eitaa logo
📚📖 مطالعه
64 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
912 ویدیو
67 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
| ۱۳ [ سیزدهم - در یاد کردن از آل محمد (صلوات الله و سلامه علیهم) ] ⤶ اَللّٰهُمَّ يٰا مَنْ خَصَّ مُحَمَّداً وَ اٰلَهُ بِالْكَرٰامَةِ، وَ حَبٰاهُمْ بِالرِّسٰالَةِ وَ خَصَّصَهُمْ بِالْوَسِيلَةِ وَ جَعَلَهُمْ وَرَثَةَ الْاَنْبِيٰاءِ، وَ خَتَمَ بِهِمُ الْاَوصِيٰاءَ وَ الْاَئِـمَّةَ، وَ عَلَّمَهُمْ عِلْمَ مٰا كَانَ وَ مٰا بَقِىَ ﴿وَ جَعَلَ اَفْئِدَةً مِنَ النّٰاسِ تَهْویٖ اِلَيْهِمْ﴾ فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ اٰلِهِ الطّٰاهِرِينَ، وَ افْعَلْ بِنٰا مٰا اَنْتَ اَهْلُهُ فِی الدِّينِ وَ الدُّنْیٰا وَ الْٰاخِرَةِ، اِنَّكَ عَلیٰ كُلِّ شَیْءٍ قَديٖرٌ. خداوندا، ای آنکه محمد و آل او را به کرامت مخصوص گردانیده و آنان را به رسالت گرامی داشته و به وسیله بودن ویژە ساخته و آنان را وارثان پیامبـران قرار داده‌ای و به وسیله آنان پایان دادی اوصیاء و امامان را، و به ایشان آموختی علم آنچه بوده و آنچه باقیمانده است «و قرار دادی دل‌هایی از مردم را هواخواه آنان»؛ پس بر محمد و آل پاکش درود فرست، و با ما عمل کن آنچه را که تو شایستۀ آنی، در دین و دنیا و آخرت، که تو بر هر چیزی توانا هستی.
"خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای مدظله العالی از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب" ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │💌 @arame_janam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
Part12_خون دلی که لعل شد.mp3
10.86M
🎧 کتاب صوتی | قسمت دوازدهم 🩸خون دلی که لعل شد " حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای مدظله العالی از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب" ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │💌 @arame_janam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
انسان شناسی 032.mp3
11.03M
۳۲ ➕تو بایـــد خیـــلی زنده باشی! خیـــلی زندگی کنی! ✖️این زندگی نیست که تو داری! معنیِ واژه‌ی زندگی برای یک انسان، با معنیِ این واژه برای سایر مخلوقات، متفاوته! ←حالا یک سؤال؛ همین الآن ... زندگی ما، با گیاهان و حیوانات، چه فرق‌هایی داره؟ چه فرق‌هایی باید داشته باشه ؛ که نداره؟ @Ostad_Shojae ╭═══════๛- - - ┅ ╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 بشارت عجیب امام خمینی (ره) پیرامون نزدیکی ظهور (عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام) 🌷 امام خمینی (ره): 🇮🇷 بعد از من کسی خواهد آمد که پرچم را بدست صاحب اصلی اش خواهد داد. 🎙 حجةالاسلام مهدوی ارفع 💡 نکته مهم: طبق بشارت های مطرح شده، در زمانی هستیم که ان شاء الله ظهور (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار نزدیک شده است؛ با این وجود محقق شدن ظهور یک شرط اساسی دارد و آن اشتیاق و آمادگی مومنین برای خدمت به حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیه‌السلام) و همچنین حمایت از است تا خدای نکرده ظهور به تاخیر نیفتد. https://www.hawzahnews.com/news/331548 https://www.roshangari.ir/video/34044 ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
حجت‌الاسلام : خدا رحمت كند شهيد عراقي و يكي از شخصيتهاي سياسي خوب امروز كه متأسفانه نمي توانيم اسم ببريم. ميگويند وقتي امام در ابتداي نهضت اولين اعلاميه سياسي خود را داد ، (خوب ما در حد فهم خودمان درك ميكرديم، نمي دانستيم روح خدا كجا را دارد ميزند) گفتيم خُب مردم ايران در فقر و بدبختي و استكبار اين طاغوت هستند و امام مي خواهد اين ايران را به آرامش و رفاه برساند. گفت با شهيد عراقي بعد از اولين غرشي كه امام كرد، رفتيم خدمت امام، شهيد عراقي با همان خلوصي كه داشت گفت حاج آقا واقعاً خيلي خوب مي شد اگر اين چيزي كه شما ميگوييد اتفاق بيافتد. وضع مردم ايران خيلي خوب ميشود . امام با بي اعتنايي فرمود بله وضع مردم هم خوب ميشود ، ولي ما مأمور به انجام چنين كاري نيستيم . آقاي عراقي هم آدم سمج ، گفت آقا چي گفتيد ؟ امام فرمود ما براي مأموريت ديگري آمديم ، وضع مردم هم در حاشيه خوب ميشود . آقاي عراقي گفت براي چه مأموريتي آمده ايد ؟ امام فرمود براي سه مأموريت : اول سرنگون كردن حكومت پهلوي – دوم استقرار نظام جمهوري اسلامي – سوم ، دادن پرچم حكومت اسلامي به دست صاحب اصلي اش . حوادث روزگار و فاصله زماني از حافظه ما برد ، رفتيم داخل مبارزات و خيلي ها كشته شدند و انقلاب پيروز شد . شهيد عراقي هم با زبان روزه توسط سيد مهدي هاشمي كه داخل باند آقاي منتظري بود ، نيز به شهادت رسيد ، ما به يكباره ديديم دو تا از وعده هاي امام محقق شد . يك وقتي در جمع بعضي از مسئولين نظام از جمله حضرت آيت الله ري شهري ، گفتم شهيد عراقي و بنده شاهد چنين حرفي از امام بوديم . حالا دو مورد آن اتفاق افتاده ، سومين آن يعني چي ؟ بحث شد كه با دست امام ميرسد به دست صاحب اصلي ، يا شخص ديگري ؟ يكي از همان جمع كه حالا اسم نمي برم و شما مي شناسيد و آدم بزرگواري است ، گفت من ميروم و از امام مي پرسم . بعد رفتند و اينقدر از امام اصرار كردند كه آقاي عراقي همچنين چيزي از شما شنيده ، آيا درست است ؟ امام فرمودند بله درست است . گفتند دو تا از آنها محقق شده سومي چي ؟ امام گفتند سومي هم خدا انشاءالله مي خواهد و ميشود .( خيلي امام پرهيز داشت ) اصرار كردم گفتم شما هستيد كه اين پرچم را به دست صاحبش مي دهيد ؟ يا شخص ديگر ؟ بعد از اصرار من ، امام فرمودند : نه من نيستم . بعد از من كسي خواهد آمد كه پرچم را به دست صاحب اصلي اش خواهد داد . حالا ما داريم اين مطلب را الان مي شنويم ، ولي اين آقاياني كه بعضي هايشان اين همه آتش مي سوزانند ، آن زمان داغ داغ تنوري اين مطالب را شنيده اند ، نمي دانند . نمي دانند كه علامه اميني صاحب الغدير مي فرمايد : الخميني ، ذخيرة الله في الارض.
※ بخش بیستم : مسئله قدس، مسئله اول جهان اسلام، و پایان دهنده حکومت یهود در جهان است. @ostad_shojae ╭═══════๛- - - 🇮🇷 ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
آینده جهان 20.mp3
21.35M
📼 🎧 ✍ به قلم استاد محمد شجاعی ۱• چگونه حکومت ساسانی، با آن عظمت و شکوه به دست عده اندک مسلمانان برای همیشه محو و نابود شد؟ مهمترین عامل شکست امپراطوری ساسانیان چه بود؟ ۲• چرا امام خامنه ای مدظله العالی بر آزادی فلسطین تأکید داشت و فرمود مسئله قدس، مسئله اول جهان اسلام است ؟ ۳• آیا میتوان گفت پایان دهنده ی حکومت یهود بر جهان است؟ @Ostad_shojae ╭═══════๛✌️🇮🇷 ┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| در شرایطی که زمین پر از ظلم شده است، چگونه جبهه‌ی حق و مستضعفان خواهند توانست بر ظلم غلبه کنند و حاکمیت جهان را بدست گیرند؟ ╭═══════๛✌️🇮🇷 ┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
47.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| √ ما همان مؤمنینی هستیم که برای هیئت و جهاد و مسجد و ... وقت داریم، ولی برای اصلی‌ترین وظیفه‌مان وقت نداریم! @ostad_shojae | montazer.ir
4_5985430981635478362.mp3
28.89M
| √ ما همان مؤمنینی هستیم که برای هیئت و جهاد و مسجد و ... وقت داریم، ولی برای اصلی‌ترین وظیفه‌مان وقت نداریم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۱۴ [ چهاردهم – درود فرستادن به پیروان پیامبران ] ⤶ اَللّٰهُمَّ وَ أَتْبٰاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الاَرْضِ بِالْغَيْبِ عِنْدَ مُعَارَضَةِ الْمُعٰـانِدِينَ لَهُمْ بِالتَّكْذِيبِ، وَ الاِشْتِيٰاقِ إلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقٰائِقِ الِايـمٰانِ. ⎠ خداوندا، (درود فرست بر) پیروان رسولان و ایمان آورندگان به آنها از اهل زمین در پنهانی هنگام مخالفت معاندان با آنان به تکذیب، و مشتاقان به پیامبـران با حقایق ایمان. ⎛ فیٖ كُلِّ دَهْرٍ وَ زَمٰانٍ أَرْسَلْتَ فِيْهِ رَسُولاً، وَ أَقَمْتَ لِاَهْلِهِ دَلِيلاً، مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلیٰ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ أَئِـمَّةِ الْهُـدىٰ، وَ قٰادَةِ أَهْـلِ التُّقىٰ عَلیٰ جَمِيعِهِمُ السَّلاٰمُ، فَاذْكُرْهُمْ مِنْكَ بِـمَغْفِرَةٍ وَ رِضْوٰانٍ. ⎠ در هر عصـر و روزگاری که در آن پیامبـری را فرستادی و برای اهل آن، راهنمایی قرار دادی، از روزگار آدم تا محمد –درود خداوند بر او و خاندانش باد- از امامان هدایت و پیشوایان اهل تقوا، که بر همه آنان سلام باد؛ پس تو از نزد خود یاد کن آنان را به مغفرت و رضوان. ⎛ اَللّٰهُمَّ وَ أَصْحٰابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّةً الَّـذِينَ أَحْسَنُوا الصَّحٰابَةَ، وَ الَّذِينَ أَبْلَوُا الْبَلاٰءَ الْحَسَنَ فیٖ نَصْـرِەِ، وَ كٰانَفُوهُ وَ أَسْـرَعُوا إلیٰ وِفٰادَتِهِ وَ سٰابَقُوا إِلیٰ دَعْوَتِهِ، وَ اسْتَجَابُوا لَهُ حَيْثُ أَسْمَعَهُمْ حُجَّةَ رِسَالاٰتِهِ، وَ فٰارَقُوا الْازْوٰاجَ وَ الْاَوْلاٰدَ فیٖ اِظْهٰارِ كَلِمَتِهِ، وَ قٰاتَلُوا الْاٰبٰاءَ وَ الْاَبْنٰاءَ فیٖ تَثْبِيتِ نُبُوَّتِهِ، ⎠ خداوندا، و درود فرست بر اصحاب محمد، به ویژە آنانکه همراهی‌اش را نیکو داشتند و آنان که آزمایش خوبی دادند در یاری‌اش و او را حمایت کردند و برای رسیدن به خدمتش شتافتند، و به سوی دعوتش بر یکدیگر سبقت گرفتند، و او را اجابت کردند آنگاه که حجت رسالت‌هایش را به آنان رساند و جدا شدند از همسـران و فرزندان خود برای آشکار کردن دعوتش و با پدران و فرزندان خود جنگیدند در راه استحکام نبوتش، ⎛ وَ انْتَصَـرُوا بِهِ وَمَنْ كٰانُوا مُنْطَوِينَ عَلیٰ مَحَبَّتِهِ يَرْجُونَ تِجٰارَةً لَنْ تَبُورَ فیٖ مَوَدَّتِهِ، وَالَّذِينَ هَجَرَتْهُمُ الْعَشٰائِرُ إذْ تَعَلَّقُوا بِعُرْوَتِهِ، وَانْتَفَتْ مِنْهُمُ الْقَرٰابٰاتُ إذْ سَكَنُوا فیٖ ظِلِّ قَرٰابَتِهِ، و به او پیروزی جستند، و آنان که به محبتش آمیخته گشتند و امیدوار تجارتی بودند که کسادی نداشت، در مودتش و آنان که طایفۀ ایشان از آنها دور شدند آنگاه که به دامن آن حضـرت آویختند و خویشاندان ترک‌شان نـمودند آنگاه که در سایۀ نزدیکی‌اش اقامت گزیدند. فَلاٰ تَنْسَ لَهُمُ اللّٰهُمَّ مٰا تَرَكُوا لَكَ وَفيٖكَ، وَأَرْضِهِمْ مِنْ رِضْوِانِكَ وَبِـمٰا حٰاشُوا الْخَلْقَ عَلَيْكَ وَكٰانُوا مَعَ رَسُولِكَ دُعٰاةً لَكَ إلَيْكَ، وَاشْكُرْهُمْ عَلیٰ هَجْرِهِمْ فيٖكَ دِيٰارَ قَوْمِهِمْ، وَخُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَةِ الْمَعٰاشِ إِلیٰ ضيٖقِهِ، وَمَنْ كَثَّـرْتَ فیٖ اِعْزَازِ دِينِـكَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ. خداوندا، برای آنان فراموش شده مگذار آنچه را برای تو و در راه تو از دست دادند، و آنان را از رضوانت خشنود فرما و به سبب آنچه مردم را بر دین تو فراهم آوردند و همراه پیامبـرت دعوت کننده برای تو و به سوی تو بودند و آنان را پاداش بده، برای دور شدن‌شان از سـرزمین خویشان خود به خاطر تو و خارج شدن شان از فراخی زندگی به سوی تنگی آن، و آنان که در راه عزت بخشیدن به دینت از ستمدیدگان فراوان ساخته‌ای. اَللّٰهُمَّ وَاَوْصِلْ اِلَی التّٰابِعِینَ لَهُمْ بِاِحْسٰانٍ، ﴿اَلَّذِينَ يَقُولُونَ: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنٰا وَلِاِخْوَانِنٰا الَّذِينَ سَبَقُونٰا بِالْاِيـمٰانِ﴾ خَیْرَ جَزٰائِكَ، اَلَّذِينَ قَصَدُوا سَمْتَهُمْ، وَتَحَرَّوْا وِجْهَتَهُمْ، وَمَضَوْا عَلیٰ شٰاكِلَتِهِمْ لَمْ يَثْنِهِمْ رَيْبٌ فیٖ بَصِيْـرَتِهِمْ، وَلَمْ يَخْتَلِجْهُمْ شَكٌّ فیٖ قَفْوِ اٰثَارِهِمْ وَالْاِئْتِمٰامِ بِهِدٰايَةِ مَنٰارِهِمْ، مُكٰانِفِینَ وَمُوَازِرِينَ لَهُمْ، يَدِينُونَ بِدِينِهِمْ، وَيَهْتَدُونَ بِهَدْيِهِمْ، يَتَّفِقُونَ عَلَيْهِمْ، وَلاٰ يَتَّهِمُونَهُمْ فيٖمٰا اَدَّوْا إلَيْهِمْ. خداوندا، و برسان به پیوستگان به آنان به نیکی، آنانکه «می‌گویند پروردگا را ما را بیامرز و برادران مان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند» بهتـرین پاداشت را، آنان که مسیر آنان را قصد کردند و به طرفی که آنان رفتند روی آوردند و بر شیوه آنان گذشتند، نه تردیدی در بصیرت، آنان را باز داشت و راه نیافت شکی در پیروی از آثارشان به دلشان و اقتدا به هدایت نورانیت شان، یاری دهنده و مددکار به آنان
بودند، معتقد بودند به دین شان، و هدایت می‌شدند به هدایت شان، با آنها توافق داشتند، و در آنچه به آنها رساندند متهم‌شان نـمی‌کردند. اَللّٰهُمَّ وَصَلِّ عَلَی التّٰابِعِینَ مِنْ يَوْمِنٰا هٰذٰا إِلیٰ يَوْمِ الدِّينِ، وَعَلیٰ اَزْوٰاجِهِمْ، وَعَلیٰ ذُرِّيّٰاتِهِمْ، وَعَلیٰ مَنْ أَطٰاعَكَ مِنْهُمْ، صَلٰاةً تَعْصِمُهُمْ بِهٰا مِنْ مَعْصِيَتِكَ، وَتَفْسَحُ لَهُمْ فیٖ رِيٰاضِ جَنَّتِكَ، وَتَـمْنَعُهُمْ بِهٰا مِنْ كَيْدِ الشَّيْطٰانِ، وَتُعِينُهُمْ بِهٰا عَلیٰ مَا اسْتَعٰانُوكَ عَلَيْهِ مِنْ بِرٍّ، وَتَقِيهُمْ طَوٰارِقَ اللَّيْلِ وَالنَّهِارِ اِلاّٰ طٰارِقاً يَطْرُقُ بِخَیْرٍ، وَتَبْعَثُهُمْ بِهٰا عَلَی اعْتِقٰادِ حُسْنِ الرَّجٰـاءِ لَكَ، وَالطَّمَعِ فيٖمٰا عِنْدَكَ، خداوندا و درود فرست بر تابعین از امروز، تا روز قیامت و بر همسـران آنان و فرزندان شان و بر هر کسی که از آنان تو را فرمان برده باشند، درودی که نگهداری آنان را به وسیلۀ آن از معصیتت، و فراخی دهی آنان را در باغ‌های بهشتت، و به وسیله آن آنها را باز داری از مکر شیطان، و به وسیله آن آنان را یاری دهی بر آنچه از نیکی از تو یاری جسته باشند و محافظت کنی آنان را از حوادث ناگهانی در شب و روز مگر اتفاقی که به خیر پیش آید، و آنها را به وسیله آن برسانی به اعتقاد امید نیکو نسبت به تو و طمع به آنچه نزد تو است، وَتَرْكِ التُّهْمَةِ فِيمٰا تَحْوِيهِ اَيْدِی الْعِبٰادِ لِتَـرُدَّهُمْ اِلَی الرَّغْبَةِ اِلَيْكَ وَالرَّهْبَةِ مِنْكَ، وَتُزَهِّدُهُمْ فیٖ سَعَةِ العٰاجِلِ، وَتُحَبِّبَ اِلَيْهِمُ الْعَمَلَ لِلْاٰجِلِ، وَالْاِسْتِعْدٰادَ لِمٰا بَعْدَ الْمَوْتِ، وَتُهَوِّنَ عَلَيْهِمْ كُلَّ كَرْبٍ يَحُلُّ بِهِمْ يَوْمَ خُـرُوجِ الاَنْفُسِ مِنْ اَبْدٰانِهٰا، وَتُعٰافِيَهُمْ مِمّٰا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَةُ مِنْ مَحْذُورٰاتِهٰا، وَكَبَّةِ النّٰارِ وَطُولِ الْخُلُودِ فيٖهٰا، وَتُصَيِّـرَهُمْ اِلیٰ أَمْنٍ مِنْ مَقِيلِ الْمُتَّقِینَ. و ترک تهمت در مورد آنچه وجود دارد در دست بندگان، تا آنان را به اشتیاق نسبت به آنچه نزد توست و هراس از تو بازگردانی و آنها را زاهد گردانی نسبت به فراخی دنیای گذران و محبوب نـمایی عمل برای آینده را نزد آنان، و آماده شدن برای آنچه پس از مرگ خواهد بود و بر آنها آسان سازی اندوهی را که به آنان دست می‌دهد در روز خارج شدن جان‌ها از بدن‌ها، و آنها را عافیت بخشی از آنچه فتنه، آنها را بدان گرفتار سازد، و از شدت آتش و طولانی شدن جاودانگی در آن، و آنان را به جای امنی از جای آسایش متقیان برسانی. ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفت امتحان علی(علیه‌السلام) بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله) [ امْتَحَنَنِی بَعْدَ وَفَاةِ نَبِیِّهِ (صلی‌الله علیه وآله) فِی سَبْعَةِ مَوَاطِنَ ] ↓°↓°↓°↓°↓°↓°↓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امتحان ششم: یا علی(علیه‌السلام) را بکشید یا دست‌بسته تحویل معاویه دهید! [ أَمَّا السَّادِسَةُ؛ إِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَأَلْحِقُوهُ بِابْنِ عَفَّانَ أَوْ ادْفَعُوهُ إِلَى ابْنِ هِنْدٍ بِرُمَّتِهِ.] ═════❖•° 𑁍 °•❖═════ امام(علیه‌السلام) در ادامه فرمود: ای مرد یهودی! امتحان ششم جنگ با فرزند هند جگرخوار (معاویه) و ماجرای حَکَمیّت بود. او از طُلَقاء بود[۱] که از زمان بعثت پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) به دشمنی با خدا و رسول و مؤمنان مشغول بود، تا اینکه زمانی که مکه به‌دست سپاه اسلام فتح شد، و او و پدرش در آن روز و سه بار دیگر با من بیعت کردند. پدرش اولین کسی بود که پس از رحلت پیامبر، به من با عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کرد و مرا تشویق کرد که برای پس گرفتن حقّم اقدام کنم و هر بار مرا می‌دید با من تجدید بیعت می‌کرد. [ فَقَالَ(علیه‌السلام): وَ أَمَّا السَّادِسَةُ یَا أَخَا الْیَهُودِ فَتَحْکِیمُهُمُ الْحَکَمَیْنِ وَ مُحَارَبَةُ ابْنِ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ وَ هُوَ طَلِیقٌ مُعَانِدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ وَ الْمُؤْمِنِینَ مُنْذُ بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً إِلَى أَنْ فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ مَکَّةَ عَنْوَةً، فَأَخَذْتُ بَیْعَتَهُ وَ بَیْعَةَ أَبِیهِ لِی مَعَهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ فِی ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ بَعْدَهُ. وَ أَبُوهُ بِالْأَمْسِ أَوَّلُ مَنْ سَلَّمَ عَلَیَّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ وَ جَعَلَ یَحُثُّنِی عَلَى النُّهُوضِ فِی أَخْذِ حَقِّی مِنَ الْمَاضِینَ قَبْلِی وَ یُجَدِّدُ لِی بَیْعَتَهُ کُلَّمَا أَتَانِی ] و عجیب آنکه هنگامی که معاویه دید خدای متعال حق مرا به من بازگرداند و از اینکه خلیفۀ چهارم باشد و از به چنگ آوردن این امانت الهی، که خدا به ما داده است، قطع امید کرد، سراغ «عمرو» فرزند گنهکار «عاص» رفت و او را به‌سوی خود جذب کرد. عمرو هم بعد از اینکه قول حکومت مصر را از معاویه گرفت با او همراه شد؛ و حال‌آن‌که عمرو عاص اگر والی به‌حق مصر هم باشد نمی‌تواند سهمی بیش از دیگر مسلمانان از بیت‌المال بردارد و حاکم مسلمین هم نمی‌تواند یک درهم بیشتر به او بدهد! [ وَ أَعْجَبُ الْعَجَبِ أَنَّهُ لَمَّا رَأَى رَبِّی تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَدْ رَدَّ إِلَیَّ حَقِّی وَ أَقَرَّ فِی مَعْدِنِهِ وَ انْقَطَعَ طَمَعُهُ أَنْ یَصِیرَ فِی دِینِ اللَّهِ رَابِعاً وَ فِی أَمَانَةٍ حُمِّلْنَاهَا حَاکِماً، کَرَّ عَلَى الْعَاصِی بْنِ الْعَاصِ. فَاسْتَمَالَهُ، فَمَالَ إِلَیْهِ. ثُمَّ أَقْبَلَ بِهِ بَعْدَ أَنْ أَطْمَعَهُ مِصْرَ وَ حَرَامٌ عَلَیْهِ أَنْ یَأْخُذَ مِنَ الْفَیْ‏ءِ دُونَ قِسْمِهِ دِرْهَماً. وَ حَرَامٌ عَلَى الرَّاعِی إِیصَالُ دِرْهَمٍ إِلَیْهِ فَوْقَ حَقِّهِ. ] سپس معاویه ظلم و ستم در شهرها را آغاز کرد. به هرکه با او بیعت کرد پاداش داد و هرکه را بیعت نکرد از خود دور نمود. [ فَأَقْبَلَ یَخْبِطُ الْبِلَادَ بِالظُّلْمِ وَ یَطَؤُهَا بِالْغَشْمِ فَمَنْ بَایَعَهُ أَرْضَاهُ وَ مَنْ خَالَفَهُ نَاوَاهُ. ] آنگاه به قصد مقابله با ما در شرق و غرب و شمال و جنوب سرزمین اسلامی دست به حمله و غارت زد. گزارش اقدامات او به من می‌رسید و در پی چاره‌اندیشی بودم. [ ثُمَّ تَوَجَّهَ إِلَیَّ نَاکِثاً عَلَیْنَا مُغِیراً فِی الْبِلَادِ شَرْقاً وَ غَرْباً وَ یَمِیناً وَ شِمَالًا، وَ الْأَنْبَاءُ تَأْتِینِی وَ الْأَخْبَارُ تَرِدُ عَلَیَّ بِذَلِکَ. ] «مُغِیرةِ بنِ شُعبه» پیشنهاد کرد که با معاویه مدارا کنم و او را در سِمَت استانداری همان سرزمینی که بود ابقا کنم. این پیشنهاد در محاسبات دنیوی کارآمد به نظر می‌آمد؛ اما در پیشگاه خدا برای خود عذر و حجتی نمی‌دیدم که این شخص گمراه 😈 را به‌عنوان کارگزار خویش انتخاب کنم. [ فَأَتَانِی أَعْوَرُ ثَقِیفٍ فَأَشَارَ عَلَیَّ أَنْ أُوَلِّیَهُ الْبِلَادَ الَّتِی هُوَ بِهَا، لِأُدَارِیَهُ بِمَا أُوَلِّیهِ مِنْهَا. وَ فِی الَّذِی أَشَارَ بِهِ الرَّأْیُ‏ فِی أَمْرِ الدُّنْیَا؛ لَوْ وَجَدْتُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی تَوْلِیَتِهِ لِی مَخْرَجاً وَ أَصَبْتُ لِنَفْسِی فِی ذَلِکَ عُذْراً. فَأَعْلَمْتُ الرَّأْیَ فِی ذَلِکَ. ] این نظر خود را با فردی که به خیرخواهی او برای خدا و پیامبرش و من و مؤمنان، اطمینان داشتم در میان گذاشتم؛ او هم با من هم‌نظر بود و مرا از به‌کارگیری معاویه در ادارۀ امور مسلمین برحذر داشت. و خدا نبیند که من گمراهان را به‌عنوان یاور خود انتخاب کنم. [ وَ شَاوَرْتُ مَنْ أَثِقُ بِنَصِیحَتِهِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ(صلی‌الله علیه وآله) وَ لِی وَ لِلْمُؤْمِنِینَ فَکَانَ رَأْیُهُ فِی ابْنِ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ کَرَأْیِی؛ یَنْهَانِی عَنْ تَوْلِیَتِهِ وَ یُحَذِّرُنِی أَنْ أُدْخِلَ فِی أَمْرِ الْمُسْلِمِینَ یَدَهُ وَ لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَرَانِی أَتَّخِذُ الْمُضِلِّینَ عَضُداً. ]
سپس دو نمایندۀ پیاپی به‌سوی معاویه فرستادم؛ اما هر دو از پی هوای نفس خود رفته، فریفتۀ دنیا شدند. و چون دیدم که معاویه از طغیان‌گری و معصیت دست برنمی‌دارد، با اصحاب پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) که در جنگ بدر بودند و خدای متعال بعد از مشارکتشان در بیعت رضوان(12) از آنان اعلام رضایت کرده بود، و نیز با کسانی که از اصحاب نبودند، ولی جزء تابعین[xii] به شمار رفته و به صلاح و نیکی شناخته می‌شدند مشورت کردم. دیدم نظر آنان هم این است که با معاویه بجنگیم و دست او را کوتاه کنیم. [ فَوَجَّهْتُ إِلَیْهِ أَخَا بَجِیلَةَ مَرَّةً وَ أَخَا الْأَشْعَرِیِّینَ مَرَّةً؛ کِلَاهُمَا رَکَنَ إِلَى الدُّنْیَا وَ تَابَعَ هَوَاهُ فِیمَا أَرْضَاهُ. فَلَمَّا لَمْ أَرَهُ أَنْ یَزْدَادَ فِیمَا انْتَهَکَ مِنْ مَحَارِمِ اللَّهِ إِلَّا تَمَادِیاً شَاوَرْتُ مَنْ مَعِی مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ(صلی‌الله علیه وآله) الْبَدْرِیِّینَ وَ الَّذِینَ ارْتَضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْرَهُمْ وَ رَضِیَ عَنْهُمْ بَعْدَ بَیْعَتِهِمْ وَ غَیْرَهُمْ مِنْ صُلَحَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ التَّابِعِینَ. فَکُلٌّ یُوَافِقُ رَأْیُهُ رَأْیِی فِی غَزْوِهِ وَ مُحَارَبَتِهِ وَ مَنْعِهِ مِمَّا نَالَتْ یَدُهُ. ] این بود که برای او نامه‌های فراوان نوشته و از او خواستم از مسیری که در پیش گرفته بازگردد و به بیعت مردم با من ملحق شود. [ وَ إِنِّی نَهَضْتُ إِلَیْهِ بِأَصْحَابِی أُنْفِذُ إِلَیْهِ مِنْ کُلِّ مَوْضِعٍ کُتُبِی وَ أُوَجِّهُ إِلَیْهِ رُسُلِی أَدْعُوهُ إِلَى الرُّجُوعِ عَمَّا هُوَ فِیهِ وَ الدُّخُولِ فِیمَا فِیهِ النَّاسُ مَعِی. ] اما او در پاسخ با من گردن‌فرازی کرد و شروطی را مطرح کرد که نه خدا، نه رسول و نه مسلمانان به آن راضی نبودند. یکی از شروطش این بود که گروهی از خوبان اصحاب پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) از جمله «عمار» را به او تسلیم کنم تا به‌عنوان قاتلان عثمان کشته و به صلیب بکشد؛ عماری که دیگر مثل او پیدا نمی‌شود! هر زمان اگر چهار یا پنج نفر در اطراف پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) بودیم، قطعاً عمار هم یکی از ما بود. و به خدا قسم کسی بر عثمان نشورید و مردم را برای کشتن او جمع نکرد، مگر معاویه و امثال او از خاندانش! همان شاخه‌های «شجرۀ ملعونه» در قرآن.(13) [ فَکَتَبَ یَتَحَکَّمُ عَلَیَّ وَ یَتَمَنَّى عَلَیَّ الْأَمَانِیَّ وَ یَشْتَرِطُ عَلَیَّ شُرُوطاً لَا یَرْضَاهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولُهُ وَ لَا الْمُسْلِمُونَ وَ یَشْتَرِطُ فِی بَعْضِهَا أَنْ أَدْفَعَ إِلَیْهِ أَقْوَاماً مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ(صلی‌الله علیه وآله) أَبْرَاراً فِیهِمْ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ وَ أَیْنَ مِثْلُ عَمَّارٍ وَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَیْتُنَا مَعَ النَّبِیِّ(صلی‌الله علیه وآله) وَ مَا یُعَدُّ مِنَّا خَمْسَةٌ إِلَّا کَانَ سَادِسَهُمْ وَ لَا أَرْبَعَةٌ إِلَّا کَانَ خَامِسَهُمْ اشْتَرَطَ دَفْعَهُمْ إِلَیْهِ لِیَقْتُلَهُمْ وَ یُصَلِّبَهُمْ وَ انْتَحَلَ دَمَ عُثْمَانَ. وَ لَعَمْرُو اللَّهِ مَا أَلَّبَ عَلَى عُثْمَانَ وَ لَا جَمَعَ النَّاسَ عَلَى قَتْلِهِ إِلَّا هُوَ وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ أَغْصَانِ الشَّجَرَةِ الْمَلْعُونَةِ فِی الْقُرْآنِ.] و هنگامی که معاویه دید با شروطش موافقت نمی‌کنم، بر طغیان‌گری‌اش افزود و سراغ قبیلۀ حِمْیَر(از مهم‌ترین قبایل جنوب عربستان) که بصیرت و فکری صائب ندارند رفت؛ واقعیت را بر ایشان مشتبه و آنها را تابع خود کرد و دل‌هایشان را با هدایایی جذب نمود. [ فَلَمَّا لَمْ أُجِبْ إِلَى مَا اشْتَرَطَ مِنْ ذَلِکَ کَرَّ مُسْتَعْلِیاً فِی نَفْسِهِ بِطُغْیَانِهِ وَ بَغْیِهِ بِحِمْیَرٍ لَا عُقُولَ لَهُمْ وَ لَا بَصَائِرَ، فَمَوَّهَ لَهُمْ أَمْراً فَاتَّبَعُوهُ وَ أَعْطَاهُمْ مِنَ الدُّنْیَا مَا أَمَالَهُمْ بِهِ إِلَیْهِ. ]
ما بعد از هشدارها و انذارهای فراوان آنها را به گردن نهادن به حکم قرآن فراخواندیم؛ اما چون دیدیم که بر لجاجت و ظلم خود افزودند، با تکیه بر سنت نصرت الهی -که همواره شامل حالمان شده بود- وارد جنگ شدیم. در دست ما پرچمی بود که رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله) آن را در سپاهش برمی‌افراشت و حزب شیطان که در مقابلش قرار می‌گرفت، همواره به ارادۀ خدا متعال شکست می‌خورد و نابود می‌شد و در سپاه معاویه پرچم‌های پدرش ابوسفیان بود که من در رکاب رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله) همواره در مقابلش شمشیر زده بودم. [ فَنَاجَزْنَاهُمْ‏ وَ حَاکَمْنَاهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ الْإِعْذَارِ وَ الْإِنْذَارِ فَلَمَّا لَمْ یَزِدْهُ ذَلِکَ إِلَّا تَمَادِیاً وَ بَغْیاً لَقِینَاهُ بِعَادَةِ اللَّهِ الَّتِی عَوَّدَنَاهُ مِنَ النَّصْرِ عَلَى أَعْدَائِهِ وَ عَدُوِّنَا وَ رَایَةُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی‌الله علیه وآله) بِأَیْدِینَا، لَمْ یَزَلِ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَفُلُّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ بِهَا حَتَّى یَقْضِیَ الْمَوْتَ عَلَیْهِ. وَ هُوَ مُعَلِّمٌ رَایَاتِ أَبِیهِ الَّتِی لَمْ أَزَلْ أُقَاتِلُهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی‌الله علیه وآله) فِی کُلِّ الْمَوَاطِنِ. ] پس کار جنگ بدان‌جا کشید که معاویه راه نجاتی از مرگ نیافت به‌جز دستور به فرار و عقب‌نشینی. سوار مرکب شد و پرچم را انداخت؛ درحالی‌که نمی‌دانست چه چاره‌ای بیندیشد که نه کشته شود و نه دستور عقب‌نشینی و فرار بدهد. این بود که از عمروعاص چاره خواست. 😈 عمروعاص گفت: «قرآن‌ها را بلند کرده و مردم را به آن فرابخوانیم؛ زیرا فرزند ابوطالب و لشکریانش اهل دین و تقوا و ترحم‌اند و همان‌ها در آغاز جنگ تو را به حکمیت قرآن خواندند.(14) حال که تو آنها را به قرآن دعوت کنی، اجابت می‌کنند.» معاویه هم که برای نجات از مرگ یا فرار هیچ راه چاره‌ای جز عمل به این پیشنهاد نداشت، پذیرفت و همین کار را کرد. [ فَلَمْ یَجِدْ مِنَ الْمَوْتِ مَنْجًى إِلَّا الْهَرَبَ فَرَکِبَ فَرَسَهُ وَ قَلَّبَ رَایَتَهُ لَا یَدْرِی کَیْفَ یَحْتَالُ فَاسْتَعَانَ بِرَأْیِ ابْنِ الْعَاصِ فَأَشَارَ عَلَیْهِ بِإِظْهَارِ الْمَصَاحِفِ وَ رَفْعِهَا عَلَى الْأَعْلَامِ وَ الدُّعَاءِ إِلَى مَا فِیهَا. وَ قَالَ إِنَّ ابْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ حِزْبَهُ أَهْلُ بَصَائِرَ وَ رَحْمَةٍ وَ تُقْیاً وَ قَدْ دَعَوْکَ إِلَى کِتَابِ اللَّهِ أَوَّلًا وَ هُمْ مُجِیبُوکَ إِلَیْهِ آخِراً. فَأَطَاعَهُ فِیمَا أَشَارَ بِهِ عَلَیْهِ إِذْ رَأَى أَنَّهُ لَا مَنْجَى لَهُ مِنَ الْقَتْلِ أَوْ الْهَرَبِ غَیْرُهُ فَرَفَعَ الْمَصَاحِفَ یَدْعُو إِلَى مَا فِیهَا بِزَعْمِهِ. ] لشکریان من هم که خوبانشان به شهادت رسیده و در جنگ بسیار تلاش کرده و خسته شده بودند، دل‌هایشان نرم شد و گمان کردند که فرزند هند جگرخوار👹 به وعده‌ای که می‌دهد وفا خواهد کرد و به حکم قرآن تن خواهد داد. از این رو همگی از پیشنهادش استقبال کرده و آن را پذیرفتند. [ فَمَالَتْ إِلَى الْمَصَاحِفِ قُلُوبُ مَنْ بَقِیَ مِنْ أَصْحَابِی بَعْدَ فَنَاءِ أَخْیَارِهِمْ وَ جَهْدِهِمْ فِی جِهَادِ أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ أَعْدَائِهِمْ عَلَى بَصَائِرِهِمْ. وَ ظَنُّوا أَنَّ ابْنَ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ لَهُ الْوَفَاءُ بِمَا دَعَا إِلَیْهِ، فَأَصْغَوْا إِلَى دَعْوَتِهِ وَ أَقْبَلُوا بِأَجْمَعِهِمْ فِی إِجَابَتِهِ. ] من به آنها گفتم: «این حیلۀ او و عمروعاص است و آنها پیمان‌شکن‌اند!»؛ اما لشکریان حرف مرا نپذیرفته و فرمانم را اطاعت نکردند و بر دادن پاسخ مثبت به معاویه اصرار کردند؛ چه مورد پسندم باشد یا نباشد، بخواهم یا نخواهم. تا آنجا که بعضی از آنها می‌گفتند: «اگر علی بن ابی‌طالب نپذیرفت او را نیز مانند عثمان بکشید یا دستگیرش کرده و با خاندانش به معاویه تحویل دهید.» [ فَأَعْلَمْتُهُمْ أَنَّ ذَلِکَ مِنْهُ مَکْرٌ وَ مِنِ ابْنِ الْعَاصِ مَعَهُ وَ أَنَّهُمَا إِلَى النَّکْثِ أَقْرَبُ مِنْهُمَا إِلَى الْوَفَاءِ. 😔 فَلَمْ یَقْبَلُوا قَوْلِی وَ لَمْ یُطِیعُوا أَمْرِی وَ أَبَوْا إِلَّا إِجَابَتَهُ، کَرِهْتُ أَمْ هَوِیتُ، شِئْتُ أَوْ أَبِیتُ، حَتَّى أَخَذَ بَعْضُهُمْ یَقُولُ لِبَعْضٍ إِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَأَلْحِقُوهُ بِابْنِ عَفَّانَ أَوْ ادْفَعُوهُ إِلَى ابْنِ هِنْدٍ بِرُمَّتِهِ. ]
خدا شاهد است که تمام تلاشم را کردم تا بگذارند من آنچه را صلاح می‌دانم انجام دهم! حتی از آنان مهلتی بسیار کوتاه خواستم؛ اما نپذیرفتند. تنها این مرد (اشاره به مالک) و خاندانم با من ماندند و ترسیدم که اگر مقاومت کنم این دو نفر (اشاره به حسنین"علیهماالسلام") کشته شوند و نسل رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله) قطع شود و نیز از کشته شدن این دو نفر (اشاره به عبدالله بن جعفر و محمد بن حنفیه[xiii]) هم ترسیدم که به‌ خاطر من در این مخمصه افتاده بودند. [ فَجَهَدْتُ عَلِمَ اللَّهُ جَهْدِی وَ لَمْ أَدَعْ غَلَّةً فِی نَفْسِی إِلَّا بَلَّغْتُهَا فِی أَنْ یُخَلُّونِی وَ رَأْیِی فَلَمْ یَفْعَلُوا وَ رَاوَدْتُهُمْ عَلَى الصَّبْرِ عَلَى مِقْدَارِ فُوَاقِ النَّاقَةِ أَوْ رَکْضَةِ الْفَرَسِ فَلَمْ یُجِیبُوا مَا خَلَا هَذَا الشَّیْخَ [وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَشْتَرِ] وَ عُصْبَةً مِنْ أَهْلِ بَیْتِی، فَوَ اللَّهِ مَا مَنَعَنِی أَنْ أَمْضِیَ عَلَى بَصِیرَتِی إِلَّا مَخَافَةَ أَنْ یُقْتَلَ هَذَانِ [وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام] فَیَنْقَطِعَ نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی‌الله علیه وآله وسلم) وَ ذُرِّیَّتُهُ مِنْ أُمَّتِهِ وَ مَخَافَةَ أَنْ یُقْتَلَ هَذَا وَ هَذَا [وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّةِ] فَإِنِّی أَعْلَمُ لَوْ لَا مَکَانِی لَمْ یَقِفَا ذَلِکَ الْمَوْقِفَ.] بنابراین صلاح را در همراهی با خواستۀ مردم دیدم و البته تقدیر الهی هم همین‌طور رقم خورده بود. از این رو هنگامی که شمشیرها را کنار گذاشتیم، آنها هم قرآن را کنار گذاشته و با رأی و نظر خود حکم کردند. من هم کسی نیستم که بپذیرم کسی بخواهد در دین خدا بدون توجه به کتاب و سنت، با نظر خود حرف بزند و حکم کند، که تن دادن به چنین حکمی قطعاً خطاست. [ فَلِذَلِکَ صَبَرْتُ عَلَى مَا أَرَادَ الْقَوْمُ مَعَ مَا سَبَقَ فِیهِ مِنْ عِلْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. فَلَمَّا رَفَعْنَا عَنِ الْقَوْمِ سُیُوفَنَا تَحَکَّمُوا فِی الْأُمُورِ وَ تَخَیَّرُوا الْأَحْکَامَ وَ الْآرَاءَ وَ تَرَکُوا الْمَصَاحِفَ وَ مَا دَعَوْا إِلَیْهِ مِنْ حُکْمِ الْقُرْآنِ وَ مَا کُنْتُ أُحَکِّمُ فِی دِینِ اللَّهِ أَحَداً إِذْ کَانَ التَّحْکِیمُ فِی‏ ذَلِکَ الْخَطَأَ الَّذِی لَا شَکَّ فِیهِ وَ لَا امْتِرَاءَ.] اما ازآنجا که مردم حرف مرا نپذیرفته و خواستار همین حکمیت اشتباه بودند، خواستم تا مردی از خاندانم یا کسی را که به حُسن رأی و تدبیرش و خیرخواهی و دلسوزی و تدیّنش اطمینان دارم به‌عنوان حَکَم انتخاب کنم؛ اما هرکَس را نام بردم معاویه نپذیرفت و چون اصحاب من تابع او شده بودند اختیار کار به دست او افتاده بود. [ فَلَمَّا أَبَوْا إِلَّا ذَلِکَ أَرَدْتُ أَنْ أُحَکِّمَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَیْتِی أَوْ رَجُلًا مِمَّنْ أَرْضَى رَأْیَهُ وَ عَقْلَهُ وَ أَثِقُ بِنَصِیحَتِهِ وَ مَوَدَّتِهِ وَ دِینِهِ وَ أَقْبَلْتُ لَا أُسَمِّی أَحَداً إِلَّا امْتَنَعَ مِنْهُ ابْنُ هِنْدٍ وَ لَا أَدْعُوهُ إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنَ الْحَقِّ إِلَّا أَدْبَرَ عَنْهُ وَ أَقْبَلَ ابْنُ هِنْدٍ یَسُومُنَا عَسْفاً وَ مَا ذَاکَ إِلَّا بِاتِّبَاعِ أَصْحَابِی لَهُ عَلَى ذَلِکَ.] من که دیدم می‌خواهند در این حکمیت کلاً مرا کنار بزنند و هرچه می‌خواهند بکنند، از آنان برائت جسته و کار را واگذار نمودم. آنان هم شخصی را انتخاب کردند که بسیار ساده از عمروعاص فریب خورد و بعد هم اظهار پشیمانی می‌کرد. [ فَلَمَّا أَبَوْا إِلَّا غَلَبَتِی عَلَى التَّحَکُّمِ تَبَرَّأْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُمْ وَ فَوَّضْتُ ذَلِکَ إِلَیْهِمْ فَقَلَّدُوهُ امْرَأً فَخَدَعَهُ ابْنُ الْعَاصِ خَدِیعَةً ظَهَرَتْ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا وَ أَظْهَرَ الْمَخْدُوعُ عَلَیْهَا نَدَماً. سپس رو به اصحاب کرده و پرسید: آیا چنین نیست؟ [ ثُمَّ أَقْبَلَ(علیه‌السلام) عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَیْسَ کَذَلِکَ؟ ] اصحاب پاسخ دادند: چرا ای امیرمؤمنان. [ قَالُوا بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ. ] ╭═══════๛ - - - ┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -