من مثل تو و تو مثل من چشم به راه
ما چشم به راهِ مردی از کــوچهی ماه
بگذار دوباره #جمعه را صرف کنیم:
ندبه، گریه، عهد، فرج... بــــاز گناه
#محمدحسین_ملکیان
امروز كه سر مستم از آهنگ صدايت
بگذار بخوانم غزلي تازه برايت
بگذار بگويم كمي از نرگس چشمت
از شعله پنهاني گيسوی رهايت
بگذار بگويم كه نگاه تو مرا كشت
بشمار مرا جزو يكي از شهدايت
چون حادثه می ماند حضور تو شب پيش
اي كاش كه تكثير شود حادثه هايت
ديروز صداي تو كه از آينه برخواست
يكباره دلم ريخت در آغوش صدايت
امروز من و اين غزل و اين تن تبدار
آماده مرگيم ...... بميريم برايت ؟
#عبدالرحیم_سعیدی_راد
بر تیرِ نگاه تو دلم سینه سپر کرد ؛
تیر آمد و از این سپر و سینه گذر کرد
چشم تو به زیباییِ خود شیفتهتر شد ؛
همچون گلِ نرگس که در آیینه نظر کرد
با عشق بگو سر به سرِ دل نگذارد ؛
طفلی دلکم را غمِ تو دست به سر کرد
گفتیم دمی با غمِ تو رازِ نهانی ؛
عالَم همه را شور و شرِ اشک خبر کرد
سوزِ جگرم سوخته دامانِ دلم را ؛
آهی که کشیدیم در آیینه اثر کرد
یک لحظه شدم از دلِ خود غافل و ناگاه؛
چون رود به دریا زد و چون موج خطر کرد
بیصبر و شکیبم که همه صبر و شکیبم؛
همراه عزیزانِ سفر کرده، سفر کرد
باید به میانجی گریِ یک سر مویت ؛
فکری به پریشانیِ احوالِ بشر کرد
#قیصر_امین_پور
مهتاب خاموش شد!
پنجره را ملحفه پیچیدم
سهم من از باغ چیست؟
کفشهای که دهاندره میکِشند
و آینهای که چروک میخورد
هر پاییز از چشم گنجشکها میاُفتم
و با باران میچِکم
بُگذار بگویند شاعر نبود!
مهناز ولیزاده
4_5864162820551087538.opus
767.5K
نقد شعر بانو مهناز ولیزاده
دکتر داودرضا کاظمی
کانال ادبیات دانشگاه چالوس
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهی کفش فرار و ور کشید
آستین همت و بالا زد و رفت
یه دفه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشهی فردا زد و رفت
#محمدعلی_بهمنی
محمد علی بهمنی درگذشت
🔹سجادی سخنگوی ستاد پیگیری وضعیت حال استاد محمدعلی بهمنی دقایقی قبل از جاودانه شدن استاد محمدعلی بهمنی خبر داد.
@kafemeydoon
محمدعلی بهمنی درگذشت
🔹عباس سجادی سخنگوی ستاد پیگیری وضعیت حال استاد محمدعلی بهمنی دقایقی قبل خبر درگذشت این شاعر بزرگ را داد.
🔹به گفته او علی رغم اینکه در آخرین لحظات پزشکان تلاش کردند با احیای قلبی وضعیت حال استاد را به پایداری برسانند اما پس از دوبار احیای قلبی این مهم میسر نشد و استاد محمدعلی بهمنی حوالی ساعت ۲۳ امروز جمعه نهم شهریور ماه آسمانی شد.
🔹زمان آیین تشییع این شاعر بزرگ معاصر در تهران و تدفین او در بندرعباس طی اطلاعیههای بعدی به اطلاع عموم خواهد رسید.
"شاعر غزل و ترانه"
محمدعلی بهمنی، از دو جهت بر ادبیات روزگار ما تاثیر نهاده است. اوج این تاثیرگذاری را در دهههای پنجاه تا هفتاد میتوان دید؛ حضور او در محافل ادبی دهههای هشتاد و اوایل نود نیز از منظر تاریخ ادبیات معاصر هدایتگر برخی شاعران جوان بوده است.
در ترانههای او، زبان ساده، توجه به خاطرات و حسّ غربت و قافیهگزینی موثر، از عوامل زبانزد شدن برخی سرودههایش بوده است. در غزلهای او نیز، نشانههای همین سادگی و استفادهی موثر از خطاب و گفتگو، روایت و نزدیکشدن به شیوهی زبانی برخی جریانهای پسانیمایی در غزل را میتوان دید. نقش او و غزلسرایان همسلکش را بر شکلگیری جریان غزل نو/متفاوت در اواخر دههی هفتاد و دههی هشتاد نباید ندید گرفت.
خدایش بیامرزاد.
#محمد_علی_بهمنی
#شعر_معاصر
#غزل
#ترانه
https://eitaa.com/mmparvizan
محمدعلی بهمنی در 27 فروردین سال ۱۳۲۱ در شهر دزفول به دنیا آمد وی دوران کودکی و نوجوانی را در تهران ، کرج و بندرعباس گذراند و پس از تحصیلات مقدماتی از زمان کودکی در چاپخانههای تهران به کار پرداخت . او در چاپخانه با زنده یاد فریدون مشیری که آن روزها مسئول صفحه ادبی هفتتار چنگ مجله روشنکفر بود ، آشنا شد و نخستین شعرش در سال ۱۳۳۰ ، یعنی زمانی که او تنها ۹ سال داشت ، در مجله روشنفکر به چاپ رسید . شعرهای وی از همان زمان تاکنون به طور پراکنده در بسیاری از نشریات کشور و مجموعه شعرهای مختلف و جنگها ، انتشار یافته است و بسیاری بر این عقیدهاند که غزلهای او وامدار سبک و سیاق نیماست . بهمنی از سال 1345 همکاری خود را با رادیوآغاز کرد و پس از آن به شغل آزاد روی آورد . او از سال 1353 ساکن بندرعباس شد و پس از پیروزی انقلاب ، به تهران آمد و مجدداً به سال 1363 به بندرعباس عزیمت کرد و در حال حاضر نیز، ساکن همانجاست . محمدعلی بهمنی مسؤول چاپخانه دنیای چاپ بندرعباس و مدیر انتشارات چیچیکا در آن شهرستان است . وی در قالبهای مختلف از کلاسیک ، نیمایی و سپید به سرودن پرداخته است . اما وجه غالب شعرهای او ، غزل میباشد . بهمنی را میتوان از زمره ترانهسرایان موفق این روزگار دانست . او تاکنون با شرکت در برخی همایشهای سراسری شعر دفاع مقدس ، علاقهمندی خود را به حضور در این عرصه نشان داده است . محمدعلی بهمنی در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت تندیس خورشید مهر به عنوان برترین غزلسرای ایران گردید .
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق...
من زنده ام هنوز وغزل فکر می کنم
باور نمی کنید همین شعر شاهد است
عروج شاعرانه ی استاد محمد علی بهمنی از قله های غزل و ترانه عاشقانه شعر پارسی ،که هشتاد و دو سال غزل زندگی کرد را به اهالی شعر وادب دوستداران فرهنگ غنی عاشقانه فارسی تسلیت می گوییم
انجمن ادبی محفل شعر قند پارسی
شرمندهام که همت آهو نداشتم
شصتوسه سال راه به این سو نداشتم
اقرار میکنم که من -این هایوهوی گُنگ-
ها داشتم همیشه، ولی هو نداشتم
جسمی معطر از نفسی گاه داشتم
روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم
فانوس بخت گمشدگان همیشهام
حتی برای دیدن خود سو نداشتم
وایا به من که با همهی همزبانیام
در خانواده نیز دعاگو نداشتم
شعرم صراحتیست دلآزار، راستش
راهی به این زمانهی ناتو نداشتم
نیشم همیشه بیشتر از نوش بوده است
باور نمیکنید که کندو نداشتم؟!
میشد که بندگی کنم و زندگی کنم
اما من اعتقاد به تابو نداشتم
آقا شما که از همهکس باخبرترید
من جز سری نهاده به زانو نداشتم
خوانده و یا نخوانده به پابوس آمدم؟
دیگر سوال دیگری از او نداشتم
#محمد_علی_بهمنی
روحش شاد و قرین رحمت الهی باد.
کانال #فراخوان_شعر در ایتا؛
محفل شعر قند پارسی
شرمندهام که همت آهو نداشتم شصتوسه سال راه به این سو نداشتم اقرار میکنم که من -این هایوهوی گُنگ
روانِ روشن و عاشقانه پردازش مینوی باد!
🖤☘🖤☘🖤
🔳 عصر شعر «قندیلهای غمگین»
به مناسبت ایام سوگواری دهه آخر صفر
▫با حضور شعرای آیینی
🗓 سه شنبه ۱۳ شهریورماه، ساعت۱۷
، رواق دارالعباده حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیهالسلام
@SHAHECHERAGH
✍ پیام تسلیت حوزه هنری استان فارس برای درگذشت شاعر گرانقدر «استاد محمدعلی بهمنی»
به نام حضرت دوست
تاریخ هنر هر سرزمینی معدود هنرمندانی دارد که زندگیشان ترجمان آفرینشهای هنری آنان است و بین قول و عملشان فاصله زیادی احساس نمیشود. مرحوم محمدعلی بهمنی غزل سرای با احساس و شوریده روزگار ما از آن دست مردانی بود که هنرش سرشار از مهربانی و رفتارش آمیزهای از دغدغهمندی و احساس لطیف انسانی و اخلاق مداری مردمدارانه بود و گرچه شاعر را شنیدنی می دانست اما حسن خلق مهربانانهاش دیدنی بود...
عاشقانههایی عفیف داشت و در لحظات حساس روزگار ما به قلمی و قدمی ادای تکلیف میکرد چرا که ارزشهای مردم جامعه خویش و رنجهای بشری را میشناخت و به آن ارج مینهاد
هرگاه دست به قلم میبرد در هر قالب و شیوهای کارستان میکرد از غزل که اوج او بود تا ترانه هایی که می نوشت تا زمزمه مردمش باشد و البته تنفس آزادش در هوای نیما، به ویژه که جوان پرور بود و همواره شاعران جوان این سرزمین در سایه حمایت شعریاش سرفرازی می کردند.
اینک بانگ رحیلش نشان از بستن بار سفر اوست، اما فرزندان شاعرش در جای جای ایران زمین، با میراث کلماتش قد خواهند کشید و شعر روشن ایران فردا را در ادامه مسیرش زمزمه خواهند کرد.
بدین امید از پیشگاه مهربانترین مهربانان رحمت و غفران واسعه الهی را برای او طلب کرده و آرزو میکنیم در آستانه ایام پایانی ماه صفر، به پاس همت آهوانه شعر رضوی اش، میهمان خوان کرامت حضرت شمس الشموس باشد. ان شاءالله!
📆 ۱۰ شهریور ۱۴۰۳
📲 با ما همراه باشید :
سایت | اینستاگرام | تلگرام | بله | ایتا | آپارات
قطره قطره اگر چه آب شدیم
ابر بودیم و آفتاب شدیم
ساخت ما را همو که می پنداشت
به یکی جرعه اش خراب شدیم
هی مترسک کلاه را بردار
ما کلاغان دگر عقاب شدیم
ما از آن سودن و نیاسودن
سنگ زیرین آسیاب شدیم
گوش کن ما خروش و خشم تو را
همچنان کوه بازتاب شدیم
اینک این تو که چهره می پوشی
اینک این ما که بی نقاب شدیم
ما که ای زندگی به خاموشی
هر سوال تو را جواب شدیم
دیگر از جان ما چه می خواهی ؟
ما که با مرگ بی حساب شدیم
#محمدعلی_بهمنی شاعر و غزلسرای ایرانی زادهی۲۷ فروردین ۱۳۲۱ در دزفول بود . نخستین شعر بهمنی در سال ۱۳۳۰، یعنی زمانی که او تنها ۹ سال داشت،در مطبوعات به چاپ رسید .
وی روز جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳ در سن ۸۲ سالگی در تهران درگذشت .
یادش ماندگار 🏴
سرزمین شعر ویژه برنامهٔ استاد بهمنی امشب ساعت ۲۱ از شبکهٔ چهار سیما
خبرنامه شاعران 🔻
https://eitaa.com/khabarnameshaeranshiz
من زندهام هنوز و غزل فکر میکنم
مرگ سرودههایی از محمدعلی بهمنی
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهٔ کفش فرارو ور کشید
آستین همّتو بالا زد و رفت...
محمدعلی بهمنی، یکی از قلههای غزل و ترانه عاشقانه، ساعاتی پیش درگذشت. ما او را هم با اشعار کلاسیکش و هم با ترانههایی که از خوانندگانِ بهنام کشور شنیدهایم، میشناسیم. شاعری زلالپرست از خطهٔ خوزستان که هشتاد و دو سال غزل زندگی کرد. به غزلی قانع و دلش زنده به عشق بود. هنوز هم با غزلهایش زنده است. تا شعری از او در میان مردم خوانده میشود، تا نام او هست، او هم زنده است.
«بافتار» که پیش ازین در فرستههای مختلف ازین شاعر عزیز، یاد کرده و به آثارش پرداخته بود، فوت این غزلسرای ارجمند را به تمام شما مخاطبین عزیز تسلیت عرض میکند. حال که به دیدار حق شتافته است، ابیاتی از او را در این فرسته جمع کردهایم که نشان از مرگآگاهی او در سالهای پیشتر دارد.
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285
«محمدعلی بهمنی»
محمدعلی بهمنی از نسلِ غزلسرایانی است که پس از نوجوییهای شهریار، سایه (و تاحدّی رهیِ معیری) به تجربهگری در این قالبِ باظرفیت پرداخت. البته سیاوشِ کسرایی، حسینِ منزوی، شفیعیِ کدکنی، سیاوشِ مطهری و دیگران نیز از همراهانِ این قافله بودند. سالِ ۱۳۵۰ با انتشارِ «حنجرهٔ زخمیِ تغزّل» اثرِ منزوی و «باغِ لالِ» بهمنی، غزلِ امروز که البته سالها توجهها را جلبکردهبود و بهرسمیّتشناختهشدهبود، حضورش را بهعنوانِ گونهای جدّی در میان دیگر گونههای شعرِ امروز تثبیتکرد؛ جریانی که "غزلِ مدرن" خوانده شد و خوشبختانه تابهامروز نیز دنبالشدهاست. بهمنی در سراسرِ این چنددهه هیچگاه این نوجوییها را رهانکرد. او حتّی از مدافعانِ غزلِ «پستمدرنِ» سالهای اخیر نیز هست! بهمنی برای هرچه نوترشدنِ غزلش، در دفترِ «من زندهام هنوز و غزل فکرمیکنم» گاه حتّی برخی مصراعها را پلّکانی ثبتکردهاست.
بهمنی خود تصریحکرده نوجویی در غزلش را وامدارِ نگاهِ نیما به شعر است:
_ جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی است
در آینهٔ تلفیق این چهره تماشایی است
_ چترِ نیما است بهسر دارد و میبالد لیک
عطشی میکشدش از پیِ بارانِ دگر
غزلِ بهمنی درقیاسبا غزلِ سایه و منزوی، زبان و بیانی تازهتر و مضامین و حالوهوایی امروزیتر دارد. او گاه مصراعها را با «واو» آغازمیکند، از عناوینِ «آقا» و «خانم» برای خطاب بهرهمیگیرد و آوردن «ها!» برای بیانِ تأکید، پرسش، اظهارِ شگفتی و دیگر مقاصد، از ویژگیهای سبکیِ اوست. او گاه حتّی در برخی از غزلها یا بهتر است بگوییم غزلوارههایش، پرواندارد در برخی مصراعها ارکانی از وزن کم یا زیاد شود:
( ازجمله شعرِ: «حیفْ انسانام و میدانم تا همیشه تنها هستم» ).
بهمنی در بهرهگیری از مؤلفههای زبانِ محاوره نیز بسیار دستودلبازانه عملمیکند.
از دیگر ویژگیهای شعرِ او حضورِ پررنگِ دریا و اصطلاحات و مضامینِ وابستهبه آن (بندر، شرجی، موج، ماهی، ساحل) است. این ویژگی از تجربههای زندگیِ شاعر به شعرش راهیافته و مقلدانه نیست. در میانِ شاعرانِ معاصر، نیما و آتشی از آغازگرانِ این مؤلفه بودند. او حتی غزلِ زیبایی دریا را «خواهرِ» خود خواندهاست و خود جایی اشارهکرده این تعبیرِ زیبا را از زبانِ مردمانِ جنوب شنیده:
دریا شدهاست خواهر و من هم برادرش
شاعرتر از همیشه نشستم برابرش
خواهر سلام! با غزلی نیمه آمدم
تا با شما قشنگ شود نیمِ دیگرش
شعرِ بهمنی همچون هر شعرِ خوبی قابلیّتِ بالایی دارد برای بهخاطرسپردهشدن. او خود نیز سروده:
من از تبارِ غزلهای سهلوممتنع ام
که هرکه هوش سپردهاست، ازبرمکردهاست
طیّ سالیانی که مهمانِ خوانِ بیدریغِ شعر بهمنی بودهام، ابیاتِ فراوانی را از او بهخاطرسپردم یا مضمونِشان را درخاطر دارم. ازجمله این ابیات:
_ زخم آنچنان بزن که به رستم شغاد زد
زخمی که حیله بر جگرِ اعتماد زد
_ تا نیمه چرا ای دوست، لاجرعه مرا سرکش
من فلسفهای دارم یا خالی و یا لبریز
_ دیرسالی است که در من جاری است
عاشقی نقلیِ استمراری است
_ وحشتنکنید، آدمیزاده است
از چهره فقط نقابش افتادهاست
_ من شاعر ام و روزوشبام فرقندارد
آرام چه میجویی از این زادهٔ اضداد؟!
_ شبیخونخورده را میمانم و میدانم این را هم
که میگیرد ز من جادوی تو چون عقل دین را هم
_ پرنقشتر از فرشِ دلم بافتهای نیست
از بس که گرهزد به گره حوصلهها را
_ در آن هوای دلگیر، وقتی غروب میشد
گویی بهجای خورشید من زخم خوردهبودم
_ پدرم خواست که فرزندِ مطیعی باشم
شعر پیداشد و من آنچه نباید گشتم!
بهمنی همچون سایه و منزوی، در ترانهسرایی نیز خوشدرخشیده. ترانهٔ بهارانهٔ «بهار بهار/ پرنده گفت یا گل گفت... » از زیباترین عیدآهنگهایی است که حسرت و اندوهِ تنگسالیها را با خاطراتِ خوشِ کودکی پیوندزدهاست. تمامِ دفترِ «امانم بده» ترانهسرودههای اوست. ترانهسرایی چنان ذهنوزبانِ او را تسخیرکرده که برخی از غزلهایش بهسببِ ظرفیّت بالایِ ترانگی اجرا نیز شده و در یادها ماندهاست:
_ « من زنده بودم اما انگار مرده بودم... »
_ «با همهٔ بیسروسامانیام... »
_از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب؟... »
از دیگر تواناییهای بهمنی سرودههای گاه کوتاه و بیوزن یا سپیدِ اوست. البته او در این میدان همواره خوش ندرخشیده و گاه مضمونی زیبا را در زبانی غیرشاعرانه شهیدکردهاست. از زمرهٔ قطعات زیبا و کوتاهِ اوست:
_ «زیباییِ تو/ حرفندارد/ باید سکوت کرد».
_ « من آن سنگام/ که دیوانهای/ به چاه انداخت.»
اما قطعهٔ زیر که البته مضمونی شاعرانه دارد، نثر است نه شعر:
_ « تا به حافظهها/ تحمیلنشوم/ اجازهنمیدهم/ کتابهای درسی/ شعرم را چاپ کنند»
دکتر احمدرضا بهرامپور عمران
شب که آرامتر از پلک
تو را میبندم
در دلم طاقت دیدارِ تو
تا فردا نیست ..
#محمدعلی_بهمنی
4_5935833231877211332.mp3
4M
🔥نقش فرش دل ...
وزن
مستفعل مستفعل مستفعل مستف
=(مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن)
خواننده : علیرضا قربانی
آهنگساز : تهمورث پورناظری
شعر : محمد علی بهمنی
#باآرزویسلامتیبرای
#استادمحمّدعلیبهمنی
#شاعروغزلسرایایرانی
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
بر من اثر سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
بس که گره زده به گره حوصله ها را
یک بار تو هم عشق من از عقل میاندیش
بگذار که دل حل کند این مسئله ها را
🎼