eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
273 دنبال‌کننده
2هزار عکس
259 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 رهبر انقلاب: رسانه‌ها بیش از موشک و پهپاد بر دشمن اثر میگذارد 📹 رهبر انقلاب امشب در دیدار شاعران: شعر رسانه است. امروز در دنیا چالش‌ها و درگیری‌ها، چالش‌های رسانه‌ای است. رسانه‌ها بیش از موشک و پهپاد و هواپیما در عقب راندن دشمن تاثیر می‌گذارند و دلها و ذهن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند. هر کس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این سجده‌ها لبالب چُرت و كسالت‌اند این قلب‌های رفته حرا بی‌رسالت‌اند در حج غفلت است دوباره طوافشان یوسف نمی‌خرند برای كلافشان امشب دلم به فكر مناجات خویش نیست الفاظ مثنوی من از جنس پیش نیست امشب حروف طبل بسی جنگ می‌زند پیشانی سكوت تو را سنگ می‌زند جان علی چقدر ز اسلام خوانده‌ای؟ در شقشقیه خطبۀ همّام خوانده‌ای؟ كو داستان دست عقیل، آهن علی؟ كو خطبه‌های كامل و مرد افكن علی؟... شیعه زلال می‌شود و گِل نمی‌شود مصداق أكل مال به باطل نمی‌شود گاهی عوام در دل شب رعد می‌شوند برخی خواص هم عمر سعد می‌شوند اُف بر دروغ‌های دكان‌دار شهرمان تزویر روزه‌های رباخوار شهرمان اُف بر ز عیش و نوش پران خدانما آن نان به نرخ روز خوران خدانما اُف بر نشستگان به ظاهر شتاب كن آن زاهدان ماه خدا را خراب كن اُف بر برادران كه به یوسف ستمگرند این‌ها به زعم خود پسران پیمبرند یعقوب! ما برادر یوسف نمی‌شویم گرگیم و هیچ منقلب از اُف نمی‌شویم اصلاً به ما چه مهدی زهرا نیامده‌ست؟ یا هیچ كس به یاری مولا نیامده‌ست؟ اصلاً به ما چه چشم یتیمانمان گریست؟ چیزی به سفره‌های فقیران شهر نیست! اصلاً به ما چه زاهد شب نیست چون علی؟ كیسه به دوش نان و رطب نیست چون علی!... همسایه‌ها گرسنه بخوابند ما پریم ما لقمه‌های شبهه به افطار می‌خوریم حالا بگو كه روزۀ خود را نخورده‌ایم ما آبروی ماه خدا را نبرده‌ایم... باید كه بر صحیفۀ سجادیه گریست وقتی زمانه پیرو نهج البلاغه نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرهنگ سخنوران جلد 1،دکتر خیام پور.pdf
23.02M
فرهنگ سخنوران: دریچه‌ای برای شناخت شاعران فارسی جلد اول: از آبانی طهرانی تا سیمین بهبهانی به بهانه‌ی هفتم فروردین سالگرد درگذشت استاد خیام‌پور https://eitaa.com/mmparvizan
52.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤شعرخوانی سرکار خانم دکتر سیده اعظم حسینی در محضر رهبر انقلاب رسید نوبت بیعت به بانوان غدیر... مرکز هنر انقلاب ، مهافیلم @maha_film
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی آقای حسین دهلوی در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با رهبر انقلاب در شب میلاد امام حسن مجتبی علیه‌السلام
سرشارم از جوانی،هرچند پیر دهرم چون سرو در خزان هم ،رنگ بهار دارم شعری که دیشب رهبر انقلاب در دیدار شاعران خواندند...
یا مجتبی حسن نازم دلبر مرا با همه حسن محشرش خاک نشین و ساده جان نیست به کس تکبرش آبخور غزاله ها نیم شکفته چشم او مرتع باز آهوان دشت لطیف خاطرش نیست بلیغ آن چنان : نسخه ی روی او بهشت گل زده است آینه از چه نهم برابرش؟ خاک نعال او منم، درکف پاش چشم من خار به چشمم آن عبا تنگ گرفته در برش نقض نکرده عصمتش،خون مباح عاشقان خاصه که نیست غیر از این هیچ گناه دیگرش وه که چه عاشقانه شد وصف کریم اهل بیت بی صله نیست این غزل گر برسد به محضرش! دست شریف زادگان باغ چهار موسم است درشب برف چله هم هست امید نوبرش هیچ نمی برد دلم راه به سوز مرثیه بس که نشاط می دهد روضه ی ذوق منظرش " گوهر پاک از کجا عالم خاک ازکجا؟ " هرکه به خاک جویدش خاک مزار برسرش! شیر نمی درد چنین حنجره ی شکار را زهر به کامم این غزل، شیر بریده حنجرش! طشت به لعل می برد موج کدام گوهر است؟ جوهر اشک خواهرش یا جگر مطهرش
محفل شعر قند پارسی
🎤شعرخوانی سرکار خانم دکتر سیده اعظم حسینی در محضر رهبر انقلاب رسید نوبت بیعت به بانوان غدیر... م
با ابراز خرسندی و تهنیت به تمامی عزیزانی که به دیدار رهبر فرزانه رسیده اند، امید که روزی دیگر دوستان نیز بشود: جناب حاج آقا انصاری نژاد جناب هادی فردوسی جناب محمد محمدی رابع جناب رضا طبیب زاده جناب عبدالرضا قیصری سرکارخانم اعظم حسینی سرکارخانم ساجده تقی زاده سرکارخانم مژگان دستوری سرکار خانم حلیمی و...
کوهیم وگرفتار کِرِختی نشدیم هم وزن رباعی و دوبیتی نشدیم آزاده چو سرو یم وتهی دست ولی صد شکر که شاعران بیتی نشدیم!! کیوانی برای شاعران غیر بیتی
✍عارفی را گفتند : فلانی قادر است پرواز کند ، گفت : اینکه مهم نیست ، مگس هم میپرد 🔸گفتند : فلانی را چه میگویی ؟ روی آب راه میرود ! گفت : اهمیتی ندارد ،تکه ای چوب نیز همین کار را میکند . گفتند : پس از نظر تو شاهکار چیست ؟ 🔸گفت : اینکه در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی ،دروغ نگویی ،کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی @
محمود حبیبی کسبی ۱۷ خرداد ۱۳۶۰ در تهران متولد شد. او فعالیت ادبی خود را از ۱۸ سالگی آغاز کرد. وی دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی است و عضو هیئت‌علمی مجلۀ تخصصی شعر، عضو هیئت‌تحریریه نشریات الفبا و نگاه پنجشنبه، کارشناس دفتر شعر حوزۀ هنری تهران و سردبیر سایت ادب فارسی می‌باشد. حبیبی برگزیدۀ جشنواره‌های مختلفی از جمله جشنواره بین‌المللی شعر فجر است و داوری جشنواره‌های مختلفی را بر عهده داشته است. او علاوه بر شعر کلاسیک، در حوزۀ ترانه و تصنیف نیز آثاری خلق کرده است و شعر معروف «شاه پناهم بده» که توسط دولتمند خالف خواننده بنام تاجیکستانی اجرا شده اثر شناخته شده او می‌باشد. «منشور»، «دساتیر» و «عدم» سه مجموعه شعر او است.
•••┈✾~💝~✾┈••• نگاهت " شهر آشوب " و صدایت ، شور ِ " شهنازی" تو با " تصنیف" چشمانت ، چه رویاها نمی سازی "بهاری دلکشی" و شهر هم، از عطر دامانت چه شورانگیز می خواند که "طرحی نو در اندازی" "سمرقند و بخارا " گوشه ای از "بلخ " گیسویت؛ " تو سیمین تن ، چنانی " که لسانُ الغیب ِ شیرازی: _غزل می بافد از " گیسو و خطّ و خال ِ ابرویت " و "صائب " می کند از شوق تو ! با واژه ها بازی... و "سعدی"در غزل، با دلبری های تو ، عاشق تر "کمال ُالملک" با یادت ، به فکر خلق ِ اعجازی شبیه "شمس تبریزی "، و با یاد تو ، سر کردم "تو"عشق مردمان ِ "قونیه ، کشمیر و اهوازی" نگاهت " شهر آشوب " و صدایت ، شور ِ " شهنازی" تو با " تصنیف" چشمانت ، چه رویاها نمی سازی
هنر نخواندن هنر نخواندن، هنری است بس مهم و آن روی نیاوردن به کتاب‌هایی است که در هر زمان اقبال عظیم عامه را به خود برمی‌انگیزد. وقتی رساله‌ای سیاسی یا داستان و شعری سروصدای زیادی برانگیخت به یاد آورید آن‌که برای ابلهان می‌نویسد خواننده‌ی فراوان پیدا می‌کند. نخستین شرط خواندن کتاب‌های خوب، نخواندن کتاب‌های بد است؛ چه زندگی بس کوتاه است... ©️آرتور شوپنهاور، «کتاب و نویسندگی»، ترجمه‌ی کامران فانی، در الفبا، شماره‌ی ۳، ص. ۱۳۸
14.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطرات شنیدنی و بانمک حامد عسکری و ناصر فیض از دیدار شاعران با امام خامنه‌ای/ برنامه نَقل و نُقل
" ریشه شناسی رواج اشعار و سخنان جعلی در فضای مجازی"   حیات و ممات ما ایرانی ها و تار و پود فرهنگ ما با شعر و شاعری گره خورده است. از نخستین لالایی ها و آواها و زمزمه هایی که مادران ایرانی در گوش فرزندانشان می خوانند و از این رهگذر، تسلایی برای دردها و حرمانهای خود می یابند تا نوشته ها و اشعاری که عزیزان ما بر سنگ‌ مزار ما حک می کنند، همه  نشان از منزلت و جایگاه شعر و شاعری در مقام هنرِ هنرها در نزد ما ایرانیان دارد. با این همه، چه گونه است که در فضای مجازی، تا این اندازه بی مبالاتی و بی دقتی در نقل اشعار و سخنان بزرگان  به چشم می آید؟! این امر به زعم نگارنده در نگاه نخست، احتمالا ریشه در فرهنگ شفاهی و شنیداری و فقر فرهنگی ما ایرانیان دارد. روایت بر اساس منقولات و شنیده ها و نه بر اساس خوانده ها و دیده ها، ویژگی افراد و ملت هایی است که متکی بر فرهنگ شنیداری اند و فرهنگ مطالعه و کتاب خوانی و مراجعه مستقیم به آثار بزرگان در آنها مشاهده نمی شود یا در حد نازل و کم رنگی دیده می شود. بدیهی است چنین افرادی به خاطر دوری از مبانی نقد و تفکر انتقادی، فاقد قوه ی تحلیل و سنجش سخنان و اشعار درست از نادرست و سره از ناسره اند. برای مثال کسی که از مولانا، سعدی، حافظ و یا از شاعران معاصری چون فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، سهراب سپهری، احمد شاملو و دیگران، فقط نام و آوازه ای شنیده و هرگز مراجعه ی مستقیمی به دیوان اشعار( با تصحیح علمی و معتبر) و دفترهای شعری چاپ شده ایشان نداشته یا اگر داشته از طریق فضاها و شبکه های مجازی بوده است، قادر نخواهد بود تا اشعار اصیل این شاعران را از اشعار منحول و مجعولی که امروزه به وفور در فضاهای مجازی به نام ایشان دست به دست می شود، تشخیص دهد. نباید تصور کرد این عارضه صرفا گریبان گیر افرادی است که تحصیلات یا مدرک دانشگاهی ندارند بلکه شواهد نشان می دهد که از قضا برخی از کسانی که دارای مدارج بالای دانشگاهی حتی در رشته ی زبان و ادبیات فارسی هستند، گاهی در تشخیص اشعار مجعول، دچار خطا و سر در گمی می شوند. برای نمونه می توان اشاره کرد به آن سه بیت و سه نگاه مشهور که با اشاره به داستان ملاقات و دیدار حضرت موسی(ع) با خداوند به ترتیب به نامهای حافظ، سعدی و مولانا یک چند در فضای تلگرامی سرگردان بود. یا غزلی با مطلع: عشق را بی معرفت معنا مکن/ زر نداری مشت خود را وا مکن... و غزل زیبای دیگری درباره ایام نوروز با مطلع: نوروز بمانید که ایام شمایید/ آغاز شمایید و سرانجام شمایید... که به اشتباه به نام مولانا بر سر زبانها بود. همچنین صدا و شعر دل آزار و مبتذلی که به دروغ با نام فروغ، یک چند شهرت کاذبی برای خود فراهم کرده بود. این نمونه ها نشان می دهد که مواجهه ی افراد جامعه ما حتی اقشار باسواد و تحصیلکرده با منابع و متون فرهنگی و ادبی، مواجهه ای سرسری و سطحی است و نه مواجهه ای از سر جدّیت و ژرف نگری و برخاسته از نقد و داوری. مساله ی دیگری که به این عارضه دامن می زند آن است که در فرهنگ ما بیش از آنکه قائل و سخنور، شهرت و اعتبارش را از قول و سخنش بگیرد، این قول و سخن است که اعتبار و شهرتش را از قائل و گوینده اش می گیرد. نکته این جاست که پس از آنکه نویسنده و سخنوری به درجه ای از اشتهار و اقبال دست یافت، دیگر همه ی سخنان و آثار او حتی سخنان و اشعار سست و یا کم مایه اش، در خور اهمیت و واجد ارزش دانسته شده و عملا از بوته ی نقد و داوری خارج می شود. در این گونه مواقع تنها شنیدن نام آن سخنور و شاعر بزرگ، کافی است تا همان مقدار ناچیز عقل نقّاد ما در پرتو هیمنه و بزرگی نام شاعر و سخنور، رو به خاموشی و فراموشی رود. البته این پدیده اختصاص به فرهنگ‌ ما ندارد و بیش و کم در سایر جوامع و فرهنگ ها دیده می شود، اما به نظر می رسد در فرهنگ ما به دلیل غیاب عقلانیت و کم سویی و بی رمقی چراغ نقد، همچنین جایگاه رفیع  و مقبولیتی که شعر و شاعران از آن برخوردارند، نمود و جلوه ی بیشتری دارد. 🦋🦋 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌       آرایه های ادبی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─
تزریق: محمّدعلی تربیت درباره شعر تزریق می‌گوید: «تزریق صنعتی است از صنایع بدیعی که در عهد صفویه رواج گرفته... تزریقی اردبیلی پیشوای این سبک سبُک بوده و پیش از همه در این میدان اسب خود به جولان آورده است.» (دانشمندان آذربایجان؛ ص ۸۵) عبدالحسین زرین‌کوب در بخش شعر عامیانه و نمایش تزریق را از انواع شعرهای عامیانه و سرگرم کننده برمی‌شمارد و می‌نویسد: «یک نوع آن عبارت است از شعر بی‌معنی که در واقع شعر نیست با این همه چنان در آنها گوینده قیافۀ جدی دارد و با چنان صلابتی سنّت‌های وزن و قافیه را رعایت می‌کنند که یک لحظه انسان می‌تواند شوخی بودنش را فراموش کند.» (شعر بی‌دروغ شعر بی‌نقاب؛ ۱۳۷۲؛ ص ۱۷۱-۱۷۲) نیکو بخت معتقد است: «تزریق گویی که از نمونه‌های نقیضه در شعر فارسی و از مصطلحات شاعران عصر صفوی است، با توجه به نوع اشعاری که در تذکره‌ها تحت عنوان تزریق یاد شده می‌توان شعر تزریقی را چنین تعریف کرد: تزریق در اصطلاح شعر به نوعی تقلید مسخره آمیز و مضحک "نقیضه" اطلاق می‌شود که در آن شاعر با به‌کار گرفتن کلمات با معنی ابیاتی موزون و مقفّی امّا به کلی فاقد معنا به استقبال اشعار جدّ متقدّمان یا معاصران در همان سبک قالب و وزن می‌سازد. تزریق در تذکره‌ها با عناوین دیگری مانند: "مسلوب‌المعانی" "سهوالّلسان" "تزریق‌گویی" و "تزریق‌خوانی" آمده است.» (هجو در شعر فارسی؛ ۱۳۸۰؛ ص ۱۰۹) نمونه تزریق در دو بیت زیر: روزی که ز عشق می‌زدم لاف اردک‌بچه می‌فروخت علّاف یا میمون برهنه عار دارد در مدرسه اعتبار دارد (سام‌میرزا صفوی؛ تذکرۀ تحفۀ سامی) یکی از مهمترین ویژگی‌های تزریق هنجارگریزی در ترکیبات زبانی‌است، به‌گونه‌ای که شاعر تزریق‌گو می‌کوشد با این کار میان واژگان بی‌مناسبت پیوند برقرار سازد: شیر وزغ، دلّال مگس، کُلَه‌خود باران، دراعه‌‌ای ز بادنجان، پشم وزغ. این خصیصه بر پایه ایجاد رابطه میان واژگان بی‌تناسب استوار است. گاه در این نوع اشعار ابیاتی وجود دارد که به زحمت می‌توان برای آن‌ها معنایی در نظر گرفت امّا این معنی در ارتباط با سایر ابیات رنگ می‌بازد، مانند بیت دوم از سه بیت زیر: تو کیستی و قبیله‌ات چیست سی و سه کشید غایتش بیست بابای تو یازده نخود داشت نِی می‌زد و اسفناج می‌کاشت دندان چپ دریچه کور است آدینۀ کهنه بی‌حضور است (شفیعیون؛ هیاهوی هیچ؛ ۱۳۸۹؛ ص ۲۴) می‌دانیم دوره صفوی که عصر پیدایش تزریق است دوره رواج بازار شاعری است و مردم در هر سن و شغلی به سرودن روی آورده‌اند قطعاً در بین خیل کثیر این شاعران کم نیستند افرادی که در حوزه ادب و شعر سررشته نداشتند. می‌توان آثار تزریقی را نوعی واکنش طنزآمیز نسبت به اشعار دشوار دوره صفوی دانست. در میان آثار شاعران سبک هندی کم نیستند ابیاتی که از شدت باریکی خیال و پیچیدگی مضمون معنای روشنی ندارند. در چنین شرایطی می‌توان یکی از زمینه‌های پدید آمدن تزریق را مبارزه با طرز تفکر این دست از شاعران دانست. 📃مقاله: تزریق در شعر عصر صفوی 🖊نگارندگان: رقیه فراهانی، علیرضا فولادی
حامد عسکری ۱۰ خرداد ۱۳۶۱ در بم متولد شد. او فارغ‌التحصیل لیسانس رشتۀ حقوق قضایی است و هم‌زمان با تحصیلات کلاسیک، سابقۀ چند سال تحصیل در حوزه را نیز در پرونده دارد. بعد از زلزلۀ بم به دلیل شرایط نامساعد روحی به تهران انتقالی گرفت. او همچنان حسرت شاعرانی را می‌خورد که در این اتفاق تلخ زیر خاک مدفون شدند. عسکری که نوشتن را با شعر آغاز کرده بود به مرور به عرصۀ نویسندگی نیز ورود پیداکرد و به مقبولیت چشم‌گیری رسید. وی با روزنامۀ «جام‌جم» همکاری دارد. «خانمی که شما باشید»، «سرمه‌ای»، «پری‌دخت» و «خال سیاه عربی» از آثار نظم و نثر این شاعر است.
گرمی لبخند از آواز بنان برداشته چشم از فیروزه‌های اصفهان برداشته حس معصوم نگاه غرق در اعجاز را از دعاهای مفاتیح الجنان برداشته بعدها هرکس بخواند نقلی از زیباییش از غزل‌های من آتش به جان برداشته عشق مدت‌هاست این روح سراسر درد را برده بر بام جنون و نردبان برداشته فکر کن گنجشک باشی و ببینی گردباد جفت معصوم تو را از آشیان برداشته بشکند دستش گلم هرکس تو را از من گرفت کیسه باروت از ستارخان برداشته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سجاد حیدری قیری شاعر خوب شیرازی در برنامه سرزمین شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیر سلیمانی ۸ خرداد ۱۳۷۲ در زنجان متولد شد. تحصیلات او در رشتۀ حقوق بین‌الملل بوده و موفق به اخذ مدرک کارشناسی‌ارشد این رشته شده است. سلیمانی در حوزه شعر آئینی و نوحه فعالیتی جدی دارد و اشعار او توسط مداحان کشوری اجرا می‌شود. از او تا کنون اثر مستقلی به چاپ نرسیده است.
علی تنهاست بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم بیا دوباره به شب‌های کوفه برگردیم نفاق ما به مرور زمانه محکم شد بُرنده‌تر ز دم تیغ ابن‌ ملجم شد تمام روز فرو برده سر به زاویه‌ایم ولی چو شب رسد آلودۀ معاویه‌ایم خدای من! چه شد آن عهدها و پیمان‌ها چرا هنوز سرِ نیزه‌هاست قرآن‌ها؟ هنوز در دل این کوچه‌ها علی تنهاست هنوز تیغِ به زهر آب داده در کف ماست من و تو نیز در آن جبهه با علی بودیم امید جاه نبود از علی، ولی بودیم هر آسمان ز بدن‌های پاره‌پاره نبود در آن میانه نیازی به استخاره نبود چه شد که روز جمل دوستدار غیر شدیم؟ اسیر وسوسۀ طلحه و زبیر شدیم؟ نسوج بیعت ما، حیف! انسجام نداشت به قدر پینۀ کفش علی دوام نداشت میان معرکه سردرگمیم، ای مردم! چه نارفیق و چه نامردمیم، ای مردم! علی ز همسفر نیمه‌راه می‌گوید علی شکایت ما را به چاه می‌گوید «بیا دلا که ز مردم به خود پناه بریم ز دست مردم نااهل سر به چاه بریم» چه در طبیعت ما مردمان فراهم بود؟ که ما شفیق نبودیم و چاه مَحرم بود؟ رها شدیم و گرفتار زرق و برق شدیم میان برکۀ مال و منال، غرق شدیم به ما که مرد خداییم، کفر چیره‌تر است قلوب خلق ز «لیل‌المبیت» تیره‌تر است در این میانه یکی پاک و رستگار نماند به جز پلیدیِ مشتی گناهکار نماند مکن شفاعت آنان که رستگارانند «که مستحق کرامت، گناهکارانند» به سر به راهی ما احتیاجی آیا هست؟ سیاهی دل ما را علاجی آیا هست؟ نشانی خَتَمَ‌الله‌مان مجازی نیست به نقش مُهر جبین‌هایمان نیازی نیست خدا گواست که من بوی یار می‌شنوم صدای صیقلِ بر ذوالفقار می‌شنوم میان باطل و حق چند استخاره کُنَد؟ مگر که فکرِ مرا ذوالفقار چاره کند میان سینۀ ما قلب بی‌وفا، افسوس برای حضرت مولا نمانده جا، افسوس علی علی‌ست به لب‌هایمان ولی پیداست هنوز در شب دل‌هایمان علی تنهاست ✍🏻 🏷 |