امشب سر بر آسمان ساییدم و احساس غرور کردم
حقیقتاََ
خود را شایسته ی این همه لطف و مهر دوستان عزیزم نمی دیدم.
بسیار تا بسیار شرمنده ی محبت دوستان شدم، همچنان که بیش از آن احساس فخر و غرور کردم. بی گمان هیچ چیز جای این مهربانی سرشار را نخواهد گرفت و سپاس من، فریاد زیر آب است که البته ارجمندی چندانی ندارد. سپاسمند حوزه ی هنری، جناب مستطاب نمازی، هاشم عزیز کرونی، جناب دکتر امینی و عزیزم دکتر مرادی هستم. تمام زحمت تبلیغ گسترده هم با سرکار خانم بنی ایمان بود که جای تقدیر فراوان دارد.
ارادتمند غلامرضا کافی
علیمحمد خادمحسینی در فارس : "آیین رونمایی از مجموعه شعر (شیرس خاتون) نوشته غلامرضا کافی برگزار شد." | فارس
https://farsnews.ir/Ali_khademhoseini/1734371349237016169
مهر - رونمایی از مجموعه شعر «شیرس خاتون» در شیراز - صاحبخبر
https://sahebkhabar.ir/news/70307482/%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%B3-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency - رونمایی از مجموعه شعر «شیرس خاتون» در شیراز
https://www.mehrnews.com/photo/6319179/%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%B3-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2
مَن هَمین قَدر که با حال و هَوایَت گَهگاه
بَرگی از باغچـهٔ شِعـر بِچینَـم کافیست...
#محمد_علی_بهمنی
۲۷ آذر زادروز سیروس رومی
(زاده ۲۷ آذر ۱۳۲۳ شیراز) نویسنده، روزنامهنگار و خوشنویس
او نوشته است که:
"در ۲۷ آذر ۱۳۲۳ در شهر شعر و شعور، شیراز پا بهعرصه زندگی نهادم. عمرم به آموزش گذشت، حدود ۶۰ سال یا آموزش دیدم یا آموزش دادم. تا این زمان قلم از دستم رهایی نیافته. نوشتن و خواندن که عادتی دیرینه است، مرا از دغدغههای اجتماعی و فشارهای روانی و یا به برداشتی دیگر من به درمان خود از این طریق می نشینم.
در انستیتو مربیان امور هنری تهران، هنر خواندهام. خوشنویسی را تا مرحله ممتاز در خدمت استادانی چون "حمید دیرین" "محمد مهاجر" و "مجتبی ملکزاده" به صورت مستقیم و از دیگر استادان به صورت غیر مستقیم بهره بردهام.
نقاشی را در خدمت زندهیاد محمدی و ابراهیم جعفری کار کردهام.
نمایش را زیر نظر استادان ایرج زهری، شاهمحمدی و حکیم رابط تجربه کردهام.
اولین داستانم در سال ۱۳۴۷ در مجله فردوسی تهران چاپ شد و بعدها همراه چاپ داستان بهنقد تئاتر روی آوردم.
در تهران نشریه هنری "نقطه" را در سال ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ آماده چاپ کردم.
چهارسال در دبیرستان و مدرسه راهنمایی امارات (دوبی) هنر تدریس کردم و از سال ۱۳۵۰ دبیر هنر شدم. ابتدا در مدارس راهنمایی بعد دبیرستان و بالاخره در مراکز تربیت معلم شیراز تدریس کردم. از سال ۱۳۵۰ همکاری با مجله "هفت هنر" در تهران را شروع کردم در حالی که نوشتههایم در فردوسی استمرار یافت.
بعد از بازگشت از دوبی به شیراز در سال ۱۳۵۴ چند نشریه دانشآموزی راه انداختم و سرانجام به روزنامه خبر جنوب شیراز پیوستم و ۱۶ سال آنجا بودم.
در سال ۱۳۷۴ روزنامه عصر مردم شیراز را ساماندهی کرده و اولین سردبیر آن شدم. در سال ۱۳۷۶ روزنامه نیمنگاه را راهاندازی کردم و اولین سردبیر آن شدم و به همین ترتیب در سال ۱۳۷۹ در روزنامه پارس و سپس اندک مدتی سردبیر مجله چاووش بودم و امروز سردبیر نشریه نسخه سبز هستم.
از سال ۱۳۶۳ به حوزه پژوهش مطبوعات وارد شدم.
فهرست کتابهایم امروز به ۲۱ جلد رسیده است.
هم اکنون با دانشنامه مطبوعات ایران در نوشتن مدخلهای روزنامههای فارس و با فصلنامه همین موسسه همکاری دارم. در سازمان اسناد و کتابخانه ملی فارس در بخش جمعآوری مطبوعات فارس و تهیه تاریخ شفاهی روزنامهنگاران نیز همکاری میکنم.
دارای نشان مفاخر فارس و دریافت ۱۵ تندیس و حدود ۵۰ لوح افتخار و تقدیر هستم."
آثار:
۱. آموزش خط تحریری
۲. آموزش خوشنویسی
۳. ناگهان چقدر زود دیر میشود
۴. اندوه یاد سحر رومی
۵. کتاب سحر (۳ دفتر)
۶. شیراز در شعر شاعران
۷. در برگ اول پاییز ماندهام
۸. آه ... بانو
۹. ترانههای شاد کودکان
۱۰. دختران ایران
۱۱. تاسیس خانه مطبوعات فارس
۱۲. مقامات روزنامهنگاری
۱۳. تاریخچه مطبوعات و آشنایی با گردشگری فارس
۱۴. شوخ طبعی در مطبوعات شیراز
۱۵. تاریخ نشریات پزشکی شیراز
۱۶. تاریخ مطبوعات فارس (دوره قاجار)
۱۷. تاریخ مطبوعات فارس (دوره رضاشاه)
۱۸. تاریخ مطبوعات فارس (دوره محمدرضاشاه پهلوی)
۱۹. شناسنامه مطبوعات فارس از آغاز تا امروز
۲۰. فهرست مطبوعات فارس از آغاز تا امروز
۲۱. چرا به خوابهایم سر نمیزنی
کتابهای در دست انتشار:
۱. زنان روزنامهنگار شیراز
۲. ضیاءالدین طباطبایی و رسانهها
۳. سواره و نامههای سیمین دانشور
۴. مجموعه داستانها، شامل ۳۰ داستان که قبلا در مجلههای فردوسی و دنیای سخن (تهران) و روزنامههای شیراز (خبر، عصر و نیمنگاه) چاپ شده است.
"ادبیات دفاع مقدس/ ادبیات ایثار/ ادبیات پایداری/ ادبیات جهاد/ ادبیات جنگ"
یکی از مهمترین مقدمات نقد و آشنایی با آن، شناخت واژهها، اصطلاحات و القای معنای درست آنهاست. متاسفانه، گاه برخی منتقدان عوامگرا و در نقدهای روزنامهنگارانه، بیتوجه به اصول و مبانی این تفاوتها، دچار خطاهایی در کاربست واژهها و اصطلاحات و جابهجایی معنایی آن میشوند؛ خطایی که خواسته و ناخواسته، به تحریف و تخطئهی نقد و ساحت علمی آن میانجامد.
برای مثال، ممکن است در زبان نویسنده یا منتقدی، واژههایی چون "جنگ، جهاد، پایداری و ایثار و دفاع مقدس" و ادبیات متصل به آنها به جای یکدیگر بهکار رود، حال آنکه هریک از این واژهها محدوده و تعریف و معنایی خاص خود دارد؛ هرچند ممکن است مشترکاتی نیز در آنها بتوان دید.
برای مثال در هر سه گونهی ادبیات "جهادی، دفاعی و جنگ" نشانههایی از پایداری میتوان دید.
ادبیات پایداری مقولهای گسترده است که حتی محدود به انقلاب اسلامی، دین اسلام یا حتی گرایشهای مذهبی نمیشود و شیوههایی از آن را در ادبیات زنانه و ملیگرایانه و ضد استعماری یا حتی مادی میتوان دید. البته اگر ادبیات پایداری با صفاتی نظیر "ملی، اسلامی، انقلابی، شیعی و..." مقیّد شود، تعریفی محدود به آن خواهد داشت و از این منظر ادبیات پایداری اسلامی نیز با دیگر ادبیاتهای پایداری تفاوت دارد.
در کنار اصطلاح پایداری، واژهی ایثار مفهومی عمدتا اخلاقی_ انسانی و چیزی فراتر از مباحث حتی دینی است و با حسن و قبح اعمال سر و کار دارد. ادبیات مربوط به ایثار اسلامی، علاوه بر خاستگاه توحیدیاش که بر دیگر جنبهها غلبه دارد، ساحتهایی بسیار گسترده از حیات بشری را در بر میگیرد؛ چنانکه در سنت اسلامی و بر اساس احترام به خلقت و فطرت و انسانیت، علاوه بر ایثار عام در برابر برادر مومن، روایاتی بسیار از ایثار معصومان(ع) در برابر اهل کتاب و حتی کافران نقل شده است. بسیاری از اشعار و آثار سعدی و حافظ و مولوی و نظامی و عارفان اسلامی را بر اساس این نوع نگاه از ایثار میتوان تحلیل کرد که اگر با نگاهی محدود به آنها بنگریم، باید آنها را از قلمرو ادب اسلامی کنار گذاشت.
ادبیات جنگ اما ساحتی محدود به نبرد و توصیفات آن دارد و حتی از این زاویه با حماسه متفاوت است. در حماسه، ابعاد اسطورهای و تمدنی/ملی و کهنالگویانه، بیش از دیگر ساحتها اهمیت دارد؛ حال آنکه ادبیات جنگ در ساحتهای مختلف فردی/ جمعی، ملی/قومی/ مذهبی و سیاسی/اجتماعی/فرهنگیاش، بیشتر بیانگر شیوهی مواجههی خالقان با این پدیده است. متناسب با تفاوت تلقی و جهانبینی خالقان از جنگ نیز، تعریف و کارکرد این آثار ادبی متفاوت است و نمیتوان، از نویسندهی جنگ خواست، این مفهوم را در دایرهای محدود بگنجاند، مگرکه آن را به صفتهایی دیگر مقید کند، مثل جنگ دفاعی، جنگِ مقدس، جنگ مذهبی و ... .
ادبیات دفاعی ساحتی از جنگ را مطرح میکند که در آن تهاجم و دعوت به خونریزی آغازین جایگاهی ندارد. در ادبیات دفاعی چنانکه در نهضت عاشورا نیز دیده میشود، دفاع و مقاومت دربرابر هجوم و ظلم، فضیلتی برای مدافعان است. به همین دلیل است که در اصطلاح ادبیات دفاع مقدس، برای این دفاع جنبهی قدسی قائلیم. پس، ادبیات دفاع مقدس هیچگاه صفت "سیاه" نمیپذیرد، هرچند ادبیات جنگ میتواند سیاه باشد.
از این زاویه، لفظ دفاع مقدس مربوط به آثاری است که بیش از هجوم، جنبهی دفاعی جنگ را نشان دهد و قهرمانان آن، در مسیر حفاظت از امور مقدس دینی_ ملی گام بر میدارند و بر این اساس، اغلب آثار آفریده شده در چهاردههی اخیر، جزو آثار دفاع مقدس محسوب نمیشود. باید توجه داشت که ادبیات دفاع مقدس با ادبیات جهادی گاه مشترک و گاه متفاوت است، از آنجا که جهاد "در جایگاه یکی از فروع دین" نه هر جنگی را در بر میگیرد و نه صرفا دفاعی است، ادبیات جهادی نیز ساحتها و مرزهایی خاص خود دارد.
#محمد_مرادی
#ادبیات_پایداری
#ادبیات_جنگ
https://eitaa.com/mmparvizan
.
با می به کنار جوی میباید بود
وز غصه کنارهجوی میباید بود
این مدت عمر ما چو گل دهروز است
خندان لب و تازهروی میباید بود
#حافظ
با نسیم تو
سنگ، شاعر است
کوه، رودی استوار
رود
یک سرود
سرو، مصرعی بلند
آسمان
یک سروده ی سپید
هر پرنده، واژه ای ست
در میان این ترانه های رنگ رنگ
این چکامه های نوبر و قشنگ
من
مثل یک علامت ِ تعجبم !
#یدالله_گودرزی
صبح در كوچهی ما
منتظر خندهی توست
وقت آن است
كه خورشيد مجدد باشی ...
#ابراهیم_فراهانی
حُسن انتخاب
زنم که آینگی حُسن انتخاب من است
زبان مادریام شعر بینقاب من است
به لمس شاپرکی تازه میشود جانم
خمیدن قد گلبوتهای عذاب من است
همین تبسم آرام، چای عطرآگین
همین نشاندن گل کار پر ثواب من است
همین حضور، همین از نفس نیفتادن
بهروز واقعه معنای انقلاب من است
سؤال میکنی از حاصل صبوریهام
و خندههای خوش کودکم جواب من است
منم که دیده به فردای روشنی دارم
و چشم کودک من سوی آفتاب من است
منم که میشکفم در زلال پاکیها
که خار چشم همه دشمنان حجاب من است
✍🏻 #فائزه_زرافشان
🏷 #بانوی_ایرانی | #حجاب
۲۸ آذر سالروز درگذشت عباس یمینیشریف
(زاده ۱ خرداد ۱۲۹۸ تهران -- درگذشته ۲۸ آذر ۱۳۶۸ تهران) شاعر و نویسنده ادبیات کودکان
او تحصیلاتش در رشته ادبیات و آموزش کودکان بود و اولین سردبیر مجلههای «بازی کودکان» «کیهان بچه ها» و موسس دبستانهای روشنو و از بنیانگذاران شورای کتاب کودک و برنده جوایز متعدد در ادبیات کودک بود. بیش از ۳۰ اثر بهصورت شعر و داستان بهچاپ رساند و آثار متعدد چاپ نشدهای نیز برجای گذاشت.
وی از شاعرانی است که در سراسر عمر پربارش برای کودکان با زبان پاک و آهنگین شعر و ترانه سرود. او در خانوادهای که بهشعر و ادب علاقهمند بودند رشد یافت و با تاثیر محیط ادبی از شعر بزرگان ادب فارسی از جمله حافظ و سعدی و مولوی آشنا شد و بهسبب آشنایی خانوادگی با فرخی یزدی، با شعر او انس و الفتی پیدا کرد.
وی سرودن شعر برای کودکان را با تشویق استادان دانشگاهی بهطور جدی ادامه داد و در سال ۱۳۲۱ اولین شعرش در روزنامهای به نام نونهالان برای کودکان و نوجوانان و دیگر اشعارش در مجله سخن بهچاپ رسید و
در سال ۱۳۲۴ اشعارش وارد کتابهای درسی شد و تاکنون نیز زینت بخش این کتب است.
با توجه به اهمیت ادبیات کودکان و از آنجایی که زیربنای تحولات ذهنی و فکری و اجتماعی و علمی آینده کشور است، او کوشش کرد که ادبیات کودک را بهخصوص در زمینه شعر بهشکلی علمی و مطابق با روحیات کودکان با زبانی ساده و گیرا و خوشآهنگ تعالی بخشد. باید توجه کرد ساختن اشعار برای کودکان که بهظاهر آسان مینماید، کاری دشوار و حساس است و او در این زمینه موفق بود. وی شعر کودک را نه تنها از لفظ، بلکه از حیث معنی و مضمون ساده و گویا متناسب با فهم و تصور کودکان سرود و با جدیت و پشتکار، شعر کودک را از حالت ترجمه اشعار کودکان خارجی در آورد و بهشکلی موزون و هماهنگ با روحیه و فطرت کودکان ایران سازگار ساخت.
او با پیگیری و مداومت پنجاه سالهاش توانست شعر و ادبیات کودکان را با زبانی شیرین و ساده و با مضمونهایی آموزنده و پاک و قالبهایی مناسب و آهنگین رسمیت بخشد و راه را برای رهروان ادبیات کودک هموار سازد.
آثار:
آواز فرشتگان
نيم قرن در باغ شعر كودكان
گربههای شيپور زن
دو كدخدا
بازي با الفبا
فری به آسمان میرود
آوای نوگلان
در ميان ابرها
گلهای گوناگون
آه ايران عزيز
داستان خر و خركچی
خانه باباعلی
جدال در پرتگاه توچال
فارسی زبان ايرانيان
و ....
@ar
روزی گذشت،پایِ شبی باز شد به دشت
پروین نبود خوشه ٔ گندم سیاه شد!
دستی به سوی دامن ابلیس رفت و بعد
آلودگی گرفت وجهان در گناه شد
باد آمد از غروب و وزان شد به بسترِ..
رودی که در تعفن شب پا به ماه شد
مهتاب ِ بغض کردهٔ در داستان شب
سو سو زنان برای همیشه نگاه شد
تنها نه ماه بلکه زمین نیز در هوا
چرخی گرفت و کن فیکن شد تباه شد
دود از دل شکستهٔ آتشفشان بلند..
شعله کشید و راهی یک پرتگاه شد
در انعکاس واقعه غوغا گرفته بود
کوهی که در شمایل یک ذره کاه شد
وحشت گرفته بود جهان را که ناگهان
در آنِ فجر وضع همه روبه راه شد
پیچید توی گوش زمان این ندا،آهای!..
مشمول رحمتید،محمّد پناه شد!
پدرام اکبری
"نقشِ تکیه در بیت"
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
بخشی از فهمِ درست شعر، درگروِ دقت در تکیهها و تاکیدها در واژههای آن است. برای مثال به این بیتِ حافظ دقتکنید:
دلا دائم گدای کوی او باش
به حکمِ آنکه دولت جاودان به
میتوان در هنگامِ خوانشِ مصراع نخست، بر "دلا"، "دائم"، "گدا"، "او" تکیه یا تاکیدکرد. و هر کدام از این تاکیدها نیز مفهومِ بیت را تاحدی تغییرمیدهد. اما خوانش و درنتیجه درکِ درستِ پیامِ بیت، زمانی است که بر "دائم" تکیهکنیم.
چرا؟ برایاینکه "جاودان"ی که در مصراعِ دوم آمده، این تاکید را ایجابمیکند. ازهمینرو در مصراع دوم نیز باید بر "جاودان" تاکیدکرد.
ناگفته نماند باتوجه به "گدا"، "او باش"، "اوباش" را به ذهن تداعیمیکند.
برگرفته از کانال ازگذشته و اکنون
🍁🍁
C᭄❁࿇༅══════┅─
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
✅ شب چله
#شب_چله
#چله
🔷 بلند ترین شب سال را ایرانیان با جشن و شادی و شب زنده داری سپری می کنند. گروهی این جشن را چله و گروهی دیگر آن را یلدا می نامند.
🔶 زمین هر ساله در روز نخست دی ماه به انقلاب زمستانی خود می رسد، ساکنین نیمکره شمالی زمین در این روز بلند ترین شب و کوتاه ترین روز سال را تجربه می کنند.
🔷 اما چرا این جشن، چله نامیده می شود، به راستی واژه چله بر گرفته از چهل و ریخت کوتاه شده چهله است و نشان دهنده گذشت یک دوره زمانی چهل روزه است.
🔶ایرانیان در روزگاران کهن، یک نوع گاه شماری کلی نگر هم داشتند. این گاه شماری بیشتر در کارهای کشاورزی و دامپروری کاربرد داشت. آنها دو هنگام از سال را به نام چله میشناختند.
🔷چله تابستان که از روز نخست تیر شروع میشد و چله زمستان که از روز نخست دیماه. چلهها هر کدام به دو دوره تقسیم میشدند؛ چله بزرگ و چله کوچک. چهل روز ابتدایی را چله بزرگ و بیست روزِ بعد را چله کوچک مینامیدند.
🔶چله بزرگ زمستان که درست پس از شب یلدا آغاز میشود؛ شروع زمستان است و شدت سرما در آن بیشتر است. چله بزرگ به مدت چهل روز از روز نخست دی ماه تا دهم بهمن طول میکشد.
🔷 پس از آن، چله کوچک به مدت بیست روز شروع و تا اول اسفند ادامه دارد. شدت سرما در چله کوچک کمتر است و آسیب کمتری هم میرساند. چهار روز پایان چله بزرگ و چهار روز آغاز چله کوچک را، چهار چهار میگویند که نهایت شدت سرما در این مدت اتفاق میافتد
🔶 شب چله به راستی همان شب یلدا است. چون از فردای این شب، چله بزرگ زمستان آغاز میشود به آن شب چله میگویند.
🔷معنای واژه چله به راستی به یک دوره دراماتیک سال بر می گردد که در آن نیروهای فرا طبیعی با نهایت بی رحمی، ادامه زندگی را بر روی زمین مورد تهدید قرار می دهند. بی گمان این امر در مورد زمستان خیلی بیشتر از تابستان واقعیت دارد.
🔶 در بیشتر فرهنگ ها یلدا به معنی زایش خورشید می باشد. به راستی جشن شب یلدا یا چله جشنی به مناسبت شروع فرآیند پایان سرما با زایش دوباره خورشید در فردای بلندترین شب سال است. در روز نخست دی ماه، یعنی فردای شب چله یا فردای بلندترین شب سال، روزها آغاز به بلندتر شدن میکنند و این یعنی آغاز مردن دیو سرما و زایش دوباره خورشید.
🔷چنین می نماید که در گذشته، جشن چله بعد از گذشت بیشتر روزهای سرد سال برگزار میشد و فلسفه وجودی آن، نه پاسداشت سرما و زمستان، بلکه برعکس، جشن زایش خورشید و آغاز فرآیند گرمتر شدن است.
🔷 ایرانیان در شب بلند سال، پیش از چله بزرگ که رفته رفته سرما به اوج خود می رسد، گرد هم می آیند و با بر پایی جشن می کوشند بر سیاهی این شب بلند زمستانی پیروز شوند.
🔶 واژه چله در زبان پارسی و پارسی زبانان از کاربر گسترده ای برخوردار است و در ترکیب هایی همچون شب چله، جشن چله، شب چله ای ،چله نشینی، چله گرفتن به کار رفته است.
🔶 با این همه هیچ نشانه ای از آن در نوشته های پهلوی یافت نمی شود و همچنین در نوشته های کهن ادب پارسی، از چله به عنوان جشن یاد نمی شود. بنابراین نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم که چله در روزگاران پیش از اسلام وجود داشته یا نه.
🔷 اما اطمینان داریم که جشنهایی با هدف پایان فصل سرما و زایش دوباره خورشید در آن روزگاران وجود داشته و جشن چله یا جشن یلدا از گونۀ همان جشنها، جشنی برای بزرگداشت گرما در برابر سرما بوده است.
🔶ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه که به شرح جشن های ایران باستان می پردازد به طور مستقیم نامی از چله نمی برد و تنها به جشن نود روزه اشاره می کند. ابن خلف تبریزی در کتاب برهان قاطع که از یلدا به عنوان دراز ترین شب سال نام می برد، از چله نام نمی برد.
🔶در گویش مازندرانی شب چله را " چله شو" و در گویش بختیاری و زبان کردی " شو چله" گویند. در گویش محلی بیرجند چله بزرگ را "چله کلو" و چله کوچک را "چله خرد"می نامند. آذری زبانان نیز شب چله را "چیلله گئجی سی" می نامند.
📚 بن مایه ها
🔶 گاه شماری و جشن های ایران باستان؛ شادروان هاشم رضی
🔶 چند چهره کلیدی در اساطیر گاه شماری ایرانی ؛ انا کراسنوولسکا؛ برگردان: ژاله متحدین
🔶 چله یا یلدا، کدام درست است؟ نویسنده: شاهین سپنتا
📍 کتاب های پیشنهادی استاد #شاهپور_پساوند
🔸 #نویسنده
#معرفی_کتاب_ارشاد_فارس
🔸 بادبادک باز ، #خالد_حسینی
🔹 از اسطوره تا تاریخ ، #مهرداد_بهار
🔸 نوشتن برای ایران ، #ناصر_علیخواه
🔹 شاخه زرین ، #جیمز_جورج_فریز
🔸 زنی در برلین ، #مارتا_هیلرز
🔹 زندگی تحلیلی فردوسی ، #شاپور_شهبازی
🔸زن در شاهنامه ، #جلال_خالقی_مطلق
🔹شعر و کودکی ، #قیصر_امین_پور
🔸 شعر کودک از آغاز تا امروز ، #علی_موسوی_گرمارودی
🔹 دیروز و امروز شعر فارسی، #ضیا_موحد
#قرارگاه_شهید_آوینی_فارس
#انجمن_آثار_و_مفاخر_فرهنگی_فارس
#اداره_کل_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی_فارس
🔸ارتباط با ما:
🔻🔻🔻
Eitaa.com/farhangi_fars