eitaa logo
قرار اندیشه
256 دنبال‌کننده
464 عکس
188 ویدیو
3 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @mmasir
مشاهده در ایتا
دانلود
خورشید ۱۴ آیینه را انتخاب کرد و هر آیینه جلوه گر خورشید شد و روایت خورشید را در هر زمان به زبان قوُمش به ظهور رساندند. یقینا تا حال به آیینه نگریسته اید ۲گونه می شود به آیینه نگاه کرد؛ زمانی برای دیدن خود و زمانی برای دیدن آیینه. زمانی که در آیینه برای دیدن خود می نگری نمی توانی آیینه ببینی و زمانی که خودی در میان نباشد آیینه می بینی و جلوه گر او می شوی؛ وجودت زلالی و صافیش را می نوشد. مادر آیینه است که جلوه گر خورشید می شود. روزی به‌نام عاشورا در زمین کربلا یکی از آیینه ها شکست و با شکستنش هر قطعه خودش آیینه ای شد، زینب مادرگونه، زبان علی شد و خودش آیینه ای که پیام امام زمانش را تا جهان باقی است به گوش جهانیان رساند. آیینه ها به خورشید نگریستند و خودی در میان ندیدند از این رو جاودانه شدند و تا ابدیت چراغ راه بشریت و کشتی نجات امت شدند. @gharare_andishe
چشمانم مات مانده قلبم تنگی میکند ذهنم یخ زده حلقه آغازین را حلقه وصل را نمی یابم در وجود خودم نمی یابم لحظه ای را که می یابم گم میکنم شاید هم گم نمی کنم دستانم از بس به خس و خاشاک حاشیه ها چنگ زدم زخمی شدند زخم هایی دردناک اما شیرین به شیرینی ناامیدی ناامید از امیدهای واهی @gharare_andishe
🏴صبح روز یازدهم؛ فقط کلمه های سيدتنا زينب مانده... @gharare_andishe
🔹شاعر در زمانه‌ی عسرت زندگی می‌کند و با گذاردن کلمات در جای حقیقی‌شان، معنای آن‌ها را آشکار می‌کند و سخن ناشنوده‌ی زمان را به گفت می‌آورد. و اگر نبود شاعر، کلمات مصرف می‌شدند و همچون ذرات معلق و پراکنده در فضا، محو و گم می‌شدند و این حقیقت بود که هیچگاه نمایان نمی‌شد و حال شاعر با جانی که به کلمات بخشیده همیشه زنده و ابدی خواهد بود. مردن عاشق نمی‌میراندش در چراغی تازه می‌گیراندش سرنوشت اوست خود این سوختن شعله گرداندن، چراغ افروختن @gharare_andishe
گره کور جهان ما بی فکری و ساده اندیشی است که جز تباه کردن منابع و استعداد ها چیز دیگری نصیب اجاره نشینان این دیار نکرده این نابسامانی را که آزادی مان را به اسارت مبدل کرده، آیا راهی جز راه حسین گره گشاست؟ راه حسین دوباره یافتن انسان است انسان... گمشده ی این تاریخ و چه سخت است راه حسین ... برای امسال من با قلبهایی قفل شده.. ✍ @gharare_andishe
🔹روشنی‌گاه امید در نسبت با امام سجاد"ع" همواره امام سجاد (ع) را در غریبانه‌ترین و مبهم‌ترین حالت تصور کرده‌ایم و پنداشته‌ایم که ایشان با ادعیه‌ی خود راه سیاست دینی را پیموده‌اند و با تقیه و یا عبارات استعاری ادعیه‌شان، رسالت خویش را پیش برده‌اند. اما فارغ از این روایت شاید بتوان منظر دیگری نیز داشت. امام سجاد (ع) به نوعی روشنی‌گاه امید برای مردم بودند. پس از واقعه‌ی کربلا و مصائب بزرگی که بر اباعبدالله(ع) و اهل بیت بزرگوار ایشان وارد شد، گویا گرد مرگ بر همه جا افشانده شده‌بود و مردم راه مفری برای خود نمی‌دیدند، شاید پس از آن همه غفلت و ظلمی که با واسطه یا بی‌واسطه بر امام روا داشتند، بودن خود را بزرگترین گناه می‌دانستند و یاس همه‌ی وجودشان فراگرفته بود، امام سجاد(ع) روزنه‌ای برای یافتن زندگی به آنها نشان داد. گویا مجالی دیگر فراهم کردند تا پس از گذر از رنج و سوگ این مصیبت حال به خود بازگردند و از خلقت خود ناامید و مایوس نباشند و راه برگشتی برای خود ببینند. به تعبیری امام، با ذکر ادعیه‌ای در موضوعات مختلف و مسائل روزمره‌ی انسان، به نسبتی که در آن می‌توان دوباره زندگی را یافت، اشاره می‌کنند به طوریکه در زمان کنونی نیز، وقتی مشکلات غلبه می‌کند، می‌توان نسیم خوش زندگی را از میان عبارات ایشان دریافت. دعای هفتم امام سجاد(ع)، در تجربه‌ی کرونا، به نوعی راه رهایی از ابتلاء بود که باز هم راه نفس کشیدن را برای انسان مغفول امروز هموار کرد. @gharare_andishe
🏴🏴🏴 تفکر از جنس صبر است و توان مواجهه با درد و سختی را به آدمی می‌دهد و او را امیدوار به آینده می‌کند. در حالی که آدمی اغلب عکس آن را برای امید داشتن پی می‌گیرد و راهکارهای بسیاری برای کاهش درد و رنج مقابل خود می‌گذارد. امیدهایی که بیشتر او را ناامید می‌سازد و توان پیمودن راه را از او گرفته و او را مأیوس می‌کند. گویی دوران امام سجاد علیه السلام، دوران تفکر است؛ دورانی که راه آینده برای بشر گشوده می‌شود و آدمی این بار گران و غم عظیم عاشورا را تاب می آورد. روضة خوانی گویی تجربه ای از سوگ را برای انسان به بار می آورد که از واقعیت فرار نکرده بلکه از طریق عشق آن را بپذیرد و این گویی زیبایی واقعیت را به نمایش می‌گذارد. گویی این صبر زینب سلام الله علیهاست که کربلا را خواستنی می‌کند، راه آن را می‌گشاید و به آن صفا می‌دهد. و این همان عقل زندگی است، عقلي که راه حیات می‌گشاید و آن را از پوچی و بی معنایی نجات می‌بخشد. ▫️ سلام بر آقایی که صبح و شام روضة می‌خواند... @gharare_andishe
سرآغاز کارهنری .MP3
35.64M
🎙متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب 📚 سرآغاز کار هنری 📆شنبه ١٥ مرداد ١٤٠١ @gharare_andishe
قرار اندیشه
🎙متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب 📚 سرآغاز کار هنری 📆شنبه ١٥ مرداد ١٤٠١ @gharare_andishe
🔹فلسفه به معنای حقیقی خود یعنی جایی که دیالوگ امکان دارد؛ چیزی است که امکانِ بودن به همه می‌دهد و راه حضور فهم ها را در دیالوگ باهم باز می‌کند. 🔹این یک مسئله تاریخی است؛ تمنایی این چنین که همه در دیالوگ باهم قرار بگیرند، به زبان منطق فروکاسته شده است. در زبان منطق و زبان ریاضی تشخص و کیفیتی نیست جز اینکه منطق زبانها مشخص می‌شود. در حالیکه در تعالي است که آن وحدت اتفاق می افتد. "تعالوا الي کلمه سواء بيننا و بینکم". می‌توان به یک تعالی فکر کرد که در آن تعالی همدیگر را پیدا کنیم و مجالی برای هم بگذاریم. 🔹هایدگر می‌خواهد نشان دهد که گویی در عالم فلسفه مشهور نمی‌توان به دیالوگ و به یک جهان رسید و هنر نیز دیگر امری نیست که افق و عالمی‌ را نشان دهد و بیشتر زیباکردن امور پیرامون ماست. @gharare_andishe
🔹جلسه متن خوانی و گفتگو پیرامون کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر 🔹شنبه ٢٢ مرداد ١٤٠١ 🔹ساعت ١٥ @gharare_andishe
. ...شعر شاعر زبان مردم است. وقتی شاعر می‌میرد، زبان عزادار می شود. پس امروز یکی از روزهای عزای زبان فارسی است. ▪️عزای زبان گعده‌ای با یاد شاعر مردم، هوشنگ ابتهاج(سایه) 📅 یکشنبه، ۲۳ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۳۰ آدرس: خ مسجد سید خ ظهیرالاسلام کوچه شهید حیرت بن بست شکوفه ساختمان ✅ پخش زنده از طريق لينك زير https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom @soha_sima
سلام علي ساکن کربلا @gharare_andishe
آرامــش نــه اینڪه طوفـانے نیست!! بلڪه آرام بودن در میان طوفـان است انـسان واقعــے درونش را شـاد مــےڪند تا زندگـے ڪند. انـسان غمگین بیرونش را ملامت مــےڪند. انـسان واقعــے زندگــے خود باشیم ... ✍ @gharare_andishe
. آیا چنین نیست که در نهان خود حاج قاسمی داریم؟ اما ما را چه شده که نمی خواهیم بندهایی که ما را در باتلاق روزمرگی ها فرومی کشند از خود جدا کنیم؟ چه شده که دیگر هیچ چیز برایمان راز گونه نیست؟ همینکه من هستم، همین گل های بنفشه، همین پرواز پروانه ها... اینکه هیچ پروانه ای سقوط نمی کند... دیگر به اندازه یک آسمان خراش، یک اتومبیل لوکس ما را به وجد نمی آورند اینها عجیب نیست؟ ✍ @gharare_andishe
🏴🏴🏴 السلام علیک و علي ذریتک الناصرین سلام بر تو و بر خاندان یاری دهنده ات... @gharare_andishe
نگاه تنها خیره به شهید نیست نگاه خیره به مقصد و راه و عالم شهید است روایتی رمز الود از باطن عالم..چشمی بینا تر از ظواهر زندگی دنیایی حقیقت این دنیا... انگار روایت میکند شهید از این مسیر عشق و جاماندگان خیره و مبهوت به مسیری که شهید اشاره میکند و راوی آن است ✍ @gharare_andishe
فکر میکند میجنگد ... با زمین و زمان خودش را میگیرد برای خودش جایگاهی قائل است از بار که بیرون می آید دوستانه تر رفتار میکند انگار عاشق تر است بی تعادل نیست ...تعادلش در تعریف تعادل نمی گنجد این روز ها با این گرانی و وضعیت نابسمان ما را توان بار آمدن نیست تو ما را بنوشان و گه بگاه مست کن راستی مگر این نابسامانی را جز با مستی گذراندن میسر است.... ✍#؟ @gharare_andishe
🔹شاید بتوان گفت، طلب شهادت نوعی آرزوی منفعلانه برای رهایی از حصارهای دنیا نیست. نوعی تصویر چشم‌اندازی برای آینده است. راهی‌ست که از لابلای این حوالت تاریخی مقدر شده یافته می‌شود، تا از عوارض و لوازم این تاریخ راهی و روزنه‌ای خود را نشان دهد و آشکار کند. اگر انسان همان موجودی باشد که منتظر جلوه‌گاه‌های وجود است و بخواهد خود را در آنجا حاضر کند، پس باید هر جایی که خود را مماس با حقیقت یافت، آنجا را نحوه‌ی شهادت خود ببیند. گویا سنت الهی براین است، که هستی آن‌نحوه از بودن را موثر بداند که با یک‌رنگی با ان روبرو شود. در احوالی که انسان حتی روابط انسانی و خانوادگی خود را قابل عرضه و یا فروش می‌داند، یکی‌شدن با هستی کاری‌ست صعب و چه بسا دور از دسترس... شاید برای مواجه شدن با چالش‌های امروز خود کمتر به این‌گونه پیمودن راه توجه کرده‌ایم و ردِ حل مسائل خود را از میان نظریات و تئوری‌ها و بومی‌کردن آنها دنبال کرده‌ایم. مهم‌ترین نقطه‌ی معارضه‌ی ما، اساس و بنیان امور است. جایی که بدانیم در جهان امروز پای نحوی از خداوارگی در میان است، که روح و صورت هر چیز را تعیین می‌کند و برای فهم آن و راه عبور از آن، بیش و پیش از هر علم و روش و ایده‌ای باید درد عالَم‌سوز داشت، که این درد را کربلا و مواجه‌ی حقیقی آنها با مسائل جامعه، در وجود ما به ودیعه می‌نهد؛ شاید راز آرزوی شهادت در این نحوه مواجهه و امکان عبور از بحران، اهمیت دارد. @gharare_andishe
و از پایان درک عالم و آدم سفرها مانده تا زینب... @gharare_andishe
فرمان جهاد را شنیده ای؟ عجیب است که این فرمان هم تاریخی است، تقدیر تاریخی جهاد از نوع تبیین، مگر تبیین چه ضرورتی دارد که شآنیت جهاد می یابد؟ راهیان کربلا خوب می‌دانند که برای ثاراللهی شدن باید در صراط جهاد استقامت ورزید. گویا این جهاد خون دل خوردن می خواهد تا به خون خدا برسی! و اگر شنیده ایم که روز عاشورا در کشاکش نبرد نور و ظلمت، هرگاه امام عشق قصد گفتگو با قوم گمراه و ظالم را داشتند، امر به هلهله و شلوغ کاری می‌شدند، از این جهت است که ائمة نار می‌دانستند که صدای هل من ناصر امام عشق، تاریکی ها را می شکافد و گمراهی ها را می زداید و مگر "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" نیست؟ آری روزگاری یزیدیان همه اموالشان را که نه، همه آنچه که قابل مصرف شدن بود را آورند تا: «لیصدوا عن سبيل الله» شوند. بنابراین «فسینفقونها» باید اموالشان را هزینه کنند؛ اما عاقبت «ثم تکون عليهم حسره» عاقبت این کار مایه حسرت آنها می شود «ثم یغلبون». و در آخر هم شکست می‌خورند. آری فلسفه تاریخ را خداوند در قرآن با گوشهای شنوا و دلهای گشوده به گفتگو گذاشته و اینگونه است که امروز رهبر این امت ما را به «جهاد تبیین» فرا می‌خواند. چراکه او خوب می‌داند که سرّ جاودانگی کربلا در هوشمندی زینب بود. او عالمه غیر معلمه بود،خوب فهمید که رسالت تاریخی او ادامه قیام برادرش است. او خون داد و زینب باید زبان گشاید و جهادگر عرصه تبیین حقیقت باشد. و رهبر با تفکر قرآنی درخشان خویش به تقدیر تاریخی این امت ایمان دارند که امر به جهاد تبیین می‌کنند. باید روشنگری کرد و زبان تبیین گشود و برای آن جهاد کرد تا در عصر سیطره جاهلیت مدرن، خون سردار فتح کننده جبهه های ناگشوده و تبیین گر نور حقیقتی که انسانهای این تاریخ نشئه آنند، شود و امروز آینده انقلاب در گرو این تبیین گری است. @gharare_andishe
به راستی خدا و مادری به ظاهر دو واژه است اما بطنش یک چیز که ظهورش جلوه های متفاوت دارد. لحظات خاص خداوند عنایت می کند که نگاه کردنش را ببینی و اگر توفیق آن لحظه را بیابی؛ ورق زندگیت بر می گردد و وارد عالم دیگری می شوی. گفته اند مادری یک شعبه از رحمت خداست اما به راستی مگر خدا، غیر مادری است؟ مادری که لحظه به لحظه فرزندانش را در آغوش پر مهرش پرورش می دهد و اگر روزیت شود خدمت به مادر توفیقی می شوی که مادری خدا را با جانت دریابی و از شکر چنین نعمتی زبانت الکن باشد. ✍ @gharare_andishe
. نفس گیر است فکر کردن به آن هم نفس گیر است انسان آخرالزمانی را می گویم جایی که فکر هم در میان نیست فقط هست و این نقطه مگر! جز حق در میان باشد امکان پذیر است؟ و اینجا یعنی شهادت ✍ @gharare_andishe