#معدن_طبس
پدرم را خدا بیامرزد
مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را
کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه
عصرها رو سفید بر میگشت
سربلند از نبرد با صخره
او که خود قلهای فروتن بود
بارهایی که نانش آجر شد
از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش یکی دوتا که نبود!
دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا
از درون مخوف تونلها
هفت خوان را گذشت و نان آورد
پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته
از سرازیر ریل خارج شد
بی خبر رفت او که چندی بود
در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران
مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد
کارگر بود، اهل معدن بود
#موسی_عصمتی
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.
باغ بی برگی،
روز و شب تنهاست،
با سکوت پاکِ غمناکش.
سازِ او باران، سرودش باد.
جامه اش شولای عریانیست.
ور جز،اینش جامه ای باید .
بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .
گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد .
باغبان و رهگذران نیست .
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد،
ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .
باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن.
پادشاه فصلها ، پائیز ...
مهدی اخوان ثالث
باغ بی برگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخوان ثالث
پادشاه فصل ها پاییز...
روحش شاد
غزل ،، اروند..
به یاد سردار شهید حمید کیوانی که در شب ۲۷ بهمن ۶۴ در عملیات والفجر هشت آسمانی شد..
چهره اش مثل ماه نورانی
ونگاهش پُر از غزل خوانی
همسفر بود جان خسته' او
با غمِ دوستان ِ بارانی
دلِ او از فراق یارانش
گاه آرام و گاه طوفانی
در شب بیست وهفتم بهمن
دل به اروند زد به آسانی
رفت تا آسمان خوبی ها
شد رها زین حصار ظلمانی
استخوان های عاشقش برگشت
یکی از روز های آبانی
بود سردار سبز پوش سپاه
پاسدار غیور ایرانی
مثل قاسم هوای رفتن داشت
همنشین گشت با سلیمانی
تار وپودش همه خدایی بود
نام سبزش ''حمید کیوانی''
#سروده : حسین کیوانی
سی و هفتمین سالگرد شهادت
والفجر ۸ -جاده فاو ام القصر
سایهام را میتوان چون زلفِ خوبان شانه کرد
بس که طبعِ من به صد فکرِ پریشان آشناست
#بیدل_دهلوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایرانم تسلیت...
ماتم از هر جهتی گشت بر این خاک گواه
خبر آمد ، خبری تلخ پر از غصه و آه
اول مهر و سیاهی کُک و معدن خشم
روزگار همه را کرد به ناگاه تباه
آتش افتاد به دامان ِ سیاه ِ معدن
بدن کارگران سوخت به طرزی جانکاه
پدری سوخت که میخواست سعادت بدهد
به عزیزان خودش با هیجانی دلخواه
پسری سوخت که میخواست برای پدرش
بخرد از سر اخلاص و ادب کفش و کلاه
وای از آه ِ پر از سوز برادر وقتی
که شود با تن بی جان برادر همراه
خواهران مویه کنان زار زده می گویند
روز روشن شد ازین فاجعه ی سخت،سیاه
آنچنان از غم این سوختگان سخت گذشت
که قلم دارد از این درد نوشتن اکراه
کار ، جزغاله نموده بدن کارگران
از چه گویند برو کار کن از بهر رفاه؟!!!
خوشدلا اشک غم از دیده ی کشور بارید
مرهمی کو که کند قصه ی غصه کوتاه
تسلیت باد به ایران و به دلسوختگان
ای خدا با کرمت بر غم ما کن تو نگاه
#محمد_جعفر_زارع_خوشدل ۹۸۸
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6
تلگرام
https://t.me/khoshdeltanzjedi
#فاجعه_معدن_طبس #زغال_سنگ #غم_غصه_جانکاه #درد_نگرانی #مرهم #اول_مهر #مرگ_امید_ارزو #اشعار_آئینی #شعر_ادبیات_شاعر
تویی عنوان زیبای قصیده
رباعی مثل تو هرگز ندیده
غزلبانو دوبیتی عاشقت شد
که می گیرد ز ایمای تو ایده
محمدعلی ساکی
غزل ترکش ولبخند
به عشق ویاد دلاورمردان گردان کمیل نی ریز
.................
یاد گردان کمیل وشب اروند بخیر
یاد مردان سرافراز خداوند بخیر
........
یاد مردانگی وغیرت وایثار و وفا
لحظه ی پر زدن و پاکی وپیوند بخیر
.........
ترکش وسنگر وخمپاره وفانوس وفشنگ
شب شوریدگی وروز پدافند بخیر
.........
یاد لبخند،، علی اصغر،، وآن قامت عشق
قله ی عشق وشرف کوه دماوند بخیر
........
چه صفا داشت شب حمله ی مردان خدا
یاد پیوند خوش ترکش ولبخند بخیر
............. سروده. .... حسین کیوانی
✴️به پاسداشت با روز شعر و ادب فارسی؛
جشن با شکوه شعر در آرامگاه حافظ شیرازی برگزار شد
💠به مناسب روز شعر ادب فارسی، نشست ادبی «جشن باشکوه شعر» با همراهی جمعی از شاعران شیرازی در کتابخانه عمومی حافظیه برگزار شد.
🌐B2n.ir/t55408
🔊 @farspl
مرحوم سپيده كاشاني ( شاعر )
کاشان آنلاین : سرور اعظم باکوچی معروف به سپيده کاشانی در ۱۳۱۵ هـ .ش در کاشان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان «هفده دی» و دوره متوسطه را در دبیرستان «شاهدخت» گذرانید. سپس به تهران مهاجرت کرد. چون پدر ومادرش به شعر علاقهمند بودند، او نیز از اوان کودکی با اشعار شعرای متقدم چون حافظ ، سعدی و مولانا آشنا شد و بیش از همه تحت تأثیر حافظ قرار گرفت . از آنجا که از همان ایام با قرآن کریم مأنوس بود و به رسول اکرم(ص) نیز ارادت داشت ، هنگامی که به سرودن شعر روی آورد، این انس و الفت را در اشعارش هویدا ساخت. اعتقاد و ایمان راسخ به نجابت و عفاف که در سایه تعالیم اسلامی به دست آورده بود، موجب شد که در دوران بی بند و باری و لجام گسیختگی نظام طاغوت، از مشاهده آن اوضاع سخت آزردهخاطر و غمگین گردد تا آنجا که در برخی از اشعار خود به شکوه و شکایت از اوضاع زمانه بپردازد. با اوج گیری مبارزات امام خمینی (ره) بر ضد رژیم ستم شاهی و به دنبال آن پیروزی انقلاب اسلامی، سپيده کاشانی به عنوان یک زن مسلمان و انقلابی قدم به میدان نهاد و در فعالیتهای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی و ادبی شرکت کرد و به تبیین و ترویج معارف اسلامی، ارزشها و اهداف انقلاب اسلامی پرداخت. او بارها در جبهه حق علیه باطل حضور یافت و ضمن تشویق فرزندان و برادران رزمندهاش، حماسه جاویدان آنان را سرمایه بیان خود کرد و نخستین آثار ادبیات مقاومت پایداری و جهاد و شهادت را در شعر انقلاب به بار نشاند . از آنجا که اشعار سپیده کاشانی سراسر از ايمان، ايثار، جهاد، حماسه، مقاومت، فداكاري، عشق به خدا، صداقت، پاكي و ستيز با دشمن دين است ، میتوان آن را یکی از راههای شناخت برخی از زوایای تاریخ جنگ تحمیلی برشمرد. او افزون بر اشعاری که در باب جنگ و شهادت سروده است، دهها شعر حماسی و عاطفی نیز در کارنامه خود دارد. یادداشتهایی از دو سفر به جنوب با نام « خرمشهر از اسارت تا رهایی» را نیز در کارنامه فعالیت فرهنگی خود به ثبت رسانده است. سپيده کاشانی مدتی نیز عضو «شوراي شعر و ادب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي» و «شوراي شعر بنياد فرهنگي ۱۵ خرداد» بود. این شاعر معاصر انقلابی سرانجام در ۱۲ بهمن ماه۱۳۷۱هـ .ش در انگلستان درگذشت و در بهشت زهرا به خاك سپرده شد. از این شاعر برجسته آثار متعددی باقی مانده است که از آن جمله میتوان به «پروانههای شب»، «هزار دامن گل سرخ»، «سخن آشنا»، «آنان که بقا را در بلا دیدند» و «گزیده آثار» اشاره کرد.
..مادر هنوز هم
آن تک ستارهای که به آن خیره میشدیم
شب، بر فراز خانه ما جلوه میکند
و بر سکوت و غربت من، خیره میشود
من بارها، بر صفحه آن، چهره تو را، منقوش دیدهام
بسیار در خیال
آن را، به یاد روی تو در بر کشیدهام…
.. هرجا که بگذرم
هرجا که بنگرم
پر میکشد به تربت پاکت نگاه من!
***
به خون گر كشي خاك من، دشمن من
بجوشد گل اندر گل از گلشن من
تنم گر بسوزي، به تيرم بدوزي
جدا سازي اي خصم، سر از تن من
كجا ميتواني، ز قلبم ربايي
تو عشق ميان من و ميهن من
مسلمانم و آرمانم شهادت
تجلّيِ هستيست، جان كندن من
مپندار اين شعله افسرده گردد
كه بعد از من افروزد از مدفن من
نه تسليم و سازش، نه تكريم و خواهش
بتازد به نيرنگ تو، توسن من
كنون رود خلق است درياي جوشان
همه خوشه خشم شد خرمن من
من آزاده از خاك آزادگانم
گل صبر ميپرورد دامن من
جز از جام توحيد هرگز ننوشم
زني گر به تيغ ستم گردن من
بلند اخترم، رهبرم، از در آمد
بهار است و هنگام گل چيدن من
#معرفی شاعران
کاریکلماتور
از پرویز شاپور
🍁 بلبلها را سرشماری کردم و به تعداد آنها، گل در باغچه کاشتم.
🍁 دریا، کنسرو قطرات باران است.
🍁 پروانهی محتاط، قبل از این که دور شمع بگردد، آن را خاموش کرد.
🍁 زنبورعسلی که با مبل روی گل بنشیند، کندویش بدون عسل میماند.
🍁 درختان پاییزی، عصای پیری بهار هستند.
🍁 برگ زرد، برگ سبزی است که پاییز، حکم بازنشستگیاش را به او ابلاغ کرده است.
🍁🍁🍁🍁🍁
قلبم را با قلبت میزان میکنم، کاریکلماتور، شاپور، ص ۱۶۲، ۱۶۴، ۱۶۶ و ۱۶۷.
#کاریکلماتور
#پرویزشاپور
برنامههای هفته فرهنگی حافظ اعلام شد/ ۱۰ شب اجرای تئاتر «لسان الغیب» در آرامگاه
🔻🔻🔻
https://fars.farhang.gov.ir/fa/news/761126/
#اداره_کل_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی_فارس
🔸