2.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای سرو خوابیده در فضای سبز بیمارستان المعمدانی!
کی باز میرویی و قد میکشی؟
همه آزادگان تاریخ منتظر رویش تو هستند...
ای آنکه انتخاب کردی تا جان فدای مقاومت کنی، تا چشم بشریت را متوجه گمشده اش کنی!
کی باز جان میگیری و زنده میشوی؟
همه ی انسانهای این عصر در انتظار جان گرفتن تو هستند...
ای جانی که تن بر خاک مقدس قدس شریف سپردی!
مزارت کجاست؟ کدام زمین تربت پاک تو میشود؟
تا همه ی عاشقان و عارفان و دلسوختگان و آزادگان جهان بر سر مزارت، جان را صفا و شفا دهند...
تو نگهبان و پاسدار انسانیتی! تو بر قله عظیم عشق و ایثار ایستادی تا پرچم مقاومت و استقامت را برافراشته نگه داری!
سلام و تحیت بر تو...
و انتظار و باز انتظار سهم من...
#المعمدانی
🖊#در_انتظار_خورشید
@gharare_andishe
من یک مادرم
مادر کودکی که چند روز است آب نخورده، کودکی که از ترس بمباران خواب به چشمانش نیامده..
مرا محکم چسبیده و اشک می ریزد، پناهی جز آغوش من ندارد..
چند روز است که همدیگر را محکم بغل کرده ایم و باصدای هر بمب، به چشمان یکدیگر نگاه می کنیم شاید،آخرین باری باشد که صورتش را می بینیم..
ضربان قلبش را حس میکنم، بعداز هر صدا تند می شود..
خیلی وقت است گریه نکرده، دیگر تشنه نیست، نمی ترسد و مرا محکم بغل نمی کند، آرام گرفته..
برایش لالایی می خوانم و او آرام چشمانش را بسته...
#المعمدانی
#غزه
✍#زهرا_شکریپور
@gharare_andishe
🏴 «ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمیداریم.»
امام خمینی، ۲۹ تیر ۱۳۶۷
#المعمدانی
@gharare_andishe
غزه کجاست؟
قصه ساده است، سرزمینی را محاصره کردهاند برای مرگ تا در محاصره او را تمام کنند. او را بشکنند با هزاران تجهیز، حتی کنار مردمان مبارز او جاسوسانه قرار میگیرند تا مقاومت را از مردمان بگیرند تا در سردی و بیرمقی کمکم قصه او تمام شود. سادهتر اینکه مقابل چشمان جهانی که لحظه لحظه همه چیز رصد میشود، چنان چنبره ای زدهاند که جرأت حمایت از آن سرزمین نماند.
قصه به همین سادگی، سنگین است و ناباورانه. یک طرف غولهای رسانه ای و جاسوسی و نظامی، یک طرف مردمی در محاصره که با مرگ زندگی میکنند، با مرگ به دنیا میآیند و گویی زمان برای آنان ایستاده است.
حال در میانه جایی که میخواهد آن را در بن بست نگه دارد و او را به فرسودگی و مرگ بکشاند، گویی این سرزمین راهی برای خود گشوده است؛ راهی که مرگ را به زندگی و حیات مبدل کرده و حضور در آینده را برای او رقم زده است. آنچنان که دیگر نام این سرزمین در میانه آتش و خون به قدس رسیده و مقدس شده است. این سرزمین راه شهادت را برای خود میگشاید. راهی که در طلبی برای او گشوده گشته و مرگ و فرسودگی و کشته شدن را به حیات مبدل میکند.
غزه راه کربلا در پیش گرفته و به کربلا نزدیک گشته است. اینجاست که کشته میشود ولی زنده است و تمام نمیشود. آنجاست که غم میتواند قلب او را از سینه بیرون بکِشد ولی نمیتواند او را بکُشد. آنجاست که بمبها هزاران برابر توان او بر سرش آوار میشود، زانوانش را خم میکند اما سرش را نه؛
و این است راز اینکه فلسطین پیروز خواهد شد....
#قدس
#المعمدانی
#فلسطین
@gharare_andishe
کاش به تو میتوانستم بگویم حال او خوب است، فکری به حال ما بکن.
کاش میتوانستم بگویم چقدر غبطه ی بر دست گرفتن علی اصغرم را میخورم.
کاش به تو میتوانستم بگویم در ماورای این برد و باختها، این خونها و این ویرانیها، فقط فتح است.
در سرخی این خونها، نور روییده است.
تو فکری به حال من، به حال خودت، به حال این ظلمتکده ی جهان بکن.
#غزه
#المعمدانی
🖊#آیه
@gharare_andishe
ابر قهرمان نیستند؛
بیاحساس نیستند...
فقط یاد گرفتهاند در دهان مرگ، امید را زندگی کنند.
سوگواریم؛ ولی مقتدرانه.
«نصر من الله و فتح قریب»
میتوان صدای بانوانِ مظلوم ِمقتدر بود؛
در کتاب حوض خون میگوید وقتی بمباران شد، همه به فضای سبز شهر پناه آوردند. مردها هم ترسیده بودند، چه برسد به بچهها!!!
و در آن میان بانویی متوجه بهت و ترس و اندوه کودکان شد؛ جلوی چشم همه، رفت و روی تاب نشست و شروع کرد به بازی... بلند خندیدن و شوخی کردن.
کمکم بچهها آمدند و صدای خندهشان فضای خون و وحشت را کمی آرام کرد.
وقتی غم بزرگ است، چارهای نیست.
باید بزرگ شویم البته در آغوش هم..
#غزه
#المعمدانی
🖊#راضیه_رحیمی
@gharare_andishe