#نیمایی
✍ شعر نیمایی
✍ شعر نیمایی به شعری میگویند که از مصراعهای کوتاه و بلند تشکیل شده و قافیه در آن الزامی نیست.
✍ بنیانگذار این سبک علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج است " یوش " نام زادگاه اوست.
او با انتشار شعر" افسانه " در سال ۱۳۰۱ هجری شمشی اولین گام جدی را در این راه برداشت.
شعر نیمایی با وجود مخالفتها توانست جایگاهش را در شعر فارسی باز کند و اکنون پس از ۹۵ سال در کنار شعر هزار سالهی سنتی دارای نمونههای پایدار و ماندگار است.
نیما یوشیج ، سهراب سپهری ، فروغ فرخزاد ، مهدی اخوان ثالث و .... از برگزیدگان شعر نیماییاند.
مضمون شعر نیمایی مبتنی بر تجربههای شخصی شاعر است.
یعنی شاعر حق دارد از هر اندیشهای اعم از غنایی ، فلسفی ، اجتماعی ، سیاسی و..... سخن بگوید به شرط آنکه سخن برخواسته از احساس او باشد.
✍عمدهترین درون مایههای شعر نیمایی، عشق ، سیاست و اجتماع و... است.
✍ شعر نیمایی مانند شعر سنتی موزون است ، یعنی وزن و آهنگ آن با گوش احساس میشود.
✍ اما به دلیل آنکه مصراعها از نظر اندازه با هم برابر نیستند و قافیه در آن الزامی نیست ، دریافت و احساس وزن در این نوع شعر نیازمند دقت بیشترِ خواننده است.
✍ مهدی اخوان ثالث
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دستِ محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
ا***
نفس کز گرمگاه سینه می اید برون ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاینست، پس دیگر چه داری چشم
ز چشمِ دوستانِ دور یا نزدیک ؟
ا***
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیرِ پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ...آی
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای....
اگر به مصراع اول تا سوم شعری که خواندید توجه کنید میبینید که این شعر بر خلاف شعرهایی که پیش از این با آنها آشنا شدید از مصراعهای هم اندازه بوجود نیامده است.
منظور از مصراعهای هم اندازه ، مصراهایی که تعداد هجاها در آنها یکسان است.
قالبهایی که پیش از این با آنها آشنا شدید را «شعر سنتی» میگویند ولی این شعر «نیمایی» است.
بار دیگر مصراعهای اول تا سوم را بخوانید میبینید که قافیهای در پایان این سه مصراع نیست. و شاعر هر جا که بیانش نیازمند واژههای هم قافیه باشد از آن استفاده میکند.
برای مثال : به پایان مصراعهای دوم ، پنجم و هشتم دقت کنید واژههای " گریبان ، لغزان و سوزان " کلمات قافیهاند.
ردیف نیز حالتی همانند قافیه دارد یعنی هر جا که شاعر احساس کند به آن نیاز دارد بعد از قافیه از آن استفاده میکند مانند واژهی "است " که بعد از کلمات گریبان ، لغزان و سوزان امده است.
✍ فروغ فرخزاد
آن روزها رفتند
آن روزهای خوب
آن روزهای سالم سرشار
آن اسمانهای پر از پولک
آن شاخساران پر از گیلاس
آن خانههای تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر
آن بامهای باد بادکهای بازیگوش
آن کوچههای گیج از عطر اقاقیها
با آرزوی اوقاتی خوش و شاعرانهگیهای لطیف
آرایه های ادبی
خار خندید و به گل گفت سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد،
گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صميمانه به او گفت سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،
عشق،
اسارت،
همه بی معنا بود . . . .
#فریدون_مشیری
🌴💙❄️💙🌴
«اخوان و سمبولیسم آرمانی اسطورهگرا»
یکی از عناصری که جریان شعر نمادگرای آرمانی را رنگی ایرانی بخشیده، تجلی مضامین و جلوههای کهن ایرانی در آن است. مهمترین شاعری که در دوران پهلوی کوشیده است، با بهرهگیری از اسطورهها و داستانهای حماسی، جهانی آرمانی را به مخاطب القا کند، مهدی اخوان ثالث است. آرمانشهر او در این دسته از سرودهها نه در جهان واقعیت شکل میگیرد و نه در ذهن او؛ بلکه شهر آرمانی او پیش از این در جهان اسطورهها و در گذشتهی فرهنگ فارسی وجود داشته است. این جهان آرمانی_ اسطورهای را در اشعاری چون: «آخر شاهنامه»، «میراث»، «قصهی شهر سنگستان» و «شوش» بهوضوح میتوان دید. ویژگیهای اصلی این دسته از اشعار مهدی اخوان ثالث از این قرار است:
-تلاش برای بازسازی جهان آرمانی با بازخوانی داستانها و اسطورههای کهن بدون برقراری مشابهت مشخص با وضعیت جامعهی عصر شاعر.
- حس افتخار به گذشتهی ملی و حسرت بر از دست رفتن داشتههای گذشته.
-توجه به باستانگراییهای واژگانی، آوایی و نحوی و نزدیکی به زبان حماسی سبک خراسانی.
-فراوانی ترکیبهای مقلوب و استفاده از سکونهای فراوان به شیوهی شعر سدههای ۴ و ۵.
-بلند و کوتاهی سطرها و تمایل به استفاده از قافیه در طول شعر .
-ارائهی آمیزهای از سمبولیسم اجتماعی حماسی و سمبولیسم آرمانی اسطوره گرا.
میراث
پوستینی کهنه دارم من.
یادگاری ژندهپیر از روزگارانی غبارآلود.
سالخوردی جاودانمانند.
مانده میراث از نیاکانم مرا این روزگار آلود
جز پدرم آیا کسی را میشناسم من؟
کز نیاکانم سخن گفتم.
نزد آن قومی که ذرّات شرف در خانهي خونشان
کرده جا را بهر هر چیز دگر، حتی برای آدمیت، تنگ
خنده دارد از نیاکانی سخن گفتن، که من گفتم.
… این دبیر گیج و گول و کور دل: تاریخ،
تا مذَّهب دفترش را گاهگه میخواست
با پریشان سرگذشتی از نیاکانم بیالاید؛
رعشه میافتادش اندر دست... .
#اخوان_ثالث
#شعر_نمادگرا
#شعر_معاصر
#کتاب_نیما_و_پیروانش
#محمد_مرادی
#ایران_ستایی
https://eitaa.com/mmparvizan
"به بهانهی زادروز اخوان"
ز پوچ جهان، هیچ اگر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بر! دوست دارم
تو را ای کهنپیرِ جاویدِ برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
تو را ای گرانمایه، دیرینهایران
تو را ای گرامیگهر دوست دارم
تو را ای کهنزادبوم بزرگان
بزرگآفرین نامور دوست دارم
هنروار اندیشهات رخشد و من
هم اندیشهات، هم هنر دوست دارم...
گمانهای تو چون یقین میستایم
عیانهای تو چون خبر دوست دارم
به جان، پاک پیغمبر باستانت
که پیریست روشننگر دوست دارم...
همه کشتزارانت، از دیم و فاراب
همه دشت و در، جوی و جر دوست دارم
کویرت چو دریا و کوهت چو جنگل
همه بوم و بر، خشک و تر دوست دارم
شهیدان جانباز و فرزانهات را
که بودند فخر بشر دوست دارم
به لطف نسیم سحر روحشان را
چنان چون ز آهن جگر دوست دارم
هم افکار پرشورشان را که اعصار
از آن گشته زیر و زبر دوست دارم...
من آن جاودانیادمردان که بودند
به هر قرن چندین نفر دوست دارم
همه شاعران تو وآثارشان را
به پاکی نسیم سحر دوست دارم
ز فردوسی، آن کاخ افسانه کافراخت
در آفاق فخر و ظفر دوست دارم
ز خیام، خشم و خروشی که جاوید
کند در دل و جان اثر دوست دارم
ز عطار، آن سوز و سودای پر درد
که انگیزد از جان شرر دوست دارم
وزآن شیفتهشمس، شور و شراری
که جان را کند شعلهور دوست دارم
ز سعدی و از حافظ و از نظامی
همه شور و شعر و سمر دوست دارم
خوشا رشت و گرگان و مازندرانت
کهشان همچو بحر خزر دوست دارم
خوشا حوزهی شرب کارون و اهواز
که شیرینترش از شکر دوست دارم
فری آذرآبادگان بزرگت
من آن پیشگام خطر دوست دارم
صفاهان نصف جهان تو را من
فزونتر ز نصف دگر دوست دارم
خوشا خطهی نُخبهزای خراسان
ز جان و دل آن پهنهور دوست دارم
زهی شهر شیراز جنتطرازت
من آن مهد ذوق و هنر دوست دارم
بر و بوم کُرد و بلوچ تو را چون
درخت نجابتثمر دوست دارم
خوشا طرف کرمان و مرز جنوبت
کهشان خشک و تر، بحر و بر دوست دارم
من افغان همریشهمان را که باغیست
به چنگ بتر از تتر دوست دارم
کهنسُغد و خوارزم را با کویرش
کهشان باخت دودهی قجر دوست دارم
عراق و خلیج تو را چون ورازورد
که دیوار چین راست در، دوست دارم
هم ارّان و قفقاز دیرینهمان را
چو پوری سرای پدر دوست دارم
چو دیروز افسانه، فردای رویات
به جان این یک و آن دگر دوست دارم...
تو در اوج بودی، به معنا و صورت
من آن اوج قدر و خطر دوست دارم
دگرباره برشو به اوج معانی
کهت این تازه رنگ و صور دوست دارم
نه شرقی، نه غربی، نه تازی شدن را
برای تو، ای بوم و بر دوست دارم
جهان تا جهان است، پیروز باشی
برومند و بیدار و بهروز باشی*
#ایران
#اخوان_ثالث
*خلاصهشده
https://eitaa.com/mmparvizan
«من به انتخاب رأی میدهم»
پرچمت بلند
خاک سرخ!
سرزمین سبز!
موی و روی تو سپید باد
میهن مهین مهربان من!
انتخاب من تویی، وطن!
گرچه از عبور گهگدار گلۀ گراز
خستهای
از هجوم دار و دستۀ ملخ
از ش-کافها و گاف-ها و یا-و-ها،
از ف-صادهای ح-ف-نون و غ-ر و الخ
شرحه شرحهای، ولی؛
پارۀ تنم!
ریشۀ مقاوم کهن!
انتخاب من تویی وطن!
تویی که وارث کمان آرشی
جلوۀ نجابت سیاوشی
جمع آب و خاک و باد و آتشی
مهد مردمان مرد سرزمین من!
مادرم! شیرزن!
تا همیشه
انتخاب من تویی وطن!
معنی دقیق سرزمین!
آب و خاک بهترین!
من به قلّههای قاف تو
به سروهای سربلند
به رودهای سر به زیر
به تک تک ستارههای این مسیر
من به تودههای ناگزیر
رأی میدهم؛
بین این همه سؤال بیجواب
من به انتخاب،
رأی میدهم
ما درخت باوریم
وارثان قول قیصریم:
«ریشههای ما به آب،
شاخههای ما به آفتاب میرسد»
من به ریشههای سرخ
من به شاخههای سبز
من به اعتبار روشن سپیدهدم
به ائتلاف آب و آفتاب
رأی میدهم
✍🏻 #احسان_کاوه
🏷 #ایران_اسلامی | #انتخابات
مهدی اخوان ثالث (۱۰ اسفند ۱۳۰۷ مشهد - ۴ شهریور ۱۳۶۹ تهران)، شاعر پرآوازه و موسیقیپژوه ایرانی بود. نام و تخلص وی در اشعارش م. امید بود.
اشعار او زمینهٔ اجتماعی دارند و گاه حوادث زندگی مردم را به تصویر کشیدهاست؛ همچنین دارای لحن حماسی آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی و نیز در بردارندهٔ ترکیبات نو و تازه است.
اخوان ثالث در شعر کلاسیک فارسی توانا بود و در ادامه به شعر نو گرایید. از وی اشعاری در هر دو سبک به جای ماندهاست. همچنین او آشنا به نوازندگی تار و مقامهای موسیقایی بود.
چیرهدستی اخوان در شعر حماسی است. او درونمایههای حماسی را در شعرش به کار میگیرد و جنبههایی از این درونمایهها را به استعاره و نماد آراسته میکند.
شعرهای اخوان در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی روزنه هنری تحولات فکری و اجتماعی زمان بود و بسیاری از جوانان روشنفکر و هنرمند آن روزگار با شعرهای او به نگرش تازهای از زندگی رسیدند. مهدی اخوان ثالث بر شاعران معاصر ایرانی تأثیری عمیق داشتهاست.
هنر اخوان در آمیزش شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته، مجموعهای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در همنسلان او و نسلهای بعد گذاشت
#معرفی_شاعر
#مهدی_اخوان_ثالث
در آستانه اختتامیه چهارمین کنگره ملی شعر مکتب گمنامی، برگزار میشود:
📝 کارگاه شعر مکتب گمنامی 🇮🇷
✅ با حضور شاعران برجسته کشور:
ناصر فیض
محمود حبیبی کسبی
سید حسین متولیان
هادی فردوسی
🗓️ یکشنبه ۱۳ اسفندماه ۱۴۰۲
🕤 ساعت ۹:۳۰ صبح
📌 شیراز، ابتدای بزرگراه سردار شهید سلیمانی (پشت صداوسیما)، مرکز استنادی علوم جهان اسلام (ISC)
✉️ شما هم دعوتید 🌹
✅ کانال های ما:
http://eitaa.com/maktabegomnami
https://ble.ir/maktabegomnami
نيست در دير مغان مثل تو كانديدايى
بس كه باحال، خفن، ماه، جگر، آقايى
ساقى و محتسب و شيخ همه در بندت
مرحبا پول، كه كردهست چنين غوغايى
شصت تن باده به پيمانهى آن كس ريزى
كه شود حامى تو بى اگر و امايى
مدعى خواست رقيب تو شود اما دوش
خورد از مغبچگان تو عجب تيپايى
هفت دورهست كه در #مجلس رندان هستى
زحمت اينقدر نكش اى گل من ميچايى
اغنيا مكه روند و تو به ياد مردم
معتكف گوشهاى از ساحل پاتايايى
پورشهات را به دو صد دلق ريا پوشاندى
در خرابات مغان پشت رل تيبايى!
«مصلحت نيست كه از پرده برون افتد راز»
ورنه تو حامى شفافيت آرايى!
«اين حديثم چه خوش آمد كه سحرگه ميگفت»
با دف و داريه و تنبك و نى، خان دايى:
گر تو رأى آورى و باز به مجلس بروى
«واى اگر از پس امروز بود فردايى»
#شیخ_غیرمفید
مهدی پرنیان
• رای میدهم •
.
.
فردا به وقتِ صبحِ حرم رای میدهم
با عاشقان قدمبهقدم رای میدهم
جمهوریِ محمّدیِ ماست چون حرم
مثلِ مدافعانِ حرم رای می دهم
گردن نمینهم به طنابِ خوارجی
با حکمت علی به حکم رای می دهم
در این مصاف، محو رجزهای حیدرم
با چرخ چرخ تیغِ دو دَم رای می دهم
مَشک و عَلَم به دستِ ابوالفضل هاست آی!
با اشک و خون، به مَشک و عَلَم رای میدهم
اینجا شهید شاهچراغ است هر گلی
جامهدران به باغ ارم رای می دهم
مردان آفتابی ما رای می دهند
من هم به آفتاب قسم! رای می دهم
ماندهست پشت معرکه هر سو کلاه خصم
در گیر و دارِ حادثه هم رای می دهم
تا پُر شود تمام دلم از سپیده دَم
تا پلک زد سپیده به هم رای می دهم
دیروز با تمامِ دلم ساده زیستم...
امروز با تمامِ دلم رای می دهم
تا بشکند به دستِ شما ناکسان قلم
تا دست میرسد به قلم رای می دهم
هر چند جایِ زخمِ زبانهاست بر دلم
از این همه کنایه چه غم، رای می دهم
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
۱۴۰۲/۱۲/۰۴
.
صبحِ غزلم در شبِ گیسوی تو گُم شد
مهتاب در آشفتگی موی تو گُم شد
وقتی که نسیمِ سحر از کوی تو آمد
عطرِ گل من در عطشِ بوی تو گم شد
در برکه ی شب ماهِ رخت مست چو افتاد
خورشید فغان کرد و سرِ کوی تو گم شد
ای بوی تو آویشنِ فنجانِ زمستان
مهتابِ شبم در خَمِ ابروی تو گم شد
ای روحِ غزل ، موجِ ترانه ، گلِ لبخند
عالم همه در بانگِ هیاهوی تو گم شد
بارانِ بهاری شده چشمانِ تو ( شایق)
وقتی که ز باغم گلِ شبوی تو گم شد
#اکبر_حمیدی_شایق
شعر
به پاس خون شهیدان
یکباره آشیانۀ شب را خراب کرد
صبحی که التماس هوس را جواب کرد
هر نقشهای که در دل شب قد کشیده بود
خورشیدِ صبح آمد و نقشِ بر آب کرد
باد آنقدَر به گوشِ زمین از جوانه گفت
تا دشتِ مُرده را به شکفتن مجاب کرد
ما از تبار موج خروشان و سرکشیم
موجی که در سکوت کویر، انقلاب کرد
ما قطره قطره در پیِ دریا روانهایم
ما را زمانه، سیل خروشان خطاب کرد
در راه عشق، خنده به لب، بر جهان و جان،
باید که پشت پازد و پا در رکاب کرد
آری بهار ماند و زمستان روانه شد
سهم زمین شد آنچه خودش انتخاب کرد
نوبت به انتخاب من و تو رسیده است
باید به پاس خون شهیدان شتاب کرد
✍🏻 #الهه_سلطانی
🏷 #انقلاب_اسلامی | #انتخابات
طوفان میان قلب مواج تو برپاست
هر قطره یِ شور آفرینت مثل دریاست
رد می شویم از خشم نیل و موج هایش
وقتی عصای قدرت تو دست موساست
ای هم وطن با استواری گام بردار
رای من و تو انقلاب دوم ماست
با دشمنان هر روز در جنگیم و این بار
خط مقدم پای هر صندوق آراست
ما مرد میداندار پیکار و جهادیم
این سرزمین عمری ست مهد آرمان هاست
باید به استقبال خورشید جهان رفت
وقتی تمام ترس شب از صبح فرداست
#فرزانه_قربانی
#انتخابات
سیدحسن حسینی ۱ فروردین ۱۳۳۵ در تهران متولد شد. او دارای مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی بود و با سه زبان عربی، ترکی و انگلیسی آشنایی داشت. حسینی از سال ۵۲ سرودن و همکاری با مطبوعات را آغاز کرد و در سال ۵۸ مسئولیت بخش ادبیات مرکز هنر و اندیشۀ اسلامی را به عهده گرفت. او سابقۀ حضور در مناطق جنگی و فعالیت در بخش رادیو ارتش را دارد. وی از سال ۶۷ به تدریس در دانشگاه مشغول شد و از سال ۷۸ تا پایان عمر در واحد ویرایش رادیو تهران حضور داشت. حوزه فعالیتهای او شامل شعر، تحقیق، ترجمه و تألیف بود. او سالهای آخر عمرش را به سبکشناسی قرآن و زبانشناسی حافظ مشغول بود. وی سرانجام در ۹ فروردین ۱۳۸۳ بر اثر سکتۀ قلبی درگذشت و رهبر انقلاب در پیامی درگذشت وی را تسلیت گفت. از آثار او میتوان به «گنجشک و جبرئیل»، «شاعری در مشعر» و «همصدا با حلق اسماعیل» اشاره کرد.
#معرفی_شاعر #سیدحسن_حسینی
در پیج دلت پیام ما را بنویس
این ساده ترین سلام ما را بنویس
ما کاندید مجلس نگاهت شده ایم
در لیست خودت تو نام ما را بنویس
#حسین کیوانی
اللهم عجل لولیک الفرج
انتخابات، شلوغست و رقیبان بسیار
رای ما در گرو مردم چشمان شماست...😉
#سید_مهدی_حسن_زاده ...🕊🔖
jamal.gif
7.6K
جمال الدین محمد بن عبدالرزاق اصفهانی شاعر سدهٔ ششم هجری بود (درگذشته به سال ۵۸۸ هجری قمری). او از بنیانگذاران سبک عراقی به شمار میرود. فرزند وی کمالالدین اسماعیل نیز از شاعران بزرگ ایران زمین است.
وی در اصفهان زاده شد اما به آذربایجان نیز سفر کرد و گویا در نقاشی نیز دست داشته و با خاقانی شروانی و انوری و ظهیر فاریابی و رشید وطواط مکاتبه و مشاعره میکرده است. او مداح حکمرانان سلجوقی و آل خُجند بود و در اصفهان میزیست.
#جمالالدین_عبدالرزاق #معرفی_شاعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی استاد کاکاوند
#خیام
آسمان فرصت پرواز بلند است، ولی
قصه این است چه اندازه کبوتر باشی
#فریدون_مشیری
از غیر تو بی نیاز کردند مرا
با عشق تو هم تراز کردند مرا
تا فاش شود فقط تو در قلب منی
جراحی قلب باز کردند مرا ...!
#سعید_بیابانکی
Shahram Nazeri - Irane Javan - 320 - musicsweb.ir.mp3
8.7M
"ایران جوان"
بیژن ترقی (متولد ۱۲ اسفند۱۳۰۸ و درگذشتهی ۴ اردیبهشت ۱۳۸۸) از شاخصترین تصنیفگویان و ترانهسرایان معاصر است. آثار مشترک او با استادانی بنام چون: روحالله خالقی و غلامحسین بنان و پرویز یاحقی، آغازگر تحول در زوایایی از موسیقی معاصر ایرانی بوده است.
ترقی، از سویی نقطهی اتصال تصنیفسرایی ایرانی عصر قاجار و ترانهگویی جدید است و از دیگرسو، جلوههایی از شعربازگشتی به شیوهی بهار و رهی معیری را با شیوهی نوگویانی مثل نیما، در حد آغازین آن، به هم در آمیخته است.
"آتش کاروان" و "بهار دلنشین" و "برگ خزان" و "میزده" و "ایران جوان/ وطنم"، سرودههای شاخص اوست که چون اغلب آثارش، در آنها زبان پیراسته با بیان احساسی عراقی و رمانتیک معاصر با هم پیوند یافته است؛ هرچند داستانگونگی و برخی ویژگیهای زبان ترانههای عامیانه نیز بر کارنامهی ادبی او تاثیر نهاده است.
ترقی چه در ترانههای محاورهای و چه در تصنیفهای رسمی، یکدستی زبانی پیشه کرده است. از جنبههای مثبت موسیقیسرودههای او، تنوع شکل و وزن و استفادهی مناسب از قافیه و تکثر و تاثیر برشهای میانسطری است.
تصنیف "ایران جوان" از شاخصترین آثار اوست که بر اساس طرح اولیهی موسیقی قاجاری سروده شده و بر زبان بسیاری از خوانندگان روزگار ما، زبانزد شده است.
#بیژن_ترقی
#شهرام_ناظری
#تصنیف
#ترانه
#سالار_عقیلی
#ادبیات_قاجار
#ایران_جوان
#وطنم
https://eitaa.com/mmparvizan