🔹شاعر در زمانهی عسرت زندگی میکند و با گذاردن کلمات در جای حقیقیشان، معنای آنها را آشکار میکند و سخن ناشنودهی زمان را به گفت میآورد.
و اگر نبود شاعر، کلمات مصرف میشدند و همچون ذرات معلق و پراکنده در فضا، محو و گم میشدند و این حقیقت بود که هیچگاه نمایان نمیشد و حال شاعر با جانی که به کلمات بخشیده همیشه زنده و ابدی خواهد بود.
مردن عاشق نمیمیراندش
در چراغی تازه میگیراندش
سرنوشت اوست خود این سوختن
شعله گرداندن، چراغ افروختن
#هوشنگ_ابتهاج
✍#مصیر
@gharare_andishe
گره کور جهان ما بی فکری و ساده اندیشی است که جز تباه کردن منابع و استعداد ها چیز دیگری نصیب اجاره نشینان این دیار نکرده
این نابسامانی را که آزادی مان را به اسارت مبدل کرده، آیا راهی جز راه حسین گره گشاست؟
راه حسین دوباره یافتن انسان است
انسان...
گمشده ی این تاریخ
و چه سخت است راه حسین ...
برای امسال من با قلبهایی قفل شده..
✍#یا_زهرا
@gharare_andishe
🔹روشنیگاه امید در نسبت با امام سجاد"ع"
همواره امام سجاد (ع) را در غریبانهترین و مبهمترین حالت تصور کردهایم و پنداشتهایم که ایشان با ادعیهی خود راه سیاست دینی را پیمودهاند و با تقیه و یا عبارات استعاری ادعیهشان، رسالت خویش را پیش بردهاند.
اما فارغ از این روایت شاید بتوان منظر دیگری نیز داشت. امام سجاد (ع) به نوعی روشنیگاه امید برای مردم بودند. پس از واقعهی کربلا و مصائب بزرگی که بر اباعبدالله(ع) و اهل بیت بزرگوار ایشان وارد شد، گویا گرد مرگ بر همه جا افشانده شدهبود و مردم راه مفری برای خود نمیدیدند، شاید پس از آن همه غفلت و ظلمی که با واسطه یا بیواسطه بر امام روا داشتند، بودن خود را بزرگترین گناه میدانستند و یاس همهی وجودشان فراگرفته بود، امام سجاد(ع) روزنهای برای یافتن زندگی به آنها نشان داد. گویا مجالی دیگر فراهم کردند تا پس از گذر از رنج و سوگ این مصیبت حال به خود بازگردند و از خلقت خود ناامید و مایوس نباشند و راه برگشتی برای خود ببینند.
به تعبیری امام، با ذکر ادعیهای در موضوعات مختلف و مسائل روزمرهی انسان، به نسبتی که در آن میتوان دوباره زندگی را یافت، اشاره میکنند به طوریکه در زمان کنونی نیز، وقتی مشکلات غلبه میکند، میتوان نسیم خوش زندگی را از میان عبارات ایشان دریافت.
دعای هفتم امام سجاد(ع)، در تجربهی کرونا، به نوعی راه رهایی از ابتلاء بود که باز هم راه نفس کشیدن را برای انسان مغفول امروز هموار کرد.
#امید
✍#مصیر
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام علي مَن عجِبَت مِن صبرها
ملائکة السّماء
#یا_عقیله_بنی_هاشم
@gharare_andishe
🏴🏴🏴
تفکر از جنس صبر است و توان مواجهه با درد و سختی را به آدمی میدهد و او را امیدوار به آینده میکند. در حالی که آدمی اغلب عکس آن را برای امید داشتن پی میگیرد و راهکارهای بسیاری برای کاهش درد و رنج مقابل خود میگذارد. امیدهایی که بیشتر او را ناامید میسازد و توان پیمودن راه را از او گرفته و او را مأیوس میکند.
گویی دوران امام سجاد علیه السلام، دوران تفکر است؛ دورانی که راه آینده برای بشر گشوده میشود و آدمی این بار گران و غم عظیم عاشورا را تاب می آورد.
روضة خوانی گویی تجربه ای از سوگ را برای انسان به بار می آورد که از واقعیت فرار نکرده بلکه از طریق عشق آن را بپذیرد و این گویی زیبایی واقعیت را به نمایش میگذارد.
گویی این صبر زینب سلام الله علیهاست که کربلا را خواستنی میکند، راه آن را میگشاید و به آن صفا میدهد.
و این همان عقل زندگی است، عقلي که راه حیات میگشاید و آن را از پوچی و بی معنایی نجات میبخشد.
▫️ سلام بر آقایی که صبح و شام روضة میخواند...
#روضه
#حیات
✍#صهبا
@gharare_andishe
سرآغاز کارهنری .MP3
35.64M
🎙متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب
📚 سرآغاز کار هنری
📆شنبه ١٥ مرداد ١٤٠١
@gharare_andishe
قرار اندیشه
🎙متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب 📚 سرآغاز کار هنری 📆شنبه ١٥ مرداد ١٤٠١ @gharare_andishe
🔹فلسفه به معنای حقیقی خود یعنی جایی که دیالوگ امکان دارد؛ چیزی است که امکانِ بودن به همه میدهد و راه حضور فهم ها را در دیالوگ باهم باز میکند.
🔹این یک مسئله تاریخی است؛ تمنایی این چنین که همه در دیالوگ باهم قرار بگیرند، به زبان منطق فروکاسته شده است. در زبان منطق و زبان ریاضی تشخص و کیفیتی نیست جز اینکه منطق زبانها مشخص میشود. در حالیکه در تعالي است که آن وحدت اتفاق می افتد. "تعالوا الي کلمه سواء بيننا و بینکم". میتوان به یک تعالی فکر کرد که در آن تعالی همدیگر را پیدا کنیم و مجالی برای هم بگذاریم.
🔹هایدگر میخواهد نشان دهد که گویی در عالم فلسفه مشهور نمیتوان به دیالوگ و به یک جهان رسید و هنر نیز دیگر امری نیست که افق و عالمی را نشان دهد و بیشتر زیباکردن امور پیرامون ماست.
#سرآغاز_کار_هنری
@gharare_andishe
🔹جلسه متن خوانی و گفتگو پیرامون کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر
🔹شنبه ٢٢ مرداد ١٤٠١
🔹ساعت ١٥
@gharare_andishe
.
...شعر شاعر زبان مردم است. وقتی شاعر میمیرد، زبان عزادار می شود. پس امروز یکی از روزهای عزای زبان فارسی است.
▪️عزای زبان
گعدهای با یاد شاعر مردم، هوشنگ ابتهاج(سایه)
📅 یکشنبه، ۲۳ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۳۰
آدرس: خ مسجد سید خ ظهیرالاسلام کوچه شهید حیرت بن بست شکوفه ساختمان #سها
✅ پخش زنده از طريق لينك زير
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom
@soha_sima
آرامــش نــه اینڪه طوفـانے نیست!!
بلڪه آرام بودن در میان طوفـان است
انـسان واقعــے درونش را شـاد مــےڪند تا زندگـے ڪند.
انـسان غمگین بیرونش را ملامت مــےڪند.
انـسان واقعــے زندگــے خود باشیم ...
✍#زینب_صفرے
@gharare_andishe
.
آیا چنین نیست که در نهان خود حاج قاسمی داریم؟
اما ما را چه شده که نمی خواهیم بندهایی که ما را در باتلاق روزمرگی ها فرومی کشند از خود جدا کنیم؟
چه شده که دیگر هیچ چیز برایمان راز گونه نیست؟
همینکه من هستم، همین گل های بنفشه، همین پرواز پروانه ها...
اینکه هیچ پروانه ای سقوط نمی کند...
دیگر به اندازه یک آسمان خراش، یک اتومبیل لوکس ما را به وجد نمی آورند اینها عجیب نیست؟
✍#یا_زهرا
@gharare_andishe
🏴🏴🏴
السلام علیک و علي ذریتک الناصرین
سلام بر تو و بر خاندان یاری دهنده ات...
@gharare_andishe
نگاه تنها خیره به شهید نیست
نگاه خیره به مقصد و راه و عالم شهید است
روایتی رمز الود از باطن عالم..چشمی بینا تر از ظواهر زندگی دنیایی
حقیقت این دنیا...
انگار روایت میکند شهید از این مسیر عشق
و جاماندگان خیره و مبهوت به مسیری که شهید اشاره میکند و راوی آن است
✍#پروا_زِ_خویش
@gharare_andishe
فکر میکند
میجنگد ... با زمین و زمان
خودش را میگیرد برای خودش جایگاهی قائل است
از بار که بیرون می آید دوستانه تر رفتار میکند انگار عاشق تر است بی تعادل نیست ...تعادلش در تعریف تعادل نمی گنجد
این روز ها با این گرانی و وضعیت نابسمان ما را توان بار آمدن نیست تو ما را بنوشان و گه بگاه مست کن
راستی مگر این نابسامانی را جز با مستی گذراندن میسر است....
✍#؟
@gharare_andishe
🔹شاید بتوان گفت، طلب شهادت نوعی آرزوی منفعلانه برای رهایی از حصارهای دنیا نیست. نوعی تصویر چشماندازی برای آینده است. راهیست که از لابلای این حوالت تاریخی مقدر شده یافته میشود، تا از عوارض و لوازم این تاریخ راهی و روزنهای خود را نشان دهد و آشکار کند.
اگر انسان همان موجودی باشد که منتظر جلوهگاههای وجود است و بخواهد خود را در آنجا حاضر کند، پس باید هر جایی که خود را مماس با حقیقت یافت، آنجا را نحوهی شهادت خود ببیند. گویا سنت الهی براین است، که هستی آننحوه از بودن را موثر بداند که با یکرنگی با ان روبرو شود.
در احوالی که انسان حتی روابط انسانی و خانوادگی خود را قابل عرضه و یا فروش میداند، یکیشدن با هستی کاریست صعب و چه بسا دور از دسترس...
شاید برای مواجه شدن با چالشهای امروز خود کمتر به اینگونه پیمودن راه توجه کردهایم و ردِ حل مسائل خود را از میان نظریات و تئوریها و بومیکردن آنها دنبال کردهایم.
مهمترین نقطهی معارضهی ما، اساس و بنیان امور است. جایی که بدانیم در جهان امروز پای نحوی از خداوارگی در میان است، که روح و صورت هر چیز را تعیین میکند و برای فهم آن و راه عبور از آن، بیش و پیش از هر علم و روش و ایدهای باید درد عالَمسوز داشت، که این درد را کربلا و مواجهی حقیقی آنها با مسائل جامعه، در وجود ما به ودیعه مینهد؛ شاید راز آرزوی شهادت در این نحوه مواجهه و امکان عبور از بحران، اهمیت دارد.
#شهادت
#بنیان_اصل
✍#مصیر
@gharare_andishe
و از پایان درک عالم و آدم
سفرها مانده تا زینب...
#یا_عقیله_بنی_هاشم
@gharare_andishe
فرمان جهاد را شنیده ای؟ عجیب است که این فرمان هم تاریخی است، تقدیر تاریخی جهاد از نوع تبیین، مگر تبیین چه ضرورتی دارد که شآنیت جهاد می یابد؟
راهیان کربلا خوب میدانند که برای ثاراللهی شدن باید در صراط جهاد استقامت ورزید. گویا این جهاد خون دل خوردن می خواهد تا به خون خدا برسی!
و اگر شنیده ایم که روز عاشورا در کشاکش نبرد نور و ظلمت، هرگاه امام عشق قصد گفتگو با قوم گمراه و ظالم را داشتند، امر به هلهله و شلوغ کاری میشدند، از این جهت است که ائمة نار میدانستند که صدای هل من ناصر امام عشق، تاریکی ها را می شکافد و گمراهی ها را می زداید و مگر "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" نیست؟
آری روزگاری یزیدیان همه اموالشان را که نه، همه آنچه که قابل مصرف شدن بود را آورند تا: «لیصدوا عن سبيل الله» شوند. بنابراین «فسینفقونها» باید اموالشان را هزینه کنند؛ اما عاقبت «ثم تکون عليهم حسره» عاقبت این کار مایه حسرت آنها می شود «ثم یغلبون».
و در آخر هم شکست میخورند.
آری فلسفه تاریخ را خداوند در قرآن با گوشهای شنوا و دلهای گشوده به گفتگو گذاشته
و اینگونه است که امروز رهبر این امت ما را به «جهاد تبیین» فرا میخواند. چراکه او خوب میداند که سرّ جاودانگی کربلا در هوشمندی زینب بود. او عالمه غیر معلمه بود،خوب فهمید که رسالت تاریخی او ادامه قیام برادرش است. او خون داد و زینب باید زبان گشاید و جهادگر عرصه تبیین حقیقت باشد.
و رهبر با تفکر قرآنی درخشان خویش به تقدیر تاریخی این امت ایمان دارند که امر به جهاد تبیین میکنند. باید روشنگری کرد و زبان تبیین گشود و برای آن جهاد کرد تا در عصر سیطره جاهلیت مدرن، خون سردار فتح کننده جبهه های ناگشوده و تبیین گر نور حقیقتی که انسانهای این تاریخ نشئه آنند، شود و امروز آینده انقلاب در گرو این تبیین گری است.
#جهاد_تبیین
✍#عهد_بیقراری
@gharare_andishe
به راستی خدا و مادری به ظاهر دو واژه است اما بطنش یک چیز که ظهورش جلوه های متفاوت دارد.
لحظات خاص خداوند عنایت می کند که نگاه کردنش را ببینی و اگر توفیق آن لحظه را بیابی؛ ورق زندگیت بر می گردد و وارد عالم دیگری می شوی.
گفته اند مادری یک شعبه از رحمت خداست
اما به راستی مگر خدا، غیر مادری است؟
مادری که لحظه به لحظه فرزندانش را در آغوش پر مهرش پرورش می دهد و اگر روزیت شود خدمت به مادر توفیقی می شوی که مادری خدا را با جانت دریابی و از شکر چنین نعمتی زبانت الکن باشد.
✍#هستی
@gharare_andishe
.
نفس گیر است
فکر کردن به آن هم نفس گیر است
انسان آخرالزمانی را می گویم
جایی که فکر هم در میان نیست
فقط هست
و این نقطه مگر!
جز حق در میان باشد امکان پذیر است؟
و اینجا یعنی شهادت
✍#یا_زهرا
@gharare_andishe
سرآغازکارهنری.MP3
37.69M
🎙متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب
📚 سرآغاز کار هنری
📆شنبه ٢٢ مرداد ١٤٠١
@gharare_andishe
انسان در پس شتاب ها گم شده
سالهاست... آنجا که روشمندی آزادی را به حاشیه برد
نمی دانم شاید روشمندی و سرعت را انتخاب کردیم و می کنیم تا نه لحظه ای، که پی در پی وصال را تجربه کنیم
غافل از آنکه این یار سرکش تر از آن است که با بند، در بند بیاید
شاید دوباره قدم زدن را باید آموخت
بی هوا، بی صدا... شب و روز باید پرسه زد تا لحظه ای رخ بنماید و دوباره باید منتظر ماند و منتظر ماند...
✍#یا_زهرا
@gharare_andishe
آنها که قلب های منفعت طلب ما دیوانه شان میخوانند
آنها که درک مسلکشان برای ذهن های چهارچوب خورده زمین گیر شده ما سخت است
آنها که در وصفشان حق به ندا آمد
مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍۢ
کجایند؟
حاج قاسم ها کجایند؟
بشریت بیمار شده
باید شب و روز در جستجوی اینها بود
در تاریک خانه دلمان هم شاید
باید این شعله را زنده نگه داشت...
گره کور جهان تنها بدست اینها باز میشود
اینها می توانند بشریت فراموش شده را
دوست داشتن های بدون منفعت را
دوباره معنا بخشند...
✍#یا_زهرا
@gharare_andishe
#یک_قدم_تا_شهر
پشت دریاها شهری ست،
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است،
بامها جای کبوترهایی است، که به فواره هوش بشری می نگرند،
دست هر کودک ده ساله شهر، شاخه معرفتی است،
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند،
که به یک شعله، به یک خواب لطیف...
خاک، موسیقی احساس تو را می شنود
و صدای پر مرغان اساطیر می آید در باد....
پشت دریا شهری ست،
که درآن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است.
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند.
پشت دریاها شهری ست!
قایقی باید ساخت.
#یک_قدم_تا_شهر_قدمی_از_جنس_اندیشه
🔹انتزاع کردن کار بدی است
نظام آموزشی یاد میدهد مفهوم را از مصداقش جدا کنیم، انتزاع کنیم تا بفهمیم. یک سیب به علاوه دو سیب میشود سه سیب. بعد سیبها کنار میروند و یک به علاوه دو میشود سه. این یک و دو چه بودند و سه چیست؟ دیگر مهم نیست. انتزاع! شاید از این رو ریاضی را ریاضی گویند که تمرینی است برای انتزاع؛
حال نظام آموزشی خیالش راحت است. در مدیریت و اقتصاد و فیزیک و شیمی فقط انتزاع یاد میدهد. چه کار دارد در واقعیت چه اتفاقی میافتد.
در نتیجه دانش آموخته نمیداند با قواعد و فرمول ها چه کند، چی مال کجاست و از چی باید کجا و چقدر استفاده کند یا این با آن قابل جمع نیست. گرچه در عالم انتزاع هر یکی با دویی جمع میشود و جواب هم می شود سه، تصور میکنیم که میدانیم اما در حالیکه هیچ نمیدانیم. باید فهمید کدام یک با کدام دو در چه شرایطی و موقعیتی سه میشود یا نمیشود یا کمتر از آن میشود یا بیشتر از آن!
به بیان درد آور خروجی نظام آموزشی بیشتر دانانما است یا دانا ! فرد میداند درست چیست اما نمیداند چگونه درست عمل کند، چرا که نمیتواند مفاهیم ذهنی را بر واقعیت عینی پیاده کند و گیج میشود. بدتر اینکه نمیفهمد گیج است و این گیجی را به عنوان تخصص عرضه میکند. آنگاه جامعه دچار بیماری گیجی میشود.
باید برگردیم به هستی ... به واقعیت... اما تلاشی میخواهد سخت تر از زمانی که واقعیت را از ما گرفتند. چون عینک علم و مدل های عملی به چشم داریم و میخواهیم واقعیت را با آن بفهمیم...
کار ما این است که عینک را از چشممان برداریم و کودک شویم با هزاران سوال، واقعیت را تجربه کنیم و اجازه دهیم واقعیت آنگونه که هست، در ما شکل بگیرد.
نمیخواهم بگویی ماسه نرم است میخواهم ماسه های نرم را زیر پایم حس کنم به همراه خرده صدف ها..به همراه مورچه ها..همراه شن های بزرگتر که گاه زیر پا میآید...همراه صدای موج. ..همراه تابش آفتاب... همراه هم...نرمی ماسه در واقعیت تفاوت میکند.
✍#بینام
@gharare_andishe
طبیب به کسی میگویند که طبیعت را بشناسد . این معنا برایم حیرت آور بود طبیعت هر چیز کمال آن است. نمیتوان طبیعت را مجبور کرد که طور دیگری باشد؛ زودتر یا دیرتر کاری بکند؛ اگر هم این کار را کردید دیگر طبیعت نیست و ساقط می شود.
انسان هم طبیعتی دارد طبیب انسان بودن به این معناست که طبیعت انسان را بشناسیم.
طبیعت انسان بر پایه نیاز استوار است. بنابراین طبیب انسان بودن به این معناست که آگاه کننده و و نمایانگر نیاز است؛ تا فرد نیاز را به همان اندازه برآورده کند.
دوست دارم تاکید کنم که مسأله اصلی نیاز است نه محبت و توجه و غیره اگر همین ها هم از تعادل خارج شود مریض می شویم.
«روز طبیب مبارک»
چقدر اینکه طبیب هم باشیم زیباست و ما چقدر نیاز داریم طبیب هم باشیم.
✍#بینام
@gharare_andishe
🏴🏴🏴انا لله و انا الیه الراجعون
گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت
عالم ناصح دلسوز زمانهی ما از این دنیا رخت بربست و ما نصیحت ناشنوان تنها ماندیم...
باشد که جای خالی این عالم پارسا، حقیقتشان را آشکار کند.
@gharare_andishe