#شعر
یک نفر گفت: «خدا! كاش كه عاشق بشوم!»
شد و در پيچوخم عشق، خدا را گم كرد
از: سیّد تقی سیّدی.
مبادا چیزهایی را از خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ بخواهیم که ما را از او دور کند یا باعث خدافراموشی شود.
#خدافراموشی، #دعا، #عشق
🔗 عضویّت کانال
🌷
#نکته
[حاجآقا سیّد محمّدمهدی رفیعپور: در دیدارم با آیتالله سیّد مرتضی مستجابی، ایشان] مطالب زیادی فرموند که یکی از آموزندهترین آنها برای بنده و شاید شما، نکتهای بود که دربارۀ پدرشان فرمودند.
گفتند: «در جریان همراهی با فدائیان اسلام، افرادی را که کمتر از من مجرم میدانستند، اعدام کردند؛ امّا من به خاطر دعای پدرم نَجات پیدا کردم.» نیز گفتند: «وقتی، خواب دیدم که در اتاقی پر از گوجهفرنگی هستم که این گوجهها در حال حرَکت برای رفتن [به] زیر دستگاه هستند تا آبشان گرفته شود. من هم روی گوجهها افتاده بودم و توان فرار نداشتم تا [این که به] لب تیغ رسیدم؛ ولی ناگهان پدرم آمد و مرا کَشید بیرون.»
#پدر، #دعا
🔗 عضویّت کانال
🌷
#دعا در #تصویر
چه دعای زیبا و شیرینی!
خدایا! این دعا را با عافیت، شادابی و لَذّت، دربارۀ ما هم مستجاب بفرما.
#خدمت، #دعا
🔗 عضویّت کانال
🌷
#نکته
در کانالی نوشته شده است: شخصی طیّ مرقومهای [= نوشتهای] از مرحوم محقّق نایینی (۱۲۷۶ ـ ۱۳۵۵ هـ .ق.) ـ رضوان الله علیه. ـ سؤال نَمود که برای رفع حوائج به ادعیه و اذکار از کتب ادعیه و یا از افراد صاحب تجرِبه از متدیّنین رجوع میکند؛ ولی گاهی حاجتش روا میشود و گاهی ظاهراً اثری نمیبیند؛ لذا از مرحوم نایینی تقاضا میکند تا دعایی به او توصیه کنند.
محقّق نایینی در پاسخ میفرمایند: من به تو اجازه میدهم تا به آنچه در کتابهای «مکارمالأخلاق» و «مصباح» آمده، عمل کنی؛ امّا دربارۀ آنچه از ادعیه که در السنۀ مردم است، چون نمیدانم از کجا نشأت گرفته، نظری ندارم.
امّا این که گفتی: «گاهی اوقات، ادعیه، اثر دارد و گاهی ندارد.»، این از اموری است که جز خدا و راسخانِ در علم (اهل بیت [ـ علیهم السّلام. ـ ])، کسی از آن، آگاه نیست.
و إنّی لاارى افضل من زيارة عاشوراء لأيّ حاجة دنيويّة او اخرويّة. و الله العالم؛ من در همۀ حاجات دنیوی و اخروی، بالاتر از زیارت عاشورا سراغ ندارم.
🌷
لطفاً هر گاه زیارت عاشورا میخوانید، حاجات بنده را که این مطلب را برایتان گذاشتم، هم در نظر بگیرید.
#حاجتگرفتن، #دعا، #زیارت_عاشورا
🔗 عضویّت کانال
🌷
#نکته
[آیتالله کمیلی خراسانی:]
عزیزان! فرصتهای طِلایی را از دست ندهید. اگر حال عشقی پیدا کردی و حالت اقتضا میکند که غزلی از حافظ بخوانی [یا] یک صفحه از قرآن یا مناجات بخوانی، بنشین بخوان.
توصیۀ ما به سالکان، این است که وقتی یک حالی پیدا میکنید، زود دنبالش را بگیرید و از آن استفاده کنید.
#دعا، #شعرخواندن، #فرصت، #قرائت_قرآن_کریم
🔗 عضویّت کانال
🌷
یک دریا قطره
#دعا در #تصویر از مشکلات خود به چه کسی #شکایت کنیم؟ 🔗 عضویّت کانال 🌷
#حدیث
علّامه محمّدباقر مجلسی ـ رحمه الله. ـ نوشته است:
به سند معتبر، منقول است که عبدالله بن اَبییَعفور به خدمت حضرت صادق ـ علیه السّلام. ـ رفت و گفت: «شوق خدمت شما مرا باعث شده که مشقّت بسیار کَشیدم تا به ملازمت (= محضر شما) رَسیدم.»
حضرت فرمود که شکایت مکن از پروردگار خود! چرا نرفتی نزد کسی که حقّش بر تو زیاده از حقّ من است؟!
گفت: «کیست آن که حقّش بر من از شما بیشتر است؟!»
فرمود: «حسین بن علی. صلوات الله علیه. چرا نرفتی به حائر آن حضرت که خدا را دعا کنی نزد او و به سوی او شکایت کنی حاجتهای خود را؟»
📖 تحفةالزّائر، ص ۲۴۲، باب ۵ ، فصل ۴؛ برگرفته از: یک کانال.
#زیارت_امام_حسین، #زیارت_اهل_بیت (علیهم السّلام)، #حاجتگرفتن، #دعا، #شکایت
🔗 عضویّت کانال
🌷
#نکته
استجابت دعا، گرچه از نظر قرآن و روایات معصومین ـ علیهم السّلام. ـ امری حتمی و قطعی میباشد، امّا در مواردی ممکن است:
ـ مصلحت بنده در بَدَل آنچه خواسته، باشد
ـ یا حکمت الاهی در ذخیرهسازی اجابت دعای او برای عالَم آخرت بوده و بهتر از آنچه که در این دنیا خواسته، در آن عالم به او عطا گردد
ـ [و] گاهی ممکن است استجابت دعایش تأخیر بیفتد؛ چراکه خداوند دوست دارد صدای مناجات چنین بندهای را بشنود
ـ [و] در بسیاری از موارد هم ممکن است بنده با اعمال ظاهری و باطنی و ملکات نفسانی سوء خود، مانع استجابت دعا و جذب فیوضات رحمانی شود.
📖 کتاب بالاترین نذر، ص ۱۱۶.
#دعا
@ghatreghatre
🌷
#نکته
در کانالی نوشته شده است:
روزی مرحوم استاد آیتاللّه [حسن] تهرانی (ره)، در جلسۀ درس فرمودند: «در همۀ عمرم هیچ وقت، بیپول نشدم؛ چون مادرم برایم دعا کرد و گفت: "حسنجان! الاهی که هیچ وقت، بیپول نباشی." از برکت دعای مادرم، همیشه در جیبم پول بود؛ بهجز یک بار که آن هم پول داشتم؛ ولی در منزل جا گذاشتم.»
#پدر_و_مادر، #دعا
@ghatreghatre
🌷
#داستان
آقای هادی مدرّس افغانی، فرزند مرحوم حاجآقا استاد محمّدعلی مدرّس افغانی،:
«پدرم میگفت: "استادی داشتم اهل قفقاز که [کتاب] ‹مطوّل› در خدمتش میخواندم.
این استاد قفقازی، عجیب در فقر و تنگدستی و گرسنگی بهسر میبرد. خودم هم از او بدتر بودم.
بعد از چندین ماه، یک تکهگوشت نذری نصیبم شد. موقع رفتن به حجره، دستم بود. همینطورکه بهسرعت به طرف حجرۀ یکی از رفقایم میرفتم و در رؤیای شیرین این منظره بودم که با این گوشت آبگوشت، میپزیم و بعد از چند ماه، شکممان سیر میشود، یکدفعه با همین استادم مواجه شدم. سلام کردم و رد شدم.
مرا صدا کرد که آشیخ محمّدعلی! چه تو دستت هست؟ گفتم: مقداری گوشت.
با حالتی فقیرانه از من خواهش کرد که این گوشت را به من بده؛ چند ماه است که غِذای پختنی نخوردهام و بوی گوشت نشنیدهام.
گرچه برایم خیلی سخت و ناگوار بود، امّا تمام گوشتها را به او دادم.
او در حقّم دعا کرد. بعد از آن، آثار دعایش را در زندگیام خیلی واضح و آشکار مشاهده کردم."»
📖 گوهر ادب، ص ۱۹۸؛ برگرفته از: یک کانال معتبر.
#ایثار، #دعا، #معلم
@ghatreghatre
🌷