"حافظ و غزلسرایان دههی ۸۰"
شعر حافظ بهحدی در جان و کلام ایرانیان رخنه کرده که نشانههای آن را در زبان و جهان شاعران سنتی معاصر نیز میتوان دید. نفوذ کلام او (از نظر زبان و معنا و موسیقی) در شعر پس از انقلاب بهاندازهای بوده که شاعران سنتیسرا، بارها در سرودههایشان به نام او اشاره کردهاند:
در چشمهای مست غزلگونهات هنوز
اعجازهای حافظ شیراز دیدنی است
(کوهمال جهرمی، 1382: 31)
از دفترم بیتو فقط شاخِ نباتی ماند
که شعر میگوید خودش وقتی که حافظ نیست
(هدایتی فرد، 1386: 34)
شاعران معاصر، در دفترهاشان، بیش از همه به مضامین اشعار حافظ یا عاشقانهسرایی و رندی او اشاره کرده، یا از پیوندش با غزل و شیراز سخن گفتهاند:
در نوشخند چشم غزلخوانت ای غزال
غوغای شعر حافظ شیراز با من است
(خالصی، ۱۳۸۵: ۸۴)
این نسیم امشب مگر از خاک حافظ میوزد
کاین چنین در خلوتم عطر شب شیراز ریخت
(ذکاوت، 1377: 64)
آنان همچنین در مقامِ شاعری، خطاب به معشوق، خود را به حافظ مانند میکنند:
ماندهام حافظ تورا در چندمین دفتر نوشت
ماندهام سعدی تو را در چندمین باب آفرید
(زارع، نجمه، 1385: ۷۰)
اشاره به "فال حافظ" از دیگر مضامین منعکس در این سرودههاست:
امشب از حافظ چشمان تو فالی زدهام
در خود ای ماه سمرقند فرو ریختهام
(انصاری نژاد، 1386: 48)
از دیگر زوایای مواجهه با حافظ در غزل شاعران دهههای اخیر، تضمین ابیات یا مصرعهای اوست که این شیوه، در جریانهای شعر عاشقانه و اجتماعی و مذهبی، بسامدی نسبی دارد:
خلوتم را حافظ امشب آفتابي ميكند
«دوش با من گفت پنهان كارداني تيزهوش»
(انصارينژاد، 1386: 51)
«ثبت است بر جريدهي عالم دوام ما»
ما عاشقيم از همه كس بيزوالتر
(احمديفر، 1385: 68)
گاه نیز، بخشی از شعر حافظ در اشعار تضمین شده است؛ چون بیت زیر از غلامرضا طریقی:
«المنته لله كه در ميكده ...» آمد
من نيز چنان خواجهي خود شكرگزارم
(طريقي، 1386: 55)
یا در نمونههای زیر:
بايد به فال حافظ ايمان بياورم
اييوسف نيامده... «اي غايب از نظر...»
(علياكبري، 1384: 34)
در معدودی از اشعار هم، تضمین به صورت بریدهبریده انعکاس یافته؛ گویا ذهن شاعر در محدودهی زمان خود و حافظ در رفت و برگشت بوده است:
حافظ گشوده و ميخوانم... (دور فلك) وَ ميبندم
آري (درنگ ندارد) هان... وقت شتاب شد بانو
(خالصي، 1385: 81)
در برخي از تضمینهای جریان شعر سنتی متفاوت یا روایتگرا، اقتباس از مفاهیم و ابیات حافظ تاحدودی متمایز با دیگر نمونههای سنتی و نیمهسنتی شعر معاصر است:
من از تو ياد گرفتم كه عاشقت باشم
«بهياد آر محبان بادپيما را»
فقط تناسخ را ميپذيرم از آنجا
كه بودهاي وقتي حافظ اين غزلها را...
اگرنه شعر نميگفت خواجه شمسالدين
سپس نميآمد پشت هم رديف كند
«سهي قدان سيهچشم ماهسيما را»
(ماه و مهر، 1385: 43)
#حافظ
#شعر_جوان
#غزل_معاصر
https://eitaa.com/mmparvizan
رنگ در اشعار منزوی.pdf
حجم:
281.4K
تنوع متمایز رنگ در اشعار حسین منزوی، محمد مرادی، مجلۀ شعرپژوهی دانشگاه شیراز
۱۶ اردیبهشت: سالگرد درگذشت حسین منزوی
#غزل_معاصر
@mmparvizan
"برکه و ماه"
#فاضل_نظری را میتوان شاعری متمایل به دو حوزهی ادبی دانست. از سویی او شاعری متمایل به سبک #اصفهانی است و از دیگر سو، جلوههایی از جریان شعر #رمانتیک را در غزلهایش میتوان دید. حاصل این تلفیق، کلیشهها و #تکرارهایی است که در #تصاویر و #مضامین اشعارش دیده میشود. اینکه مخاطبان دو جریان ادبی یادشده، عمدتا از طبقهی میانهی علاقهمندان مطالعات ادبی هستند، سبب میشود، در شعر فاضل، به دلیل اصراری که در جلب نظر این مخاطبان دارد، چندان نشانهای از نوآوری و جسارتهای ادبی نتوان دید.
به همین دلیل، اگر دفترهای شعری او را ورق بزنیم، با تصاویر و مضامینی روبهرو میشویم که بارها در شعر دیگران تجربه و تکرار شده و حتی در شعر خود شاعر هم نمودی فراوان دارد.
یکی از این #بنمایهها، تصویر #ماه در #برکه یا #آب است. مشهورترین شعر با این مضمون بیت زیر است:
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصلههاست
مضمونی شبیه به این تصویر را در شعر #قاآنی میتوان دید(بنگرید به پانوشت)؛ همچنین در اشعار بسیاری از شاعران معاصر از جمله #قدسی_قاضی_نور در #طرح زیر:
دیدار ما/ چون آب و ماه/ چه دور چه در هم
اما این تکرار، محدود به #دیگر_تکراری نیست. شعر فاضل سرشار از #خودتکراری است؛ بهطوری که یک تصویر موفق یا منسجم در اشعارش، خواننده را از مطالعهی دیگر تصویرهای مشابه، بینیاز میکند. اگر بیت موفق گذشته از او را در اولین غزل از اولین دفترش، #گریه_های_امپراتور بخوانیم، تکرار این تصویر را پس از این هم در دفترهای او شاهدیم، با این یادآوری که هیچیک از تصاویر بعدی به قوت تصویر نخستین پرداخت نشده است:
سنگ در برکه میاندازم و میپندارم
با همین سنگزدن ماه به هم میریزد
البته مضمون ساخته شده از برکه و ماه در این شعر، متفاوت با مضمون قبل است؛ اما عناصر سازندهی تصویر یکی است. با این حال مضمون ماه و برکه در بیت دیگری از گریههای امپراتور، دقیقا همان مضمون قبلی است:
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را میشود از حافظهی آب گرفت؟
در بیت زیر هم اساس تصویر بر ماه و برکه است:
چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
گیرم که برکهای نفسی عاشقت شده است
همچنین ماه و دریا:
به تمنای تو دریا شدهام گرچه یکی است
سهم یک کاسهی آب و دل دریا از ماه
بگذریم از این که تصویر ماه در ظرف از مضامین رایج در ادب کهن به ویژه متون عرفانی نیز بوده است.
هنر آن است که عکس تو بیفتد در ماه
ماه در آب که همواره فرو ریختنی است
*
تو قرص ماهی و من برکهای که میخشکد
خود این خلاصهی غمهای روزگار من است
در دیگر دفترها هم تصویر ماه و آب نمودی مشخص دارد. از جمله در #اقلیت:
موج شوریده دل آشفتهی ماه است ولی
ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست
هرچند در این دفتر تصاویری دیگر پر تکرار شدهاست.
نتیجه آنکه از میان عناصر طبیعی و اشیای پیرامون شاعر، تعدادی معدود را میتوان مشاهده کرد که در اشعار او انعکاس یافته و در دفترهایش تکرار شده است. تصویر ماه در برکه یکی از تصاویر پرتکرار شاعران رمانتیک اروپایی و فارسی است که حتی به تابلوهای نقاشی هم راه یافته و در معدود ابیات فاضل، بارها تکرار شده است. در یادداشت های دیگر، به معرفی دیگر مضامین پر تکرار در غزلهای او خواهیم پرداخت.
* قاآنی:
چو عکس ماه که افتد درون چشمه ی روشن
به چشم من همه نزدیکی و ز من همه دوری
✍ #محمد_مرادی
#یادداشت
#نقد
#غزل_معاصر
#فاضل_نظری
|خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿
@khatam_shz
نقیضه بر غزل ۲۶۸ حافظ شیرازی.
با مطلع: گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایهی آن سرو روان ما را بس
...
برگِ زردی ز گلستان جهان ما را بس
از تماشای جهان، کندن جان ما را بس
قصرِ فردوس، حلالِ همهی مسئولین
کپری در وسط خانزنیان ما را بس
لادن و لاله و لیلا همه از آنِ شما
خواهر کور و کر مشرمضان ما را بس
نوبهی بوقلمونهای گرانجان بگذشت
از گرانان جهان، دنبهی ران ما را بس
خبر آمد که در این لحظه گران شد دنبه!
پس کماکان کمکی تکهی نان ما را بس
کلت و وینچستر و مینچستر و مین سهم شما
وقت دعوا تبر و تیر و کمان ما را بس
بنشین تووی ژیان و گذر بنز ببین
کاین اشارت ز جهانِ گذران ما را بس
گفت اخبار که کم آب بریزید، به چشم
طبعِ چون آب و غزلهای روان ما را بس
✍️🏻 #علی_محمد_ابراهیمی_شیرازی
#غزل_معاصر
#شعر_طنز
...