5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فیلم_کوتاه
چگونگی شِفاگرفتن نوۀ سرلشکر رحیم صفوی
#شفا، #مقام_معظم_رهبری (دامت برکاته)، #قرآن_کریم
🔗 عضویّت کانال
🌷
#داستان
محمّدرضا فیضالاسلام، فرزند آیتالله سیّد علینقی فیضالاسلام، شارح و مترجم «نهجالبلاغه» و مفسّر قرآن، میفرمودند:
«زمانی مرحوم پدرم، فیضالاسلام، مبتلا به زخم معده و زخم روده و اثناعشر شدند و از این بیماریها بسیار رنج میبردند.
ایشان نزد دکترهای متخصّص رفته، آنها گفته بودند که ایشان باید ۳ عمل جراحی انجام دهند.
یکی از دوستان به ایشان گفت: "امکاناتی در لندن دارم و میخواهم شما را به آنجا بفرستم و عمل جرّاحی شما انجام شود."
ایشان با توجّه به رنجی که از این بیماریها میبردند، این پیشنِهاد را قبول کردند.
روزی که قرار بود برای گرفتن ویزا و بلیت بروند، شناسنامۀ خود، همسر و فرزندانشان را هم برداشتند و به دوستشان گفتند: "شما که قرار است برای رفتن بنده به لندن ویزا بگیرید، برای رفتن به عراق، بلیت تهیّه کن؛ که دکتر اصلی من نجف است."
سال ۱۳۴۲ بود که همۀ خانواده با هم به نجف رفتیم.
در نجف بین علما جلساتی برقرار میشد و خاطراتِ گذشته را زنده میکردند.
در یکی از جلسات، یکی از علما از پدرم پرسید: "آقای فیضالاسلام! چرا شما به خود میپیچید؟" پدرم گفت: "فُلان بیماری را دارم." آن عالم به ایشان گفت: "از یکی علما شنیدهام که اگر کسی حاجتی داشته باشد و خداوند متعال را ۳ بار به حضرت زینب کبری (س) قسم دهد، حاجت او برآورده خواهد شد و شما که اینقدر با مولا نزدیک هستید، چرا این کار را تا کنون نکردهاید؟!"
ایشان میفرمودند: "پس از خروج از این جلسه، به حرم حضرت علی (ع) رفتم و این قسم را بر زبان جاری و نذر کردم که اگر از این بیماری بهبود پیدا کردم، یک کتابی در حالات حضرت زینب (س) بنویسم. ۲ ـ ۳ روز که از این قضیّه گذشت، دیگر آثاری از این بیماری، در من وجود نداشت." همه تعجّب کردیم.
وقتی به ایران آمدیم، ایشان نزد پزشکی رفتند و علّت برطرفشدن درد را جویا شدند. پس از انجام ۲ بار رادیولوژی متوجّه شدیم که اثری از آثار این بیماری مزمن چندساله، در بدن ایشان نیست و بیماری برطرف شده است.
مرحوم پدر بعد از این عنایت، اقدام به نوشتن کتابی با عنوان "خاتون دو سرا" در حالات حضرت زینب کبری (س) کردند.»
#حضرت_زینب (علیها السّلام)، #شفا، #نذر
@ghatreghatre
🌷
#شعر زیبا خطاب به خداوند مهربان ـ جلّ جلاله. ـ :
دیدی که اسماعیلِ خود را هم فِدا کردم؟
دیدی به عهدم با تو ای زیبا! وفا کردم؟
با این که قلبم خانۀ احساس بود، امّا
دیدی سر احساس را از تن جدا کردم؟
دیدی که آخِر، خشت این دل را که از گِل بود
با کیمیای یادت ای یکتا! طِلا کردم؟
صد بند بر پای دلم بود و به عشق تو
از آنهمه دلبستگی، خود را رها کردم
حتماً شنیدی نالههای بیصدایم را!
دیدی تو را از بین هر جمعی صدا کرد
آنقدر گفتم ذکر «یا کافیّ و یا شافی»
تا عاقبت، سجّاده را دارالشِّفا کردم
مانند باران، خیر بر من ریختی دائم
باید ببخشی آنهمه چونوچرا کردم
من از نماز عشق جا ماندم، ولی حالا
با التفاتت آن قضا را هم ادا کردم
از هر طریقی بود ای زیباترین معشوق!
چشمان خود را با نگاهت آشنا کردم
یک عمر خواهش کردهام آغوش گرمت را
امروز هم در زیر این باران دعا کردم
از: زینب نجفی (راجی).
#خدا، #خدادوستی، #ذکر، #شفا
@ghatreghatre
🌷
#شعر
بالم شکسته بود و هوایی نداشتم
از دست روزگار، رهایی نداشتم
بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدم
مشهد اگر نبود، که جایی نداشتم
دردم زیاد بود و طبیبی مرا ندید
دردم زیاد بود و دوایی نداشتم
گفتم مگر امام رضا چارهای کند
ای وای، اگر امام رضایی نداشتم!...
میل تو بر دل آمد و میل گناه رفت
ورنه، من از گناه، اِبایی نداشتم
از: علیاکبر لطیفیان.
#ترک_گناه، #تولی، #زیارت، #شفا
@ghatreghatre
🌷