پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند
پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه، جا کند
او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را بر ملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد ـ خدا کند ـ
او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند ـ
شاید اثر کند و خداوند فصل ها
یک فصل را به خاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش... صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند
#علیرضابدیع
📍 همایش #نسل_ماندگار
(تجلیل از رزمندگان، جانبازان و افتخارآفرینان دفاع مقدس)
⏰ زمان : دوشنبه 3 مهرماه 1402 ساعت 16
🏢 مکان : شیراز، تالار حافظ
#هفته_دفاع_مقدس
#اداره_کل_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی_فارس
🔸ارتباط با ما:
🔻🔻🔻
* فرارسیدن هفته دفاع مقدس گرامی باد*
........ حسین کیوانی
......برگرفته از کتاب ترکش های بی تکرار
*.................*
دیروز ،
روز جنگ بود وتفنگ
امروز
روز بصیرت است وفرهنگ!!
****
از شب های اروند گذشتیم،
اما
از شبیخون لبخند چطور؟!!
****
دیروز ،
می رفتیم وخاکی بودیم،
امروز
ماندیم وخاکستری شدیم!!
*
از سیم های خاردار گذشتیم،
اما
از زر وسیم های روزگار،هرگز؟!!!
*
انجا در خط مقدم بودیم،،
اینجا
در مقدمه ی خطا،!!!
*
میدان های مین را خنثی کردیم،،
اما
شبهه افکن های دین را چطور؟؟!!
*
دیروز
از کانال ،،ماهی،،گذشتیم،،
امروز
در کانال های ،،گمراهی،،مانده ایم؟!!!
آنجا
بی رنگی بود وبی تابی،
اینجا
یا طرفدار سرخیم یا آبی!!!
****
جنگ گرم،
جسم می گیرد وجان
اما جنگ نرم
باور می گیرد وایمان !!
****
جبهه ،
میدان عمل بود وایمان،
اینجا
پر از همایش وکُنسرت وگفتمان!!
*
آنجا
با خدا بودیم و آرام،
اینجا
اسیر وسوسه ی تلگرام!!؟
*
دیروز ،
قدم به قدم می جنگیدیم
امروز
قلم به قلم...!!!
**
از کتاب ،ترکش های بی تکرار
چاپ :انتشارات صریر،بنیاد حفظ آثار ونشر ارزش های دفاع مقدس فارس
بهمناسبت هفته #دفاع_مقدس
خورشیدهای خاکنشین، یادشان به خیر
پلهای آسمان به زمین، یادشان به خیر
آن روزهای روشن و آن قلبهای صاف
شبهای شور و رزم و کمین، یادشان به خیر
مردان عاشقی که سبکبار رد شدند
از خاکریز شکّ و یقین، یادشان به خیر
دستانِ رو به علقمهی مانده روی خاک
پاهای بوسه داده به مین، یادشان به خیر
شبهای حمله، شور و مناجات عاشقان
آن یاحسینهای حزین، یادشان به خیر
آنان که از تلاوتشان در میان شب
میریخت اشکِ روح الامین، یادشان به خیر
اینجا هنوز رو به خدا، ردّ پایشان
پیداست روی خاک، ببین! ... یادشان به خیر
✍ #قاسم_صرافان
📝
پاییز رنکارنگ🍁
دوقدم مانده تا پاییز عاشقانه هایش را در گوش خیابان کنار شیطنت انارهایی که دزدکی سر از باغ بیرون کرده اند زمزمه کند.
انارهایی که لبخندشان طعم مهر میدهد و سرخی شان شرمساری وداع تلخ شهریور را جار می زند،
طنین خش خش گامهایش از راه میرسد تا لحظه به لحظه عاشق تر شوی و شکوه رقص گلبرگها در اغوش باد را به نظاره بنشینی.
می آید تا طعم گس نوبرانه خرمالو را چاشنی عشق کند
می آید تا گره بزند تار و پود مهر را به دلدادگی محبت .
نقاش پاییز با قلم مویش سلانه سلانه به راه افتاده تا بوم بر بوم شاعرانه های دلتنگی را در کوچه باغهای عشق ترسیم کند و باران امید را بار دیگر بر کویر دلها نثار.
آری پاییز ،خداوند فصلهای دلدادگی است تا نوید بهاری دل انگیز را در چنته داشته باشد
تاابرهای سخاوتمند دستی به سر و گوش زمین بکشند و طراوت و تازگی را برای عروس فصلها در روزهای پیش رو به ارمغان بیاورند.
آری پاییز رنگارنگ با تمام شکوهش در راه است
پاییزتان پر از اتفاقهای رنگین!
ک. قالینی نژاد_افروز
"به یاد فریدون مشیری"
سیام شهریور، با نام شاعر مشهور معاصر فریدون مشیری پیوند خورده است. او که متولد 1305 و درگذشته به سال 1379 است، از معدود شاعران نیماییسراست که پس از انقلاب نیز در میان تودهی مردم حسن شهرت داشته و برخی از اشعارش بر زبان تودهی میانهی جامعه جاری بوده است.
مشیری، در اشعارش کمتر در جایگاه شاعری پیشرو مطرح بوده و بیشتر او را باید پیرو جریانهای تجربهشده دانست. او در دهههای سی و چهل، از میان شاعران جریان شعر رمانتیک، شهرت کسانی چون: ابتهاج، نادرپور و کارو را ندارد؛ با اینحال هرچه به دهههای اخیر نزدیک شدهایم، بر محبوبیتش در مقایسه با برخی از آنان افزوده شده است.
شهرت مشیری، بیش از همه مدیون دفترهای "ابر و کوچه و بهار را باور کن" بوده و او را باید شاعری دانست که چون پیشینیان، بهترین اشعارش را پس از سی و پنج سالگی سروده است؛ نکتهای که مویّد غلبهی اعتدال در سنتگرایی اشعار اوست و اینکه در اشعارش، خلاقیتها و جسارتهای نوآورانهی جریان شعر نمادگرای اجتماعی و همچنین شعر منثور پس از نیما کمتر تجربه شده است.
مشیری، شاعر عرصهی تجربههای عام انسانهای میانه است و مفاهیمی را در شعرش منعکس میکند که محدود به زمان خود او نیست؛ به همین دلیل عشق، اصلیترین مضمون اشعار اوست که گویی بازتابی سنتی_معاصر از این مفهوم غالبِ سبک عراقی را، در اشعارش جلوهگر ساخته است:
ای عشق پناهگاه پنداشتمت
ای چاه نهفته راه پنداشتمت
ای چشم سیاه، آه ای چشم سیاه
آتش بودی، نگاه پنداشتمت
او کوشیده بین عشق انتزاعی کهن و عشق زمینی مورد نیاز مخاطبان معاصر، پیوند بر قرار کند؛ بیآنکه جایگاه معشوق او به سبک بسیاری از معاصرانش به ابتذال کشیده شود. الگوی این نوع عشقورزی را در شعر کوچه بهوضوح میتوان دید:
بیتو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم...
نگاه به جهان و زیباییهای محسوس آن، از دیگر علل مقبولیت شعر مشیری است. از این جهت اشعار او شاد، احساسی و کاملا روزمره هستند:
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخههای شسته، بارانخورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
...
نرمنرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
در اشعار مشیری، عمق و ابهام شاعران جامعهگرا دیده نمی شود؛ با این حال با نگاهی احساسی به انتقاد از برخی معضلات انسانی و اجتماعی میپردازد و در این شیوه، گاه زبان نصحیتگر سعدی و شیوهی بیان او را به یاری میگیرد.
او در نگاه به جهان، گاه به عرفان سهراب سپهری نزدیک میشود؛ هرچند عمق تفکر فلسفی- عرفانی سهراب را در اشعار مشیری نمیتوان دید. عرفان او بازخوانی تغزلهای عارفانهی شاعران سدههای پیشین است که با بیانی سادهتر، در اشعار فریدون مشیری انعکاس یافته است.
من همین یک نفس از جرعهی جانم باقی است
آخرین جرعهی این جام تهی را تو بنوش
زبان مشیری، هرچند به استواری و تحرک شاعران بزرگ همعصر او نیست؛ چون بسیاری از رمانتیکها دچار دودستگی و خطاهای نحوی نیز نمیشود. ترکیبات اشعار او ساده و چیزی بین ترکیبسازیهای سنتی و نو است.
از دیگر جنبههای مثبت اشعار او، تنوع قالبی و موسیقایی اشعار است که شاید برخواسته از علایق و دانش او در این حوزه باشد. در شعر او نیمایی، غزل، چارپاره، رباعی، دوبیتی، مثنوی، قطعه و ... حضور دارد و وزنها و نوع کارکرد قافیهها نیز، تنوع و ساختهایی متعدد دارد.
در پایان باید گفت که ایجاد زبان و ساختاری اعتدالی در حد توانایی شاعر، ویژگی اصلی شعر اوست؛ هرچند اغلب اشعار مشیری در سطح واژگان باقی میماند و در برقراری پیوند با مخاطب خاص، چندان موفق نیست. شاید بتوان گفت که او متاثر از فعالیت سی و چند سالهاش، در وزارت پست و حوزهی مخابرات، در اشعارش نیز بیش از همه به ارتباط با مخاطبان میانهی جامعه دلبسته بوده است.
#فریدون_مشیری
#نقد_شعر
#شعر_معاصر
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
غزل ترکش ولبخند
به عشق ویاد دلاورمردان گردان کمیل
.................
یاد گردان کمیل وشب اروند بخیر
یاد مردان سرافراز خداوند بخیر
........
یاد مردانگی وغیرت وایثار و وفا
لحظه ی پر زدن و پاکی وپیوند بخیر
.........
ترکش وسنگر وخمپاره وفانوس وفشنگ
شب شوریدگی وروز پدافند بخیر
.........
یاد لبخند،، علی اصغر،، وآن قامت عشق
قله ی عشق وشرف کوه دماوند بخیر
........
چه صفا داشت شب حمله ی مردان خدا
یاد پیوند خوش ترکش ولبخند بخیر
#حسین کیوانی
#هفته دفاع مقدس گرامی باد
30.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 *گزارش تصویری شعر خوانی 19شاعر در روز دومِ رویداد ملی شعر و موسیقی #ایران_سرا*
❇️اجرای موسیقی توسط غلامرضا صنعتگر ،امیرحسین سمیعی و عارف جعفری
#حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی
#مرکز_موسیقی_حوزه_هنری
#شعر_خوانی
🆔 @hozehhonar_ir
گردان کمیل
ثبت است به دل صفای گردان کمیل
ایثار وحماسه های گردان کمیل
در دفتر خاطرات دل می ماند
آن قصه ی بچه های گردان کمیل
#حسین کیوانی
هفته دفاع مقدس گرامی باد
"شعر جنگ و دفاع مقدس/ شاخهها و جریانها"
ادبیات جنگ و مفاهیم مربوط به آن از گونههای مهم در تاریخ ادب جهان است. از حماسهسرودههای اسطورهای_ ملی یا مذهبی که نوعی روایت کهن را از جنگهای میان اقوام و ملتها و پیروان ادیان نشان میدهد تا روایتهای مربوط به نبردها و فتحهای ممدوحان که از دیگر بخشهای سنتی این گونهاست.
در سدههای پس از عصر نوزایی با تشکیل دولت_کشورها و طرح مفهوم وطن جدید، جنگ بهویژه در ادبیات داستانی جهان حضوری پررنگ یافته است. حاصل آن، آفرینش هزارانهزار رمان و داستان و نمایشنامه و خاطرهنوشت با موضوع جنگ است که نمونههای مهم آن را در ادبیات فرانسه و روسیه و پس از آن اروپای همزمان با جنگهای جهانی اول و دوم میتوان دید.
در قلمرو کشورهای اسلامی شمال آفریقا و خاورمیانه، بهویژه در تقابل با کشورهای استعمارگر، ادبیات جنگ و پایداری بدر کشورهای مصر و الجزایر و فلسطین و لبنان و عراق و ...، جلوهای متمایز داشته است.
در قلمرو زبان فارسی نیز، جنگ چه در قالب نبرد با استعمارگران انگلیسی و روسی، چه وصف نبردهای داخلی و سیاسی، همواره مضمونی مهم بوده؛ اما در هیچزمانی چون دهههای پس از انقلاب، به دلیل هشتسال جنگ و دفاع مقدس، بازتاب این رویداد را در زندگی و ادبیات ایرانیان به این برجستگی نمیتوان دید.
از تمایزهای ادبیات پایداری فارسی، اهمیت شعر در بازنمود آن است؛ بهطوری که در سالهای جنگ تحمیلی، تعداد شاعران فعال در این حوزه بیش از نویسندگان بوده؛ هرچند در دهههای اخیر، ادبیات داستانی جنگ بیشتر جهانی شده است.
تعدد شاعران جنگ، سببشده که با مرزبندی هزاران شاعر فعال در این حوزه، بتوان چند جریان اصلی شعر جنگ و دفاع مقدس را معرفی کرد.
۱_ جریان شعر واقعگرای جنگ در دههی نخست که بیشتر به ابعاد واقعی این رویداد تلخ از منظر ویرانیهای آن مینگرد؛ این جریان بیش از همه زاییدهی ذهن شاعران شهرهای درگیر با جنگ است. "شعری برای جنگ" از قیصر، از معدود نمونههای این جریان است.
۲_ جریان شعر نمادگرای پایداری که در شاخههای شعر نو و گاه سنتی، شاعران بسیاری را معرفی کردهاست. شاعرانی چون: قیصر، سلمان هراتی، حسن حسینی، ضیاءالدین ترابی و...، تاثیرپذیرفته از شعر نیمایی متعهد، آثاری را با موضوع جنگ خلق کردهاند. این جریان با رویکرد تاویلپذیر و فردی و گاه احساسی به جنگ مینگرد.
۳_ جریان شعر ترکیبگرای سنتی که نصرالله مردانی شاعر تراز آن است. در شعر او و پیروانش علاوه بر کلیشهگرایی در ترکیبسازی و تکرار نمادهای مشابه و تقابل تصاویر، تلاش برای برانگیختن مخاطب به نبرد بهوضوح دیده میشود و جبههی خودی و غیرخودی در سرودهها بهآشکارا تصویر شده است.
۴_ جریان شاعران خارج از گفتمان انقلاب اسلامی که عمدتا با رویکرد وطنی یا انتقادی یا مرثیهای، به جنگ و آسیبدیدگان از آن نگریستهاند. برخی چون: اخوان و مشیری با نگاهی همسوتر با گفتمان انقلاب اسلامی و برخی چون: حمید مصدق و سیمین بهبهانی و...، از نگاهی مجزا و کاملا مغایر.
۵_ در دهههای پس از جنگ شاخهای از شعر محاورهمحور با رویکردی کاملا ایدئولوژیک و بیانیهای به ادبیات جنگ راه یافته که نمایندهی این حوزه را علیرضا قزوه و بسیاری از پیروان او باید دانست.
۶_ یکی دیگر از شاخههای شعر جنگ در دهههای اخیر، شعر ترکیبگرای نیمهسنتی است که برخی ویژگیهای شعر زمان جنگ را همراه دارد؛ اما از منظر شاعرانگی و کلیشهزدایی در ترکیبات و نمادها، تفاوتهایی با شعر دههی ۶۰ دارد.
۷_ شعر روایتگرای جوان در دهههای ۸۰ و ۹۰ که بیش از همه به آسیبهای جنگ و زندگی جانبازان و خانوادهی شهدا پرداخته است. در این شاخهی نوگرا، نوعی وقوعگرایی فردی نیز دیده میشود که با جریان نخست متفاوت است.
در کنار جریانهای یادشده، شعر جنگ و دفاع مقدس را از منظرهایی دیگر نیز میتوان جریانشناسی کرد که در مجالی دیگر به آنها پرداخته خواهد شد.
#شعر_جنگ
#شعر_دفاع_مقدس
#ادبیات_جنگ
#شعر_معاصر
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
ما گرد مداری از خطر میگردیم
تا صبح به دنبال سحر میگردیم
سوگند به لالهها که همچون خورشید
زرد آمدهایم و سرخ برمیگردیم
#هادی_فردوسی
#دفاع_مقدس
#شهید
@shahrestanadab
"به بهانهی آغاز مهر/ مفاهیم مربوط به مدرسه و شاعران پس از جنگ"
يكي از جلوههاي معنايي رایج در شعرسنتی بهویژه غزل شاعران دهههای ۷۰و ۸۰ که ریشه در شعر کودک و نوجوان و همچنین شعر اجتماعی عصر پهلوی دارد، استفاده از مفاهیم مربوط به فضای مدرسه و کتابهای دبستانی (بهخصوص پایهی اول) در مضمونسازی اشعار و تصاویر است.
بازگشت به غربت کودکی را در بسیاری از این دست سرودهها میتوان دید:
آمد كنار تخته، «به نام خدا» نوشت
قبراق بود مثل الف، ب، ت، آ... نوشت
گفتم: اجازه تشنهام آقا و تشنهايم
لبخند زد معلم من، آب را نوشت
گفتم: گرسنهام، همهي ما گرسنهايم
نان را كنار دفتر ما باصفا نوشت
آمد كنار پنجره، با حلقههاي اشك
لبريز بغض بود، ولي بيصدا نوشت
(علياكبري، 1386: 13-12)
بيشتر این اشارات برآمده از درسها و كتابهای دبستان است؛ برای مثال گریز به شعر مشهور "باز باران" از گلچین گیلانی:
تا كوچه باغ ابرهاي «باز باران» زا
تا هفت توي وهم جنگلهاي گيلان برد
(همان: 44)
كاشكي يكبار ديگر آن صداي سبز شيرين
كاشكي يكبار ديگر «باز باران با ترانه»
(ذكاوت، 1377: 80)
اشاره به "دارا و سارا" در جایگاه دو نام ذکرشده در کتابها، از مفاهیمی است که در شعر دهههای یادشده، مُد شده است:
از تو آموختيم الفبا را
معني آب و نان و بابا را
از درخت خيال خود چيدم
سيب دارا، انار سارا را
(نجاتي، 1383: 29)
اشاره به تکالیف مدرسه هم در بسیاری از سرودهها منعکس است:
كودكي كه به فكر بازي بود، خسته از مشق و جمله سازي بود
آه! حالا نشستهيك گوشه، با تمام وجود ميگريد
(انصاري، 1386: 67)
مضمون در "تصمیم کبری" از دیگر اشارات پربسامد در شعر دهههای ۷۰ و ۸۰ است:
تصميم كبري بودي ا دندان شيري
در درس چندم آخرين دندانت افتاد؟
(همان، 47)
"مرد در باران" نیز از دیگر بنمایههای تکرارشونده بهخصوص در شعر انتظار یا سرودههای اجتماعی است:
او رفت و مشق کودکان شهر بعد از این
پر ميشود از قصهي: آن مرد در باران
(ياري، 1380: 28)
اشاره به اصطلاحات املا، نگارش، ریاضی، داستان دهقان فداکار و ...، از دیگر مضامین رایج در سرودههاست.
از میان شاعران این چنددهه، غلامعلی شکوهیان در چندغزل، بهسادگی و نیکویی از این مضامین در خلال غزلهای اجتماعیاش بهره گرفته است:
دلخستهام از این اتاقِ چنددرچند
یک آسمان چند است آقا؟ بال و پر چند؟
...تا اینکه سهم هرکسی یک لقمه باشد
اکرم بگو دست پدر تقسیم بر چند؟(گزیدهی شعر فارس)
شعر اجتماعی"دیکته" از او، بر اساس همین مضامین ساده، سروده شده که در پایان این یادداشت، متن آن آورده شده است:
بنویس بابا مثل هرشب نان ندارد
سارا به سین سفرهمان ایمان ندارد
بعد از همان تصمیم کبری ابرها هم
یا سیل میبارد...و یا باران ندارد
بابا انار و سیب و نان را مینویسد
حتی برای خواندنش دندان ندارد
انگار بابا همکلاس اولیهاست
هی مینویسد این ندارد آن ندارد
بنویس کی آن مرد در باران میآید؟
این انتظار خیسمان پایان ندارد
ایمان برادر! گوش کن! نقطه. سرِ خط
بنویس بابا مثل هرشب نان ندارد
(همان)
"با نگاهی به جریانشناسی غزل شاعران جوان جنوب ایران/ محمد مرادی"
#شعر_اجتماعی
#غزل
#مدرسه
https://eitaa.com/mmparvizan
دیشب وقتی میخواستم دراز بکشم بوی پاییز خودش را کوبید به پنجره و لای یک نسیم سرد رها شد روی دستانم.
دستانم یخ کرده بود، انها را به دهانم نزدیک کردم و آرام ها کردم.
نه انگار، واقعاً پاییز دارد می آید.
بچه تر که بودم این هوا و این حس و حال
هشدار شروع مدارس و پایانتعطیلات خوشمزه ی تابستانی بود.
یکنوع رعشهی ترس آلود بهمراه داشت ترس از پایان صبحهای طولانی و شبهایی که اجازه داشتیم تا دیر وقت بیدار بمانم.
بزرگتر که شدم، این هوا شد بهترین حال برایم...
بعد از پایان یکگرمای جان فرسا، آرامشی خنک و گوارا از پنجره های اتاق سر صبح یا دم دمای غروب به درون خانه میریخت و جانم را با آن لرزش کوتاه تازه میکرد.
پاییز در راه ست.
شاید بتوان گفت مهمترین چیزی که در تقویم منتظرش هستم پاییز ست.
این لذت گوارا و خنک، این آرامش دم غروب...
خرمالوها و انارها و نارنگی ها
مرباهای به
پاییز دیشب به آرامی به خانه آمد
و من او را بی آنکه بداند بوسیدم
اکنون جانم سرشار خنکای خوش
گوار است.
#صبحاولینروزپاییزتونبخیر
پاییزیتان همه رنگین و زیبا و عاشقانه!
🍁🍂🍁🍂🍁🍂
.
مهر و وقت جلوه پاییز شد
باز بغض شعرها لبریز شد
از نوک هر برگ خشک زرد روی
حس ناب یک غزل آویز شد...
#_ریحانه_آربی
سلام✨✨ صبح پاییزی تون بهارانه
اوّل مهر رسید و من در همان " اوّل آ " بودم
مثل گنجشک دلم می زد، مثل گنجشک رها بودم
پای یک پنجره میزی بود، چه تقلّای عزیزی بود
پنجره راه گریزی بود، خیره در پنجره ها بودم
پشت هر پنجره دنیایی ست ، چشم وا کردم و بستم ، آه
من کجایم؟ تو کجا؟ با خویش در همین چون و چرا بودم
گفت : بابا دو هجا دارد... نام من چار هجایی بود
نان یکی... آب یکی ... باران... مثل باران دو هجا بودم
گفت: هر حرف صدا دارد... در سکون حرف زدم با خود
هم صدا بودم و هم ساکت ، نه سکوت و نه صدا بودم
گفت: دلتنگ که ای؟ خندید... گریه کردم که پدر... خم شد
آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم
جنگ شد، پنجره ها افتاد ، بچّه ها تشنه سفر کردند
هشت نهر آینه جاری شد، تشنه در کرببلا بودم
گفت: هی هی! تو کجایی؟ تو ... راست می گفت، کجایم من؟
تو نبودی... تو چهل سال است... من... اجازه؟... همه را بودم
تو چهل سال همه غایب... تو چهل سال همه در خویش...
من چهل سال، خدای من! من چهل سال کجا بودم؟
#علیرضا_قزوه
@golchine_sher
بوی مهر از سمت پاییز پر از رنگ آمده
دل برای درس و مشق و مدرسه تنگ آمده
می شود آغاز فصل مهر و عشق و دوستی
علم و دانش با جهالت بر سر جنگ آمده
ک_قالینی_نژاد_افروز
برخیز که فصل مدرسه باز آمد
برخیز که شور و شوق پرواز آمد
با عشق بخوان درس محبت را تو
کیف و قلم و همدم دمساز آمد
ک_قالینی_نژاد_افروز
گردان کمیل
مانده ست به یادگار گردان کمیل
در دفتر روزگار گردان کمیل
باید که به پیشانی نی ریز نوشت
با عزت و افتخار گردان کمیل
#حسین کیوانی
هفته دفاع مقدس گرامی باد
Mohammad Noori _ Safar Baraye Vatan (320) (1).mp3
19.5M
ما برای پرسیدن نام گلی
ناشناس چه سفرها کرده ایم ♬♫♪
چه سفرها کرده ایم ♬♫♪
ما برای بوسیدن خاک ♬♫♪
سر قله ها چه خطرها کرده ایم
چه خطرها کرده ایم ♬♫♪
ما برای آن که ایران خانه ی خوبان شود ♬♫♪
رنج دوران برده ایم رنج دوران برده ایم ♬♫♪
ما برای آن که ایران گوهری تابان شود ♬♫♪
خون دل ها خورده ایم خون دل ها خورده ایم
ما برای بوییدن بوی گل نسترن چه سفرها کرده ایم
#پاییز شد که خاطرهها دورهام کنند
فصل خزان، محاکمه دوره گردهاست
فرامرز عرب عامری
ناف تو رابا درد از روز ازل بستند
اردیبهشتی هم که باشی اهل #پاییزی
سیدایمان سیدآقایی
"نسیم شمال و شعر مدرسه"
سیداشرفالدین قزوینی (نسیم شمال)، از مردمیترین شاعران ادبیات فارسی در سدههای اخیر است. یکی از مهمترین علل مقبولیت او در میان تودهی مردم، زبان ساده و سازگار با نیازها و فهم مخاطبان زمان اوست.
اشعار نسیم شمال، به دلیل همین سادگی، از زمان مشروطه در بیان و آثار مربوط به کودکان و نوجوانان منعکس بوده و علاوه بر آن، او از نخستین شاعرانی است که کوشیده، آثاری مناسب کودکان بسراید و با نگاه آموزشمحور، آنان را به علمآموزی و حضور موثر در جامعه دعوت کند.
یکی از این سرودهها، ترجیعبندی است که با موضوع علم و مدرسه سروده و بند دوم آن، یادآور حسّ و حال این روزهاست.
نکتهی مهم دربارهی این شعر شباهتش در وزن و ردیف با شعر "بوی ماه مهر" سرودهی قیصر امینپور است:
روح میبخشد هوای مدرسه
جان شاگردان فدای مدرسه
... کرد مارا باخبر از بحر و برّ
نقشهی جغرافیای مدرسه
در حساب و ضرب و تقسیم و کسور
با تناسب درسهای مدرسه
از خطوط هندسی بالاترست
پایهی عزّ و علای مدرسه...
(باغ بهشت، ص ۵)
#ماه_مهر
#مدرسه
#ادبیات_کودکان
#نسیم_شمال
https://eitaa.com/mmparvizan
🔻 اشعاری در ثنای رزمندگان اسلام به قلم استاد شهریار با عنوان "سلام"
سلام ای جنگجویان دلاور
نهنگانی به خاک و خون شناور
سلام، ای صخرههای صفکشیده
به پیش تانکهای کوهپیکر
صف جنگ و جهاد صدر اسلام
صف عمار یاسر، یا که اشتر
به قرآن وصف او: بنیان مرصوص
صف مولا علی، سردار صفدر
در آن عرصه که نه چشم است و نه گوش
نبیند چشم دل جز روی دلبر
شما را با لقاءالله پیوست
سر دست است و هر آنی میسر
شهادت برترین معراج عشق است
گهش پروازی از جبریل، برتر
سلام ای خاندانهای شهیدان
پدر، مادر، برادر، یا که خواهر
به صد داغ ستم ننشسته از پای
که بنشانی به جای خود ستمگر
سلام ای پیرمـردان مجاهد
دل از جان کنده، همپای پیمبر
به جبهه، خود حبیب بن مظاهـر
به پشت جبهه، سلمان و اباذر
به جبهه، سنگرت گر خاکریز است
به پشت جبهه، مسجدهاست سنگر
سلام ای ملت دایم به صحنه
خروشان سیل با طوفان صرصر
سلام ای پاسدار کعبه عشق
حریم عشق را چون حلقه بر در
به جان پروانه ی شمع جماران
به دل گرم طواف حج اکبر
سلام ای ارتش جانباز اسلام
به سر، با هر صف سرباز، افسر
خط رهبر صراط المستقیم است
نه راه باختر پویی، نه خاور
سلام ای لشکر اسلام پیروز
تو را هر دو جهان باید مسخر
خدایت وعده فـتح و ظفر داد
تو هم مستضعفین خواهی مظفر
تو هم با خون پاکان «شهریارا»!
بشوی اوراق از این دیوان و دفتر
🔻 هنرنامه قم