eitaa logo
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
672 دنبال‌کننده
315 عکس
80 ویدیو
15 فایل
🔺 کانال اختصاصی اطلاع رسانی برنامه‌ها و نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی 🔺 کانال اطلاع رسانی دکتر قاسم کاکایی در تلگرام: https://t.me/ghkakaie ارتباط با مدیر کانال : @Admin_ghkakaie
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح‌الاسماء_الحسنی_جلسه_۱۰۷_حجت‌الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
36.43M
🎙️|فایل صوتی کامل | ▶️ جلسه : ۱۰۷ 🌍 محل تدریس : شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت ( ره ) 📅 تاریخ : ۹ اردیبهشت ۱۳۹۲ 🕝مدت زمان صوت : ۳۳ دقیقه و ۴۴ ثانیه ✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️|فایل صوتی کامل | ▶️#درسگفتار_شرح_الاسماء_الحسنی جلسه : ۱۰۷ 🌍 محل تدریس : شیراز ، حوزه علمیه شه
درسگفتار شرح الاسماءالحسنی، جلسهٔ ۱۰۷ یا مانع یا جامع یا واسع ثم هذا العدد صورته الرقمية ستة فإذا اسقطت منه بقى مأة وثمانية وهو عدد اسمه الحق وفى هذا ايماء لطيف إلى ان صور القيود إذا زهقت ومحقت لم يبق في دار الوجود غير الحق ديار ثم صورة هذا العدد تسعة وهى معنى اطوار ادم حيث ان عدد ادم خمسة واربعون وجمع واحد إلى تسعه ايض هذا العدد وهو عدد مساحة المثلث المتعلق بادم كما ان ضلعه عدد حوا يا شافع حيث لا شفيع غيره وقد ورد ان اخر من يشفع هو ارحم الراحمين يا واسع وسعت رحمته كلشيئ كما ان اسمه تعالى المانع اشارة إلى جهة الضيق والغيبة المطلقة كذلك اسمه تعالى الواسع عبارة عن جهة السعة والظهور المطلق والاول مرتبة الخفاء والثانى مقام المعروفية المشار اليهما في الحديث القدسي كنت كنزا مخفيا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لكى اعرف وما في القران الكريم من امثال قوله تعالى ولا يحيطون به علما رموز إلى الاول وامثال قوله اينما تولوا فثم وجه الله شهود على الثاني فمن يقنطه الاحاديث الشريفه من امثال قوله (ع) احتجب عن العقول كما احتجب عن الابصار وقوله كلما ميزتموه باوهامكم الحديث فليرجه نظاير قوله (ع) لو ادليتم إلى الارض السفلى لهبط على الله وما رايت شيئا الا ورايت الله فيه ولهذا قال على (ع) لم اعبد ربا لم اره ولو كشف الغطاء ما ازددت يقينا فبالاعتبار الاول لا يعلم ما هو الا هو وبالاعتبار الثاني لا يعرف الا هو فان قرع سمعك ما ترنم به عندليب حديقة التقديس من قوله تبارك الله وارت ذاته حجب فليس يعرف الا الله ما الله فقم واصدع بما غرد حمامة التأنيس في حرم كعبة الوداد من قوله لا تقل دارها بشرقي نجد كل نجد لعامرية دار ولها منزل على كل ماء و علی کل دمغة اثار ✅ @ghkakaie
طلب و اخلاق طلبگی ۴6.mp3
14.32M
🎙️|فایل صوتی کامل| 💡 🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی جلسهٔ ۴۶ 🗓️تاریخ برگزاری : ۲۵ مرداد ۱۴۰۳ ⏳ مدت زمان : ۳۹ دقیقه و ۴۶ ثانیه ✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
«بسم الله الرحمن الرحیم» 🗒 🖋فصل دوم، قسمت هفتم (پیاپی بیست و چهارم) از نفْس‌پروری تا نفْس‌کُشی (۵) ۱- زمانی که خدمت حضرت آیت‌الله نجابت رضوان الله تعالی علیه رسیدم، از همان روزهای اول، فرمودند: « اگر می‌خواهی در این حوزه با کسی رفاقت کنی فقط با این سه نفر رفاقت نزدیک داشته باش : آقای حاج محمدتقی نجابت (که حضرت استاد و به تبع ایشان، سایرین، ایشان را آقای حاجی می‌خواندند), آقای حاج علی‌نقی نجابت و آقای حاج سید محی‌الدین عندلیب (داماد حضرت استاد)» بر آقای حاج محمد تقی تاکید خاصی داشتند. البته رفاقت با همهٔ طلاب، مطلوب و برگزیده بود ولی شاید این سه نفر برای نفْس بنده چنان مناسب بودند که می‌توانستم با آن‌ها مصداق «بین الاحباب تسقط الآداب» را پیدا کنم. بنده هم این امر را غنیمت شمردم و این رفاقت را تا آخر ادامه دادم و ان‌شاءالله خدا توفیق دهد تا باز هم تا آخر ادامه دهم‌‌ ۲- در سال ۱۳۶۷، حضرت امام رضوان الله تعالی علیه بیاناتی داشتند که تحولی در حوزه و ساختار تشکیلات روحانیت را ایجاب می‌کرد. از همهٔ حوزه‌های سراسر کشور خواسته شد تا نظرات و دیدگاه‌های خود را در باب این موضوع به مدیریت حوزهٔ علمیه قم ارسال کنند و نمایندگان خود را برای شرکت در همایشی با همین موضوع به قم اعزام نمایند. حضرت استاد با قلم خود جواب سوال‌هایی را که از حوزه شده بود نگاشتند که حاصل آن جزوهٔ «زیّ طلبگی» شد. سپس به مرحوم آیت‌الله حاج محمدتقی نجابت ماموریت دادند تا حامل این پیام به حوزهٔ علمیهٔ قم باشد. سه نفر را هم با ایشان روانه قم کردند: آقای حاج علی‌نقی نجابت، آقای سید محی‌الدین عندلیب و حقیر. این امر از یک سو، لطف و عنایت حضرت استاد بود در حق بنده، و از سوی دیگر، یادآوری آن رفاقتِ لازم و کارسازی بود که بایستی با این سه بزرگوار داشته باشم. هر چهار نفر با یک پیکان، عازم قم شدیم. هرچند که جلسات قم دستاورد چندانی نداشت اما این جزوهٔ «زیّ طلبگی» که چندین بار از جانب حوزهٔ علمیهٔ شهید محمدحسین نجابت تجدید چاپ شده است، دستاورد علمی و راهنمای اخلاقی بزرگی برای همهٔ طلاب و مدیران حوزه بوده است و خواهد بود. ۳- نهم بهمن ۱۳۶۸، روز عروج ملکوتی حضرت استاد بود. وصال آن ولیّ خدا با محبوبش هرچند آرزوی دیرینه حضرت استاد بود، لیکن برای امثال ما، فراق ایشان مصیبت و غمی غیر قابل تحمل بود. داستان آن روزِ غم‌بار را در کتاب حدیث سرو آورده‌ام. احساسی فراتر از یتیمی به ما دست داده بود؛ احساسی که برای حقیر فوق العاده کمرشکن بود. یاد باد آن‌که سر کوی توام منزل بود دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود با تقدیر چه می‌توان کرد. ظاهراً همه گلشنی که زیر سایهٔ آن عزیز، آشیانهٔ ما محسوب می‌شد رو به خشکیدن و پراکندگی می‌گذاشت. اما روح پرفتوح حضرت استاد بنا را چنان گذاشته بود که جمعیت ما پراکنده نشود و آن گلستان، خرّم و سرسبز تداوم یابد. چون که شد خورشید و ما را کرد داغ چاره نبْوَد بر مقامش از چراغ چون که شد از پیشِ دیده وصل یار نایبی باید از اومان یادگار چون که گل بگذشت و گلشن شد خراب بویِ گل را از که یابیم از گلاب و مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی نجابت رضوان الله تعالی علیه، همان نایبی بود که سی و دو سال آن جمعیتِ حوزهٔ شهید محمدحسین نجابت را حفظ کرد و روز به روز بر بالندگی آن افزود. ۴- راجع به خصوصیات و سجایای مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی نجابت در جای دیگری سخن گفته‌‌ام. به مصداق «الولدُ سرّ أبیه»، ایشان مظهر محبت، رفاقت، رحم، دل‌سوزی، توکل و توحیدِ حضرت استاد بود. خداوند فتوحاتی قلبی و معرفت و محبتی تمام عیار، نصیب ایشان کرده بود. تا حدود زیادی همان نفْس‌شناسی و حفاظت و تسلطِ بر نفوس را از پدر خویش، حضرت استاد، به ارث برده بودند. خیال افراد را می‌خواندند. از آینده پیشگویی‌های دقیقی داشتند. بر تعبیر خواب و تأویل رؤیا توانایی بالایی داشتند. یاد دارم که زمانی خوابی دیده بودم. برای ایشان نقل کردم و تعبیر آن را از ایشان خواستم. بی‌درنگ فرمودند مگر فلانی هم در همان صحنهٔ خواب تو حاضر نبود؟ با تعجب عرض کردم که: بله حاضر بود. سپس ایشان تعبیر آن خواب را برایم بیان کردند. کرامات فراوانی از ایشان مشاهده کردم که بیان آن‌ها از حوصلهٔ این وجیزه خارج است. فقط همین‌قدر می‌توانم بگویم که عنایاتِ غیبی و باطنی ایشان در حدی بود که خودم، خانواده‌، فرزندانم و حتی اطرافیانِ دیگر و دورترم را از خیلی از همّ و غم و گرفتاری‌های معنوی و دنیوی رهانیدند و ما را مدیون خودشان کردند. به خانهٔ ما می‌آمدند. ساعت‌ها وقت می‌گذاشتند. حق رفاقت را به کمال و تمام ادا می‌نمودند و گره‌گشایی می‌کردند: به دورِ لاله قدح گیر و بی‌ریا می‌باش به بویِ گُل نفسی همدمِ صبا می‌باش
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
چو غنچه گرچه فروبستگی‌ست کارِ جهان تو همچو بادِ بهاری گره گشا می‌باش مریدِ طاعتِ بیگانگان مشو حافظ ولی معاشرِ رندانِ پارسا می‌باش ۵- عنایات حضرت آیت‌الله حاج محمدتقی نجابت در تداوم عنایات حضرت استاد حاج شیخ حسنعلی نجابت، بنده را وارد عرصه‌های جدیدی کرد. از جمله، ایشان بنده را به منبر رفتن در محرم و بر پا داشتن عزای امام حسین علیه‌السلام، واداشتند؛ چیزی که بنده هیچ‌گاه توانش را در خودم نمی‌دیدم و از مخیله‌ام نیز عبور نمی‌کرد. حکایت این منبری شدن را در کتاب گلبانگ سربلندی آورده‌ام؛ منبرهایی که موجب شرف و مایه سربلندیِ حقیر محسوب می‌شود و تا امروز هم ادامه دارد: بر آستان جانان، گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد این توفیق، هم ابراز عشقِ دیرینه به آن حضرت است هم آن‌که این عشق را تعمیق می‌بخشد. جناب حجت‌الاسلام حاج شیخ علی محمد نجابت، از قول پدرشان حضرت آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی، نقل می‌کردند که حضرت آیت‌الله حاج شیخ حسنعلی نجابت از این عنایت حضرت اباعبدالله علیه‌السلام و عشقی که حقیر به ساحت بلند سیدالشهدا داشتم، خبر داده بودند. خبری که باز هم حالت انشایی داشت. یعنی این عشق را شعله‌ورتر می‌کرد. ظاهرا مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی بر همین اساس، بنده را بر منبرهای هر ساله در دههٔ محرم ملتزم کرده بودند‌. حاصل آن منبرها هم نیز با عنایت و اصرار مرحوم حاج شیخ محمدتقی، سه کتابِ گلبانگ سربلندی، شفاعت و جایگاه آن در عاشورا و خصایص امام حسین علیه‌السلام از دیدگاه حضرت آیت‌الله نجابت بود. ۶- مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی بر حفظ آثار مرحوم پدرشان همت کامل گذاشته بودند. بسیاری از افاضات و دروس مضبوطِ حضرت استاد را به صورت کتاب درآوردند حقیر را هم مُقرّرْ مناسبی برای این افاضات تشخیص می‌دادند. لذا علاوه بر آن کتابِ خصائص امام حسین(ع)، مرا واداشتند که کتاب حدیث سرو را در باب زندگی و احوالات حضرت استاد به رشتهٔ تحریر در بیاورم. تدریس دو درس گلشن راز شبستری و شرح الاسماء الحسنی از حاجی سبزواری را که با رحلت استاد ناتمام مانده بود، به عهدهٔ حقیر گذاشتند‌. کلمات قصار باباطاهر در زمینهٔ عرفان، علم و معرفت، کتاب بسیار گران‌قدری است‌. حضرت استاد مدتی این کلمات قصار را در حوزهٔ علمیهٔ شهید محمدحسین نجابت شرح می‌کردند. مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی، حقیر را واداشتند تا در ایام کرونا این شرح حضرت استاد را به طور مجازی، برای طلاب عزیز حوزه شرح کنم. این شرحِ شرح هنوز هم ادامه دارد. ۷- با عنایت مرحوم حاج شیخ محمدتقی نجابت، دورهٔ کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی در دانشگاه قم (مرکز تربیت مدرس) و دورهٔ دکتری حکمت و فلسفهٔ اسلامی را در دانشگاه تربیت مدرس تهران گذراندم؛ چرا که ایشان حضور جدی در صحنهٔ دانشگاه را نیز برای حقیر لازم می‌دیدند. برای ورود در دورهٔ کارشناسیِ ارشدِ مرکز تربیت مدرس قم، داشتنِ مدرک اتمام کفایتین لازم بود. اما حوزهٔ مرحوم حضرت استاد هیچ‌گاه زیر پوشش حوزهٔ علمیهٔ قم نبود‌. ناچار برای گرفتن آن مدرک، باید نُه پایه را امتحان کتبی و شفاهی می‌دادم. همهٔ کتبی‌ها را در عرض یک هفته امتحان دادم و همه را با نمرهٔ ۲۰ قبول شدم! شفاهی‌ها را هم در کم‌ترین مدتِ ممکن تمام کردم و قبول شدم و مدرک اتمام کفایتین گرفتم. مسئولان دایرهٔ امتحانات شورای مدیریت باورشان نمی‌شد که در شیراز، حوزه‌ای به این قوت وجود داشته باشد. فکر می‌کردند که شاید از حوزهٔ مشهد و یا حداکثر از حوزهٔ اصفهانم. ممتحنی که امتحان کفایه را به صورت شفاهی می‌گرفت، وقتی که پاسخ‌هایم را شنید، با توجه به محاسن بنده که تقریباً سفید شده بود، گفت: «معلوم است شما چندین دوره کفایه را تدریس کرده‌اید». عرض کردم که خیر! آن را یک دوره، خدمت استادی کامل و فقیهی بی‌مانند درس گرفته‌ام. گذراندن این دورهٔ کارشناسی ارشد و دکتری باعث آشنایی با برخی از مسائل علمیِ شاخه‌هایی شد که در حوزه وجود نداشت. نیز موجب آشنایی نزدیک حقیر با استادان بزرگ حکمت و فلسفهٔ کشور در سطح دانشگاه‌ها شد؛ آشنایی‌ای که به رفاقت و صمیمیت با آن استادان ارجمند انجامید و تا امروز ادامه دارد. ۸- طنز روزگار آن‌که، آن‌چه را از آن فرار می‌کردم دوباره داشت به سرم می‌آمد! به مصداقِ «توبهٔ گرگ مرگ است» و یا حداقل به مصداقِ «ترک عادت موجب مرض است» در هر دو دورهٔ کارشناسی ارشد و دکتری نیز رتبهٔ اول شدم! آن هم در میان فضلای بسیار باسواد و گران‌قدر حوزه و دانشگاه. باز هم نمرهٔ ۲۰! این بار، هم برای پایان نامهٔ کارشناسی ارشد، و هم برای رسالهٔ دکتری! آن هم از جانب هیئت داورانی بسیار سخت‌گیر و نکته‌سنج. البته علت اصلی این توفیق از آن‌جا ناشی می‌شد که هم پایان نامه و هم رساله موضوعشان توحید بود؛ اولی توحید افعالی و دومی توحید ذاتی (وحدت وجود).
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
بنده در خدمت حضرت استاد، رضوان الله تعالی علیه، مبانی توحیدی هر دو موضوع کاملاً برایم حلاجی شده و عشق به هر دو موضوع نیز در وجودم برانگیخته شده بود. این دو اثر، بعداً به صورت کتاب درآمدند؛ یکی تحت عنوان خدامحوری و دیگری تحت عنوان وحدت وجود. هر دو در جشنواره‌های مختلف از جمله در جشنوارهٔ جایزهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی برگزیده و اول شدند. چاپ و انتشار آن‌ها هم علاوه بر کمک و مساعدت استادانم در دانشگاه، به عنایت و اصرار حضرت آیت الله حاج شیخ محمد تقی نجابت بود. ۹- در سال ۱۳۸۴، بعثهٔ مقام معظم رهبری در حج، برنامه‌ریزی کرده بود که تمرکز زدایی کند و دفاتر بعثه را در سطح استان‌های بزرگ تاسیس نماید. برای این کار، از شعبهٔ مشهد، شعبه اصفهان و شعبهٔ شیراز شروع کردند. برای مسئولیتِ شعبه شیراز، که در واقع، استان‌های فارس، کهگیلویه و بویراحمد و بوشهر را زیر پوشش داشت، قرعهٔ کار به نام من دیوانه زدند! علت آن بود که در کار و وظیفهٔ روحانیِ کاروان بودن، حقیر را موفق دیده بودند. اما به مسئولان بعثه گفتم که راجع به پذیرش این مسئولیت باید تأمل و مشورت کنم. موضوع را با مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی نجابت در میان گذاشتم. ایشان بسیار استقبال کردند. چند نفر از دوستان را هم برای هم‌کاری با بنده تعیین کردند. تأسیس و راه‌اندازی دفتر و یک کار نو، کاری بود که بدون عنایت آن مرحوم، انجام نمی‌شد. بدین ترتیب یکی از موفق‌ترین مراکز و شعب بعثه در سطح کشور، شعبهٔ شیراز شد. اصولاً عنایتی که مرحوم حضرت استاد به امر حج و روحانی کاروان بودن داشتند، باعث شده است که تعداد روحانیون کاروان از حوزهٔ مقدسهٔ شهید محمدحسین نجابت، بیش از هر حوزهٔ دیگری در کل کشور باشد؛ این عزیزان به لحاظ کیفی نیز بهترین‌ها در سطح کشورند. تاسیس این شعبه در شیراز نیز با پشتوانهٔ این همه فضلا، کمک شایانی به رواج امر حج و معنویت و اعزام بهترین روحانیون کاروان در سطح استان‌های جنوب کشور کرد. ۱۰- عنوان این قسمت‌های اخیر از یاد ایام، «از نفْس‌پروری تا نفسْ‌کُشی» بود. بنده به مصداق آیهٔ شریفهٔ قرآن که: وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ، هنوز از این نفٰسِ سرکش و چموش، به خدا پناه می‌برم و خود را از وساوس و شیطنت‌های نفْس، مصون نمی‌دانم و در تمامی آنات، در جهاد با این نفْس، رحمت و لطف خدا را می‌طلبم به قول مولانا: نفست اژدرهاست او کِی مرده است از غم و بی‌آلتی افسرده است گر بیابد آلت فرعون او که به امر او همی رفت آب جو، آن‌گه او بنیاد فرعونی کند راه صد موسی و صد هارون زند دلم صرفاً به شوخی مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی خوش است که دربارهٔ برخی از رفقا می‌فرمود: «باید خونش را عوض کنند و خون جدیدی در او بدمند!» امید آن دارم که آن دو طبیب روحانی، پدر و پسر، باعث شده باشند که اندکی خونم عوض شده باشد و یا در آینده عوض شود! ۱۱- سرانجام آن عزیز دیگر، همدم، سَرور، معلّم و رفیق چهل ساله‌ام، مرحوم آیت‌الله حاج محمدتقی، نیز مانند محبوب‌های دیگرم، عروج کرد و تنهایم گذاشت. حالم پس از چهل سال رفاقت و هم‌نشینیِ هر روز و هر لحظه در سفر و در حضر با ایشان، همان بود که سعدی گفت: بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل بیرون نمی‌توان کرد حتی به روزگاران! ایشان مانند پدر بزرگوارشان در ماه رجب عروج کرد و رفتنش داغ حضرت استاد را در دلم تازه کرد. در رثای او این غزل بر زبانم جاری شد: بعد سی سال رجب کرده دگر پر مِحَنََم از «تقی» زنده شده داغ فراق حَسَنم گفتم ای جان به کجا می‌روی بی من به کجا!؟ از فراق گُل رویت چو گِلی مرده‌تنم گفت دیریست در این دِیرِ غریب افتادم خود بیاید ز حبیبان، نغمات از وطنم «مرغ باغ ملکوتم نی‌ام از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم» گفتمش چشمِ تَرَم بین و دلِ سوخته‌ام من هم آخر ز همان باغ و همان انجمنم من هم اینجا به همین دیرِ خرابم حیران گاه دربند ز دنیا و گهی در رَسَنم رفت و خوش رفت تقیّ و به هَزاران پیوست من در این سجن، گرفتار به زاغ و زَغَنم@ghkakaie
شرح_گلشن_راز_جلسه_۱۰۸_حجت‌الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
27.81M
🎙️ باز نشر  فایل صوتی اثر منظوم شیخ محمود شبستری (ره) ▶️ جلسه ۱۰۸ 🕝مدت زمان صوت: ۲۵ دقیقه و ۴۵ ثانیه 🗓️تاریخ تدریس: ۲۴ اردیبهشت۱۳۹۱ ✅تدریس شده در حوزهٔ علمیهٔ شهید محمد حسین نجابت( ره) ✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️ باز نشر  فایل صوتی #درسگفتار_شرح_گلشن_راز اثر منظوم شیخ محمود شبستری (ره) ▶️ جلسه ۱۰۸ 🕝مدت زمان
درسگفتار شرح گلشن راز، جلسهٔ ۱۰۸: از او هر لحظه دام و دانه‌ای شد وز او هر گوشه‌ای میخانه‌ای شد ز غمزه می‌دهد هستی به غارت به بوسه می‌کند بازش عمارت ز چشمش خون ما در جوش دائم ز لعلش جان ما مدهوش دائم به غمزه چشم او دل می‌رباید به عشوه لعل او جان می‌فزاید چو از چشم و لبش جویی کناری مر این گوید که نه آن گوید آری ز غمزه عالمی را کار سازد به بوسه هر زمان جان می‌نوازد از او یک غمزه و جان دادن از ما وز او یک بوسه و استادن از ما ز «لمح بالبصر» شد حشر عالم ز نفخ روح پیدا گشت آدم چو از چشم و لبش اندیشه کردند جهانی می‌پرستی پیشه کردند نیاید در دو چشمش جمله هستی در او چون آید آخر خواب و مستی وجود ما همه مستی است یا خواب چه نسبت خاک را با رب ارباب خرد دارد از این صد گونه اشگفت که «ولتصنع علی عینی» چرا گفت ✅ @ghkakaie
«بسم الله الرحمن الرحیم» 📖 «گلبانگ سربلندی» کتاب پیش رو، حاصل منبرها و روضه‌های حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی است که به مدت ۸ سال از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۷ در حسینیه مهد شهیدان شیراز در طول دهه‌ی محرم ایراد فرمودند. ادامه پیدا نکردن این مراسم و منبر و استقبال و درخواست دوستان باعث شد تمامی این سخنان ارزشمند با همت استاد به صورت نوشتار مدون و بازنویسی و تصحیح شوند. نهایتا در سال ۱۳۹۰ برای اولین بار این کتاب توسط انتشارات هرمس به چاپ رسید و به خاطر استقبال مخاطبین در سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات حکمت سینا تجدید چاپ شد. نام زیبای این کتاب برگرفته از این بیت زیبای حافظ است: بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد ✅ @ghkakaie