eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
433 دنبال‌کننده
37.2هزار عکس
12.5هزار ویدیو
195 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 قسمت نوزدهم 👉 ادامه و نامه شهید مدافع حرم {مهدی} 🔰🔰 پاینده باد مردی که در آسمان دلش،به گونه ای غوغا کرد که تمام مادیات دنیوی به پشیزی بیش نیرزیدند. ♻️❣ کودکانش را همبازی دو ،و خونش را هدیه به سنگ فرش های نمود تا بفهماند هنوز هم هستند کسانی که با تمام علایق های مادی،خونشان از اهانت به خاندان (صل الله علیه وآله وسلم) در اعضا و جوارح گِلی، به جوش و خروش در می آید و آمادهٔ هر نبردی هستند. 💚💚 دل کندن از زمین و دل سپردن به آسمان کار هر کس نیست. ↩️ باید با آشنا باشی، تادر زمین خاکی غریب شوی..... 🕊🌹 ؛ باید لایق باشی که بانو (سلام الله علیها) تو را به عمه اش ،بانو (سلام الله علیها) معرفی کند. 🥀🥀 این روز ها عجیب سخت است که باشی ؛ سخت است غریب باشی ،با زشتی و دورویی و آشنا شوی با عشق الهی. 👇👇 🇮🇷🇮🇷 رمضان سال 1394 درست یه روز قبل از شهید بود. 🕊 شهید قاسم غریب ودر سوریه بود. ⏺⏺ آقای صالحی شهید غریب میگفت: اون شب تازه از عملیات شهر به قرارگاه سوریه برای استراحت برگشتیم. ✴️✴️فردای آن روز امام علی "علیه السلام" بود می گفت: 〽️〽️〽️ اصلا غریب خستگی براش مهم نبود. غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با طبع شوخی که داشتن برای به سر گرفتن می کردن. 🌷🌷 و این شهید والا مقام در شب امام علی "علیه السلام" ساعت 12/30 بامداد شربت شیرین شهادت را نوشید. 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت نوزدهم....👉 ادامه دارد ....👉
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷     ⭕️                   ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️                   ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️              🛑⭕
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 قسمت بیست و یک 👉🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 🛑🛑 ادامه و# زندگی نامه شهید مدافع حرم {مهدی} ✍سلام عزیزم و سلام گرامی و بزرگوارم ؛ ♻️از وقتی که خودم راشناختم با فرهنگ و و آشنا شدم ؛ در دلم آرزوی خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی موج می زد و شهادت در همه حال حتی در هنگام خوابیدن و در قنوت نمازم در خواست بنده حقیر از خداوند منان بوده است ؛ 🔰 ‌پس عزیز و گرامی و خواهر بزرگوارم اگر متعال منت برسرم نهاد و این حقیر را به درگاهش نمود ناراحت و نشوید و کسی را ملامت و سرزنش نکنید چونکه من به ابدی رسیده ام ودر جوار آقا و مولایم امیرالمومنین و اربابم حسین آرام خواهم گرفت و نزد خدای سبحان روزی خواهم خورد . ❣ مادر عزیزم بارها به شما گفته ام که خداوند پنج فرزند به شما بخشیده است و از من که یکی از آن پنج نفر هستم بگذر و نفست را قربانی کن ؛ 💜💜نمی دانم شاید هنوز نتوانستی با این موضوع کنار بیایی ؛ ولی تورا به فرق شکافته آقا " علیه السلام" و چشمان دریده بنی هاشم " علیه السلام" قسمت می دهم که با این موضوع کنار بیا تا مورد رحمت و راءفت متعال قرار بگیری و نزد بانوی دو عالم زهرا " سلام الله علیها" و کبری " سلام الله علیها" رو سفید شوی و حرفی برای گفتن در مقابل مادران سایر شهدا داشته باشی . 🦋🦋 پدرو مادر عزیزم دارم اگر شدم در کنار سایر شهدا در گلزار قم دفن شود تا بتواند در روضه های شبهای محرم که در این مکان شریف برگزار می شود کند ..😭😭 🏴🏴؛ می دانید که عاشق روضه ی " علیه السلام" هستم ؛{{{{{ البته اگر راضی هستید . }}}}} ❇️پدر و مادر عزیزم همچنان صبور باشیدو عشق به ولایت در وجودتان موج بزند و آشکار باشد . 💢مبادا حرفهای دیگران شمارا از خط دور کند و نیت به نظام و بد بین نمائید ✅✅ پدر و مادر عزیزم اکنون که ۳۳ ساله شده ام و به این جایگاه رسیده ام از شما ممنونم چون با شما و با دعای خیر شما بوده است که سربه راه مانده ام و اهل بیت شده ام ؛ 💔💔حلالم کنید اگر در حق شما بدی کرده ام و اکنون که به سن رسیده اید نسبت به رسیدگی به شما کوتاهی کرده ام ؛ مرا حلال کنید ؛ اجرتان با حسین و زینب. " سلام الله علیهم اجمعین" 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت بیست و یک... 👉 ادامه دارد ....👉
روز قیامت اگر بپرسند چه آورده ای؟ : " جوانم را..." :" دل سوخته ی مادرم را..."💔
●لحظه‌ی آخر قمقمه آب را آوردن نزدیک لب های خشکش... گفت : مگه مولایمان حسین (علیه‌السلام) در لحظه شهادت آب نوشید ؟! که شد هم بود هم ... جهت شادی روح ارواح طیبه شهدا خصوصا شهید شاپور برزگر یه صلوات بفرستید🥀
🔳 شهادت پاسدار نیروی زمینی سپاه طی درگیری با گروهک‌های تروریستی در مرز چالدران 🔻 «امیرحسین صالحیان» پاسدار نیروی زمینی سپاه امروز در ماموریت گشتی در مرز چالدران طی درگیری با گروهک‌های تروریستی به فیض شهادت نائل آمد
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ‍ ‍ ✍ خانم دختر سه ساله شهید مدافع حرم ایمانی شهید مدافع حرم 🌷 بابا منم، طناز عشق  -  بابایم سفر شهر .. یادم آید آن که رفت  -  برنگشته او از آن راهی که رفت.. 🥀 رفتن هست در    -  گفت بابا می‌روم بهر دفاع از که؟ از کجا؟ ای خوب عشق  -   گفت از در دمشق بابا، آنجا است  -  حضرت بر او دلواپس است 😔 ❣خون ز غیرت در رگ به جوش  -  گفت باید او علم گیرد به دوش  👊   گفت باید تا شود عباس او  -  از حرم با جان بدارد پاس او گفت می‌رود در خاتمه   -   تا بگیرد انتقام فاطمه ...✌️✌️   هست یادم آخرش  -  لحظۀِ قران گرفتن بر سرش😭😭 در بغل بگرفت و نازم کرد او  - غرقه در سوزوگدازم کرد او💔 🌺✨ بابا مست عطر یاس‌ها  - تا شود هم‌سنگر رفت بابایم سحرگاهی   -  تا که کند در شهر   🍁🍃 رفته بود او یاری علی  -  گفته بود او زود می‌آید      😔عید شد بابا نیامد، راز چیست -  گفته کرده او چیست 😭😭گفته مادر رفته بابا آسمان  -  پیش آقا صاحب زمان ❣❣ 🦋🦋در تحیُر مانده‌ام پرواز را  -  می‌کنم با خود مرور این راز را.... ❣❣به یاد دل صبور همه دختران شهدا به خانم سه ساله شهید مدافع حرم آقا ایمانی مدافع حرم سردار خلبان ذاکر اهل بیت ع کربلایی 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg وات ساپ https://chat.whatsapp.com/JLhGgNjfT4uC7GxYrsWn8a اینستاگرام⬅️ https://www.instagram.com/reel/CvNkBIzKklQ/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng== توییتر ⬅️ https://twitter.com/j9434510173178/status/1684617718048186369?t=qApO4rCOE927GeHjgSUzCw&s=35 21/4/1394 ت ش
629.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋🦋 پدرو مادر عزیزم دارم اگر شدم در کنار سایر شهدا در گلزار قم دفن شود تا بتواند در روضه های شبهای محرم که در این مکان شریف برگزار می شود کند ..😭😭 🏴🏴؛ می دانید که عاشق روضه ی " علیه السلام" هستم ؛{{{{{ البته اگر راضی هستید . }}}}} ❇️پدر و مادر عزیزم همچنان صبور باشیدو عشق به ولایت در وجودتان موج بزند و آشکار باشد . 💢مبادا حرفهای دیگران شمارا از خط دور کند و نیت به نظام و بد بین نمائید ✅✅ پدر و مادر عزیزم اکنون که ۳۳ ساله شده ام و به این جایگاه رسیده ام از شما ممنونم چون با شما و با دعای خیر شما بوده است که سربه راه مانده ام و اهل بیت شده ام ؛ 💔💔حلام کنید ... تلگرام @gharibshahid ایتا https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg وات ساپ https://chat.whatsapp.com/JLhGgNjfT4uC7GxYrsWn8a اینستاگرام⬅️ https://www.instagram.com/reel/CvNkBIzKklQ/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng== 21/4/1394 ت ش
‍ امروز ۲۴ مهر‌ماه ۱۴۰۰ 💔يادي کنيم از مدافع حرمي که هميشه با مشت بر سينه اش ميکوبيد و هميشه به مادرش ميگفت : بايد مانند حضرت# عباس ع شود ، و قلبم هم مانند امام  ع تير اصابت کند و بعدش به برسم 😔چشم چپش شد ، قلبش مانند امام حسين ع سوراخ و سر مبارکش هم اصابت ترکش . وار مدافع  زينب س  شد. ماه رمضان، تيرماه 94, شب قدر 🌐به گزارش خبرگزاری تسنیم از ،   آن عاشقان حریم کبریایی، آن مردان خداجوی خدایی، آن دلباخته حسینی، با مشاهده بی‌حرمتی یزیدیان زمانه به حریم حرم اهل‌بیت (ع) تاب و قرار خویش را از کف داده و با بر دوش کشیدن عشق و دلدادگی به سرور و سالار شهیدان و سردادن ♻️ نجوای «انی سلم لمن سالمم و حرب لمن حاربکم» دوست دوستان و دشمن دشمنانش شدند، تا اینکه در آزمون عمل به نجواهای خویش خوش درخشیدند.   (مهدی) غریب یکی دیگر از آن شهدای مدافع حرمی است که با دیدن جنایات و گروه‌های تکفیری درصدد مبارزه با هتاکان به حریم زینب(س) بر آمد و با ارادت خاصی که به   (ع) داشت عباس گونه یکی از مدافعان حرم شد. 🔰🌱به همین بهانه به گفت‌وگو با شهید مدافع حرم جانباز رشيد (مهدی) غریب پرداختیم. 🥀از شنیدن ندای «هل من ناصر» ارباب، تا لبیک مشتاقانه   ☘اعظم سادات حسینی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در قم، با اشاره به دوران افتخاری خود در مقدس جمکران و زمینه‌های آشنایی با همسرش در آنجا اظهار داشت: چه روزهای خاطر انگیزی به‌واسطه خدمت در مسجد مقدس جمکران و زمینه‌های آشنایی با همسرم در آنجا برایم رقم خورد، 🌾 روزهایی به‌ یاد ماندنی و شیرین از وصلتی فرخنده که سربرگ و آغاز آن با استمداد از و امام زمان (عج) انجام شد. 🍂 آری به دلیل اهمیت و باور به این مسئله که عرض زندگی نسبت به طول آن ارزشمندتر است، همچنین عدم شناخت کافی نسبت به همسرم متوسل به استخاره‌ای با این مضمون (این امر فرخنده و مبارک است البته هرچند با مشکلاتی روبروست، اما رضای خداوند در آن وجود دارد) شده و دل به نتیجه‌ای سرنوشت‌ساز که رضایت الهی را در پی آن خواهد داشت سپردم. ✅به گفته همسر شهید مدافع حرم علیرغم تردیدها به‌واسطه که قاسم  غریب برایش بازگو می‌کند، مصمم‌تر از قبل به او ایمان آورده و به ازدواجش پاسخ مثبت می‌دهد. 💠 به‌طوری‌که در جلسات گفت‌وگو با همسرش با علم به سختی‌ها، فراز و نشیب‌های زندگی یک از مأموریت‌های طولانی گرفته تا حوادث ناگوار دیگر و همچنین اهمیت اعتقاداتش از (علاقه به اختیار نمودن همسری سادات، به دلیل محرم شدن و زهرا(س)) ❇️❇️ و از همه مهم‌تر به‌واسطه  دیدن که با حضور در بیابانی، بن علی(ع) سر بر زانوان او نهاده و ندای (هل من ناصر ینصرنی) را سر می‌دهد و او نیز مشتاقانه با پاسخ مثبت به این ندا و یاری‌ رساندن و تنها نگذاشتن ارباب و آرزوی ، بیش‌ از پیش به ازدواج با ایشان راغب شدم.✅✅ ☘وی با اشاره به‌روزهای به‌یادماندنی آغاز زندگی مشترک از رفتاری همسرش با دیگران، از ارزش‌ها و اعتقادات خاصش می‌گوید: اهمیت به ادای اول وقت فریضه‌های واجب، 🦋به‌گونه‌ای که حتی زمان انجام آزمایش و تمهیدات مراسم عقد نیز، در هر شرایطی اول وقت ایشان ترک نمی‌شد و با نظر به‌سادگی  برنامه‌ها، از میهمانی‌ها گرفته تا برخورد و کردارش، از همان ابتدا متوجه تفاوت و نگاه خاص او به زندگی شده بودم. ❤❤❤❤❤❤❤❤🍃تا اینکه بنا بر پیشنهاد و ابراز علاقه و ارادتم به نام مبارک (مهدی) بعد از ازدواج این نام را برای خود برگزید، به‌گونه‌ای که در بین اطرافیان به نام مهدی شناخته‌شده بود. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 🥀🥀به گفته شهيد قاسم غريب عکسهايي که ميگرفتند به دليل جانبازي از چشم چپش نوري که به چشم جانبازش برخورد ميکرد و چشم جانبازش براق ميشد عکسهارو پاک ميکرد و ميگفت : خانواده براق بودن چشم چپم را ميبينند و ناراحت ميشن 😔 🌷شادي ارواح پاک شهدا 🌷سلامتي جانبازان عزيز 🌷و شادي روح پاک قاسم غريب (مهدي) صلواتي هديه کنيم اجرتان با خداي شهيدان 🌹 21/4/1394 ت ش
━⊰•❀•⊱━ ـــــــــــــــــــــ⊰❀⊱ـــــــــــــــــــــ برای درمان عوارض شیمیایی رفت آلمان ، یکی‌از دوستان دوران‌تحصیلش را دیده بود بنده‌ی خدا گفته بود: حسین ، به اندازه‌ی کافی جنگیدی و تکلیفت رو انجام دادی؛ همین جا بمون ، جواب داده بود: «اینجا برای شما خوبه ، دشت‌های داغ و جبهه‌ های جنوب برایِ من ، حسین ، پسر غلام حسین، آفریده شده برای جنگ و تا جنگ هست و من زنده‌ام، توی جبهه می مونم ...» 🇮🇷
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 📝 🌿من کفن نمی‌خواهم... ⚘بهار 89 رفت ، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچه‌ها رفتند برای خریدن کفن؛ خانمش به حاج‌رحیم گفت: «خوب است که ما هم اینجا بخریم». حاج رحیم گفت: «من کفن نمی‌خرم، شما اگر می‌خواهید بخرید». ⚘همان موقع یکی از بچه‌های هیأت هم به حاجی پیشنهاد داد که بریم و کفن را بخریم، حاجی باز هم گفت: «من کفن نمی‌خواهم» پرسید: «چرا؟» حاج‌رحیم گفت: «من می‌شوم و با لباس سپاه دفنم می‌کنند». گفت: «جنگ که تمام شده حاجی!» حاجی در جوابش گفت: «من هیچ وقت از رسیدن به ناامید نیستم و نخواهم شد» ♥️🕊 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات ⛱اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد⛱ ‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🇮🇷
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ 🖤 لبیک یا زینب🖤 شهيد مدافع حرم  قاسم (مهدی) غریب عمليات در تيرماه 1394 هجري شمسي ساعت 12/30 بامداد 24 رمضان در تدمر آغاز شد. 🚩🚩 اون شب قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش،  خواب شهادت بود ، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به ميگويد : من خوب استراحت کردم امشب عمليات را به دست ميگيرم. ساعت 12/30 دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟؟؟؟ بي سيم زد📞 حاجي حاجي امير همه رو کشوند داخل اتاق سيم و برداشتن و ديدن قاسم اعلام ميکند : شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم دارم که سراسر استرس بود و از آنجايي که هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت خطاب به قاسم گفت : شما حضرت زهرا و حضرت زينب س رو داريد. ... قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا س لبيک يا زهرا رو بست .. اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن. .. فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود  ازين صخره به اون صخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. . راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت من پايين صخره تکيه دادم   آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. .. در حيرت بودم قاسم با يک چشم دارد چه ميکند. .. چه طوري دراين تاريکي شب اين طرف و آن طرف ميرود و خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند سبحان االله⚘ نيم ساعت بعد که با رجز خواني قاسم  بچه ها روحيه گرفتن شروع کردن به تيراندازي گرد و غبار و دود آتش آسمان را فرا گرفت. .. درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ... ساعت 1 بامداد شد بي سيم قاسم را صدا ميزند. . اما با اصابت تير به قلب مبارک و ترکش به سر مبارک پرکشيد. ...😔😭🕊🕊 عمليات تا سحر ادامه داشت از داعش تلفات زياد گرفتيم. . پنج نفر از بچه هاي خودي هم شدند. .. پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. ... اما قاسم پیکرش کجاست؟؟ گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش تعيين کرده بودن. . اما پيکر قاسم را پيدا نکردن. .. گويا بي بي دوعالم حضرت س به فکر فرمانده قاسم بود و طبق روايت پيکرش تا صبح غيب شده بود. . صبح رفتيم دوباره به دنبال  پيکر فرمانده قاسم ديديم    به صخره اي که  ساعاتي قبل عمليات بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود تکيه داده.. نزديک شديم فکر کرديم قاسم خوابيده.. آخه با وجود تير به قلب مبارک به قلب و ترکش به سرش پيکرش به زمين نخورده. .. بلندش کردم ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است. . نامه رو از جيبش بيرون آوردم و خواندم. . نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم .. شهید غریب میگفت: 👇 ⬅️اون شب تازه از عملیات به قرارگاه ارتش سوریه برای استراحت برگشتیم. فردای آن روز ⬅️میگفت اصلا شهید غریب خستگی براش مهم نبود 👌 غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با 😊 که داشتن برای به سر گرفتن بیدار میکردند...   در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبيـ خم گردد شادي ارواح پاک شهدا به ويژه روح پاک فرمانده بي ريا  شهيد قاسم غريب سه صلوات هديه بفرماييد 🌹🌹 🖤🖤لبیک یا زینب س🖤🖤 21/4/1394 ت ش
۳ دلاور جبهه امنیت و مقاومت در یک قاب ❤️ شهید غفاری :سال۱۳۹۰ جاسوسان شهید الوانی:سال۱۳۹۵ حلب سوریه شهید بشیری:سال۱۳۹۵ حلب سوریه ای شهدای عزیز : به ما جاماندگان کمک بدهید که زرق و برق دنیای فانی و لذت های دنیوی بین ما و شما فاصله ای نیاندازد و یاد و خاطره و علاقه به شما همیشه در قلبمان شعله ور باشد و عاقبت به وصال شما برسیم...... شهید دلی الوانی _شهید غریب❤️ [رهسپاریم با ولایت تا شهادت] @gharibshahid