eitaa logo
📚📖 مطالعه
102 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
175 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... @athar_shahid و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
توضیح مطلب آنکه: هرگاه انسانی از دیگری کرداری دید که ملایم با طبع و مورد علاقه اوست قهرا دلش شاد و خنک می شود و از این روی او را به نیکی یاد کرده در مقام و إنعام به او برمی آید چنانی که اگر آن کردار ناملایم و مورد نفرتش باشد ، دلش گرفته و آزرده شده خونش به جوش می آید و برای دلخنکی و آرامش درونش، در مقام تلافی و آزار رسانی به آن شخص برمی آید ، این است رضا و سخط مخلوق با یکدیگر. و اما خداوند جلّ جلاله پس از هر نوع تأثّر و انفعالی منزه و مبرّا است به طوری که اگر تمام افراد بشر نیکوکار شوند و او را بندگی کنند یا اینکه عموماً بدکردار و از بندگیش سرکشی کنند کمتر از ذرّه ای در آن ذات مقدس اثری ندارد . گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد بلی کردارهای بشر را هم مهمل و بی اثر قرار نداده؛ بلکه اگر بنده فرمانبردار او شدند آنها را مورد لطف و اکرام و انعام خود قرار می دهد چنانی که اگر طاغی و یاغی شدند آنها را سخت عقوبت خواهد فرمود. ( بدانید خدا سخت شکنجه می دهد و خداوند آمرزنده مهربان است ) و خلاصه رضا و سخط خداوند همان ثواب و عقاب و مجازات اوست و عالم جزا به طور کلی در جهان عظیم یعنی در و می باشد. اما نسبت به زندگی دنیوی مستفاد از آیات و روایات آن است که پاره ای از عبادات و طاعات است که علاوه بر جزای اخروی در همین دنیا به جزای نیک خواهد رسید ؛ مانند و که علاوه بر ثواب آخرت، موجب رفع بلا و در مال و است چنانی که پاره ای از گناهان است که علاوه بر جزای اخروی، در این دنیا موجب نزول بلا است مانند حرص و بخل شدید و قساوت و ظلم و تجاوز به حقوق یکدیگر و ترک و ¹ و غیر اینها . ناگفته نماند که نزول بلا در اثر گناهان، کلیت و عمومیت ندارد ؛ زیرا ممکن است پروردگار کریمِ حلیم ، گناهکار را دهد شاید کند یا کردار نیکی که اثر آن را بردارد از او سر زند چنانکه ممکن است در اثر شدت طغیان و عصیان اصلاً بلا به او نرسد بلکه بر نعمتش افزوده شود تا استحقاق عقوبت اخرویش بیشتر گردد . و شواهد این مطلب در قرآن مجید فراوان است و نقل آن موجب طول کلام می شود . اشکالهای گوناگون و پاسخ آنها از آنچه گفته شد دانسته گردید که زمین لزره ای که سبب هلاک دسته ای و بی خانمانی و بیچارگی و مصیبت زدگی گروه دیگر شود مانند سایر بلاهای دیگر خشم و قهر و انتقام و مجازات الهی است . اگر گفته شود چگونه بلای عمومی، انتقام و مجازات خداوند است در حالی که در بین بلا رسیدگان افرادی هستند که استحقاق بلا نداشتند؛ یعنی گناهکار نبودند یا از قبیل مستضعفین و اطفال بوده اند . دیگر آنکه بسیاری از اجتماعات بشری که به مراتب از این بلا رسیدگان گناهکارترند ، در امان هستند و این برخلاف عدل به نظر می رسد . در گوییم : انتقام و مجازات تنها برای گناهکاران است و اما بیگناهانی که در بلای عمومی هلاک می شوند پس این بلا، سبب خلاصی آنها از محنتکده حیات دنیوی و زودتر رسیدن به عالم جزا و دار ثواب و باقی است و البته در برابر رنج و شکنجه ای که به آنها رسیده خداوند جبار، جبران خواهد فرمود و به آنها أجر خواهد داد و خلاصه بلا برای گنهکار عقوبت و مجازات است و برای بیگناه و نیکوکار کرامت و موجب ثواب و درجات می باشد. و درباره اطفال که در کودکی می میرند در روایت رسیده که در عالم برزخ تحت کفالت خلیل علیه السّلام هستند و می شوند و با و خود جمع شده و در باره آنها می کنند و با هم به می روند‌. ---------------------------------------------------- 1- علیه السلام فرمود خداوند به شعیب پیغمبر وحی فرستاد که من یکصد هزار نفر از قوم تو را عذاب می کنم، چهل هزار از اشرارشان و شصت هزار از نیکانشان . شعیب عرض کرد: پروردگارا! اشرار را استحقاق است، اخیار برای چه؟ خداوند فرمود: چون با اشرار سازش کردند و برای خشم من برایشان خشمناک نشدند و آنها را زجر و نهی ننمودند (وسائل ، کتاب امر به معروف ، باب 8). 【 ۶ از ۷ 】
← و أمّا باقیماندگان مصیبت زده شده، پس این بلا تأدیب الهی و موجب و هوشیاری از است تا کنند و رو به صلاح و سَداد آورند و از این گوشمال الهی بهره بردارند¹. ← و پاسخ از اختصاص طایفه ای به بلا و در امان بودن اجتماعات فاسدتر؛ پس اولاً : چنانچه گفته شد دنیا عالم جزاء نیست تا هر گنهکاری به سزای کردارش اینجا برسد و گفته شد هرگاه حکمت اقتضا کند بشر را در برابر بعضی از گناهانش مجازات می فرماید تا ادب شود و دست از طغیان و عصیان بردارد و راه بندگی خدا را که تمام سعادت اوست از دست ندهد. ثانیاً : لازم نیست که در همان وقت که به طائفه مخصوصی بلا رسیده به دیگران هم برسد، دیگران هم به موقع خود که حکمت الهی مقتضی باشد مبتلا خواهند شد. و نیز بلا منحصر به زمین لرزه نیست ممکن است آنها را به بلای سخت تری مبتلا سازد چنانی که در این سالها بسیاری از کشورها به جنگ با یکدیگر مبتلا هستند و بکلی آسایش و امنیت و راحت از آنها گرفته شده است. ( و در کتاب قلب سلیم 💚 به این نوع از بلاها به تفصیل یادآوری شده است) . و ثالثاً : در بسیاری از اجتماعات، افرادی هستند مانند پیرهای خمیده که موی خود را در بندگی خدا سپید کرده اند و جوانهای خاشع که از شهوات چشم پوشیده و رو به خدا آورده اند و به برکت اخلاص و دعاهای آنها بلا از آن اجتماع دور می شود . اگر نبودند بندگان رکوع کننده و مردانی که دلهایشان برای خدا خاشع شده و بچه های شیرخوار البته بلا بر شما ریزش می کرد². ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- چنانچه درباره شهر لوط که به سبب کثرت عصیان و طغیان، شهر آنها زیرو رو شد و خرابه های آن برای رهگذران موجب عبرت و هُشیاری است :(وَ اِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحینَ وَ بِاَّللْیلِ اَ فَلا تَعْقِلُونَ) و شما هنگام مسافرت (از مکه و مدینه به سمت شام ) بر ایشان می گذرید. آیا تعقّل نمی کنید و عبرت نمی گیرید تا از طغیان و عصیان دست بردارید؟!)) سوره مبارکه صافات ، آیه ۱۳۷- ۱۳۸ ۲- عَنِ النبَّی صلی اللّه علیه وآله فی حَدیثِ طَویلٍ: لوْلا عِبادٌ رُکَّعٌ وَ رِجال خُشَّعٌ وَ صِبْیانٌ رُضَّعٌ لَصَبَّ عَلَیْکُمُ الْعَذابُ صَبّاً. مستدرک الوسایل / مجلد ۲ / صفحه ۳۵۳ ملحقات طبع سوم 【۷ از ۷ 】 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/53434 — ⃟‌ ——— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
| ۱۰۰ 『 صد – در عذرخواهی از دادخواهی‌های مردم… و رها شدنش از آتش 』 ࿐ྀུ༅࿇༅══‎═‎═‎═‎═‎═‎═‎ اَللّٰهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْـرَتِی فَلَمْ أَنْصُـرْہُ، وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِيَ إِلَیَّ فَلَمْ أَشْكُرْہُ، وَ مِنْ مُسِی‌ءٍ اعْتَذَرَ إِلَیَّ فَلَمْ أَعْذِرْہُ، وَ مِنْ ذِي فَاقَةٍ سَأَلَنِي فَلَمْ أُوثِرْہُ وَ مِنْ حَقِّ ذِي حَقٍّ لَزِمَنِي لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْہُ وَ مِنْ عَيْبِ مُؤْمِنٍ ظَهَرَ لیٖ فَلَمْ أَسْتُـرْہُ، وَ مِنْ كُلِّ إِثْمٍ عَرَضَ لیٖ فَلَمْ أَهْجُرْہُ، خداوندا از تو پوزش می‌خواهم دربارۀ ستم‌دیده‌ای که در حضور من به او ستم شد و من یاری‌اش ندادم؛ و از احسانی که نسبت به من شده و سپاسش را به جا نیاوردم؛ و از بد کننده‌ای که از من پوزش خواسته و من پوزش او را نپذیرفتم؛ و از نیازمندی که از من درخواست کرده و من او را بر خود برتری ندادم؛ و از حقّ مؤمن صاحب حقّی که بر عهده‌ام بوده و آن را نپرداخته‌ام؛ و از عیب مؤمنی که برای من آشکار شده و آن را نپوشانده‌ام؛ و از هر گناهی که برایم پیش آمده و از آن دوری نکردم، أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ يٰا إِلٰهيٖ مِنْهُنَّ وَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ اعْتِذَارَ نَدَامَةٍ يَكُونُ وَاعِظاً لِمٰا بَیْنَ يَدَيَّ مِنْ أَشْبَاهِهِنَّ، ای خدای من! از همه این‌ها و از آنچه مانند این‌هاست، با دلی آکنده از پشیمانی پوزش می‌خواهم؛ پوزشی که مرا در برابر پیش‌آمدهایی نظیر آن‌ها باز دارد، فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ نَدَامَتِي عَلیٰ مٰا وَقَعْتُ فِيهِ مِنَ الزَّلاّٰتِ، وَ عَزْمِي عَلیٰ تَرْكِ مٰا يَعْرِضُ لیٖ مِنَ السَّيِّئَاتِ، تَوْبَةً تُوجِبُ لیٖ مَحَبَّتَكَ يٰا مُحِبَّ التَّوَّابِینَ. پس بر محمّد و آلش درود فرست و پشیمانی‌ام را از لغزش‌هایی که گرفتارشان شدم و عزمم را بر ترک گناهانی که برایم پیش می‌آید، قرار ده؛ توبه‌ای که برایم موجب عشق تو گردد، ای دوست‌دار توبه‌کنندگان. ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
مجازات انسان خودش را ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ گفتیم انسان خودش را مجازات می‌کند؛ 💭 تعبیری از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام یادم افتاد: مردی می‌آید خدمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و صیغه‌ را جاری می‌کند. او مثل بسیاری از ما خیال می‌کرد که توبه کردن یعنی گفتن‏ اسْتَغْفِرُاللهَ رَبّی وَ اتوبُ الَیهِ. امیرالمؤمنین علیه‌السلام با یک شدتی به او فرمود: ثَکلَتْک امُّک أ تَدْری مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ دَرَجَةُ الْعِلّیینَ‏ [۱] یعنی خدا مرگت بدهد، مادرت به عزایت بنشیند! اصلاً تو می‏دانی استغفار یعنی چه که می‌گویی: اسْتَغْفِرُاللهَ رَبّی وَ اتوبُ الَیه‏؟ حقیقت استغفار را می‏‌دانی چیست؟ استغفار درجه مردمان بلندمرتبه است. اصلًا خود توبه، محکوم کردنِ خود است. بعد حضرت فرمود: استغفار شش اصل دارد؛ دو رکن دارد، دو شرط قبول و دو شرط کمال. فرمود: اولین اصل استغفار این است که انسان واقعاً از گذشته تیره و سیاه خودش پشیمان باشد. دوم، تصمیم بگیرد که در آینده آن گناه گذشته را مرتکب نشود. سوم اینکه اگر حقوق مردم را برعهده و ذمّه دارد ادا کند. چهارم اینکه اگر فرایض الهی را ترک کرده است جبران کند، قضا کند. تا اینجا محل شاهد من نیست. محل شاهد من در آن دوتای آخر است. فرمود: پنجم اینکه اگر می‌خواهی توبۀ تو، توبه اصیلی باشد، توبه اساسی و واقعی باشد، باید به سراغ این گوشت‌هایی که از معصیت و در معصیت روییده است بروی؛ آنچنان با غصه‌ها و اندوه‌ها و توبه‌ها آنها را آب کنی که پوست بدنت به استخوان بدنت بچسبد. ششم، این تنی که عادت کرده است معصیت کند و لذتی جز لذت معصیت نچشیده است، مدتی باید رنج طاعت را به آن بچشانی. آیا بشرهایی هم بوده‌اند که این‏جور توبه کنند؟ بله. امروز است که دیگر کردن منسوخ شده و ما یادمان رفته که توبه‌ای هم باید بکنیم! مرحوم آخوند ملّا حسینقلی همدانی از علمای بزرگ اخلاق و سیر و سلوک در اعصار اخیر بوده است؛ شاگرد مرحوم میرزای شیرازی (اعلی الله مقامه) و شیخ انصاری بوده و خود میرزای بزرگ برای ایشان احترام زیادی قائل بوده است. یکی از اکابر علما و بزرگانِ شاگردان ایشان نوشته است مردی آمد خدمت مرحوم آخوند و ایشان او را توبه داد. بعد از چند روز که این آدمِ توبه کرده آمد، اصلًا نمی‌توانستیم او را بشناسیم. به این سرعت، این آدم تمام گوشت‌های بدنش آب شده بود. من این را از جنبه روانشناسی دارم عرض می‌کنم، من می‌گویم این چیست در بشر؟ آخوند ملّا حسینقلی همدانی نه شلّاق داشت، نه سرنیزه، نه توپی نه تشری، فقط یک نیروی ارشاد داشت، یک نیروی معنویت داشت، با وجدان و دل این آدم سر و کار داشت. این چه وجدان نهفته‌ای در آن آدم بود که او را زنده کرد و آنچنان علیه خودش و علیه شهوات بدنی‏‌اش و علیه این گوشتهایی که از معصیت روییده بود برانگیخت که بعد از چند روز که او را دیدند گفتند ما او را نمی‏‌شناختیم، اینچنین لاغر شده بود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت ۴۰۹
۱۴۱ - فرجام ناگوار عهدشکنی ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ و نیز جناب مولوی سلمه اللّه تعالی نقل فرمود در همان ایام، نصیرالاسلام ابوالواعظین به مشهدمقدس آمده بود، ماه مبارک رمضان در مسجد گوهرشاد منبر می رفت. شبی از معجزات اوایل این قرن که در حرم مبارک رضوی علیه السّلام دیده بود حکایت نمود که دو زوجه که با هم و حسینی علیه السّلام بودند و در حباله نکاح یکی از اعیان تهران بودند. باهم عهد و پیمان نموده بودند که با هم صاف باشند و رشک و کین و رقابت همسری یک نفر ( هووگری ) را ترک و نزد شوهر سعایت و خیانت و نمامی و فتنه انگیزی یکدیگر را نکنند و در بینشان حضرت رضا علیه السّلام ضامن و گواه باشد اگر هرکدام عهدشکنی کند، امام رضا علیه السّلام او را کور نماید. پس از مدتی یکی از آن دو زن عهدشکنی کرد و به هم عهد خود، خیانت نمود، در همان هفته کور شد و توبه و انابه اش فایده نکرد . تصمیم گرفت به مشهد بیاید. نصیرالاسلام مذکور، روضه خوان خاص آن زن بود، حکایت کرد که چهل شب دخیل بالای سر حرم مبارک بودیم آنچه از ادعیه و تضرع و زاری که منتهای قدرت آن زن بود انجام دادیم و عده‌ای از سادات و علما و اهل حال هرشب را با او صبح کردیم اثری از شفا آشکار نشد. شب چهل و یکم، زیارت وداع نموده و مأیوسانه تصمیم گرفتیم فردا عازم تهران شویم. طلوع فجر نوری از ضریح مقدس ظاهر شد از بالای سر آن زن گذشت، حاضرین همه آن نور را دیده صلواتهای بلند فرستاده شد. همه یقین کردند که آن خانم شفا یافت، نور از پنجره گذشت ناگهان صدای کف زدن و از دارالسیاده بلند شد، همه رفتیم دیدیم پیره زن کورِ زوّارِ کابلی شفا یافته ، هر دو چشمش بینا شد با اینکه سالها به کوری بسر برده و برایش کوری عادت شده بود و ابدا برای شفای خود در آن وقت نه دخیل شده بود و نه دعا و توسل نموده بود. خداوند قدرت امامت را به خانم مأیوس و ما و مردم نشان داد و مردم را آگاهانید که عهد و ضمانت خلیفه خدا را در امور عادیِ خود سُست نشمارند و به عهد و قسم خود پایبند بوده نکنند. از این داستان به خوبی دانسته می شود بزرگیِ گناه نقض عهد باخدا و رسول و امام ؛ یعنی کسی که با خدا عهد کرد که فلان را ترک کند، سپس عهد خود را شکست و بجا آورد، هرچند آن گناه صغیره بوده، به واسطه نقض عهد، گناه کبیره ای می شود که سزاوار عقوبتهای سخت الهی خواهد شد و برای دانستن بزرگی این گناه و سختی عذاب آن به کتاب گناهان کبیره مراجعه شود. در خصوص این داستان اگر گفته شود که آن زن بیچاره پس از کوری از گناه خود پشیمان شده و به آن امام معصوم پناهنده گردیده، چهل شب ناله می کرده و دیگران هم درباره اش دعا می کردند و کسی که از گناهی توبه کرد مثل این است که گناه نکرده؛ پس چرا توبه اش پذیرفته نشده و چشمش شفا نیافت؟ در جواب گوییم؛ اولاً : حقیقت معلوم نیست در آن زن موجود بوده ؛ زیرا توبه آن است که شخصی از گناهی که کرده از جهت اینکه مخالفت امر پروردگار خود نموده پشیمان و حسرت زده و نالان گردد و عزم بر ترک آن داشته باشد؛ پس اگر تنها از جهت عقوبت آن پشیمان باشد توبه حقیقی نیست ؛ یعنی حالش طوری است که اگر آن عقوبت نباشد از مخالفت امر پروردگار باکی ندارد پس توبه او از گناه نیست تا پذیرفته شود. ثانیاً : بر فرض اینکه توبه حقیقی هم باشد ، شرط قبولی توبه اش این است که نزد ( هووی ) خود رفته از او عذرخواهی کند و دل رنجیده اش را به دست آورد و فساد و نمّامی که کرده به صلاح درآورد . ثالثاً : کسی که با خداوند عهدی بست و سپس آن را شکست کفاره بر او واجب می شود و تا بتواند باید در ادای آن کوتاهی نکند وگرنه آمرزیده نمی شود ( کفاره عهدشکنی، یک بنده آزاد کردن یا شصت روز روزه گرفتن یا شصت گرسنه را سیر نمودن است) رابعاً : گوییم شفا نیافتن چشم آن زن لطفی بوده از طرف پروردگار در باره آن زن و دیگران تا بدانند خدا و روح شریف امام ها همه جا حاضرند و بر اعمال بندگان ناظرند و چیزی از آنها پوشیده نیست و همانطوری که ارحم الراحمین است : ( فی مَوْضِعِ الْعَفْوِ و َالَّرحْمَهِ ) همچنین ( اَشَدُّالْمُعاقِبیَن ) است ( فی مَوْضِعِ النَّکالِ وَالَنَّقِمَهِ ) و پس از دانستن این معنا، دیگر بر گناه جرأت ننمایند و از قهرش در هراس باشند. فهرست کتاب 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/57407 — ⃟‌ ——— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
@ostad_aali04-90.04.12.mp3
زمان: حجم: 19.2M
🏷 سلسله سخنرانی با موضوع 🎙 📣 جلسه چـهارم 🤔 اگر مرگ ناگهانی سراغ ما یا دیگران بیاید و ما نتوانیم آداب مرگ رو به جا بیاوریم چه اتفاقی می‌افتد ؟ ⏺ برای چی حکم واجب فوری است؟ 💠 اولین وظیفه ما در جبران حقوق گذشته چیست؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ‌ ‌ ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee │📗 @nahj_olbalaghe ╰๛- - - -
هدایت شده از آثار شهید مطهری
نصیحت علی علیه السلام‏ ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ شخصی آمد خدمت مولای متقیان علی علیه السلام و گفت: یا امیرالمؤمنین! مرا نصیحت کن. علی علیه السلام نصایح زیادی کرد. دو جمله اولش را برایتان عرض می‌کنم، فرمود: لا تَکنْ مِمَّنْ یرْجُو الْاخِرَةَ بِغَیرِ عَمَلٍ وَ یرَجِّی التَّوْبَةَ بِطولِ الْامَلِ، یقولُ فِی الدُّنْیا بِقَوْلِ الزّاهِدینَ وَ یعْمَلُ فیها بِعَمَلِ الرّاغِبینَ‏ [¹]. همین دو جمله فعلًا ما را بس. فرمود: من به تو اینکه از آن کسان مباش که امید به آخرت دارد اما می‌خواهد بدون عمل به‏ آخرت برسد؛ مثل همه ما. ما می‌گوییم حبّ علی بن ابی طالب کافی است. تازه حبّ ما حبّ حقیقی نیست؛ اگر حبّ حقیقی بود عمل هم پشت سرش بود. می‌گوییم همین وابستگی ظاهری کافی است! 💭 خیال می‌کنیم علی علیه السلام از کسانی است که احتیاج دارد، و اگر افرادی انتساب دروغین هم داشته باشند دیگر بسیار خوب، ما عجالتاً سیاهی لشکر می‌خواهیم، سیاهی لشکر هم کافی است! ما خیال می‌کنیم یک گریه دروغین بر امام حسین علیه‌السلام کافی است؛ ولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود اینها دروغ است. اگر حبّ علی بن ابی طالب تو را به عمل کشاند، بدان حبّ تو صادق و راستین است. اگر گریه بر حسین بن علی تو را به سوی عمل کشاند، بدان که تو بر حسین بن علی گریه کرده‌ای و گریه تو راستین است اگر نه، فریب شیطان 😈 است. جمله دوم: وَ یرَجِّی التَّوْبَةَ بِطولِ الْامَلِ‏ ای مرد! از آن کسان مباش که احساس نیاز به توبه را در وجود خود دارند؛ اما همیشه می‌گویند دیر نمی‌شود، وقت باقی است. برادر! اگر علی بیاید و من و تو هم برویم خدمتش و بگوییم آقاجان! ما را نصیحت کن، چنین جمله‌ای به ما می‌گوید: لا تَکنْ مِمَّنْ یرْجُو الْاخِرَةَ بِغَیرِ عَمَلٍ وَ یرجِّی التَّوْبَةَ بِطولِ الْامَلِ. تا کی بگوییم آقا دیر نمی‌شود، حالا وقت باقی است؟! تا هنوز جوان هستیم می‌گوییم ‏ای آقا! جوان بیست ساله که دیگر وقت کردنش نیست. عجیب این است که بعضی افراد پیر و کهنسال وقتی یک جوان را می‌بینند که متوجه عبادت است و به گناه خودش توجه دارد و در حال توبه و ندامت است، می‌گویند: ای آقا! تو جوانی، هنوز وقت این حرفها برای تو نرسیده. اتفاقاً جوانی بهترین وقتش است. یک شاخه تا وقتی که هنوز تازه است، آمادگی بیشتری برای راست شدن دارد؛ هرچه بزرگ‌تر و خشک‌تر بشود، آمادگی‌‏اش کمتر می‌شود. بعلاوه، چه کسی به این جوان قول داده که او پا به سن بگذارد، میانه مرد بشود، از میانه مردی بگذرد و پیر بشود؟ تا جوانیم می‌گوییم جوانیم. در میانه مردی هم که می‌گوییم حالا خیلی وقت داریم، توبه وقتش پیری است، وقتی که پیر شدیم، از همه کارها افتادیم و همه قدرتها از ما گرفته شد، آن وقت توبه می‌کنیم. نمی‌دانیم که اشتباه کرده‌ایم؛ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [۱] . نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت ۱۴۲
هدایت شده از آثار شهید مطهری
آن وقت اتفاقاً هیچ توبه نمی‌کنیم، آن وقت دیگر حال برایمان نمی‌ماند، آنقدر در زیر بار معاصی کمر ما خم شده است که دل ما دیگر حاضر برای توبه کردن نیست. دل یک جوان آماده‌تر است برای توبه کردن تا دل یک پیر. چه خوب می‌گوید مولوی: خاربن در قوّت و برخاستن‏ خارکن در سُستی و در کاستن‏ مثلی می‌آورد، می‌گوید شخصی خاری را در سر راه مردم کاشته بود. این خار بزرگ شد. گفتند: آقا بیا این خار را بکن. گفت: دیر نمی‌شود، بوته خاری است کنده می‌شود. دوباره گفتند. باز گفت: دیر نمی‌شود، حالا می‌کَنیم، یک سال دیگر می‌کنیم! سال بعد بوته خار بزرگ‌تر شد ولی خارکن چطور؟ پیرتر شده. گفتند: بیا بکن. گفت: دیر نمی‌شود، بعد می‌کنیم. سال به سال بوته خار بیشتر رشد می‌کرد، بیشتر ریشه می‌‏دوانید، تنه‌‏اش کلفت‌‏تر، خارهایش تیزتر و خطرش بیشتر می‌شد؛ اما خارکن پیرتر و از نیرویش کاسته می‌شد: خاربن در قوّت و برخاستن‏ خارکن در سُستی و در کاستن‏ می‌خواهد بگوید این ملکات رذیله، اخلاق فاسد، روزبه روز در وجود تو مثل آن بوته خار بیشتر رشد می‌کند، بیشتر ریشه می‏‌دواند، تنه‏‌اش کلفت‌‏تر، 🌵 خارهایش تیزتر و خطرش بزرگ‌تر می‌شود، ولی تو خودت روزبه روز پیرتر می‌شوی و از نیرویت، از آن نیروهای مقدس تو کاسته می‌شود. وقتی که جوان هستی، مثل یک آدم قوی و نیرومندی 💪 هستی که می‌خواهد یک نهال را بکند؛ به سرعت می‌کنی، ریشه‏‌اش را هم می‌کنی می‌اندازی دور. اما وقتی که پیر 👨🏼‍🦳 شدی، مثل یک آدم سست قوّه‌ای هستی که می‌خواهد یک درخت قوی 🌳 را با دست خودش بکند، هرچه زور می‌زند درخت از ریشه در نمی‌آید. به خدا قسم یک روزش یک روز است، یک ساعتش یک ساعت است، یک شب را اگر به تأخیر بیندازیم اشتباه می‌کنیم! نگویید فردا شب، شب بیست و سوم ماه رمضان است، یکی از لیالی قدر است و برای توبه بهتر است؛ نه، همین امشب از فردا شب بهتر است، همین ساعت از یک ساعت بعد بهتر است، هر لحظه از لحظه بعدش بهتر است. عبادت بدون توبه قبول نیست، اول باید توبه کرد. گفت: «شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام» اول باید شستشو کرد، بعد وارد آن محل پاک و پاکیزه شد. ما تا توبه نکنیم، چه عبادتی می‌کنیم؟!
هدایت شده از آثار شهید مطهری
ما توبه نمی‌کنیم و روزه می‌گیریم! توبه نمی‌کنیم و نماز می‌خوانیم! توبه نمی‌کنیم و به حج می‌رویم! توبه نمی‌کنیم و قرآن می‌خوانیم! توبه نمی‌کنیم و ذکر می‌گوییم! توبه نمی‌کنیم و در مجالس ذکر شرکت می‌کنیم! به خدا قسم اگر شما یک بکنید تا پاک بشوید و بعد یک شبانه روز با حالت توبه و پاکی بخوانید، همان یک شبانه روز به اندازه ده سال شما را جلو می‌برد و به مقام قرب پروردگار می‌رساند. سوراخ دعا را گم کرده‌ایم، راهش را بلد نیستیم. شخصی آمد خدمت امیرالمؤمنین علی علیه السلام کرد. او هم مثل ما خیال می‌کرد توبه کردن، گفتن‏ اسْتَغْفِرُاللهَ رَبّی وَ اتوبُ الَیه‏ است و اگر غین‏‌اش را هم خیلی غلیظ بگوییم دیگر توبه ما خیلی بهتر است! علی علیه السلام فهمید این بدبخت چقدر گمراه است. کم اتفاق می‏‌افتد که او این‏جور حدّت به خرج بدهد و با لحن تندی سخن بگوید ولی اینجا با لحن تندی سخن گفت، فرمود: ثَکلَتْک امُّک، أ تَدْری مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ دَرَجَةُ الْعِلّیینَ‏ ؛ ای خدا مرگت بدهد، ای مادرت به عزایت بنشیند! آیا تو می‏دانی استغفار چیست؟ استغفار درجه مردمان بلندمرتبه است. استغفار، حالت توبه و یک حالت مقدس است، یک جوّ مقدس و پاک است. شما حالت توبه را پیدا بکنید، واقعاً توبه بکنید، بعد خودتان را در یک جوّ و فضای مقدس می‌بینید، احساس می‌کنید که لطف و عنایت الهی بر روح شما سایه افکنده است، احساس می‌کنید گروهی از فرشتگان دور شما را گرفته‌اند، پاک می‌شوید، چون در حالت توبه انسان خودبینی را از دست می‌دهد، خود را ملامت می‌کند و گناهان خویش را در نظر می‌گیرد. در اسلام گفته‌اند اگر می‌خواهی توبه کنی لازم نیست بروی پیش کشیش، پیش آخوند و گناه را به او بگویی؛ گناه را به خدای خودت بگو، چرا گناه را نزد یک بشر اقرار و اعتراف می‌کنی؟ نزد خدای غفّارالذّنوب خودت اقرار کن. قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ اسْرَفوا عَلی‏ انْفُسِهِمْ لاتَقْنَطوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ انَّ اللهَ یغْفِرُ الذُّنوبَ جَمیعاً [¹]. این ندای خداست: ای بندگان اسرافکار من، ای بندگان گنهکار من، ای بندگان معصیت‌کار من، ای بندگان من که بر خودتان ظلم کرده‌اید! از رحمت من ناامید مباشید، بیایید به سوی من، من می‌‏پذیرم، قبول می‌کنم، در جوّ و فضای توبه وارد بشوید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [۱] . زمر/ ۵۳ │📕 @athar_shahid ╰๛- - - - - - - - - - - - - -
Nashre Hadi Ba Hamkarie Madrese Taali Taghdim Mikonad03 Porsesh Va Pasokh Mosianade Soti Shonood (1401-03-26).mp3
زمان: حجم: 15.5M
🔈 📣 پرسش و پاسخ بخش دوّم * ‌دستورالعمل سلوکی امام صادق علیه السلام * شیطان در دائره تقدیر خدا * اثرگذاری شیطان در حوزه بیماری و گرفتاری * هلاک امت ها * ابتلائات چند بُعدی خدا * ساختار دنیا سراسر فتنه و آزمایش * شیطان عاشق است. * فلسفه ازدواج پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله * انسان باید از کید شیطان بترسد. * خدا خارج از توان انسان انتظار ندارد. * جلوه‌ی غفّاریت خدا * سردمداران شرق و غرب، برده شیطان * ماه رمضان، بدترین زمان برای شیطان * گناهانم را نشانم ندادند. * اثرات عجیب ⏰ مدت زمان: ۳۷:۲۳ 📆1401/03/26 🔔 دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود @feqh_ahkam ⛔️ رضایتی به حذ✂️ف لینک ها نداریم. ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
راوی ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ راستی را كه تحلیل وقایع تاریخ، سخت دشوار است. سرّ دشواری كار، در پیچیدگی های روح آدمی است. وقتی كه مه در عمق دره ها فرو می نشیند، اگر چه تاریكی كامل نیست؛ اما آفتاب پنهان است و چشم انسان جز پیش پای خویش را نمی بیند. اگر نباشد اینكه آفریدگار، ما را در كشاكش ابتلائات می آزماید ، عاداتمان را متبدّل می سازد و شیاطین پنهان در زوایای تاریك درون را در پیشگاه عقل رسوا می دارد، چه بسا كه در این غفلت پنهان همه عمر را سر می كردیم و حتی لحظه ای به خود نمی آمدیم . آنچه حُر را در دستگاه بنی امیه نگه داشته، غفلت است ... غفلتی پنهان. شاید تعبیر « غفلت در غفلت » بهتر باشد، چرا كه تنها راه خروج از این چاهِ غفلت آن است كه انسان نسبت به خویش تذكر پیدا كند. هر انسانی را لیله القدری هست كه در آن ناگزیر از می شود و حُر را نیز شب قدری اینچنین پیش آمد ... «عمربن سعد » را نیز ... من و تو را هم پیش خواهد آمد. اگر باب یا لیتنی كنت معكم هنوز گشوده است، چرا آن باب دیگر باز نباشد كه : لعن الله امه سمعت بذلك فرضیت به ؟ حر گفت : « من از آنان كه برای شما نامه نوشته اند نیستم. ما مأموریم كه از شما جدا نشویم مگر آنكه شما را به كوفه نزد عبید الله بن زیاد برده باشیم .» امام فرمود : « مرگ از این آرزو به تو نزدیك تر است .» و یاران را گفت تا برخیزند و زین بر اسب ها نهند و زنان و كودكان را در محمل ها بنشانند و راه مراجعت پیش گیرند. این سخن در بسیاری از تواریخ آمده است؛ اما به راستی آیا امام قصد مراجعت داشته اند ؟ هر چه هست، در اینكه لشكریان حرّ تاخته اند و بر سر راه او صف بسته اند، تردید نیست. امام می فرماید : « ثكلتك امك! ما ترید مِنّی؟ ـ مادرت در عزای تو بگرید، از من چه می خواهی ؟ » آنچه حر بن یزید در جواب امام گفته، سخنی است جاودانه كه او را استحقاق بخشیده است . روزنه ای از نور است كه به سینه حُر گشوده می شود و سفره ضیافتی است كه عشق را به نهانخانه دل او میهمان می كند. حُر گفت :« هان والله ! اگر جز تو عربِ دیگری این سخن را بر زبان می آورد، در هر حال، دهان به پاسخی سزاوار می گشودم. كائناً ما كان : هر چه باداباد... اما والله مرا حقی نیست كه نام مادر تو را جز به نیكوترین وجه بر زبان بیاورم .» جمله ارباب مقاتل و مورخین حُر بن یزید را بر این سخن ستوده اند و حق نیز همین است. سخن، ثمره گلبوته دل است و حُر را ببین كه از دهانش یاس و یاسمن می ریزد. این سخن ریحانی از ریاحین بهشت است كه از گلبوته ادب حُر بر آمده . ... آنگاه حُر چون دید كه امام بر قصد خویش سخت پای می فشارد و نزدیك است كه كار به مجادله بینجامد، از امام خواست كه راهی را میان كوفه و مدینه در پیش گیرد تا او از ابن زیاد كسب تكلیف كند، راهی كه نه به كوفه منتهی شود و نه به مدینه بازگردد. 📖 در بعضی از تواریخ هست كه حُر بن یزید در ادامه این سخن افزوده است: « همانا این نكته را نیز هشدار می دهم كه اگر دست به شمشیر برید و جنگ را آغاز كنید، بی تردید كشته خواهید شد.» و امام در پاسخ او فرموده است:« آیا مرا از مرگ می ترسانید، و مگر بیش از كشتن من نیز كاری از شما ساخته است؟ شأن من ، شأن آن كس نیست كه از مرگ می ترسد. چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احیای حق، سبك و راحت است! مرگ در راه عزت، نیست مگر حیات جاوید و حیات با ذلت ، نیست مگر موتی كه نشانی از زندگانی ندارد. ‌آیا مرا از مرگ می ترسانی ؟ هیهات ، تیرت به خطا رفت و ظنی كه درباره من داشتی به یأس رسید. من آن كسی نیستم كه از مرگ بترسم، نفس من بزرگتر از آن است و همّتم عالی تر از آن كه از ترس مرگ زیر بار ظلم بروم و مگر بیش از كشتن من نیز كاری از شما ساخته است ؟ مرحبا بركشته شدن در راه خدا ، اگر چه شما بر هدم مَجد من و محو عزت و شرفم قادر نیستید و اینچنین، مرا از كشته شدن ابایی نیست .» ... قافله عشق آمد، تا هنگام نماز صبح به « بیضه» رسید كه منزلگاهی است میان « عُذیب الهِجانات» و « واقصه » ؛ حُرّ بن یزید نیز با سپاهش ... عجبا آنان نماز را با امام به جماعت میگزارند ! اگر او را در نمازْ به مقتدایی پذیرفته اند، پس دیگر چه داعیه ای بر جای می ماند؟
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ دعای ۱۸۲ صحیفه سجادیه، معروف به "مناجات توبه‌کنندگان"، یکی از زیباترین و عمیق‌ترین مناجات‌های امام سجاد (علیه‌السلام) است که در آن ایشان با زبانی آکنده از خضوع و تضرع، به درگاه الهی طلب توبه و بخشش می‌کنند. این دعا سرشار از مفاهیم بلند اخلاقی و عرفانی است و می‌تواند الگویی برای توبه‌کنندگان و سالکان راه حق باشد. مفاهیم کلیدی این دعا: ۱. اعتراف به گناه و احساس خواری: امام (علیه‌السلام) با بیان "أَلْبَسَتْنِی الْخَطَایَا ثَوْبَ مَذَلَّتِی" (گناهان لباس خواری بر تنم پوشاند) به این حقیقت اشاره می‌کنند که گناه، انسان را از مقام قرب الهی دور می‌کند و موجب ذلت و خواری می‌شود. ۲. امید به بخشش الهی: با وجود اعتراف به گناه، امام (علیه‌السلام) با امیدواری می‌فرمایند: "فَأَحْیِهِ بِتَوْبَهٍ مِنْکَ" (پس با توبه از جانب خودت، قلبم را زنده کن). این نشان‌دهنده آن است که هیچ گناهی از دایره رحمت الهی خارج نیست. ۳. نیاز مطلق به خداوند: "فَوَعِزَّتِکَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاکَ غَافِراً" (به عزتت سوگند که برای گناهانم جز تو آمرزنده‌ای نمی‌یابم). این جمله بیانگر این حقیقت است که تنها خداوند است که می‌تواند گناهان را ببخشد و ندامت بندگان را بپذیرد. ۴. ترس از طرد شدن و پناه بردن به خداوند متعال: امام (علیه‌السلام) با جمله "فَإِنْ طَرَدْتَنِی مِنْ بَابِکَ فَبِمَنْ أَلُوذُ" (اگر مرا از درگاهت برانی، به که پناه ببرم؟) نشان می‌دهند که تنها پناهگاه حقیقی، خداوند است و بدون لطف او، انسان در حیرت و درماندگی خواهد بود. ۵. درخواست پرده‌پوشی و عفو: "أَنْ تَهَبَ لِی مُوبِقَاتِ الْجَرَائِرِ وَ تَسْتُرَ عَلَیَّ فَاضِحَاتِ السَّرَائِرِ" (از تو می‌خواهم گناهان نابودکننده‌ام را ببخشی و رازهای رسواکننده‌ام را بپوشانی). ← این بخش از دعا نشان‌دهنده درخواست بنده برای پوشاندن عیوب و گناهان است، چراکه خداوند ستّارالعیوب است. ۶. تأکید بر توبه نصوح: امام (علیه‌السلام) با اشاره به آیه "تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً" (توبه‌ای خالصانه به سوی خدا کنید) یادآور می‌شوند که واقعی باید همراه با ندامت و عزم بر ترک گناه باشد. ۷. ذکر صفات الهی برای استجابت دعا: در پایان دعا، امام (علیه‌السلام) با نام‌های زیبای خداوند مانند "یَا مُجِیبَ الْمُضْطَرِّ، یَا کَاشِفَ الضُّرِّ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ" (ای اجابت‌کننده مضطران، ای برطرف‌کننده سختی‌ها، ای مهربان‌ترین مهربانان) به درگاه الهی متوسل می‌شوند تا دعایشان مستجاب شود. نتیجه‌گیری و درس‌های اخلاقی: - توبه، دری از رحمت الهی است و هیچ‌گاه نباید از آن ناامید شد. - اعتراف به گناه و احساس نیاز به خدا، اولین گام برای بازگشت به سوی اوست. - امید به بخشش الهی باید همواره در دل بنده زنده باشد، چراکه خداوند غفور و رحیم است. - پناه بردن به خدا در همه حال، تنها راه نجات است. این دعا به ما می‌آموزد که حتی اگر گناهان بسیار داشته‌ایم، باز هم می‌توانیم با توبه‌ای خالصانه و امید به رحمت الهی، به سوی خدا بازگردیم و از بخشش او بهره‌مند شویم.🤲 📖 ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -