eitaa logo
غزلستان
213 دنبال‌کننده
322 عکس
27 ویدیو
0 فایل
شاعر نِیَم و شعر نمیدانم چیست من مرثیه خوانِ دل دیوانه ی خویشم
مشاهده در ایتا
دانلود
🍒 در شهر حتی با صدای گام های تو محراب، منبر، گنبد و گلدسته می رقصد 🍷 @gilaasss 📖
🍒 به شاه بیت غزل های ناب میمانی به خَلسه نه، که به رویا، به خواب میمانی چو گیسوان پریشان به شانه می ریزی به شهرِ در شُرُف انقلاب میمانی چه نسبت است مرا با تو من نمی دانم به یک معادله ی بی جواب میمانی دو چشم وسوسه انگیز و لعل یاقوتی به خمره های لبالب شراب میمانی مراست با تو قراری به باغ خاطره ها به لحظه های پر از اضطراب میمانی به بوی باغ گل ات دسته دسته مشتاقان تو قمصری و به فصل گلاب میمانی 🍷@gilaasss 📖
🍒 برف نو! برف نو! سلام! سلام! بنشین، خوش نشسته‌ای بر بام پاکی آوردی ای امید سپید همه آلودگی‌ست این ایام 🍷@gilaasss 📖
اول خدا قضا و قَدَر را درست کرد دریا و دشت و کوه و کمر را درست کرد دنیا بدون عشق به گوری شبیه بود خالق دلش گرفت و بشر را درست کرد می خواست عشق را به ملائک نشان دهد اینگونه شد که ما دو نفر را درست کرد آن لحظه که لب تو به گفتار باز شد پروردگار قند و شکر را درست کرد موی تو ریخت روی تنت، بعد از آن خدا بر آن اساس شام و سحر را درست کرد یک قطره ریخت در صدف چشم های تو آن گوهرِ دوگانه یِ شَر را درست کرد وقتی که شکل روی تو تکمیل شد از آن الگو گرفت و قرص قمر را درست کرد 🍷@ghazalestan 📖
غزلستان
🍒 پشت رُل ساعت حدوداً پنج شاید پنج و نیم داشتم یک عصر برمی گشتم از عبدالعظیم از همان بن بستِ باران
در کناری منتظر بودم حدودا پنج و نیم تا که پیچیدی به چپ، آرام گفتم: «مستقیم» زل زدی در آینه، دیدم، به جا آوردمت یادم آمدم روزگاری را که رفتی با نسیم رادیو را باز کردی تا سکوتت نشکند رادیو، اشعار نابی خواند از تو در قدیم شیشه را پایین کشیدم تا که بغضم نشکند زیر لب گفتم: «خوشم می‌آید از شعر فخیم» موج را تغییر دادی، این میان گفتم به طنز: «با تشکر از شما، راننده‌ی خوب و فهیم» گفتی: «آخر، شعر تلخی بود»؛ با یک پوزخند گفتم: «اصلا شعر می‌فهمید؟»؛ گفتی: «بگذریم» گفتمت: «یک جا اگر مقدور شد، لطفا بایست» داشت کم کم حال و احوال منم می‌شد وخیم بعد از آن روزی که دیدم من، تو را در شهر ری مانده‌ام من منتظر، هر عصر در عبدالعظیم... 📚 @ghazalestan 📖
ترکیب "نگاه" و "هنرِ اخم" و "صدایت" "آدم کش و خون ریز" و "دل انگیز" و "نجیب" است! 📚 @ghazalestan 📖
باز خندیدی و کافر شده شیخ ده ما چشم تو جام شرابیست که دین خواهد برد 📚 @ghazalestan 📖
🏴 از خانه، چارچوبِ درت را شکسته‌اند باب الحوائجِ پدرت را شکسته‌اند عمداً مقابلِ پسرِ ارشدت، زدند یعنی غرورِ گل پسرت را شکسته‌اند بازو و سینه، کتف و سرت درد می کند هرجا که بوسه زد پدرت، را شکسته‌اند ای مرغ عشقِ خانه ی حیدر کمی بِپر باور نمی کنم که پرت را شکسته‌اند از طرز راه رفتن و قدِ هلالی ات احساس می کنم کمرت را شکسته‌اند ابری ضخیم سر زد و ماهت خسوف شد بی شک فروغ چشم ترت را شکسته‌اند دندانه های شانه پر از خون تازه شد اصلاً بعید نیست، سرت را شکسته‌اند با بستری کبود و پر از لاله های سرخ آیینه های دور و برت را شکسته‌اند زان آتشی که بر شجرِ طیبــه زدند ثلثی ز شاخ و برگ و برت را شکسته‌اند 📚 @ghazalestan 📖
🏴 دوباره قصه ی نمرود بود و کوهی از هیزم و کوچه مات در تصویر پر اندوهی از هیزم بدست مشعلی از کینه ها افتاد بیت الله خلیل این بار زهرا بود در انبوهی از هیزم وقیحانه میان شعله ها سوزاند تا در را "وإن"گفت و لگد زد پیش چشم بچه ها در را زمان از حرکتش افتاد و یک دیوار شاهد بود چگونه ضربه ی در از نفس انداخت مادر را شکست از ضربه ی سنگینِ پایی ناگهان پهلو گلی را کرد با زخمِ عمیقش نیمه جان پهلو میان گریه هر شب شانه های عرش میلرزید همینکه فاطمه میشد از این پهلو به آن پهلو 📚 @ghazalestan 📖
🏴 کدام سوره ی خورشید بر تو نازل شد که گوشه چشمِ تو حلّال هر مسائل شد از آن زمان که خدا افرید دنیا را بهشت منتظرت بود و با تو کامل شد به احترام وجودت تمام جن و ملک به سجده آمد و قران به خلق نازل شد تو آمدی که نمانَد غریب قلب علی به بودن سَرِ تو سِرّ ِ عشق قابل شد به شب که بعد تو عمری است روسیاهی ماند و غربت علی ات با فراق کامل شد مگر تو یاس نبودی چگونه بنویسم سه مرد و میخ و در و آتشی که قاتل شد 📚 @ghazalestan 📖
🏴 نَفسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَة،ٌ يا لَيتَهَا خَرَجَت مَعَ الزَّفَرَاتِ لَا خَيرَ بَعدَكَ فِي الحَياةِ وَ إِنَّمَا أَبكِي مَخَافَةَ أَن تَطُولَ حَياتِي جان من با ناله‌‌هاى خود حبس شده، اى كاش جانم با ناله‏‌هایم خارج مى‌‏شد. بعد از تو خیرى در زندگانى نخواهد بود، گریه می‌‌کنم و از این می‌ترسم که بعد از تو زیاد زندگی کنم... (ع‌) پس از شهادت زهرای مرضیه(س) / ج۴۳/ ص۲۱ 📚 @ghazalestan 📖
🏴 کجاست حضرت مادر؟ کجاست یار علی؟ کجاست همدم تنهایی و قرار علی؟ کجاست تا که کند شانه موی دختر را؟ کجاست تا که گشاید گره ز کار علی؟ یقین که عرش خدا با ملائکش لرزید به گریه‌ی حسنین و به چشم تار علی علیِ خیبر و بدر و حنین تنها شد..‌. امان ز غربت و آن قلب داغدار علی ز بعد فاطمه، طفلان به گریه می‌گویند کجاست حضرت مادر؟ کجاست یار علی؟ 📚 @ghazalestan 📖