eitaa logo
📚📖 مطالعه
72 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
84 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
بنده او را با انواع و اقسام امتحانات آزمایش نمودم. آیه ای را غلط میخواندم وی میگفت نه این درست نبود و اینطور است، تعداد جمل مکرره در یک سوره را از او میپرسیدم فوراً میگفت چند است. چندین نوع قرآن به چاپهای مختلف حاضر نمودم و از اواسط و اوایل و اواخر قرآن آیه‌ای را در نظر میگرفتم و قرآنی را به او میدادم بلافاصله آنرا میگشود و آیه منظور را نشان میداد بطوریکه من دچار حیرت میشدم. او را به دکان عکاسی آوردم و عکسی از او برداشتم و از طرف چندین نفر از اشخاص مختلف که فعلاً در نظرم نیستند نیز مورد آزمایش قرار گرفت که همگی دچار حیرت گریدند؛ زیرا اگرچه حافظ قرآن شاید بسیار باشند ولی به این نحو که بدون فکر و تأمل بگوید: آیه چندم فلان سوره، و یا فلان جمله، چند بار در فلان سوره تکرار شده، و پیدا کردن فوری هر آیه را که بخواهند، آن هم از چنین مردی عامی و اُمّی، شاید منحصر به فرد باشد. کیفیت پیدایش این موهبت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بنده چون این وضع را دیدم و به تازگی، او را مشاهده کردم (و تصور میکنم خودش هنوز متوجه نیست که دارای چه موهبتی است و شاید بعلت بی سوادی و امی بودنش خیال میکند هر کَس قرآن میخواند اینچنین است) از او درخواست کردم که داستان خود را برای من نقل کند. اینک آنچه از او شنیدم: وی میگفت: در چند سال پیش از این در ده یعنی دهی که در آن رعیتی میکردم روزی واعظی در حین وعظ میگفت که در مِلک شخصی که زکوه نمیدهد باطل است، این‌حرف در من اثر کرد؛ زیرا میدانستم که آن ملکِ مردی نیست که زکوه بدهد، از این جهت به پدرم گفتم که من در این ملک نمیتوانم توقف کنم؛ زیرا من نماز میخوانم و تمام نمازهای من باطل است و من از این ده بیرون میروم. هر چه پدرم اصرار کرد که بمانم و میگفت تو از کجا میدانی که او زکوه نمیدهد، من چون قطع داشتم و میدانستم که صاحب ملک اعتنائی به دادن زکوه ندارد، اصرار پدرم را نپذیرفتم لذا با اکراه و بالاجبار از آن ده بیرون آمدم و برای معیشت خود عملگیِ راه بین قم و اراک را قبول نمودم و روزی سی شاهی مزد به من داده میشد و من با این مبلغ استعاشه میکردم. سه سال بدین منوال گذشت. روزی مالک من نزد من کَس فرستاد و گفت: من اکنون زکوه میدهم بیا در همان ملک مشغول کار باش اگر هم نخواهی که برای من رعیتی کنی زمینی به تو میدهم، بذر هم میدهم برای خودت کشت کن‌. من تحقیق نمودم معلوم شد که وی زکوه میدهد از این جهت به ملک مزبور برگشتم. مالک ملک، بذر ده مَن زمین به من داد و یک بار گندم، تا بدینوسیله کشت نموده و امرار معاش نمایم. من ده من گندم🌾 را برای بذر برداشتم و نصف بقیه را برای معاش خود نگه داشته، نصفه دیگر را بین فقرای آن ده و ارحام خویش تقسیم نمودم. در نتیجه این کار، خداوند به زراعت من داد و ده بار گندم عایدم شد باز به همان نحو شروع به کار کردم یعنی ده من گندم برای بذر نگهداشته نصف بقیه را خودم برداشتم و مابقی را به فقرای ده دادم.
روزی در موقعی که حاصل مزرعه را بریده و خرمن کرده بودم به قصد باد دادن گندم🌾، از منزل خارج شدم. اتفاقاً در آنروز به هیچ وجه باد نمیوزید. تا ظهر هر چه کوشش کرده و به انتظار نشستم نتوانستم گندمی بدست آورم، ناگزیر دست خالی به قلعه مراجعت کردم. در بین راه یکی از فقرا که هر ساله در منافع زراعت من سهیم بود رسید و گفت: کربلائی محمدکاظم، من امشب هیچ گندم ندارم و زن و فرزندم نان🍞 ندارند که خجل شدم که داستان آنروز خود را به او بگویم، گفتم به چشم و باز به سوی خرمن بازگشتم ولی چه سود که بادی نمیوزید. برای اینکه نان شب خانواده این فقیر تأمین شود با زحمت زیاد بوسیله دست مقدار گندمی را از کاه جدا نموده و به سختی بهوا کردم تا مختصری گندم بدست آورده درب منزل آن شخص بردم و چون خسته بودم در میدان‌گاهی که جلو دو امامزاده نزدیک قلعه به نام امامزاده باقر (علیه‌السلام) و امامزاده جعفر (علیه‌السلام) واقع است روی سکوئی نشستم. یکی از آندو به من گفت کربلائی محمدکاظم اینجا چه میکنی؟ گفتم خسته ام و رفع خستگی میکنم. همان سید به من گفت بیا برویم فاتحه بخوانیم من هم قبول کردم. آنان در جلو و من هم در عقب به سوی داخل امامزاده رهسپار شدیم. آنان شروع به خواندن چیزی کردند که من نفهمیدم چه میخوانند و من ساکت ایستاده بودم. یکی از آنان گفت کربلائی محمدکاظم چرا تو چیزی نمیخوانی؟ گفتم آقا من سواد ندارم، نمیتوانم چیزی بخوانم من گوش میدهم، آنان از فاتحه خوانی در این امامزاده فراغت یافته و به سوی امامزاده دیگر رفتند و من هم در عقبشان روان شدم، آنها باز شروع به خواندن چیزی کردند که من بعلت بیسوادی نمیفهمیدم ولی در این هنگام چشمم به سقف امامزاده دوخته شده بود ناگاه دیدم در اطراف بقعه نقش و نگاری پدیدار است که پیش از این اثری از آنها نبود. در حیرت بودم که یکی از ان دو سید باز به سوی من آمده و گفت چرا نمیخوانی؟ گفتم آقا من که سواد ندارم دست پشت شانه ام گذاشت و به سختی مرا تکان داد و گفت بخوان چرا نمیخوانی؟ و این جمله را تکرار مینمود، من متوحش😨 شدم‌. ناگاه آن سید دیگر به نزد من آمد و به ملایمت دست به پشت شانه ام زد و گفت بخوان، میتوانی بخوانی، بخوان، میتوانی بخوانی. من از وحشت بروی زمین افتادم و دیگر نفهمیدم چه شد. وقتی به هوش آمدم، دیدم از آن نقش و نگارها در اطراف بقعه چیزی نیست و همان وضع ساده سابق را دارد ولی آیات و سوره های قرآن در قلب من مثل سیل جاری است. از بقعه بیرون آمدم و چون دیدم نزدیک غروب است برای آنکه بخوانم در این وقت مردم اطراف بقعه به من با تعجب نگریستند و گفتند: کربلائی محمدکاظم کجا بودی؟ گفتم در بقعه فاتحه خوانی میکردم گفتند تو دو روز یا یک روز (تردید از بنده است) پیدایت نیست و عقب تو میگردند. من فهمیدم که در این مدت در حال بیهوشی بوده ام و از آن زمان اینچنین که میبینید هستم. اینست چیزی که بنده خودم شخصاً از این مرد مشاهده کردم و شنیدم و عده ای نیز که از حال این مرد اطلاع پیدا کرده اند زیادند؛ من جمله عده ای از نویسندگان و دانشمندان، و این مرد اکنون بدون هیچگونه اظهار و هرگونه داعیه ای مانند مردم عادی به رعیتی خود ادامه میدهد و شاید هنوز هم در تهران باشد. دیگر خوانندگان این داستان، آنرا به چه چیز میل نمایند، مختارند. (پایان نوشته آقای محلاتی) آیت الله آقای حائری یزدی سلمه الله تعالی در مورد این قضیه چنین نوشته اند: کربلائی کاظم معلوم بود که مورد عنایت غیبی است. من کتاب دُرَر چاپ اول را که خیلی خط آن ریز و درهم است به او نشان دادم. تقریباً فوری دست روی یک جمله آن که قسمتی از آیه قرآن بود گذاشت و آن قسمتی از آیه شریفه نبأ بود و گفت این قرآنست و خواند؛ در صورتیکه برای خود من به آن آسانی مشهود نبود. او میگفت سواد غیر قرآنی را ندارم و حروف قرآن مانند نوری نزد من درخشندگی دارد. 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/16111233/4479 ╭═══════๛ - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان استاد راجع به نحوه تشویق👏 فرزندان به و عبادت ... 👌 می‌شود حتما گوش دهید... ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
۳۶ - إخبار از خیال ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ و نیز حاج مؤمن مزبور - علیه الرحمه - نقل کرد از مرحوم عالم کامل جناب حاج سیدهاشم امام جماعت مسجد سردزک که روزی پس از نماز جماعت منبر رفته بود و در مسئله لزوم در نماز و اهمیت آن، مطالبی می فرمود؛ ضمنا فرمود: روزی در این مسجد پدرم ( مرحوم آقای حاج سید علی اکبر یزدی - اعلی اللّه مقامه ) می خواست نماز جماعت بخواند و من هم جزء جماعت بودم، ناگاه مردی در هیئت اهل دهات وارد شد و از صفوف جماعت عبور کرد تا صف اول پشت سر پدرم قرار گرفت. مؤمنین از اینکه یک نفر دهاتی در محلی که باید جای اهل فضل باشد آمده سخت ناراحت شدند، او اعتنایی نکرد و در رکعت دوم در حال قنوت، قصد فُرادا نمود و نمازش را تمام کرد، همانجا نشست و سفره ای که همراه داشت باز نمود و شروع به خوردن نان کرد. چون از نماز فارغ شدیم، مردم از هر طرف به او حمله کردند و اعتراض نمودند و او هیچ نمی گفت! پدرم متوجه مردم شد و گفت : چه خبر است ؟ گفتند : امروز این مرد دهاتیِ جاهل به مسئله آمده صف اول، پشت سر شما اقتدا کرده، آنگاه وسط نماز قصد فرادا کرده و بعد نشسته چیز می‌خورد. پدرم به آن شخص گفت چرا چنین کردی؟ در جواب گفت : سبب آن را آهسته به خودت بگویم یا در این جمع بگویم ؟ پدرم گفت در حضور همه بگو. گفت : من وارد این مسجد شدم به امید اینکه از فیض جماعت با شما بهره ای ببرم، چون اقتدا کردم اواسط حمد دیدم شما از نماز بیرون رفتید و در این خیال واقع شدید که من پیر شده ام و از آمدن به مسجد عاجزم، الاغی لازم دارم که سواره حرکت کنم؛ پس به میدان الاغ فروشها رفتید و خری را انتخاب کردید و در رکعت دوم در خیال تدارک خوراک الاغ و تعیین جای او بودید که من عاجز شدم و دیدم بیش از این سزاوار نیست و نمی توانم با شما باشم، نماز خود را تمام کردم. این را گفت و سفره را پیچید و حرکت کرد. پدرم بر سر خود زد و ناله نمود و گفت : این مردِ بزرگی است، او را بیاورید که مرا به او حاجتی است. مردم رفتند که او را برگردانند ناپدید گردید و تا این ساعت دیگر دیده نشد. پس باید متوجه بود که هیچوقت به نظر حقارت به مؤمنی نباید نگریست یا عمل او را که محمل صحیح دارد، مورد اعتراض قرار داد؛ زیرا ممکن است همان شخصی که مورد تحقیر واقع شده به واسطه نداشتن جهات ظاهریه ای که خَلق آنها را میزان شرافت و لزوم احترام قرار داده اند، نزد خدا عزیز و گرامی باشد و ندانسته دوست خدا را اهانت کرده و خود را مورد قهر و غضب خداوند قرا دهند. و نیز ممکن است دوست خدا عمل صحیحی بجا آورد و شخص به واسطه حمل به صحت نکردنش، او را مورد اعتراض قرار دهد و دلش را بشکند.¹ ------------------------------------------------ [1] - برای دانستن بزرگی گناه اهانت به مؤمن و تحقیر و دلشکسته کردنش، به جلد دوم کتاب گناهان کبیره ، به صفحات 390 تا 417 مراجعه شود. 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/47200 ╭═══════๛ - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
هدایت شده از مباحث
رجب4-1.mp3
18.29M
💠 حریم حرم الهی 🔶 با طهارت وارد شو 🔷 یک عمر برای یک لبخند 📣 بخش چهارم | ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │ 📖 @feqh_ahkam │ 💌 @arame_janam │ 📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فرمود که: بگو بعد از هر نماز واجب: «رَضیتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه نَبِیّاً وَ بِالْاِسلامِ دیناً وَ بِالْقُرآنِ کِتَاباً وَ بِالکَعْبَةِ قِبلَةً وَ بِعَلِیٍّ وَلِیّاً وَ اِماماً وَ بِالحَسَنِ وَ الحُسَینِ وَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بنِ جَعفَرٍ وَ عَلِیّ بنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ وَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِم اَئِمَّةً، اَللَّهُمَّ اِنّی رَضیتُ بِهِم اَئِمَّةً فَارْضِنی لَهُم اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ» و از چیزهایی که نافع است برای این عقبه مواظبت به اوقات نمازهای فریضه است. و در جزء حدیثی است که در مشرق و مغرب عالم اهل بیتی نیست مگر آنکه مَلَکُ الْمَوت در هر شبانه روز در اوقات - پنج مرتبه - به ایشان نظر می کند؛ پس هرگاه کسی را که می خواهد قبض روح کند از کسانی باشد که مواظبت داشته به نماز و نمازها را در اوقات خود بجا آورده، مَلَکُ الْمَوْت تلقین کند او را شَهادَتَیْن و دور کند از او ابلیس ملعون را. و روایت شده که حضرت صادق علیه السلام نوشت برای شخصی، که اگر خواسته باشی که ختم شود به خوبی، عمل تو، تا آنکه قبض روح تو شود در حالی که تو در افضل اعمال بوده باشی؛ پس بزرگ شمار حق خدا را از آنکه صرف کنی نعمت های خدا را در معصیت های خدا، و آنکه مغرور شوی به حلم خدا از تو، و گرامی دار هر که را که یافتی که ما را ذکر می کند یا ادّعا می کند مودّت و دوستی ما را؛ پس باکی نیست بر تو در گرامی داشتن او را خواه راست گوید یا دروغ، همانا به تو نفع می رساند نیّتِ تو و به او می رسد ضرر دروغ او. فقیر گوید: که برای عاقبت به خیر شدن و از شقاوت به سعادت رسیدن نافع است: خواندن دعای یازدهم صحیفه کامله: «یا مَن ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاکِرینَ...» [تا آخر] . و خواندن دعای تمجید که در کافی و غیره نقل شده و حقیر در کتاب باقیات الصالحات بعد از ادعیه ساعات آنرا نقل کرده ام. و خواندن نمازی که وارد شده در یکشنبه ذِی القَعده. و مداومت به این ذکر شریف: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَّدُنکَ رَحمَةً اِنَّکَ اَنتَ الوَهَّابُ» و مداومت به علیها السلام.📿 و در انگشت کردن انگشتر عقیق، خصوص اگر عقیق سرخ باشد و خصوص اگر بر آن نقش باشد «محمدٌ نبیّ اللَّه و علیٌّ ولیّ اللَّه». و خواندن سوره «قَد اَفْلَحَ المُؤمِنُون» در هر جمعه. و خواندن هفت مرتبه بعد از نماز صبح و نماز مغرب: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ». و آنکه در شب بیست و دوم رجب، هشت رکعت نماز گزارد، در هر رکعت حمد یک مرتبه و «قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِرُون» هفت مرتبه بخواند و بعد از فراغ، ده مرتبه بفرستد و ده مرتبه استغفار کند. و سید بن طاووس از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده که هر که در شب ششم شعبان چهار رکعت نماز گزارد و در هر رکعت حمد یک مرتبه و پنجاه مرتبه توحید بخواند، حق تعالی قبض فرماید روح او را بر سعادت، و گشاد گرداند قبر او را و بیرون شود از قبر خود در حالی که صورتش مثل ماه باشد و بگوید: «اَشْهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ» مؤلف گوید: که این نماز بِعَینِه نماز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است که فضیلت بسیار دارد و من در این مقام شایسته و مناسب دیدم دو حکایت ذکر کنم:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | دل‌ها 🔄 بازنشر نماهنگی از حضور و اقامه حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدّظلّه العالی در حسینیه امام خمینی(ره) ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تاکید حضرت حفظه الله تعالی به ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
هدایت شده از مباحث
Namaz05-48k.mp3
19.48M
🤔 چگونه یک نماز خوب بخوانیم ؟ 🎧 بشنویم | جلسه پنجم چگونه یک خوب بخوانیم؟ 🎙️ حجت‌الاسلام 🎧 جلسه اول را بشنوید. 🎧 جلسه دوم را بشنوید. 🎧 جلسه سوم را بشنوید. 🎧 جلسه چهارم را بشنوید. #️⃣ عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏰ اهمیت 🎙️ از زبان مرحوم شیخ احمد_کافی (رضوان الله تعالی علیه) ✨ عَنْ أمِیرِ الْمُؤمِنِینَ ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ قالَ: إخْتَبِرُوا شِیعَتی بِخِصْلَتَیْنِ فاِنْ کانَتا فِیهِمْ فَهُمْ شِیعَتِی: مُحافَظَتُهُمْ عَلی أوْقاتِ الصَّلَواتِ وَ مُواساتُهُمْ مَعَ إخْوانِهِمْ الْمُؤْمِنِینَ بِالْمالِ وَ إنْ لَمْ تَکونا فِیهِمْ فَاعزَبْ ثُمَّ اَعزَبْ ثُمَّ اَعزَبْ. شیعیان مرا به دو خصلت امتحان کنید که اگر دارای این دو خصلت بودند، شیعه اند: 1) اهمّیّت به نماز در اوّل وقت و 2) دستگیری برادران دینی خود با مال،  اگر این دو در آن ها نبود، پس از ما دورند، دورند، دورند! 📚 جامع الاخبار/ صفحه 35 105 ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ 🔗 مباحث را در فضای مجازی | ایتا دنبال و معرّفی کنید؛ ╭┅──────────────┅╮ https://eitaa.com/joinchat/2307129358C448afc1e38 ╰┅──────────────┅╯
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 | ماجرای جالب پیرمردی که حدود ۱۷۰ سال داشت و می‌گفت بعد از عشاء می‌خوابید و دو ساعت مانده به صبح بلند می‌شد... 🎙️ از زبان مرحوم شیخ (ره) 🌐 @Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
🔰 ◻️ ، دل را آزاد و جامعه را آباد میسازد. ◻️ گرم کردن محفل زندگی با تلاش فکری و عملی برای بزرگداشت نماز ◻️ نماز، استحکام‌بخش پیوندهای حیاتی جامعه خوشبخت و خوش‌فرجام ◻️ جوانان و نوجوانان در بهره‌‌بردن از نماز، از همه جلوترند ◻️ مخاطبان اصلی برپا داشتن ... ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
هدایت شده از مباحث
4_6030455999972770888.mp3
9.37M
🎧 آثار دنیوی سست انگاری نماز و راه رسیدن به حضور قلب 🎙 حجت‌الاسلام و المسلمین دام عزّه 🗓 تاریخ جلسه: ۱۳۹۷/۱۲/۶ (شب ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها) ⏱ زمان: ۳۹ دقیقه 🎞 فیلم در آپارات 👈 راهکار حضور قلب در نماز @nasery_ir ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آثار دنیوی سست انگاری و راه رسیدن به 🗓 تاریخ جلسه: ۱۳۹۷/۱۲/۶ (شب ولادت سلام الله علیها) ⏱ زمان: ۳۹ دقیقه 📥 حجم: ۷۴ مگابایت @nasery_ir ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
هدایت شده از فقه و احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔅 وای به حال کسی که رو سبک می‌شماره! 🎙️ حجت‌الإسلام و المسلمین ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
هدایت شده از مباحث
✨ نماز اول وقت حتی در هواپیما ✍ کسی که به اول وقت تقید دارد به آنجا که باید برسد، می رسد. ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 🎬 این کلیپ را حتماً ببینیم ؛ چرا که در هولناکترین لحظه ی زندگی به کار می‌آید... 🎙️ استاد https://eitaa.com/ghararemotalee/3744 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
📚📖 مطالعه
🔉#حکمتانه 🔸 جلسه پنجم 📌 بررسی و تفسیر سوره مبارکه لقمان ⚜ معنای حکمت: فهم صحیح هست‌ها و باید‌ها [
🎧 برای شنیدن قسمت مورد نظر رو دقیقه 🖱 کنید ... 20:00 | اهمیت 28:57 | اهمیت 47:31 | ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
┅═ ۷۰ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅ ❒ مثل داروي تلخ! ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ دارو تلخ است؛ خاصيت آن هم به تلخي است؛ اما شيريني سلامت و بهبود در پي دارد. به شرط اين كه در وقت و زمان خود مصرف شود، و دير يا زود نشود. و ديگر آن كه اندازه آن هم مراعات شود و كم يا زياد نشود، اگر گفته اند شربتي را دو پيمانه مصرف كن و ديگري را سه يا چهار پيمانه، به همان ميزان بايد مصرف شود. از طرفي هم البته بايد پرهيز را مراعات كرد، يعني در كنار آن هر چيزي را نبايد خورد. حال، چيزي دقيقاً شبيه داروست. يعني مثل دارو تلخ است، هر كَس بگويد شيرين است شيرينْ عقل است. مگر مي شود صبح سرماي زمستان توي جاده از اتوبوسي پياده شوي، و در هواي سرد وضويي بسازي و با لرز و سرما نماز بخواني و شيرين باشد؟ يا غرق فيلم يا غرق گفتگو باشي و مؤذن اذان بگويد و بلند شوي و راهي مسجد شوي و شيرين باشد؟ البته نه فقط نماز بلكه هر عبادت ديگري هم همين طور است، اساساً حق، اينگونه است اميرالمؤمنين علي(علیه‌السلام) فرمود: الحق مُرّ، يعني حق تلخ است. نماز هم كه حق است؛ پس تلخي هاي خود را دارد. بله، اگر انسان نسبت به حقيقت نماز فهم و معرفت پيدا كند تلخي آن شيرين و آسان مي شود. از اين رو در دعا از خدا مي خواهيم، خدايا شيريني ذكر خودت را به ما بچشان. ← يعني خدايا به ما معرفت كرامت كن! ⏰ ديگر آن كه نماز مثل دارو زمان دار است و بايد زمان آن را رعايت كنيم، يعني در وقت خود بخوانيم. چون فلسفه نماز احساس عظمت حق است و اين احساس براي كسي اتفاق مي افتد كه نماز را در خود بخواند. كسي كه با تأخير، نماز خود را مي خواند در حقيقت با تأخير خود فرياد مي كند كه خدايا! تو عظيم نيستي، پول💰 عظيم است، كسب و كار عظيم است، تفريح و تفرج عظيم است. اگر تو عظيم بودي كه من همان ابتدا حرف تو را گوش مي دادم. ديگر اين كه مثل دارو بايد كنار نماز پرهيز هم باشد، پس اگر نماز حق است بايد از باطل فاصله گرفت، يعني نبايد به منكَر و فحشايي آلوده شد وگرنه خاصيت نماز را از بين مي برد. شما وقتي يك فضا را با وسايل گرمايشي گرم نگه مي داري بايد تمام روزنه ها و دريچه ها و درها را ببندي، و گرنه انرژي را هدر داده اي. چرا نماز براي ما حرارت و گرمايي ايجاد نمي كند؟! چون پنجره🪟 گوش👂، پنجره چشم👀، پنجره دهان😛 باز است و هر چيزي را مي شنويم، هر چيزي را مي بينيم، هر چيزي را مي گوييم. درست مثل انباري كه پر از گندم باشد؛ اما روزنه ها هم باز باشند. اينجاست كه همه چيز طعمه موش🐭 و مور🐜 و ملخ🦗 شده و از دست مي رود. «گر نه موشي دزد در انبار ماست گندم اعمال چل ساله كجاست» خلاصه اين كه هر كَس مي خواهد از اندوخته نماز خود و از حرارت و گرماي آن برخوردار باشد بايد اين پنجره ها و روزنه ها را يكي پس از ديگري بسته نگه دارد و تنها به ضرورت باز كند، نه اين كه پيوسته از سر هوا و هوس و ميل، چشم 👁👁 و زبان👅 و گوش👂🏻 خود را باز بدارد. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
┅═ ۹۷ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅ ❒ مثل مغز و پوست! ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ 🥜 پوست گردو را اگر به تنهايي در مرغوب ترين خاك هم بكاري سبز نمي شود. مغز تنها هم همين طور است، مگر اين كه هر دو را با هم بكاري. يادمان باشد ، روزه، حج و تمامي عبادات ديگر چيزي شبيه پوست اند و آدميت و و داراي احساس عاطفه و مهر بودن حكم مغز را دارد. پس اگر كسي نماز مي خواند؛ اما جوانمردي ندارد، مثل باغباني است كه تنها پوست را كاشته باشد؛ يا از آن طرف اگر كسي جوانمرد است و عاطفه و احساس دارد؛ اما نماز نمي خواند، مثل باغباني است كه تنها مغز را كاشته باشد؛ باز هم سبز نمي شود. و كار شيطان 😈 همين است كه ميان مغز و پوست جدايي اندازد يعني يك عده را به مغز مي خواند بدون نماز و كسان ديگر را هم به نماز مي خواند؛ اما بدون مغز. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
اَللّٰهُمَّ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِكَ مٰالاً طَیِّباً كَثِیراً فَاضِلاً لاٰیُطْغِینِی، وَ تِجَارَةً نَامِیَةً مُبَارَكَةً لاٰ تُلْهِینِی، وَ قُدْرَةً عَلیٰ عِبَادَتِكَ، وَ صَبْـراً عَلَی الْعَمَلِ بِطَاعَتِكَ، وَ الْقَوْلَ بِالْحَقِّ، وَ الصِّدْقَ فِی الْمَوٰاطِنِ كُلِّهٰا، وَ شَنَاٰنَ الْفَاسِقِینَ، وَ اَعِنّیٖ عَلَی التَّهَجُّدِ لَكَ بِحُسْنِ الْخُشُوعِ فِی الظُّلَمِ، وَ التَّضَـرُّعِ اِلَیْكَ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ وَ اِقَامِ الصَّلاةِ، وَ اِیْتَاءِ الزَّكَاةِ، وَ الصَّوْمِ فِی الْهَوٰاجِرِ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ. خداوندا، مرا از فضل خود روزی فرما مال پاک فراوانِ افزونی که مرا به طغیان نکشاند و تجارت رشد کنندۀ مبارکی که مرا مشغول نسازد، و توانایی بر عبادتت، و بُردباری بر عمل به طاعتت، و گفتـن به حق و صداقت در همه مواضع، و دشمن داشتـن فاسقان و مرا یاری ده بر شب زنده داری در طاعت برای تو با خشوع نیکو در تاریکی‌ها، و تضـرّع و التماس به سوی تو در سختی و رفاه و برپای داشتـن و دادن زکات و روزه داشتـن در شدت گرما به خاطر رضای تو. وَ قَرِّبْنِی اِلَیْكَ زُلْفَةً وَ لاٰ تُعْرِضْ عَنِّی لِذَنْبٍ رَكِبْتُهُ، وَ لاٰ لِسَیِّئَةٍ اَتَیْتُهٰا، وَ لاٰ لِفَاحِشَةٍ اَنَا مُقِیمٌ عَلَیْهٰا رٰاجٍ لِلتَّوْبَةِ عَلَیَّ مِنْكَ فِیهٰا، وَ لاٰ لِخَطَأٍ وَ عَمْدٍ كَانَ مِنّیٖ عَمِلْتُهُ اَوْ اَمَرْتُ بِهِ، صَفَحْتَ لیٖ عَنْهُ اَوْ عَاقَبْتَنِی عَلَیْهِ، سَتَـرْتَهُ عَلَیَّ اَوْ هَتَكْتَهُ، وَ اَنَا مُقِیمٌ عَلَیْهِ اَوْ تٰائِبٌ اِلَیْكَ مِنْهُ. و نزدیک ساز مرا به خودت از جهت منزلت، و از من روی مگران به خاطر گناهی که مرتکب شده‌ام و یا بدی که کرده‌ام و یا کار ناپسندی که من بر آن ادامه می‌دهم به امید توبه‌ای که تو در آن نسبت به من داشته باشی و نه برای خطأ یا تعمّدی که داشته‌ام آن را انجام داده یا به آن دستور داده‌ام، و گذشت کرده‌ای برایم از آن، یا بر آن کیفرم داده باشی، بر من پوشانده‌ای آن را و یا پرده آن را دریده باشی در حالی که من بر آن ادامه می‌دهم و یا اینکه از آن به سوی تو، توبه نـموده باشم. اَسْاَلُكَ بِحَقِّكَ الْوٰاجِبِ عَلیٰ جَمِیعِ خَلْقِكَ لَمّٰا طَهَّرْتَنِی مِنَ الْاٰفَاتِ، وَ عَافَیْتَنِی مِنِ اقْتِـرَافِ الْاٰثَامِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ عَلَیَّ، وَ نَظْرَةٍ مِنْكَ اِلَیَّ تَرْضیٰ بِهٰا عَنِّی، وَ صِیٰانَتِكَ لیٖ بِنِعْمَةٍ مَوْصُولَةٍ بِكَرٰامَةٍ تَبْلُغُ بیٖ شَـرَفَ الْجَنَّةِ، وَ مُرٰافَقَةَ مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ، اٰمِینَ رَبَّ الْعٰالَمِینَ. از تو می‌خواهم به حق واجبت بر همه آفریدگانت که مرا پاک کنی از آفت‌ها و عافیت دهی از انجام گناهان، با توبه‌ای از تو بر من، و نگاهی از تو به سوی من که با آن از من خشنود شوی، و مرا نگهداری با نعمتی پیوسته به کرامتی که مرا برساند به شـرافت بهشت، و همراهی حضـرت محمد و اهل بیتش، که خداوند بر او و بر آنان باد، اجابت فرما ای پروردگار جهانیان. ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
هدایت شده از مباحث
📿 روزهای یکشنبه ماه ذی القعده 🔺 حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دام ظله العالی): 👈 «روزهای یکشنبه‌ی ماه ذی‌قعده ایّام و انابه است و عملی دارد که مرحوم عارف بزرگوار، حاج میرزا جواد آقای ملکی در المراقبات نقل میکند از رسول مکرّم اسلام که خطاب به اصحاب خود فرمود: کدامِ از شماها مایلید توبه کنید؟ همه گفتند ما میخواهیم توبه کنیم -ظاهراً ماه ذی‌قعده بوده است- طبق این نقل و این روایت حضرت فرمودند که در روزهای یکشنبه‌ی این ماه این نماز را -یک نمازی با یک خصوصیّتی در مراقبات ایشان ذکر میکنند- انجام بدهید. غرض، ایّام در ماه ذی‌قعده که اوّل ماه‌های حرام است در این سه ماه متوالی، ایّام و لیالی مبارک و متبرّکی است، پر از برکات است؛ باید از اینها استفاده کرد.» 🗓 ۱۳۹۴/۶/۱۸ ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ‌ ‌ ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - -
در آخر خطبه ای که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در فضیلت انشاء فرمود و شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار نقل نموده چنین ذکر شده که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله گریست، علیه السّلام سبب گریه آن حضرت را پرسید فرمود گریه ام برای مصیبتهایی است که در این ماه به تو می رسد می بینم تو را در حالی که مشغول می باشی، شقی ترین خلق ضربتی بر فرق سرت می زند و ریش تو را از خون آن ضربت رنگین می سازد : ( فَقالَ اَمیرُالْمُؤْمنینَ علیه السّلام یا رَسُولَ اللّهِ صلّی اللّه علیه و آله وَ ذلِکَ فی سَلامَهٍ مِنْ دینی فَقالَ صلّی اللّه علیه و آله فی سَلامَهِ مِنْ دینِکَ ) یعنی : امیرالمؤمنین علیه السّلام پرسیدند از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وقتی که ضربت بر سَرم می زنند و می شوم، آیا دین من به سلامت است؟ پس رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله او را بشارت داد و فرمود بلی دین تو سالم است ( یعنی اگر دین شخص به سلامت باشد هرچه بر سر شخص آید یا از او گرفته شود حتی جانش سهل است ) . حضرت اباالفضل العباس علیه السّلام در پس از اینکه دست راستش را بریدند این شعر را فرمود : وَاللّهِ اِنْ قَطَعْتُمُوا یَمینی اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی وَ عَنْ اِمامٍ صادِقِ الْیَقینِ نَجْلِ النَّبِیِّ الطّاهِرِ اْلاَمینِ یعنی : به خدا قسم ! اگر دست راستم را بُریدند من از دین خود دست بردار نیستم و حمایت می کنم از دینم و از امامم که راستگو و فرزند پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله است ) . و چون دست چپ آن بزرگوار را جدا کردند فرمود : یا نَفْسِ لا تَخْشَیْ مِنَ الْکُفّارِ وَ اَبْشِری بِالرَّحْمَهِ الْجَبّارِ مَعَ النَّبِیِّ السَّیِّدِ الْمُخْتارِ قَدْ قَطَعوُا بِبَغْیِهِمْ یَساری فَاَصْلِهِمْ یا رَبِّ حَرَّ النّار یعنی : خطاب به نفس خود نمود و فرمود : ای نفس ! از آزار و اذیت کفار مترس و بر حجت حضرت آفریدگار که تلافی کننده است و بودن با رسول بزرگوارش دلشاد باش، کفار دست چپم را به ظلم بریدند خدایا ! بچشان به ایشان حرارت آتش دوزخ را) . و خلاصه مطلب اینکه : باید هر نوع محرومیتی و ضرر و آزاری در برابر دین شخص ناچیز باشد و علاقه قلبیه اش به خدا و رسول و امامش و سرای آخرت بیش از همه چیز حتی جانش بوده باشد و اگر چنین نباشد ایمانش درست نیست . وَ عَن الصّادِقِ علیه السّلام لا یُمَحِّضُ رَجُلٌ اَلایمانَ بِاللّهِ حَتّی یَکُونَ اللّهُ اَحَبَّ اِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ اَبیهِ وَ اُمِّهِ وَ وَلَدِهِ وَ اَهْلِهِ وَ مالِهِ وَ مِنَ النّاسِ کُلّهُمْ . وَ عنِ النَّبِیِّ صلّی اللّه علیه و آله وَ الَّذی نَفْسی بِیَدِهِ لا یُؤْمِنَنَّ عَبْدٌ حَتّی اَکُونَ اَحَبُّ اِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ اَبَوَیْهِ وَ اَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ وَ النّاسِ اَجْمَعینَ ¹ علیه السّلام فرمود خالص نکرده شخص، ایمان به خدا را تا اینکه خداوند در نزد او از خودش و پدر و مادرش و فرزند و اهل و مالش و از همه مردمان محبوبتر باشد. و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود به خدایی که جانم در دست اوست حتما نیاورده بنده ای تا اینکه من در نزدش از خودش و پدر و مادرش و اهلش و فرزندش و از همه مردمان، محبوبتر باشم . و این دو حدیث مطابق است با آیه 25 از سوره توبه : ( قُلْ اِنْ کانَ آبائکُمْ وَ اَبْنائُکُمْ وَ اِخْوانُکُمْ وَ اَزْواجُکُمْ وَ عَشیِرتُکُمْ وَ اَمْوالٌ اْقَتَرفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها اَحَبَّ اِلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جَهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتیّ یَاءْتِیَ اللّهُ بِاَمْرِهِ و اللّهُ لا یَهْدِی اْلقَوْمَ الْفاسِقینَ ) . یعنی : بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و خویش شما و اموالی که به دست آورده اید و تجارتی که از کساد آن می ترسید و مسکن هایی که بدانها علاقه مندید در نظر شما محبوبتر باشد از خدا و رسول او و در راه او؛ پس منتظر باشید تا خدا فرمان خود را بیاورد ( امر به عقوبت شما نماید ) خداوند مردم تبهکار را هدایت نمی کند ). ------------------------------------------------- 1- سفینه البحار / مجلد 1 / صفحه 201
إخبار از وقوع حادثه موحشه شخصی به نام ( حاج سید جعفر حسینی ) که چند روز قبل از وقوع زلزله و ظاهرا سه روز، به رحمت ایزدی پیوست. سه چهار روز پیش از فوت آن سید مرحوم، که در حال مرض روی بستر خوابیده و مرد متدین و با ایمانی بوده است، پسری دارد به نام آقا سید اکبر با اقوام و اقارب بر بالین او نشسته بودند یک مرتبه آن سید در حال مرض به صدای بلند می گوید ای تاجرها ! ای پیله ورها ! هر کدام هزار تومان بدهید که خانه ها تان خراب می شود، چند مرتبه همین کلمه را تکرار می کند هزار تومان بدهید، بعد می گوید یکصد تومان بدهید که خانه ها خراب می شود، بعد رو می کند به اش و می گوید شما همه از قیر بیرون روید که اگر ماندید هلاک می شوید، چند مرتبه این جمله را تکرار می کند و بعد از چهار روز از دنیا می رود رحمة اللّه علیه و بعد از سه روز از فوت آن مرحوم همان زلزله عظیمه واقع شد و خانه ها خراب و تلفات مالی و جانی وارد گردید . شاید مراد از اینکه یک هزار تومان دهید و خطاب به تجار و ثروتمندان فرموده بوده، یعنی بدهید و به فقرا اطعام کنید تا رفع بلا شود و ممکن است در آن حالت بلا را مشاهده می کرده و بر او کشف شده بوده است. اللّه اکبر از ما اولاد آدم که از این آیات بزرگ الهی بیدار نمی شویم و متنبه نمی گردیم . رؤیای صادقانه شخصی به نام ( رمضان طاهری ) گفت: شب بیست و پنجم صفر که صبح آن زلزله آمد پسر کوچکی داشتم بیمار بود و خواب نمی رفت و خیلی ناراحتی می نمود. نزدیک طلوع صبح بود دیدم خیلی گریه می کند مادرش را صدا زدم بیدار شد گفت خیلی به صبح مانده؟ گفتم نزدیک است و من قدری می خوابم موقع مرا بیدار کن، خوابم برد. ناگاه دیدم یک نفر جوان آمد درب خانه به من گفت بیا بیرون، گفتم چکار داری؟ گفت بیا بیرون . رفتم نزدیک منزلم جای وسیعی بود گفت نگاه کن گفتم به چه نگاه کنم گفت نگاه خانه ها و منزلها، چون نگاه کردم دیدم تماما خراب شده است گفتم خانه های ماست ؟ گفت بلی گفتم برای چه این طور شد گفت به واسطه معصیت زیاد . گفتم اهل این محل همه نماز می خوانند و می گیرند و عبادت کارند گفت همه است و خالص نیست، هرچه التماس کردم فایده نبخشید و رفت. بیدار شدم دیدم موقع نماز است عیالم به من گفت چرا در خواب گریه می کردی و ناراحت بودی؟ گفتم هیچ ، زود باش بچه ها را، دو تا را تو بردار و دو تای آنها را هم من برمی دارم تا از خانه بیرون ببریم و در آن خانه افرادی دیگری هم بودند. همینقدر دست بچه ها را گرفتم که بیرون برم زلزله گرفت و نداد که تکانی بخوریم، همه زیر آوار شدیم چند بچه و مادرشان تلف شدند و مرا با چند نفر دیگر تا نزدیک ظهر از زیر خاک بیرون آوردند. وقتی از زیر خاکها بیرون شدم سرگردان شدم که خانواده و بچه هایم زیر خاک هستند و کسی را ندارم چه کنم ؟ دیدم یکی از بستگان نزدیکم آمد و صدا زد عمو ! عمو ! گفتم بیا روز امداد است کمک کن بچه هایم زیر خاک هستند می میرند کمک کن تا آنها را بیرون آوریم، گریه کرد گفت من هم چند نفر زیر خاک دارم نمی توانم. بچه جوانی محصل در منزل ما بود دیدم سالم است گفتم بیا کمک بکن، گریه کرد گفت نمی توانم، آن هم رفت. باز هم یکی از خویشان و همسایگانم آمد در حالی که حیران و سرگردان بود، گفتم محض رضای خدا بیا کمک کن بچه هایم از کفم می روند، گفت من هم بچه هایم زیر خاک هستند و کسی ندارم . خلاصه نمونه بود و همه وانفسا گویان بودند. اگر بخواهم قضیه را خوب و کاملاً بنویسم طول می کشد و موجب ملال است. زن مؤمنه ای از اهل قیر گفت شبی که صبح آن زلزله آمد و خانه ها خراب گردید یک ساعت بعد از نصف شب خواب دیدم : ( سیدی آمد درب خانه ما و عمامه ای که بر سر داشت به دور گردن خود پیچیده و زنی هم همراه ایشان است و صورت خود را نقاب انداخته و به من صدا زد. من بیدار شدم فرمود: چراغ روشن کن، روشن کردم فرمود با شوهر و فرزندانت از خانه بیرون بروید. عرض کردم آقا ! شش هفت سال زحمت کشیده تا این خانه را درست کرده ایم و حالا تازه آمده ایم در آن زندگی کنیم. فرمود باید بیرون بروید که بلا نازل می شود، گفتم اجازه می دهید شوهرم را بیدار کنم، گفت هنوز زود است خیلی وحشت داشتم. در دل خود می گفتم کاش صبح می شد و مؤذن اذان صبح می گفت . گفت آتش روشن کن و آب روی آتش گذار؛ اما مهلت اینکه چایی درست کنی پیدا نمی کنی، آتش کردم صدا زدم شوهرم حیدر را از خواب بیدار کردم دیدم صدای مؤذن بلند شد و صبح گفت. مرتبه دوم چون خیلی متوسل به اباالفضل علیه السّلام شدم و صدا زدم یا اباالفضل العباس علیه السّلام به دادم برس، دیدم سید جوان نورانی که به نظرم آمد یک دست در بدن نداشت آمد درب منزل گفت حیدر را بیدار کن و بگو مادرت فوت شده بیا جنازه اش را بردار و دفن کن . 【 ۲ از ۷ 】
روح عبادت، یاد خدا ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ روح عبادت یاد پروردگار است. روح عبادت این است که انسان وقتی که عبادت می‌کند، نمازی می‌خواند، دعایی می‌کند و هر عملی که انجام می‌دهد، دلش به یاد خدای خودش زنده باشد: وَ اقِمِ الصَّلوةَ لِذِکری‏ [۱]. قرآن می‌گوید نماز را بپا بدار، برای چه؟ برای اینکه به یاد من باشی. و در جای دیگر قرآن کریم می‌فرماید: انَّ الصَّلوةَ تَنْهی‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ وَ لَذِکرُ اللهِ اکبَرُ [۲]. ← در این آیه خاصیت نماز ذکر می‌شود، البته نماز حقیقی، نماز واقعی، نمازی که با شرایط و آداب صحیح صورت گرفته باشد. می‌فرماید اگر واقعاً انسان نمازخوان باشد و نمازِ درست بخواند خود نماز جلو انسان را از کار زشت و منکرات می‌گیرد. محال است که انسان نماز درست و مقبول بخواند و دروغگو باشد. محال است که انسان نماز صحیح و درست بخواند و دلش به طرف غیبت کردن برود. محال است که انسان نمازخوان درست و صحیح باشد و شرافتش به او اجازه بدهد که دنبال شراب برود، دنبال فحشاء برود، دنبال هر کار زشت دیگری برود. این، خاصیت است که انسان را به سوی عالم نورانیت می‌کشاند. روایتی است از علیه السلام که در کتاب معروف مصباح الشریعه نقل شده است. ما کتابی داریم به نام «مصباح الشریعه» که بسیاری از علمای بزرگ این کتاب را معتبر می‌دانند گو اینکه بعضی از علما مثل مرحوم مجلسی چندان معتبر نمی‌دانند به اعتبار اینکه مضامین آن یک سلسله مضامین عرفانی است. ولی کتاب معروفی است. مثل حاجی نوری، سید بن طاووس و دیگران از این کتاب نقل می‌کنند. در این کتاب احادیث زیادی هست. مردی است به نام فضیل بن عیاض، معاصر با امام صادق علیه السلام. او از معاریف است. یکی از مردانی است که دورانی از عمر خودش را به گناه و فسق و فجور و دزدی و سرقت و این حرفها بسر برده است، بعد یک انقلاب روحی عجیبی پیدا می‌کند و تتمه عمر خودش یعنی نیمی از آن را در تقوا و زهد و عبادت و در معرفت و حقیقت خواهی بسر می‌برد. داستان معروفی دارد. او یک دزد معروفی بود سر گردنه گیر و خودش داستان خود را این‏طور نقل می‌کند، می‌گوید شبی خانه‌ای را در نظر گرفته بودم که آن شب آن خانه را بزنم. دیوار بلندی داشت. از نیمه شب گذشته بود. از دیوار بالا رفتم. به آن بالای دیوار که رسیدم و می‌خواستم پایین بیایم، در یکی از خانه‌های همسایه (یا در بالاخانه) مرد عابد و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- طه/ 14. ۲- عنکبوت/ 45.