eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
265 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
حمید روحانی شاعر: ای برادر اندکی تدبیر کن آخرت را دردلت تصویر کن لطف حق چون چشمه دائم جاري اَست‌ جان خود زین چشمه بس تطهير کن تشنه ای هستی بیا سیراب شو روح خود را ازمعارف سیرکن ياري بیت المقدس واجب است لا اقل از کارشان تقدير کن بداهه/حمید
ای روز‌های خوب که در راهید! ای جاده‌های گمشده در مه! ای روز‌های سخت ادامه! از پُشت لحظه‌ها به در آیید! ای روز آفتابی ای مثل چشم‌های خدا آبی! ای روز آمدن! ای مثلِ روز، آمدنت روشن! این روز‌ها که می‌گذرد، هر روز در انتظار آمدنت هستم! اما با من بگو که آیا، من نیز در روزگار آمدنت هستم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴💎🌴 📚طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف طرف کرم ز کس نبست این دل پرامید من گر چه سخن همی‌برد قصه من به هر طرف از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف ابروی دوست کی شود دست کش خیال من کس نزده‌ست از این کمان تیر مراد بر هدف چند به ناز پرورم مهر بتان سنگ دل یاد پدر نمی‌کنند این پسران ناخلف من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک مغبچه‌ای ز هر طرف می‌زندم به چنگ و دف بی خبرند زاهدان نقش بخوان و لا تقل مست ریاست محتسب باده بده و لا تخف صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می‌خورد پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق بدرقه رهت شود همت شحنه نجف «حافظ»🌴💢🌴 🌴💎🌹💎🌴
«صبح اَلاقصی» طوفان اَلاقصی طوفان عزالدین قسام است طوفان آزادی‌ست طوفان اسلام است خشم سلیمانی‌ست آنک دلاور مردم غزّه برخاستند از جا پیچیده در عالم آوازۀ طوفان اَلاقصی آنک ببین رود خروشان جوانمردی از جای خواهد کند بر باد خواهد داد بنیاد نامردی اینک ببین دیوارهای آهنین پوچ‌اند وین سست‌تر از عنکبوتان در پی کوچ‌اند اینک ببین طوفان اَلاقصی جهان را تازه خواهد کرد این فتح و پیروزی مبارک باد صبح ستم‌سوزی مبارک باد اینک جهان در صبح اَلاقصی همراه با خورشید می‌خندد فردا از آن ماست برخیز فرزندم امشب دوباره اسم شب، صبح است فردا دوباره اسم شب طوفان اَلاقصی‌ست ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💢 فرار موش‌های کثیف چه کسی گفته قدس جای شماست؟! جای موش کثیف در صحراست موش‌های کثیف صهیونیست! بر شماها گذشت و رحم خطاست سرطانید و غدّۀ بدخیم هستی نحسِتان همیشه بلاست کارتان جنگ و جرم و جور و جفا مشی‌تان فتنه‌سازی و بلواست بسته دل را به اسب بازنده با شما هرکه اهل صلح و صفاست جبهۀ حق و کفر معلوم است جنگِ امروز، جنگ فقر و غناست چون‌که از عنکبوت سُست‌ترید عمرتان هم به دست باد هواست پایه‌های شما به‌شدت سُست ریشه‌های شما به خاک فناست نِفله خواهید شد حرامی‌ها فتح ما وعدۀ درست خداست گلۀ موش‌ها فرار کنید این نفس‌های واپسین شماست شعر: نقاشی: 🌴💎🌴 🌴🌼🌴
دوستان عزیز ،،،امروز فراموش نشود،،محفل با حضور شما رنگین خواهد شد ،،آدرس،،میدان اطلسی،،اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس ،سالن کتابدار
﷽ • نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به • که تحیّتی نویسی و هدیّتی فرستی • دل دردمند ما را که اسیر توست یارا • به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی [شیخ اجل سعدی] ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ |⇦• اعلام برنامه - جلسه شعرخوانی انجمن ۴/۵ بعدازظهر جمعه ۱۴۰۲/۰۷/۲۱ فرهنگسرای طاووسیه (بلوار بوستان، حدفاصل آرامگاه سعدی و باغ دلگشا) ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ انجمن شعر سعدی اسلام فهندژ [ @sheresaadi ]
"حافظ و غزل‌سرایان دهه‌ی ۸۰" شعر حافظ به‌حدی در جان و کلام ایرانیان رخنه کرده که نشانه‌های آن را در زبان و جهان شاعران سنتی معاصر نیز می‌توان دید. نفوذ کلام او (از نظر زبان و معنا و موسیقی) در شعر پس از انقلاب به‌اندازه‌ای بوده که شاعران سنتی‌سرا، بارها در سروده‌هایشان به نام او اشاره کرده‌اند: در چشم‌های مست غزل‌گونه‌ات هنوز اعجازهای حافظ شیراز دیدنی است (کوهمال جهرمی، 1382: 31) از دفترم بی‌تو فقط شاخِ نباتی ماند که شعر می‌گوید خودش وقتی که حافظ نیست (هدایتی فرد، 1386: 34) شاعران معاصر، در دفترهاشان، بیش از همه به مضامین اشعار حافظ یا عاشقانه‌سرایی و رندی او اشاره کرده، یا از پیوندش با غزل و شیراز سخن گفته‌اند: در نوشخند چشم غزل‌خوانت ای غزال غوغای شعر حافظ شیراز با من است (خالصی، ۱۳۸۵: ۸۴) این نسیم امشب مگر از خاک حافظ می‌وزد کاین چنین در خلوتم عطر شب شیراز ریخت (ذکاوت، 1377: 64) آنان همچنین در مقامِ شاعری، خطاب به معشوق، خود را به حافظ مانند می‌کنند: مانده‌ام حافظ تورا در چندمین دفتر نوشت مانده‌ام سعدی تو را در چندمین باب آفرید (زارع، نجمه، 1385: ۷۰) اشاره به "فال حافظ" از دیگر مضامین منعکس در این سروده‌هاست: امشب از حافظ چشمان تو فالی زده‌ام در خود ای ماه سمرقند فرو ریخته‌ام (انصاری نژاد، 1386: 48) از دیگر زوایای مواجهه با حافظ در غزل شاعران دهه‌های اخیر، تضمین ابیات یا مصرع‌های اوست که این شیوه، در جریان‌های شعر عاشقانه و اجتماعی و مذهبی، بسامدی نسبی دارد: خلوتم را حافظ امشب آفتابي مي‌‌كند «دوش با من گفت پنهان كارداني تيزهوش» (انصاري‌نژاد، 1386: 51) «ثبت است بر جريده‌ي عالم دوام ما» ما عاشقيم از همه كس بي‌زوال‌‌تر (احمدي‌فر، 1385: 68) گاه نیز، بخشی از شعر حافظ در اشعار تضمین شده است؛ چون بیت زیر از غلامرضا طریقی: «المنته لله كه در ميكده ...» آمد من نيز چنان خواجه‌ي خود شكرگزارم (طريقي، 1386: 55) یا در نمونه‌های زیر: بايد به فال حافظ ايمان بياورم اي‌يوسف نيامده... «اي غايب از نظر...» (علي‌اكبري، 1384: 34) در معدودی از اشعار هم، تضمین به صورت بریده‌بریده انعکاس یافته؛ گویا ذهن شاعر در محدوده‌ی زمان خود و حافظ در رفت و برگشت بوده است: حافظ گشوده و مي‌خوانم... (دور فلك) وَ مي‌بندم آري (درنگ ندارد)‌ هان... وقت شتاب شد بانو (خالصي، 1385: 81) در برخي از تضمین‌های جریان شعر سنتی متفاوت یا روایت‌گرا، اقتباس از مفاهیم و ابیات حافظ تاحدودی متمایز با دیگر نمونه‌های سنتی و نیمه‌سنتی شعر معاصر است: من از تو‌ ياد گرفتم كه عاشقت باشم «به‌ياد آر محبان بادپيما را» فقط تناسخ را مي‌پذيرم از آن‌جا كه بوده‌اي وقتي حافظ اين غزل‌ها را... اگرنه شعر نمي‌گفت خواجه شمس‌الدين سپس نمي‌آمد پشت هم رديف كند «سهي قدان سيه‌چشم ماه‌سيما را» (ماه و مهر، 1385: 43) https://eitaa.com/mmparvizan
میان هرج و مرجِ شهر دنبال کسی هستم کسی آیا ندیده در حوالیّ خودم من را؟
با طعم طنز در نزد شما اگرچه شیک و پیکم هرچند که خشک ولاغر وباریکم اینقدر دل مرا به بازی نبرید من عاشق بازی ژیمی لاستیکم کیوانی
روی خط عشق ۴ نگاهت نم نم باران عشقه قَدِت مانند سروستان عشقه تو وقتی پسته ی لب می گشایی لبِت دروازه ی قرآن عشقه کیوانی
به شیراز آی.. الا ای سید دلها رییسی هوادار شقایق ها رییسی "به شیراز آی وفیض روح قدسی" بجوی از مردم اینجا رییسی اگر خواهی صداقت را ببینی بیا در جمع شاعرها رییسی تویی تنها امید مستمندان رییس ٍ جمهور والا رییسی ز روی شاعران خسته ی شهر تکان اندوه وغم ها را رییسی بچین از بوستان واز گلستان بسی گل‌های زیبا را رییسی قدم های تو باشد خیر مقدم به این دولت سرای ما رییسی بیا سوم حریم عشق اینجاست در این شیراز خوش سیما رییسی تویی آقای محرومان ایران مبارک مقدمت بادا رییسی بیا در خلوت خندیشمندان که تا شادان شوی یکجا رییسی کیوانی بداهه ای به بهانه دومین سفر رییس جمهور مردمی اآیت اله رییسی به شهر شعر وادب شیراز
"شب طنز حافظ: مجله‌ی فرهنگی چاووش" با حضور: دکتر سعید حسام‌پور دکتر محمد مرادی محمدجواد شرافت چهارشنبه ۱۹ مهر ساعت ۲۲و ۳۰ شبکه‌ی چهار سیما تکرار، پنج‌شنبه بیستم مهر ساعت ۱۳و ۳۰ https://eitaa.com/mmparvizan
نشست علمی یادروز حافظ در سالن فرهنگ مدیریت اسناد و کتابخانه ملی منطقه جنوب کشور برگزار می شود نشست علمی یادروز حافظ با حضور دکتر حمیدرضا شعیری، استاد دانشگاه تربیت مدرس درباره «پیش‌انگاره، انگاره، پس‌انگاره: بیکرانگی گفتمان حافظ»، دکتر قدمعلی سرامی، استاد دانشگاه تهران با موضوع «حافظ میان کثرت و وحدت»، دکتر امیرحسین ماحوزی، استاد دانشگاه پیام‌نور پیرامون «حافظ و شیوه‌های مبارزه با اضطراب و افسردگی؛ دو بحران معاصر»، دکتر فرزام پروا، روان‌پزشک و روان‌کاو با موضوع «وجوه چندگانه‌ی شعر حافظ در روانکاوی مدرن: ریشه‌ها و رهیافت‌ها»، دکتر حمیدرضا توکلی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سمنان درباره «حافظ‌خوانی: تجربه‌ انتخاب و آزادی» و مسعود زنجانی، مدرس و پژوهشگر فلسفه درخصوص «آموزه‌های درمانگرایانه‌ حافظ برای انسان امروز» سخنرانی خواهند کرد. نشست‌های علمی یادروز حافظ پتجشنبه ۲۰ مهرماه ۱۴۰۲ از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۲:۳۰ در سالن سینما فرهنگ مدیریت اسناد و کتابخانه ملی جنوب کشور برگزار می‌شود.
، ،: یادتان هست زمانی که چه پیمان بستیم بر همان عهد نشستیم و چنان دل بستیم زآن شرابی که به ما داد سحر پیرِ خمین تا ابد بر درِ میخانه خوش و سرمستیم یورش آورد شبی دشمن دون در پی ما شهر خونین شد و زنجیر از آن بگسستیم پیر ما گفت بسی فتنه و غم در پیش است لطف حق بوده که از بند و بلایا رستیم قصدمان قدس شریف است و فلسطین در پیش اینچنین شد که در این راه زِ پا ننشستیم راه قدس از حرم کرب و بلا میگذرد ما که در راه حسینیم بدان پیوستیم دست در دست یمن ، شام و عراقیم چنان صف آن لشکر فرعونِ زمان بشکستیم ما همه فاطمی و حیدری و انصار یم حشدُ شَعبیم که در حزب اِلاهی هستیم ما رسیدیم درِ قلعه خیبر اکنون منتظر مانده به فرمان علی بنشستیم تا علی بیرق حق را بسپارد مهدی ما به امید همان لحظه ی زیبا هستیم علی رضا افراز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کامل کدکن ای قطب نشابوری و ای کامل کدکن ای پیر خراسانی و ای مرشد روشن ای حجت بی‌حاجت و ای داعی داهی ای راهب روحانی و ای شیخ مُبرهن ای گلشن عطار به نام تو معطر ای دفتربلخیر به سعی تو مدون ای نغز کلام تو حدیث متواتر منشور تو هر آینه اخبار مُعنعن ای رفته به داکا و دکن گوهر نامت مشهور جهان گشته به تو قریةی کدکن ای دفتر اوصاف تو هم‌سنگ کلیدر نام تو کلید در ابیات مطنطن ای دکمه ی پیراهنت از نکته ی دانش وی سعی عرق‌چین تو در شور نوشتن گلزار سخن را ورق نظم تو نزهت چرخ ادب از کوکب نثر تو مزین با کرسی درس تو مقام اُدبا چند؟ ای سخته‌سخن، گوهر الفاظ تو چندن هم‌لوح فروزان‌فر و همتای همایی شاگرد فرالاوی و استاد فروتن غلامرضا کافی
روی خط عشق مرا تا آشیونه می کِشی عشق برام خط ونشونه می کِشی عشق تو که عاقل تر از این حرف هایی چرا هی شاخ و شونه می کِشی عشق کیوانی
روی خط دل چه خوبه صاف و صادق باشی ای دل به کوی دوست لایق باشی ای دل همه دلها شده مجنون لیلی بلد نیستی که عاشق باشی ای دل کیوانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بن بست
برای گنبد پنبه ای پوشالی گنبدی گفت که من آهنی ام شهره ام شهره به روئین تنی ام هیبتم هیبت شیری خفن است دوسه تا توی جهان مثل من است گر مگس پر زند از اطرافم جفت پرهاش به هم میبافم هر که بی رخصت از اینجا گذرد جان سالم کی از اینجا ببرد راست یا چپ بزنی میرقصم پاپ یا رپ بزنی میرقصم مست بود و دهنش بو می داد عارقش بوی هیاهو می داد موشکی زان طرف قصه بگفت: که من الماس تو را خواهم سفت راه بر رفتن من می بندی؟ تو به گور پدرت می خندی تو که باشی که کُری میخوانی عوضی! نام مرا می دانی؟ آتش خشم مسلمانانم مشت در هم گره آنانم شده ای حامی قومی باطل به همين اسم غریبت خوشدل دست تو نیز بخون آغشته است هر چه ارباب تو آدم کشته است شده ای یار پلیدان، بدبخت! دست بردار از اینان، بدبخت مدتی چند از این قصه گذشت روزگاری به غم وغصه گذشت بود در خواب شبی آن گنبد که قضا تیر به پهلویش زد این طرف موشک سجیل رسید آن طرف مرغ ابابیل رسد شهر شد زیر و زبر از موشک رفت در پوشک خود ان موشَ ک فوجی از موشک قسام رسید صاف رفت و به سر انجام رسید گنبد آهنی پوشالی داد از موشک ما جا خالی گنبد پنبه ای پرکنده بود از کردهٔ خود شرمنده گنبد مسجد الاقصی را دید پاک شرمنده شد و آه کشید گشت سوراخ و به زانو افتاد پاره و پوره به یک سو افتاد حسن میرزانیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا