فریادرسی عمل خالص
یک نفر از اهل #معرفت و #بصیرت و مکاشفه ( یعنی دیدن امور برزخی ) بالین محتضری که در سکرات مرگ بود حاضر شد؛ پس بدن برزخی او را دید که از سر تا پا غرق کثافت و آلودگی است و آثار کثافتکاری و گناهکاری او آشکار است، سخت ناراحت شد و به خود گفت : وای اگر این بیچاره در این حالت بمیرد ، در برزخ چه بر او خواهد گذشت، در همان حال صدایی از غیب شنید که این بنده را نزد ما حقّی است و در این ساعت او را یاری خواهیم کرد؛ ناگاه می بیند چیزی مانند آب از سر تا پای او را احاطه کرد و تمام کثافتها شُسته شد و بدن برزخی بمانند یک قطعه بلوری صاف و پاک و درخشان گردید سپس ملک الموت او را میرانید و از دنیا رفت.
از پروردگار خود خواست به او بفهماند این میّت چه حقی بر خداوندش داشت که این طور به فریادش رسید.
شب در عالم خواب روح میت را می بیند و از او می پرسد؟
در پاسخ می گوید من در دنیا در دستگاه حکومتی آبرومند و صاحب نفوذ بودم، روزی مظلومی را محکوم به اعدام کردند و من یقین به مظلومیت و بی گناهی او داشتم، چون خواستند او را اعدام کنند نگذاشتم و سپس بی گناهی او را ثابت نمودم تا آزادش کردند و چون این کار را تنها برای خدا انجام دادم و هیچ منظوری جز او نداشتم، ساعت مرگم همانطور که مشاهده کردی مرا پاک فرموده و میرانید : ( اِنَّ اللّهَ لا یُضیعُ اَجْرَ مَنْ اَحْسَنَ عَمَلاً ) .
همه را به حساب خدا بگذارد
به این مناسبت شما را به فرمایش #حضرت_سیدالشهداء علیه السّلام متذکر می نمایم در شهادت حبیب بن مظاهر و بعضی دیگر از شهدا وقتی که خبر شد فرمود : ( اَحْتَسِبُهُ عِنْداللّهِ ) یعنی این مصیبت را در حساب خداوند گذاردم.
در مصیبت طفل شیرخوارش فرمود : ( بر من آسان می کند که در نظر خداوند است ) .
خلاصه، مؤمن باید عبادتها، انفاقها، گذشتها، مصیبتهایش را در حساب خداوند بگذارد و نشانهٔ در حساب خدا بودن آن است که آنچه به جای آورده فراموش نماید و از آنها بازگو ننماید؛ زیرا در یاد و ذکر آنها خطر سُمعه و بیرون رفتن از حساب خداست و تفصیل این مطلب در کتابهای ( گناهان کبیره و قلب سلیم ) گفته شده است.
چنانچه نشانهٔ در حساب خدا بودن، صبر بر مصیبت و بی تابی نکردن و به قضای الهی ایراد ننمودن است. خداوند ما را موفق بدارد که با او سر و کار داشته باشیم .
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/55303
— ⃟ ———
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
هدایت شده از مباحث
13.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 افکار خود تحقیر 🌀
✅ پاسخ های محکم به یکسری آمارهای دروغ در مورد جمهوری اسلامی و ایران عزیز 🇮🇷
#ببینید | #بشنوید
#بدانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
44.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘ چگونه با باقیمانده عمرمان تمام گذشته را جبران کنیم؟
#استاد_شجاعی
#کلیپ | #حرف_خاص۹۷
@ostad_shojae | montazer.ir / منبع
@ostad_shojaeحرف خاص (1).mp3
زمان:
حجم:
19.55M
✘ چگونه با باقیمانده عمرمان تمام گذشته را جبران کنیم؟
#استاد_شجاعی
#حرف_خاص۹۷
@ostad_shojae | montazer.ir
• آغازگرِ هر «شُدن» و بلوغ روحی در انسان «فکرِ» اوست!
• مربّی کاربلد و مدبّر برای پرورش نفوس، کسی است که «فکرِ» متربّی خود را براه انداخته و به حرکت مُدام وا میدارد!
دریافت رایگان کارگاه تفکر :
media.montazer.ir/?p=23039
کارگاه تفکر ۵.mp3
زمان:
حجم:
16.62M
#کارگاه_تفکر ۵
آنچه در پادکست پنجم میشنوید :
- چرا اغلب مردم از بین «اعمال عبادی» و «تفکر»، حاضرند عبادت های سنگین را انتخاب کنند ولی فکر کردن را نه ؟
- چطور «فکر» میتواند از انسان یک «جنایتکار» یا یک «اولیاءالله» بسازد؟
- چطور فکر میتواند راه ملکوت، و رفت و آمد فرشتگان را بر قلب انسان باز کند؟
@ostad_shojae | montazer.ir
نقشۀ راه کارگاه تفکر، جلسۀ پنجم.pdf
حجم:
1.14M
⤴️ نقشه راه پادکست پنجم از مجموعه کارگاه تفکر
Blog.montazer.ir
┅─────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۱۱۲
『 #دعای صد و دوازده – در ماه رجب 』
࿐ྀུ༅࿇༅════════
از طاووس یمانی روایت شده است که گفت: در ماه رجب بر حجر گذشتم و شخصی را دیدم که در رکوع و سجود است، او را تأمل نـمودم، و دیدم که علی بن الحسین (علیهماالسلام) است، پس با خود گفتم: ای دل، مردی صالح از اهلبیت نبوت است. به خدا که دعایش را غنیمت شمارم، پس مراقب او گشتم، تا اینکه فراغت یافت از نـمازش و دو دست خود را به سوی آسمان بالا برد، و شـروع به گفتـن کرد:
سَیِّدِی سَیِّدِی، وَهٰذِہِ یَدَایَ قَدْ مَدَدْتُهُمَا إِلَیْكَ بِالذُّنُوبِ مَمْلُوَّةً، وَعَیْنَایَ إِلَیْكَ بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً، وَحَقٌّ لِمَنْ دَعَاكَ بِالنَّدَمِ تَذَلُّلاً، أَنْ تُجِیبَهُ بِالْکَرَمِ تَفَضُّلاً، سَیِّدِی، أَمِنْ أَهْلِ الشِّقَاءِ خَلَقْتَنِی فَأُطِیلَ بُکَائِی؟ أَمْ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ خَلَقْتَنِی فَأُبَشِّـرَ رَجَائِی؟ سَیِّدِی، أَلِضَـرْبِ الْمَقَامِعِ خَلَقْتَ أَعْضَائِی؟ أَمْ لِشُـرْبِ الْحَمِیمِ خَلَقْتَ أَمْعَائِی؟
سـرورم سـرورم این دو دست من هستند که به سوی تو بالا بردهام پر از گناهان، و دو چشم به سوی تو به امید دوخته شدهاند، و حق است برای آنکه بخواند تو را با پشیمانی و از روی اظهار خواری، که با کرامت، و از روی تفضل او را پاسخ گویی، سـرورم آیا مرا از اهل بدبختی آفریدهای، تا گریهام را طولانی سازم؟ یا از اهل خوشبختی آفریدهای، تا امیدم را مژده دهم، سـرورم آیا اندامهایم را برای کوبیدن با کوبندهها آفریدهای؟ آیا برای نوشیدن جوشان جهنم معده و رودهام را آفریدهای؟
سَیِّدِی، لَوْ أَنَّ عَبْداً اسْتَطَاعَ الْهَرَبَ مِنْ مَوْلاٰەُ، لَکُنْتُ أَوَّلَ الْهَارِبِینَ مِنْكَ، لٰکِنِّی أَعْلَمُ أَنِّی لاٰ أَفُوتُكَ.
سـرورم اگر بندهای میتوانست از مولایش بگریزد من نخستین فراریان میبودم، از تو ولی میدانم که من از دست تو نـمیتوانم رها شوم.
سَیِّدِی، لَوْ أَنَّ عَذَابِی یَزِیدُ فیٖ مُلْکِكَ لَسَأَلْتُكَ الصَّبْـرَ عَلَیْهِ، غَیْرَ أَنِّی أَعْلَمُ أَنَّهُ لاٰیَزِیدُ فیٖ مُلْکِكَ طَاعَةُ الْمُطِیعِینَ، وَلاٰ یُنْقِصُ مِنْهُ مَعْصِیَةُ الْعَاصِینَ.
سـرورم، اگر عذاب من در ملک تو میافزود از تو میخواستم که مرا بر آن شکیبایی دهی، جز اینکه من میدانم که چیزی به ملک تو نـمیافزاید طاعت فرمانبـرداران، و از آن نـمیکاهد معصیت گنهکاران.
سَیِّدِی، مٰا أَنَا، وَمٰا خَطَرِی؟ هَبْ لیٖ خَطَایَایَ بِفَضْلِكَ، وَجَلِّلْنِی بِسِتْـرِكَ، وَاعْفُ عَنْ تَوْبِیخِی بِکَرَمِ وَجْهِكَ.
سـرورم چیستم من و ارزشم چیست؟ خطاهایم را به فضلت بر من ببخش، و مرا بپوشان با پوششت، و با کرامتت از سـرزنش من چشم پوشی فرما.
إِلٰهیٖ وَسَیِّدِی، اِرْحَمْنِی مَطْرُوحاً عَلَی الْفِرَاشِ تُقَلِّبُنِی أَیْدِی أَحِبَّتِی، وَارْحَمْنِی مَطْرُوحاً عَلَی الْمُغْتَسَلِ یُغَسِّلُنِی صَالِحُ جِیرَتِی، وَارْحَمْنِی مَحْمُولاً قَدْ تَنٰاوَلَ الْاَقْرِبَاءُ أَطْرَافَ جَنَازَتِی، وَارْحَمْ فیٖ ذٰلِكَ الْبَیْتِ الْمُظْلِمِ وَحْشَتِی وَغُرْبَتِی وَوَحْدَتِی، فَمٰا لِلْعَبْدِ مَنْ یَرْحَمُهُ إِلاّٰ مَوْلاٰەُ.
خدای من و سـرورم، مرا رحم کن در حالی که افتاده بر روی بستـرم که دستان عزیزانم مرا برمیگرداند، و رحم کن مرا در حالی که افکنده بر جای غسل هستم که همسایگان نیکوکارم مرا غسل میدهند، و رحم کن مرا در حالی که برداشته شدهام (در نعش) که خویشاوندان گوشهای جنازهام را میگیرند، و رحم کن در آن خانۀ تاریک، وحشت و غریبی و تنهاییام را، که برای بنده کسی نیست که او را رحم کند جز مولایش.
سپس به سجده رفت و گفت:
أَعُوذُ بِكَ مِنْ نٰارٍ حَرُّهَا لاٰیُطْفىٰ، وَجَدِیدُهَا لاٰیَبْلیٰ، وَعَطْشَانُهَا لاٰیُرْوىٰ.
به تو پناه میبرم از آتشی که گرمایش خاموش نـمیشود و تازهاش کهنه نـمیگردد، و تشنهاش سیراب نـمیگردد.
آنگاه گونه راستش را برگرداند و گفت:
اَللّٰهُمَّ لاٰتُقَلِّبْ وَجْهِی فِی النّٰارِ بَعْدَ تَعْفِیرِی وَسُجُودِی لَكَ بِغَیْرِ مَنٍّ مِنِّی عَلَیْكَ، بَلْ لَكَ الْحَمْدُ وَالْمَنُّ عَلَیَّ.
خداوندا، صورتم را در آتش مگردان بعد از اینکه آن را بر خاک نهادم، و برایت سجده کردم، بدون اینکه منتی بر تو داشته باشم بلکه ستایش توراست، و تو بر من منت داری.
سپس گونه چپش را گرداند و گفت:
اِرْحَمْ مَنْ أَسَاءَ وَاقْتَـرَفَ، وَاسْتَکَانَ وَاعْتَـرَفَ.
رحم کن بر آنکه بدی کرد و مرتکب گناه شد، و بیچاره گشت و اعتـراف نـمود.