«بسم الله الرحمن الرحیم»
🗒#یاد_ایّام
🖋فصل سوم (جبهه)، قسمت ششم (پیاپی: سی و سوم)
فتحالمبین۲: کجایید ای شهیدان خدایی؟ ( به یاد شهیدان شیرعلی سلطانی و خسرو آزادی)
همانطور که گفتیم، هرچند وسعت و دستاوردهای عملیات فتحالمبین به لحاظ نظامی فوقالعاده بزرگ بود، اما به نظر حقیر، معنویتی که در این عملیات بروز و ظهور یافت و حضرت امام هم بر آن تأکید داشتند، امتیاز خاصی برای این عملیات محسوب میشد. این معنویت و عرفان، سراسر جبهه را در بر گرفته بود. ولی بنده تنها گوشهای از آنچه را در تیپ امام سجاد علیهالسلام و گردان خودمان مشاهده کردم گزارش میکنم. تجلی این معنویت در برخی از شهدا و رزمندگان آنقدر زیاد بود که بعدها به صورت داستان و مثَل سائر در بین سایر رزمندگان و سپس در پشت جبهه شایع شد. برخی از داستانها صرفا داستانهایی بود که بهخاطر عشق و محبت به این شهدا ساخته و پرداخته شده و شایع شده بود. برخی داستانها هم عین حقیقت بود. هر دو دسته داستان دربارهٔ شهدایی چون شهید حبیب روزیطلب، شهید سید عبدالحمید حسینی، شهید شیرعلی سلطانی و شهید محمد اسلامینسب معروف است، به نحویکه مقبرههای آنان را بهصورت زیارتگاه خاصی برای جوانان عاشق درآورده است؛ هرچند آنچه امروز به عنوان قبر شهید حبیب روزیطلب در دارالرحمه شیراز قرار دارد، شبهِ قبر اوست. او جسدش هم بر زمین باقی نماند تا دفن شود!
در اینجا فهرستوار، به برخی از این عاشقان سنگرنشین در عملیات فتحالمبین اشاره میکنم:
۱-شهید حبیب روزیطلب- از این شهید در جاهای دیگر سخن گفتهام. دوستان را ارجاع میدهم به آدرسهای زیر:
http://kakaie.com/395
http://kakaie.com/390
در اینجا این نکته را اضافه میکنم که به تأیید حضرت آیتالله نجابت، حبیب در عرفان و معرفت اعجوبهای بود کمنظیر. بنده هیچ شهیدی از جبهه را که دربارهٔ او شناخت یا مطالعه داشته باشم همتای حبیب نمییابم. شهید حاج قاسم سلیمانی از برخی وجوه تا حدی با شهید حبیب روزیطلب قابل مقایسه است. با این تفاوت که حبیب به عنوان یک بسیجی گمنام در سن ۲۱ سالگی و پس از کمتر از دو سال آشنایی با جنگ و جبهه به آن مقام رسید، ولی حاج قاسم پس از چهل سال جهاد، در سن ۶۳ سالگی درحالیکه به عنوان یک ژنرال ایرانی شهرتش جهانی شده بود، آن مقام را یافته بود. به علاوه، مقام عرفانی شهید حبیب روزیطلب را عارفی بزرگ چون حضرت آیت الله نجابت صحه گذاشتند. قبلا هم گفتم که حقیر نخستین عشق جوانیام را در وجود حبیب عزیز تجربه کردم. با آن که آن «نگار سرمست» را دیر به دست آوردم و «زود دامنش را از کف دادم»، ولی بیش از یک کتاب قطور از او خاطره دارم؛ عمدهاش هم در جبهه! با آن که چهل و سه سال از شهادتش میگذرد، داغش درون سینهام هنوز تازه است. قبل از عملیات فتحالمبین، همهٔ گردانهای تیپ امام سجاد علیهالسلام مایل بودند که حبیب را در جمع خود داشته باشند! شب عملیات هم از من جدایش کردند و به گردان دیگری بردند!
شاید برخی جوانها جایگاه حاج قاسم را دستنیافتنی بدانند و تنها در حد یک اسطوره به او افتخار کنند، ولی شناساندنِ شخصیت حبیب روزیطلب که آمیختهای از حب و طلبِ روزیِ شهادت بود، در هر قالبی که باشد، اعم از کتاب، داستان، فیلم و هنر، کاری بس تأثیرگذار و ماندگار و ملموس برای این جوانان خواهد بود.
۲-شهید محمد اسلامینسب- از او هم قبلا سخن گفتهام. یک عارف عاشق دوستداشتنی که عرفان و عشق و انقطاع را نه در کتاب که در جهاد یافته بود. ما خیلی از کتابهایی را که خواندهایم، حمال آنها شدهایم که «یحمل اسفارا»! و خیلی از علومی را که خوانده و بدان عمل نکردهایم برایمان «حجاب اکبر» شده است. از عشق زیاد خواندهایم و گفتهایم ولی «علم عشق در دفتر نباشد». اما محمد از آنهایی بود که به هر درجهای از علم که رسیده بود بدان عمل کرده بود و مشمول این حدیث شده بود که «من عمل بما علم ورّثه اللهُ علمََ ما لمیعلم»(هرکس به آنچه میداند عمل کند، خدا اورا میراثدار آن علومی میکند که نمیداند). اسلامینسب در جهاد، مصداق «ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا» گشته بود و در نتیجه خدا حب و عشق خود را در دلش انداخته بود که «یحبهم و یحبوته». بههرحال، او از آن اویسیهایی بود که همواره در فراقش میسوزم.
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
۳- شهید سید عبدالحمید حسینی- وی را از شیراز و از مسجدالرضا(ع) میشناختم. با سن کم وارد سپاه شده بود. عاشق و دلباخته، خالص و زلال؛ به توسلات، اشکها و شبزندهداریهای او غبطه میخوردم. از آنهایی بود که دیدارش تو را به یاد خدا میانداخت. محجوب، متواضع، با چهرهای نورانی و چشمانی درخشان و نافذ. وصیت کرده بود که شب به خاکش بسپارند. پس از شهادتش مشهور شد که با امام زمان(ع) مرتبط بوده است.
حتی شایع شد در جریان به خاک سپاریاش امام زمان(ع) حضور داشتهاند. البته عرض کردم که به علت معنویتی که در عملیات فتحالمبین وجود داشت، ساخته و شایع شدن این داستانها دور از انتظار نبود.
۴و۵- شهید حاج شیرعلی سلطانی و شهید حاج خسرو آزادی- این دو را با هم مطرح میکنم چون لحظهای از هم جدا نمیشدند! با وجود آن که بنده با تاریخ تولد ۱۳۳۶ و با نزدیک به ۲۵ سال سن، جزو پیرمردهای آن عملیات بودم!، ولی این دو بزرگوار با تاریخ تولد ۱۳۲۷ و با داشتن ۳۴ سال سن، هر دو، واقعا از من خیلی مسنتر و خیلی پیرمردتر بودند! فکر کنم هر دو از زمان مدرسه با هم بودند. هردو پاسدار رسمی بودند و در تبلیغات تیپ امام سجاد علیهالسلام فعالیت میکردند. شیرعلی سلطانی علاوه بر فعالیت در سپاه، مسجدالمهدی(عج) را در خیابان زرهی شیراز احداث کرده بود که پایگاه فرهنگی و تبلیغی مهمی برای جوانان محسوب میشد. شیرعلی سلطانی ذاکر بسیار با اخلاصی بود (نمیگویم مداح تا بابعضی از دکانداران امروزی اشتباه نشود!). شاعر قابلی نیز بود بیشتر اشعار مداحیهایش را خودش میسرود. مجالس دعاهایی که بهخصوص شبهای جمعه در جبهه داشت، بهیادماندنی است. حاج خسرو، هم رفیق، و هم مریدِ شیرعلی سلطانی بود. گاهی هردو، چند ساعت دور از جمع، کنار هم مینشستند و ذکر میگفتند و اشک میریختند. پیوسته در سخنانشان و در دعاهایشان، طلب شهادت موج میزد. شیرعلی سلطانی هیکلی ورزیده و قدی بسیار رشید داشت. در شیراز در کنار مسجدالمهدی(عج) قبری برای خود کنده و آماده کرده بود. وصیتش هم نشان از اطمینانش به شهادت در همین عملیات داشت. بالاخره شب عملیات فرا رسید. این دو عاشق و معشوق نیز به آرزوی دیرینهٔ خود رسیدند و هر دو، در کنار یکدیگر به لقاءالله پیوستند. اما حاج شیرعلی که عمری به امام حسین علیهالسلام و حضرت اباالفضل(ع) ابراز ارادت کرده بود، جسم شریفش بیسر و با دست جدا شده، در میدان نبرد افتاده بود! طبق وصیتش در همان قبری که خود آماده کرده بود به خاک سپرده شد. معروف است که آن قبر دقیقا به اندازهٔ پیکر بی سر او گنجایش داشت! گویی که میدانست به اربابش امام حسین اقتدا خواهد کرد.
معمولا این غزل از مولانا دربارۀ شهدا، بیشتر شهرت دارد که:
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
اما این غزل دیگر او در وصف آن بلاجویان دشت کربلایی و خطاب به ما جاماندگان از کربلا، چقدر با امثال شیرعلی سلطانی تناسب دارد:
چیست با عشق آشنا بودن
بهجز از کام دل جدا بودن
خون شدن خون خود فروخوردن
با سگان بر در وفا بودن
او فدایی است هیچ فرقی نیست
پیش او مرگ و نَقل یا بودن
رو مسلمان سپر سلامت باش
جهد میکن به پارسا بودن
کاین شهیدان ز مرگ نشکیبند
عاشقانند بر فنا بودن
از بلا و قضا گریزی تو
ترس ایشان ز بی بلا بودن
ششه میگیر و روز عاشورا
تو نتانی به کربلا بودن
۶و۷- شهید مسیح ضیغمی و شهید محمد کریم نامی- شهيد نامي و شهيد ضيغمي دو پاسداري بودند كه به تناوب، پاسدار آيتالله شهيد دستغيب ميشدند. آرزوي خيلي از بچههاي سپاه اين بود كه پاسدار ايشان باشند. شهادت شهید دستغیب تأثیر عجیبی بر جوانان شیراز از جمله بر این دو عزیز گذاشته بود. هر دو از بچههای مسجد آتشیها و از ارادتمندان حضرت آیتالله سید علیمحمد دستغیب حفظهالله تعالی بودند. از بچههایی بودند که دورهٔ آموزشیشان را در سپاه با هم گذرانده بودند و حقیر مربی عقیدتی و سیاسی آنها در این دوره بودم. اين دو نیز لحظهای از هم جدا نمیشدند. در این عملیات نیز با هم و در يك شب، شهيد شدند. در کتاب گلبانگ سربلندی دربارهٔ این دو شیدایِ شهید دستغیب آوردهام که: «در همين عمليات فتحالمبين، در يك شب روحانی كه نمیدانم چه شبی بود- چرا كه شبهای جبهه همه يا شب قدر بودند و يا شب عاشورا- شهيد نامی حال خوشی پيدا كرده بود. براي بنده تعريف ميكرد كه: «ماه محرم بود، شب تاسوعا. من پاسدار شهيد آيتالله دستغيب بودم. عزاداری حضرت اباالفضل(ع) بود. در مسجد جامع كنار شهيد دستغيب ايستاده بودم. مرحوم حاج علی اصغر سيف، پيرِ عزاداران حسين(ع)، بلندگو را در دست گرفت. مطالبی را در سجايای حضرت اباالفضل(ع) گفت. سپس با صدای بلند فرياد زد: "علمدار!". جمعيت هم كه با اين ريتم سينه زنی آشنا بودند پاسخ دادند: "ابالفضل!". من چشمم به شهيد دستغيب بود. ايشان آرام و ساكت بودند. فقط اشك ميريختند و آهسته به سينه میزدند. آقاي سيف فرياد كشيد: "سپهدار!". باز هم جواب شنيد: "اباالفضل!″. برای بار سوم: "وفادار!"، "ابالفضل!". حالت شهيد دستغيب همانطور ثابت و آرام بود تا اين كه آقاي سيف ندا داد: "غيرتدار!". اينجا بود كه نگاه كردم ديدم شهيد دستغيب منقلب، نه، بلكه منفجر شد، منتظر جواب جمعيت نماند، محكم به سينه زد و صدای لرزانش بلند شد كه: "غيرتدار! ابالفضل!"».
خوش به حال این هر دو شهید بزرگوار که در سنین جوانی، به معنای واقعی کربلایی شدند و این فراز از دعا که در زیارت عاشورا آمدهاست، که «یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما»، برای آنان مستجاب شد و با شهادت خویش، صادقانه سر بر دامان حضرت امام حسین و حضرت اباالفضل علیهما السلام نهادند. طبق وصیتشان، بر پیکر هر دو بزرگوار نیز حضرت آیتالله حاج سید علیمحمد دستغیب نماز گزاردند.
۸-سردا رشید اسلام حاجمحمدنبی رودکی - در جای دیگر دربارهٔ او آوردهام: «سلام. در هفتهٔ دفاع مقدس معمولا از شهدا و سجایای آنها میگویند. ولی هستند کسانی که سالها مجاهدت در جبههها ایشان را سمبل و یادگار جنگ ساخته است. یکی از این چهرههای محجوب و بیادعا که قدرش را در شیراز و فارس کمتر میدانند، سردار حاج نبی رودکی فرماندهٔ لشکر ۱۹ فجر است.
تقریبا در همان اوائل پیروزی انقلاب و اوائل جنگ با ایشان آشنا و رفیق شدم. بعد هم فرماندهٔ تیپ امام سجاد علیهالسلام و سرانجام فرماندهٔ لشکر۱۹ فجر شد. اخلاص، شجاعت، تواضع و محبتاش از او فرماندهی بس دوستداشتنی ساخته بود.
در عملیات فتحالمبین سه نفر بودند که در عین جوانی، معنویت فوقالعاده و خاصی از ایشان ساطع بود و بنده بوی شهادت را از آنها استشمام میکردم : سید عبدالحمید حسینی، حبیب روزیطلب و نبی رودکی. اولی در عملیات بیت المقدس شهید شد، دومی در عملیات محرم عروج کرد ولی سومی شهید زندهای است که در فراق خیل شهیدان و همرزمانش میسوزد.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در جنگ جمل، در آموزش نحوهٔ جنگ و مبارزه به فرزندشان محمد حنفیه توصیههایی دارند از جمله: «تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ، عَضَّ عَلَى نَاجِذِكَ، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَكَ، تِدْ فِي الْأَرْضِ قَدَمَكَ» ( اگر کوهها از جای کنده شود تو جای خویش بدار، دندانها را بر هم فشار و کاسهٔ سرت را به خدا عاریت سپار، پای در زمین کوب...) بنده این اوصاف را بهعینه و یکجا، در وجود نبی رودکی دیدم؛ در عملیات محرم و بر تپهٔ استراتژیک ۱۷۵.
از نظر وضعیت جنگی حفظ این تپه بسیار مهم بود. این تپه در دست رزمندگان لشکر امام حسین علیهالسلام بود. شب تا صبح آتش بیسابقهٔ عراقیها، تلفات سنگینی به بچهها وارد ساخته بود. بعد از نماز صبح از لشکر فجر کمک خواسته بودند. حاج نبی خودش با عدهای به کمک شتافت. بنده و حبیب روزیطلب، شهید مهدی زارع و سه یا چهار نفر دیگر در خدمتش بودیم. در اثر آتش بسیار سنگین، بچههای لشکر به اصطلاح کُپ کرده بودند. همه روی زمین خوابیده بودند و امکان سربلند کردن نداشتند. پاتک سنگین عراق برای باز پسگیری این تپه در حال انجام بود.
در همین لحظه حاج نبی رودکی روی تپه استوار و تمام قامت ایستاد و شروع کرد به فریاد زدن و تهییج بچهها که بلند شوند و سنگر بگیرند و مانع سقوط تپه شوند. نبی ایستاده بود و با حرارت سخن میگفت و تهییج میکرد و شجاعت میداد، در حالیکه رگبار تیر و خمپاره و آرپیجی از چپ و راست و تمام اطراف سرش عبور میکرد و او تکان نمیخورد. آنجا بود که کلمات امیرالمؤمنین علیهالسلام برایم تفسیر میشد: اگر کوهها هم از جای خود حرکت کنند، تو پایدار باش. آنجا بود که فهمیدم که «سرت را به خدا عاریه بده» یعنی چه. دستپروردهٔ خمینی را میدیدم که سرش را به خدا سپرده و چون کوه زیر سنگینترین آتشها بر آن تپه در مقابل دشمن ایستاده است.
خدا این فرزندان خمینی و یادگاران دفاع مقدس را به عنوان الگوی اخلاص و پایداری برای ما حفظ کند. و نیز به ایشان و سایر بچههای جنگ و جبهه و همهٔ ما این توفیق را بدهد که نلغزیم، از آن خطِ اخلاص برای خدا، فاصله نگیریم و چرب و شیرین دنیا ما را نفریبد.
✅ @ghkakaie
📜پیام حضرات آیات عظام تقلید دستغیب و جوادی آملی در محکومیت حملات وحشیانه صهیونیستها
✅@ghkakaie
شرح_گلشن_راز_جلسه_۱۱۳_حجتالاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
31.05M
🎙️ باز نشر فایل صوتی #درسگفتار_شرح_گلشن_راز
اثر منظوم شیخ محمود شبستری (ره)
▶️ جلسه ۱۱۳
🕝مدت زمان صوت:
۲۸ دقیقه و ۴۵ ثانیه
🗓️تاریخ تدریس:
۲ خرداد ۱۳۹۱
✅تدریس شده در حوزهٔ علمیهٔ شهید محمد حسین نجابت( ره)
✅ @ghkakaie
درسگفتار شرح گلشن راز، جلسهٔ ۱۱۳:
ندانم خال او عکس دل ماست
و یا دل عکس خال روی زیباست
ز عکس خال او دل گشت پیدا
و یا عکس دل آنجا شد هویدا
دل اندر روی او یا اوست در دل
به من پوشیده شد این راز مشکل
اگر هست این دل ما عکس آن خال
چرا میباشد آخر مختلف حال
گهی چون چشم مخمورش خراب است
گهی چون زلف او در اضطراب است
گهی روشن چو آن روی چو ماه است
گهی تاریک چون خال سیاه است
گهی مسجد بود گاهی کنشت است
گهی دوزخ بود گاهی بهشت است
گهی برتر شود از هفتم افلاک
گهی افتد به زیر تودهٔ خاک
پس از زهد و ورع گردد دگر بار
شراب و شمع و شاهد را طلبکار
شراب و شمع و شاهد را چه معنی است
خراباتی شدن آخر چه دعوی است
شراب و شمع و شاهد ای معنی است
که در هر صورتی او را تجلی است
✅ @ghkakaie
⬛ سروده ی حجت الاسلام والمسلمین دکتر کاکائی به مناسبت شهادت سید حسن نصرالله و همراهانشان
ابوذر و کاوه
الا ای سربلند آسمانی مرد لبنانی
«هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی»
غزل میخواستم گویم برایت ای شهید عشق
نیامد بر زبانم جز همان سوگِ سلیمانی
«شهیدان زندهاند آری نگر در آسمان اکنون
همه استارهاند اما تو چونان ماه تابانی
نبودش آن توان دشمن که رقصد چون تو در میدان
فغان از ناجوانمردیّ و آه از کید شیطانی
زدند آتش به جسمت تا که بردارند رسمت را
گرفته اسم تو رفعت، وَ هم رسمت فراوانی»
زبانت همچو شمشیر و دلت پر مهر و بیکینه
بُدی سید حسن! بوذر، علیه ظلم سُفیانی
عَلَم افراشته هر جا علیه ظلم ضحاکان
بسان کاوه، آهنگر، همان سردار ایرانی
کنون پیوند خورده خون وعشق و بوذر و کاوه
به خونینمکتب شیعه و آیین مسلمانی
کنون ای منتقم بستان تقاص خون پاکان را
ز ضحاکِ بداندیشِ زمانه صَهیُنِ جانی
قاسم کاکایی ۷ مهر ۱۴۰۳
✅ @ghkakaie
◾پیام حضرت آیتالله سیدعلی محمد دستغیب به مناسبت شهادت سیدحسن نصرالله و یارانش
بسم الله الرحمن الرحیم
وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا. نساء ۹۵
شهادت عالم عامل و مجاهد عظیم الشأن حضرت حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن نصرالله ثلمهای به اسلام وارد کرد که هیچ چیز جای آن را پر نمیکند.
این شهید گرانقدر منشأ برکاتی عظیم برای شیعیان و مسلمانان لبنان و فلسطین و سایر کشورهای اسلامی بود و در این راه فرزند دلبند خود را تقدیم نمود و بالاخره خود هم به فرزند و یاران شهیدش پیوست.
اینجانب شهادت جانگداز این شهید عزیز را به همسر گرامی و فرزندان دلبندش و عموم علاقهمندان به ایشان تسلیت گفته و از خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و مغفرت و علو درجات و حشر با اولیاء طاهرینش ائمه معصومین علیهمالسلام و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل و سلامتی درخواست مینمایم و امیدوارم خداوند متعال به برکت خون این شهید مظلوم و سایر شهدای همراه و همرزمش مشکلات مسلمانان منطقه را برطرف نموده و سران رژیم پلید صهیونیستی را به سزای اعمالشان برساند.
سیدعلی محمد دستغیب
۱۴۰۳/۰۷/۰۸
Telegram:✅ @dastgheyb
✅@ghkakaie
◾️پیام تسلیت آیت الله العظمی جوادی آملی در پی شهادت سید حسن نصرالله و یارانش:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله وانا الیه راجعون
شهادت جایزه مسابقه اى است كه مساحت میدان آن ﴿عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ﴾ است، چنان جایزه اى مصون از گزند تبدیل و آسیب تحویل خواهد بود؛ زیرا از دستى مى رسد كه نه برتر دارد نه برابر.
حجت الهى فقید سعید رهبر حزب الله جناب سید حسن نصر الله (قدس سره) كه «لَوْ كَانَ جَبَلًا لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً» اجر بى بدیل وى در جهان برتر است، اوج عروج ملكوتى او به مقیاس اجیران عالم ملك در نمى آید.
مجاهدان شرق سرزمین اسلام و غرب آن و مبارزان محدوده شمال مسلمان نشین و جنوب آن به ویژه لبنان عزیز و مردم مقاوم آن خصوصاً حزب الله قهرمان، محاكمه صهیونیست و آزادى فلسطین و قدس عزیز را خواهان و نجات همه آزادگان از استكبار جهانى و صهیونیسم بین الملل و همچنین تعالى ارواح شهیدان و تسلیت بازماندگان بیت شریف آن رحیل مسئلت می شود.
جوادى آملى
تاریخ: ١٤٠٣/٧/٧
تلگرام :@jamarannews
✅@ghkakaie
📣 انجمن علمی - دانشجویی دانشکده الهیات دانشگاه شیراز برگزار می کند:📣
💠 دوره شرح مثنوی معنوی💠
✅ با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی
جلسهٔ: ۱۱۴
⏳زمان برگزاری :
سهشنبه، ۱۰ مهر ۱۴۰۳ _ ساعت ۱۷
🖇️لینک شرکت آنلاین در دوره :
https://vroom.shirazu.ac.ir/elmi23
📌(شرکت برای عموم آزاد است )
✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
📣 انجمن علمی - دانشجویی دانشکده الهیات دانشگاه شیراز برگزار می کند:📣 💠 دوره شرح مثنوی معنوی💠 ✅ با
🎙هم اکنون کلاس درحال برگزاری است .
📎لینک ورود :
https://vroom.shirazu.ac.ir/elmi23
✅ @ghkakaie
شرح_مثنوی_معنوی_جلسه_۱۱۴_حجت_الاسلام_و_المسلمین_دکتر_قاسم_کاکایی.mp3
54.55M
🎙| فایل صوتی کامل |
جلسه ۱۱۴ #شرح_مثنوی_معنوی (دفتر اول)
⬜️با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی
🗓تاریخ جلسه :
سه شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳
🕝 مدت زمان: ۵۶ دقیقه و ۴۹ ثانیه
#شرح_شعر
#مولانا
✅ @ghkakaie