"یادداشتی دربارهی چند شعر از دفتر غزل هزارهی دیگر/ محمدسعید میرزایی"
یکی از مباحثی که از دیرباز در علم عروض مطرح بوده، مبحث #اختیارات است. منتقدان و دانشمندان علم عروض فارسی، از دیرباز با دستهبندی رفتارهای موسیقایی شاعران و بر اساس مباحث نظری و در کنار آن تکرارپذیری، تناسبهای آوایی و ذوق زیباییشناسی ایرانیان قواعدی را برای این علم و همچنین ساختشکنیهای رایج و مقبول در این حوزه تبیین کردهاند.
در شعر سنتی معاصر، بسیاری از شاعران کوشیدهاند، به بهانهی ساختشکنی از برخی از این قواعد خارج شوند؛ حال آنکه توجه به این نکته ناگزیر است که حتی در تاریخ نقد ادبی غرب، جز در برخی گونهها یا مکتبهای هنری چون: داداییسم و برخی مکاتب و امواج شبیه یانزدیک به آن، مبحث ساختشکنی به تنهایی نمی تواند هدف خلق ادبی باشد.
صحیح این است که خروج از قواعد وضعشده، وسیلهای برای رسیدن به نتیجهای شاعرانه یا هنرمندانه است و در رفتارهای خاص عروضی نیز، شاعران توانمند عمدتا از این ساختشکنی در مسیری خاص استفاده میکنند؛ با این حال در شعر هنجارشکن دهههای اخیر، گاه این دست رفتارهای ساختشکنانه هیچ ساحتی به شعر نمیافزاید؛ بلکه از زیبایی آن میکاهد.
برای مثال محمدسعید میرزایی، در دفتر غزل هزارهی دیگر (گزیده اشعار/ شهرستان ادب)، در بیت پایانی غزلی که به سبک بیدل سروده، میگوید:
اگرچه خون شد دلم در اینجا، به مکتب بیدلم در اینجا
که رستهام من قلم در اینجا، همین بس است حاصلم در اینجا
که از نظر موسیقایی، در بخش " بس است حاصلم" و درست درمیانهی رکن عروضی، یک هجای کوتاه اضافه وجود دارد که یا آوای شعر را دچار اختلال میکند یا باید "ح" را به شیوه ی زبان محاوره حذف کرد که در زبان تقلیدگر از بیدل دودستگی ایجاد می کند؛ حال آنکه این خروج از قواعد، هیچ کمکی به زیبایی شعر نکرده است. حتی تمهید ارائه شده در مصرع پایانی هم نتوانسته کاستی این خطای عروضی را پوشش دهد.
همچنین در اختیارات عروضی، شاعر اجازه دارد دو هجای کوتاه را به یک هجای بلند تبدیل کند(و بالعکس)، برای مثال می توان " مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" را به " مفعول فاعلاتن، مفعول فاعلن" تبدیل کرد.
مثلا در شعر همین شاعر از همین دفتر:
میزی بچین برای من از غصه و شراب
یک صندلی بیاور، جای مرا بده
اما باید در نظر داشت، شاعر مجاز نیست به دلیل اینکه در این تبدیل، یک وزن پیوسته به وزنی تقریبا دولختی تبدیل و در میانهی آن مکث ایجاد میشود؛ بیتمهید یا دلیل هنری، واژهای واحد را در دو طرف مکث موسیقایی حاصل از اختیار قرار دهد؛ چون در مثالهای زیر:
خواب مرا بده رو_یای مرا بده
#
دیروزتر شوم فر_دای مرا بده
#
انگشتهای من ام_ضای مرا بده
#
پس میز چیده شد آن_جا با دوصندلی
تسامحی که در اشعار محمدسعید میرزایی و بسیاری از پیروانش، بهفراوانی دیده میشود؛ بی آنکه این گسست موسیقاییِ برآمده از اختیار، از نظر معنایی و زیباییشناسی در خدمت شاعرانگی باشد و واضح است که عمدتا محدودیت وزنی شاعر را به سمت این ساختشکنی سوق داده است.
#محمد_مرادی
#غزل_هزاره_دیگر
#نقد_شعر
@mmparvizan
#اختیارات
✅روی متحرک
قبلا گفتیم اگر شاعر همسانی مصوت های کوتاه را رعایت نکند دچار عیب #اقوا می شود مانند:
رَفت گُفت
اما اگر روی متحرک باشد شاعر اختیار دارد این همسانی را رعایت نکند و هیچ عیبی ندارد
مانند. رَفته و گُفته
جمله معشوق است و عاشق پَرده یی
زنده معشوق است و عاشق مُرده یی
پَرده و مُرده.
بخاطر متحرک بودن روی به واسطه ی الحاقی "ه" نا ملفوظ شاعر اختیار داشته ناهمسانی مصوت کوتاه را رعایت نکند و هیچ عیبی هم ندارد
#اختیارات
شاعر اختیار دارد #حرف_قید را یکسان نیاورد
یاداوری می کنیم که در کلماتی که از هجای
"صامت+مصوت کوتاه+دوصامت"
پیروی می کنند به حرف ما قبل روی حرف قید می گویند
مانند
صید. هجر. وصل.
که به حروف ی. ج. ص. قید می گویند
حال شاعر اختیار دارد کلماتی مانند
صبر و صدر
هفت و جست
دست و هشت
به من گفتی خدا حافظ منم گفتم خدا سعدی
که روی غنچه لبهات بشینه طرح لبخندی
کلمات قافیه. لبخندی سعدی
الحاقی حرف (ی)
هجای قافیه. سعد. خند
که. حرف قید یعنی "ع_ن" متفاوت است
#اختیارات
شاعر اختیار دارد کلماتی بیاورد که هجای همسانی دارند
مثلا. آواز را با پرواز قافیه کند
هم چون پشه مشو بلند آواز
که به ناگه در افتی از پرواز