eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
351 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
577 ویدیو
113 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
"برکه و ماه" را می‌توان شاعری متمایل به دو حوزه‌ی ادبی دانست. از سویی او شاعری متمایل به سبک است و از دیگر سو، جلوه‌هایی از جریان شعر را در غزل‌هایش می‌توان دید. حاصل این تلفیق، کلیشه‌ها و است که در و اشعارش دیده می‌شود. این‌که مخاطبان دو جریان ادبی یادشده، عمدتا از طبقه‌ی میانه‌ی علاقه‌مندان مطالعات ادبی هستند، سبب می‌شود، در شعر فاضل، به دلیل اصراری که در جلب نظر این مخاطبان دارد،  چندان نشانه‌ای از نوآوری و جسارت‌های ادبی نتوان دید. به همین دلیل، اگر دفترهای شعری او را ورق بزنیم، با تصاویر و مضامینی روبه‌رو می‌شویم که بارها در شعر دیگران تجربه و تکرار شده و حتی در شعر خود شاعر هم نمودی فراوان دارد. یکی از این ، تصویر در یا است. مشهورترین شعر با این مضمون بیت زیر است: مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست مضمونی شبیه به این تصویر را در شعر می‌توان دید(بنگرید به پانوشت)؛ همچنین در اشعار بسیاری از شاعران معاصر از جمله در زیر: دیدار ما/ چون آب و ماه/ چه دور چه در هم اما این تکرار، محدود به نیست. شعر فاضل سرشار از است؛ به‌طوری که یک تصویر موفق یا منسجم در اشعارش، خواننده را از مطالعه‌ی دیگر تصویرهای مشابه، بی‌نیاز می‌کند. اگر بیت موفق گذشته از او را در اولین غزل از اولین دفترش،    بخوانیم، تکرار این تصویر را پس از این هم در دفترهای او شاهدیم، با این یادآوری که هیچ‌یک از تصاویر بعدی به قوت تصویر نخستین پرداخت نشده است: سنگ در برکه می‌اندازم و می‌پندارم با همین سنگ‌زدن ماه به هم می‌ریزد البته مضمون ساخته شده از برکه و ماه در این شعر، متفاوت با مضمون قبل است؛ اما عناصر سازنده‌ی تصویر یکی است. با این حال مضمون ماه و برکه در بیت دیگری از گریه‌های امپراتور، دقیقا همان مضمون قبلی است: کی به انداختن سنگ پیاپی در آب ماه را می‌شود از حافظه‌ی آب گرفت؟ در بیت زیر هم اساس تصویر بر ماه و برکه است: چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود گیرم که برکه‌ای نفسی عاشقت شده است همچنین ماه و دریا: به تمنای تو دریا شده‌ام گرچه یکی است سهم یک کاسه‌ی آب و دل دریا از ماه بگذریم از این که تصویر ماه در ظرف از مضامین رایج در ادب کهن به ویژه متون عرفانی نیز بوده است. هنر آن است که عکس تو بیفتد در ماه ماه در آب که همواره فرو ریختنی است * تو قرص ماهی و من برکه‌ای که می‌خشکد خود این خلاصه‌ی غم‌های روزگار من است در دیگر دفترها هم تصویر ماه و آب نمودی مشخص دارد. از جمله در : موج شوریده دل آشفته‌ی ماه است ولی ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست هرچند در این دفتر تصاویری دیگر پر تکرار شده‌است. نتیجه آنکه از میان عناصر طبیعی و اشیای پیرامون شاعر، تعدادی معدود را می‌توان مشاهده کرد که در اشعار او انعکاس یافته و در دفترهایش تکرار شده است. تصویر ماه در برکه یکی از تصاویر پرتکرار شاعران رمانتیک اروپایی و فارسی است که حتی به تابلوهای نقاشی هم راه یافته و در معدود ابیات فاضل، بارها تکرار شده است.  در یادداشت های دیگر، به معرفی دیگر مضامین پر تکرار در غزل‌های او خواهیم پرداخت. * قاآنی: چو عکس ماه که افتد درون چشمه ی روشن به چشم من همه نزدیکی و ز من همه دوری ✍ |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
"کلیشه‌ی تعداد ابیات غزل" در این لحظه معتقدم که آفت اصلی شعر روزگار ما کلیشه‌زدگی است. کلیشه‌هایی که محصول خودتکراری و دیگرتکراری است و تقریبا در اشعار همه‌ی ما دیده می‌شود؛ گاه کمتر و گاه بیشتر. گاه یک‌جانبه یا چندجانبه و گاه فراگیر و همه‌جانبه. شاید این میزان کلیشگی نتیجه‌ی گسست از درون متنوع و متکثر خود و پیوستن به بیرون تکرارشونده‌ی شاعر و اغلب، مخاطبان راحت‌طلب روزگار باشد. مخاطبی که تک‌بیتی را بر رباعی، رباعی را بر غزل و شعر کوتاه را بر شعرهای بلند ترجیح می‌دهد و از نگاه او به‌صرفه‌تر است شعر را شنید تا اینکه کتابی را در جستجوی شعری زیبا ورق زد و بهتر است جهان دیگران را تجربه کرد، به جای اینکه مدتی وقت گذاشت و جهانی عمیق، مخصوص خود کشف کرد. این‌نگاه مدگرا و سطحی را در برنامه‌های محفلی و جشنواره‌ها و تولیدهای ادبی و شعری صدا و سیما نیز به‌وضوح می‌توان دید. حاصل اصرار بر مقبولیت مخاطبان قالب‌پذیر، کلیشگی ذهن شاعر و در نتیجه، رسوخ انواع کلیشه‌ها در شعر معاصر است. ، ، ، و ، و دایره‌ی واژگان و دیگر کلیشه‌های جور واجور که سطح شعر روزگار ما را تا ساحت دیگر رسانه‌های بک‌بار مصرف پایین آورده است. آنچه در این مجال به آن می‌پردازیم، آسیب مرسومِ شعر است که بیش از همه در شاعران جوان دهه‌های اخیر نمود یافته است. زاویه‌ی نگاه، در این یادداشت، تعداد ابیات غزل است. اگر فرض کنیم، مجموعه‌غزل‌های روزگار ما به صورت تقریبی ۵۰ شعر را در بر می‌گیرد؛ از مقایسه‌ی تعدادی از این مجموعه‌ها با وضعیت سنت غزل فارسی، می‌توان به نتایجی دقیق و عمیق رسید. به صورت ترتیبی، 50 غزل آغازین دیوان‌های ، ، ، و را انتخاب می‌کنیم و تعداد ابیات آن ها را می‌شمریم. سوال این است: این غزل‌سرایانِ شاخص، در ساختمان طولی غزل‌هاشان چه الگوهایی دارند و چقدر متنوع شعر سروده‌اند؟ پاسخ به شرح زیر است: مولوی ۱۹ الگوی تعداد بیت در غزل‌ها دارد. ۴ غزل پنج‌بیتی، یک شعر شش‌بیتی، ۷ شعر هفت‌بیتی، ۳ غزل هشت‌بیتی و به ترتیب: ۳، ۴، ۵، ۲، ۷ غزل نُه، ده، ۱۱، ۱۲، ۱۳ بیتی و ۱۴ غزل- قصیده با تنوع در تعداد ابیات. سعدی ده الگوی اصلی دارد. ۳، ۴، ۵، ۱۵، ۱۱، ۱۲ غزل به ترتیب از هفت تا ۱۲ بیت و ۵ غزل با طول‌های بیشتر. حافظ هفت الگوی تکرار شونده دارد: ۱، ۱۷، ۹، ۱۱، ۶، ۳ غزل به ترتیب شش تا ۱۱ بیتی و ۳ غزل ۱۳ بیتی. در غزل بیدل هفت الگو از ۸ بیتی تا ۱۴ بیتی دیده می‌شود؛ البته غزل‌های ده تا ۱۲ بیتی بیش‌ترین تکرار‌شوندگی را در دیوان او دارد. صائب غزل ۵ بیتی ندارد؛ اما چهارده الگوی طول دارد که بیش از همه از ۹ بیت افزون‌تر دارد. حال به چند مجموعه غزل شاخص جوانان روزگار می‌نگریم. در از (برگزیده‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی)، پنج الگو و در دفترهای ، و از چهار یا پنج الگو دیده می‌شود. الگویی که با متوسط ۱۴ الگوی پنج شاعر شاخص، فاصله‌ای مشخص دارد. نکته‌ی دیگر در اشعار این دو شاعر، تعداد ابیات غزل‌هاست. در غزل فارسی (به استناد نمونه‌ها) به دلیل پیوند شعر با جوشش‌های درونی و اندیشه‌ی شاعران، غزل ده‌بیتی بیش‌ترین بسامد را داشته است. پس از آن در نمونه‌های بررسی‌شده، غزل‌های هفت تا دوازده‌بیتی بیش‌ترین کاربرد را داشته و کمتر از سه‌درصد از غزل‌ها جمعا پنج و شش بیت داشته است. این الگوی متنوع را در آثار غزل‌سرایان شاخص نسل قبل معاصر چون: منزوی و سیمین بهبهانی هم می‌توان دید. حال به دفترهای یاد شده می‌نگریم. در ، ۳۵ غزل از ۴۱ غزل پنج یا شش بیت دارد. در مجموع سه دفتر نخست فاضل نظری نیز، این میزان ۱۰۳ غزل از ۱۱۴ غزل است. این درست همان کلیشه‌ی طول است که به علل متعددی در شعر شاعران نسل‌های اخیر ایجادشده و در کنار دیگر کلیشه‌ها، شعر را به سمت ساختارهای تکراری و سطحی پیش برده است. کمی اندیشه، خودتکراری، محدودیت دایره‌ی واژگان، توجه به پسند مخاطب کم حوصله و فاصله گرفتن از درون جوشنده‌ی شاعر و تقویت کوشندگی و مضمون‌پردازی‌های عوام‌پسند در شاعری، علل اصلی نمود این کلیشگی در شعر معاصر است. (پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشت‌های محمد مرادی) https://eitaa.com/mmparvizan