eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
287 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
284 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستان گرامی محفل ادبی قند پارسی ضمن عذر خواهی مجدد، محل محفل فردا سه شنبه، 20 آذر 1403-ساعت 16 کتابخانه ی شهید دستغیب واقع در خیایان طالقانی خواهد بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩 سقوط تمام شهر اگر ناگهان سقوط کند قرار نیست که ایمانمان سقوط کند وطن حکایت عشق است، مال دنیا نیست که با معامله‌ی این و آن سقوط کند! ز پادشاهیِ سلطان‌حسین‌ها چه‌عجب که با محاصره‌ای اصفهان سقوط کند خدا نیاورد آن روز را که مملکتی ز بی‌کفایتی حاکمان سقوط کند به عافیت‌طلبان نرخ ترس و سازش را خبر دهید، که بازارشان سقوط کند نگاه زخمی شهری به استقامت توست مباد سنگرت ای قهرمان سقوط کند بت بزرگ قرار است تکه‌تکه شود به پای بت‌شکن داستان سقوط کند عزیز! یوسف خود را به عالمی نفروش چه‌غم که ارزش پول جهان سقوط کند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۲۰ آذر زادروز میرزاده‌ عشقی (زاده ۲۰ آذر ۱۲۷۳ همدان -- درگذشته ۱۲ تیر ۱۳۰۳ تهران) شاعر، نویسنده و روزنامه نگار او از هفت سالگی در مدرسه‌های الفت و الیانس تهران به‌ تحصیل پرداخت و زبان فارسی و  فرانسه را به‌خوبی آموخت و پیش از فراغت از تحصیل به‌سمت مترجمی نزد یک بازرگان فرانسوی مشغول به‌کار شد. در اوایل جنگ جهانی اول با دیگر مردان سیاسی به استانبول مهاجرت کرد و نخستین آثار شاعرانه‌اش مانند نوروزی‌نامه و اپرای رستاخیز شهریاران ایران را پدید آورد. پس از بازگشت با گروهی از نویسندگان ارتباط پیدا کرد و در صف طرفداران حزب سوسیالیست و همکاران اقلیت مجلس به‌مبارزه پرداخت. در این مبارزه و کوشش سیاسی نیش قلمش بیش از همه متوجه وثوق‌الدوله نخست‌وزیر بود. سخنرانی‌های تند و مقالات و اشعار آتشین او برضد قرارداد ۱۹۱۹ باعث شد که وثوق‌الدوله دستور دستگیری وی را صادر کند و او را روانه زندان کنند. مبارزات سیاسی و مقالات انتقادی شاعر جوان که مجرد می‌زیست تا پایان زندگی کوتاهش ادامه داشت. در سال ۱۳۰۲ که نغمه جمهوری ساز شد، عشقی با وجود روشنفکر بودن با آن ساز مخالفت گذاشت و در مقاله‌ای به‌عنوان جمهوری قلابی، مخالفت خود را نشان داد و در نخستین شماره روزنامه کاریکاتور قرن‌بیستم که در همان سال دایر کرده بود، چندین کاریکاتور و شعر تند، مبنی بر هزل بودن جمهوری و جمهوری‌خواهان درج کرد. میزان مخالفت او به آنجا رسید که شهربانی وقت دستور توقیف روزنامه را صادر و تمامی نسخه‌های آن را از سطح شهر جمع‌آوری کرد. وی در خانه‌اش به‌ دست دوتن ناشناس هدف گلوله قرار گرفت و در بیمارستان شهربانی جان سپرد. این شعر معروف بر سنگ قبرش حک شده است: خاکم به‌سر، ز غصه به‌سر خاک اگر کنم خاک وطن که رفت، چه خاکی به‌سر کنم؟ كه استقبالى است از غزل معروف حافظ با مطلع عشقت نه سرسرى‌ست كه از سر به‌در شود مهرت نه عارضى‌ست كه جاى دگر شود
  عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیست   تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست   تا نشد رسوای عالم کس نشد استاد عشق   نیم رسوا عاشق، اندر فن خود استاد نیست   ای دل از حال من و بلبل چه می پرسی، برو   ما دو تن شوریده را کاری به جز فریاد نیست   قلب "عشقی" بین که چون سرتاسر ایران زمین   از جفای گلرخان یک گوشه اش آباد نیست       /
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ودرود دوستان گرامی محفل ادبی قند پارسی دوستان شاعری که امروز عصر در محفل، شعر خوانی داشتند،لطفآ اشعارشان را به شخصی سرکار خانم بنی ایمان بفرستند ممنون از محبت شما🌺🌺🌹
چشم تو را اگرچه خمار آفریده اند  آمیزه ای ز شور و شرار آفریده اند از سرخی لبان تو ای خون آتشین  نار آفریده اند انار آفریده اند یک قطره بوی زلف ترت را چکانده اند  در عطردان ذوق و بهار آفریده اند زندانی است روی تو در بند موی تو ماهی اسیر در شب تار آفریده اند مانند تو که پاک ترینی فقط یکی مانند ما هزار هزار آفریده اند دستم نمی رسد به تو ای باغ دور دست  از بس حصار پشت حصار آفریده اند این است نسبت تو و این روزگار یأس  آیینه ای میان غبار آفریده اند