعیِ متوسّط شماری رباعیِ ضعیف نیز به این مجموعه راه‌یافته‌. نکتهٔ دیگر این‌که رباعی‌های اوجی اغلب از یکی‌از مهم‌ترین مزایای رباعی، یعنی ضربهٔ کاری و نهاییِ مصراعِ پایانی، چندان نصیبی‌نبرده‌. البته نمونه‌هایی از پایان‌بندی‌های توفیق‌آمیز را در شعرِ اوجی می‌توان‌یافت. مثلاِ این رباعی: حالی است مرا که گر تو را می‌دیدم می‌گفتمت ای نگار و می‌گرییدم: عشقِ تو مرا به کوی رسوایی برد آمد‌به‌سرم از‌آن‌چه می‌ترسیدم! (ص ۹۵) اما این اتفاق کم‌تر در دیگر رباعی‌ها روی‌داده. چند رباعی از این مجموعه: _ حالی است مرا که بی‌قرارم شب‌وروز هرلحظه چو لاله داغدارم شب‌و‌روز این‌گونه که غرقِ آب‌و آتش شده‌ام جز عشق، بگو، که در چه کارم شب و روز؟! (ص ۲۳) _ حالی است مرا ز درد و داغش، دادا! فریاد از اوی و وای و وا فریادا! شوری خوش از او است جمله در جان و تنم این حالِ مقدّسم مبارک بادا! (ص ۲۷) _ حالی است مرا که جان از او پُرشکر است دل در طرب است و لب از آن پُرگهر است یاللعجب از عشق و چنین حیله‌گری! هر نقش که زد طرفه‌تر از طرفه‌تر است! _ حالی است مرا که در جبینم پیدا است وز گفته و نالهٔ حزینم پیدا است این چیست به‌جز عشق که پنهان در من، می‌سوزد و آهِ آتشینم پیدا است؟! و درادامه، چند رباعی از این مجموعه، که فارغ از ضغف یا قوّت، زبان و بیانی نوگرایانه‌تر دارند: _ حالی است مرا که خوش‌خوشک می‌سوزم بر آتشِ تب چو قاصدک می‌سوزم بر من چه نموده عشق که‌این‌گونه به‌شوق درعینِ یقین و اوجِ شک می‌سوزم؟! (ص ۵۶) _ حالی است مرا که جمله لبریزِ تو ام سرتاسرِ شب مرغِ شباویزِ تو ام در نوبتِ باغ، من بهارانِ تو ام در موسمِ برگریز، پاییزِ تو ام (ص ۵۹) _ حالی است مرا که کارِ من بی‌تابی است آهم همه سرد و چهره‌ام مهتابی است از ابرِ فراق تیره شد آفاقم ای دوست بگو کی آسمانم آبی است؟! (ص ۶۹) _ حالی است مرا که شرحِ آن کوتاه است اندوهِ دلِ غریبِ سر در چاه است می‌موید، خود به پاسخش بانگی نیست می‌نالد و بازتابِ آهش، آه است! (ص ۸۳).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر صبح زندگی برای ادامه پیدا کردن به دنبال بهانه می‌گردد و چه بهانه‌ای زیباتر از چشمانت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما هر دوتا دونیمه ی سیبیم مثل هم در ازدحام کــوچـه غــــریبیم مثل هم من در تو می شکوفم و تو در هوای من آئیــنه ایم هـــر دو عجیبـیم مثل هم بـا آبشار گــریــــه از آن ارتفــاع درد کوهیم صخره صخره شکیبیم مثل هم من با توان چشم تـو تکثیر می شوم با این حساب جمع و ضریبیم مثل هم آئینه ای بگیــر و خودت را نــگاه کن ما هر دوتا دونیمه ی سیبیم مثل هم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای نام تو تسلی چشم انتظارها مسندنشین قلب همه بیقرارها تفسیر عشق و آیه ی ایمان و روشنی مضمون عاشقانه ی بیت و شعارها صد بغض بی بهانه میان گلو شکفت دلخسته ایم و زخمی این روزگارها ما را نبین که پر شده از درد غفلتیم بنگر به اشک و ناله ی شب زنده دارها گاهی عنایتی ، سر سوزن تفقدی دستی بکش تو بر سر ما حال زارها بی تو بهشت غرق سکوت و تباهی است گویی جهنمی شده لیل و نهارها خورشید عدل و سوره ی حق بر زمین بتاب تا بشکند سیاهی و جهل و حصارها صبح وصال روی تو عید محبت است جوشد شراب عاشقی از چشمه سارها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست تا فاطمه زنده است علی خانه‌نشین نیست ای دستِ پر از پینه ز چرخاندن دستاس افلاک در افلاک تو را جایگزین نیست در کوچه‌ی مسجد تو زمین خوردی و در ما جز پینه‌ی چون زانوی اُشتر به جبین نیست! انصار هم از خطبه‌ی تو شرم نکردند کردند بهانه که چنان است و چنین نیست غصب فدک این بود که نام تو نباشد پیداست که دعوا سرِ یک تکّه زمین نیست کو چادر خاکی شده، کو دامن مولا؟ تا کِی بزنم چنگ به حبلی که متین نیست جایی که علی هست معاویّه چه کاره است قرآنِ سرِ نیزه که قرآن مبین نیست ای کاش که خود را برسانم به رکوعش زیرا که بجز نام تواش نقش نگین نیست مقصود خدا از دو جهان خلقت زهراست المنّةُ لِلّه که این است و جز این نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زبانحال مولا علی علیه السلام در فراق حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها جهانِ بی تو تمامش چه ارزشی دارد؟ پس از تو صبحش و شامش،چه ارزشی دارد؟ پس از "اقامه" ی خوابیده ات،نماز شهر رکوع و رکن و قیامش چه ارزشی دارد؟ که مسجدی که تو را با سکوت بیرون کرد اذانِ بر سر بامش چه ارزشی دارد؟ علیه کوثر قرآن حدیث بافت و رفت مشخص است کلامش چه ارزشی دارد پیام داد:" شریک مصیبتت هستیم" به غیر زخم،پیامش چه ارزشی دارد؟ تمام دلخوری ذوالفقار از این بود "که تیغ،بین نیامش چه ارزشی دارد؟" "کدامشان زده سیلی"..حسین می پرسد.. تو رفته ای و "کدامش"، چه ارزشی دارد؟ به دل نگیر سلام مرا جواب نداد... پس از تو شهر، سلامش چه ارزشی دارد؟ ........................................................... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا