کانال اختصاصی قاسم کاکایی
📣 انجمن علمی - دانشجویی دانشکده الهیات دانشگاه شیراز برگزار می کند:📣 💠 دوره شرح مثنوی معنوی💠 ✅ با
🎙هم اکنون کلاس درحال برگزاری است .
📎لینک ورود :
https://vroom.shirazu.ac.ir/elmi23
✅ @ghkakaie
درسگفتار_شرح_مثنوی_معنوی_جلسه_۱۲۵_حجت_الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
29.26M
🎙| فایل صوتی کامل |
جلسه۱۲۵ #شرح_مثنوی_معنوی (دفتر اول)
⬜️با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی
🗓تاریخ جلسه :
سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳
🕝 مدت زمان ۶۰دقیقه و ۵۷ ثانیه
#شرح_شعر
#مولانا
✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙| فایل صوتی کامل | جلسه۱۲۵ #شرح_مثنوی_معنوی (دفتر اول) ⬜️با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاس
درسگفتار شرح مثنوی معنوی جلسه۱۲۵،ابیات۳۸۹۳تا۳۹۳۵:
بخش ۱۶۹ - تعجب کردن آدم علیهالسلام از ضلالت ابلیس لعین و عجب آوردن
چشم آدم بر بلیسی کو شقیست
از حقارت وز زیافت بنگریست
خویشبینی کرد و آمد خودگزین
خنده زد بر کار ابلیس لعین
بانگ بر زد غیرت حق کای صفی
تو نمیدانی ز اسرار خفی
پوستین را بازگونه گر کند
کوه را از بیخ و از بن برکند
پردهٔ صد آدم آن دم بر درد
صد بلیس نو مسلمان آورد
گفت آدم توبه کردم زین نظر
این چنین گستاخ نندیشم دگر
یا غیاث المستغیثین اهدنا
لا افتخار بالعلوم و الغنی
لا تزغ قلبا هدیت بالکرم
واصرف السؤ الذی خط القلم
بگذران از جان ما سؤ القضا
وامبر ما را ز اخوان صفا
تلختر از فرقت تو هیچ نیست
بی پناهت غیر پیچاپیچ نیست
رخت ما هم رخت ما را راهزن
جسم ما مر جان ما را جامه کن
دست ما چون پای ما را میخورد
بی امان تو کسی جان چون برد
ور برد جان زین خطرهای عظیم
برده باشد مایهٔ ادبار و بیم
زانک جان چون واصل جانان نبود
تا ابد با خویش کورست و کبود
چون تو ندهی راه جان خود برده گیر
جان که بی تو زنده باشد مرده گیر
گر تو طعنه میزنی بر بندگان
مر ترا آن میرسد ای کامران
ور تو ماه و مهر را گویی جفا
ور تو قد سرو را گویی دوتا
ور تو چرخ و عرش را خوانی حقیر
ور تو کان و بحر را گویی فقیر
آن به نسبت با کمال تو رواست
ملک اکمال فناها مر تراست
که تو پاکی از خطر وز نیستی
نیستان را موجد و مغنیستی
آنک رویانید داند سوختن
زانک چون بدرید داند دوختن
میبسوزد هر خزان مر باغ را
باز رویاند گل صباغ را
کای بسوزیده برون آ تازه شو
بار دیگر خوب و خوبآوازه شو
چشم نرگس کور شد بازش بساخت
حلق نی ببرید و بازش خود نواخت
ما چو مصنوعیم و صانع نیستیم
جز زبون و جز که قانع نیستیم
ما همه نفسی و نفسی میزنیم
گر نخواهی ما همه آهرمنیم
زان ز آهرمن رهیدستیم ما
که خریدی جان ما را از عمی
تو عصاکش هر کرا که زندگیست
بی عصا و بی عصاکش کور چیست
غیر تو هر چه خوشست و ناخوشست
آدمی سوزست و عین آتشست
هر که را آتش پناه و پشت شد
هم مجوسی گشت و هم زردشت شد
کل شیء ما خلا الله باطل
ان فضل الله غیم هاطل
بخش۱۷۰ - بازگشتن به حکایت علی کرم الله وجهه و مسامحت کردن او با خونی خویش
باز رو سوی علی و خونیش
وان کرم با خونی و افزونیش
گفت دشمن را همیبینم به چشم
روز و شب بر وی ندارم هیچ خشم
زانک مرگم همچو من خوش آمدست
مرگ من در بعث چنگ اندر زدست
مرگ بی مرگی بود ما را حلال
برگ بی برگی بود ما را نوال
ظاهرش مرگ و به باطن زندگی
ظاهرش ابتر نهان پایندگی
در رحم زادن جنین را رفتنست
در جهان او را ز نو بشکفتنست
چون مرا سوی اجل عشق و هواست
نهی لا تلقوا بایدیکم مراست
زانک نهی از دانهٔ شیرین بود
تلخ را خود نهی حاجت کی شود
دانهای کش تلخ باشد مغز و پوست
تلخی و مکروهیش خود نهی اوست
دانهٔ مردن مرا شیرین شدست
بل هم احیاء پی من آمدست
اقتلونی یا ثقاتی لائما
ان فی قتلی حیاتی دائما
ان فی موتی حیاتی یا فتی
کم افارق موطنی حتی متی
✅ @ghkakaie
📢اعلام برنامه
💡 سلسله نشست هایِ
(طلب و اخلاق طلبگی)
🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی
🎥بستر های پخش از فضای مجازی :
۱ http://Dastgheibqoba.info/live
۲ https://www.aparat.com/dastgheib/live
🗓️زمان :
پنجشنبه ها هر دو هفته یک بار
پس از نماز مغرب و عشاء
جلسهٔ پنجاه و پنجم ۶ دی ماه ۱۴۰۳
🕌مکان :
شیراز_ مسجد قبا (آتشیها)
✅ @ghkakaie
شرحالاسماء_الحسنی_جلسه_۱۲۵_حجتالاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
33.49M
🎙️|فایل صوتی کامل |
▶️#درسگفتار_شرح_الاسماء_الحسنی
جلسه : ۱۲۵
🌍 محل تدریس :
شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت ( ره )
📅 تاریخ : ۱۱ خرداد ۱۳۹۲
🕝مدت زمان صوت :
۳۴ دقیقه و ۵۳ ثانیه
✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️|فایل صوتی کامل | ▶️#درسگفتار_شرح_الاسماء_الحسنی جلسه : ۱۲۵ 🌍 محل تدریس : شیراز ، حوزه علمیه شه
درسگفتار شرح الاسماءالحسنی (شرح دعای جوشن کبیر)، جلسهٔ ۱۲۵
یا ذا القدس و السبحان، یا ذا الحکمة و البیان
اصناف حکما
والنقض بالقابل ظاهر البطلان لانه مستفيد فلا يلزم تقدمه على المقبول بالوجود وكذا بالمهية ولازمها وذاتياتها لان تقدمها عليها بالتقرر والقوام لا بالوجود فظهر انه القدوس السبوح الفرد الذى ليس كمثله شيئ يا ذا الحكمة والبيان ابان حكمة واظهرها كما ذكرنا سابقا ان الوجود على الاطلاق اعراب عما في الضمير فهو كاشف عن كونه تعالى في مرتبة ذاته حكيما عالما بالاشياء على ما هي عليه لا كالحكيم ذى الوجدان منا الذى لا بيان له فانا نثبت له من الكمالات التى في عالمنا ما هو الاشرف الاكمل قال صاحب الاشراق الشيخ المقتول شهاب الدين السهروردى س والمراتب أي مراتب الحكمة والحكماء كثيرة وهم على طبقات وهى هذه حكيم الهى متوغل في التاله عديم البحث حكيم بحاث عديم التاله حكيم الهى متوغل في التاله والبحث حكيم الهى متوغل في التاله متوسط في البحث أو ضعيفه حكيم متوغل في البحث متوسط في التاله أو ضعيفه طالب للتاله والبحث طالب للتاله فحسب طالب للبحث فحسب فان اتفق في الوقت متوغل في التاله والبحث فله الرياسة وهو خليفة الله تعالى وان لم يتفق فالمتوغل في التاله المتوسط في البحث وان لم يتفق فالحكيم المتوغل في التاله عديم البحث وهو خليفة الله ولا يخلو الارض عن متوغل في التاله ولا رياسة في ارض الله للباحث المتوغل في البحث الذى لم يتوغل في التاله فان المتوغل في التاله لا لا يخلو العالم منه وهو احق من الباحث فحسب إذ لا بد من التلقى للخلافة ولست اعني بهذه الرياسة التغلب بل قد يكون الامام المتأله مستوليا ظاهرا وقد يكون خفيا وهو الذى سماه الكافة القطب فله الرياسة وان كان في غاية الخمول وإذا كان السياسة بيده كان الزمان نوريا وإذا خلا الزمان عن تدبير الهى كانت الظلمات غالبة واجود الطلبة طالب التاله والبحث ثم طالب التاله ثم طالب البحث
✅ @ghkakaie
طلب و اخلاق طلبگی ۵۵.mp3
13.22M
🎙️|فایل صوتی کامل|
💡 #سلسله_نشست_ها_طلب_و_اخلاق_طلبگی
🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی
جلسهٔ ۵۵
🗓️تاریخ برگزاری : ۶ دی ۱۴۰۳
⏳ مدت زمان : ۳۶ دقیقه و ۴۲ ثانیه
✅ @ghkakaie
«بسم الله الرحمن الرحیم»
🗒 #یاد_ایّام
🖋فصل چهارم: سفرهای علمی خارج از کشور
قسمت هفتم: اتریش (پیاپی چهل و ششم)
کنفرانس خدا و جهانی شدن
۱- در خردادماه سال ۱۳۸۲ (2003 میلادی) کنفرانس بسیار بزرگی در شهر وین، پایتخت کشور اتریش و در دانشگاه وین برگزار شد، تحت عنوان «خدا و جهانی شدن». شانزده کشور عضو اتحادیهٔ اروپا همراه با اتریش از این همایش حمایت میکردند. چهل استاد از بیست کشور جهان، عمدتا از اروپا، در این همایش ده روزه به ارائهٔ مقاله در سالن اصلی میپرداختند. تنها شش استاد از خارج از اروپا مقالهشان پذیرفته و به کنفرانس، دعوت شده بودند: سه استاد از آمریکا، یک استاد از کانادا و دو استاد از آسیا. دو استاد آسیایی یکی از هند بود و دومی بندهٔ حقیر بودم از ایران. تمام مخارج این استادان، اعم از بلیط رفت و برگشت، اسکان و غذا، را همایش متقبل شده بود.
۲- همایش را دانشکدهٔ الهیات کاتولیک دانشگاه وین سامان داده بود. رشتهٔ اصلی شرکتکنندگان اکثرا الهیات (Theology) بود. لیکن شاخههای بسیار متنوع مثل: الهیات و فلسفه، الهیات و موسیقی، الهیات و رمان، الهیات و فیلم، الهیات و تئاتر و...را شامل میشد. بنده این همه تنوع در شاخههای مختلف الهیات برایم شگفتآور بود. به هرکدام از شانزده کشور اتحادیهٔ اروپا، پنج دانشجوی دکتری رشتهٔ الهیات برای شرکت در این همایش اختصاص داده شده بود با همین گرایشها. به اتریش چون میزبان بود ده دانشجوی دکتری الهیات اختصاص داده بودند که مجموعا ۹۰ دانشجوی دکتری را شامل میشد.
۳- همهٔ این دانشجویان نیز با مقاله شرکت میکردند. لیکن مقاله خودشان را در سالنهای فرعی ارائه میدادند. هرکدام از دانشجویان برای ثبت نام در همایش ۱۰۰ یورو پرداخت میکردند. زبان همایش نیز انگلیسی بود.
۴- موضوع جهانی شدن یا جهانی ساختن که آن روزها داغ بود در آن کنفرانس الهیاتی، به این سمت رفته بود که حول محور خدا به وحدت و جهانی شدن برسیم! لذا بحث گفتوگوی بین ادیان از مباحث مهم آن کنفرانس بود. بنده هم مقالهام را به گفتوگوی بین اسلام و مسیحیت اختصاص داده بودم، البته بر مبنای آرای عرفانی امثال ابنعربی و مایستر اکهارت.
۵- برخی از برادران رایزنی فرهنگی ایران در وین از برگزاری این کنفرانس در وین مطلع شده و نام بنده را نیز جزو سخنرانان دیده بودند. لذا با خوشحالی از برنامه و از بنده استقبال کردند. یکی از آن برادران مدتها مسئولیت رایزنی فرهنگی ایران در اتریش را به عهده داشته و خود نیز در قم در سلک روحانیت بوده است؛ البته در اتریش، خود را خلع لباس کرده بود! وقایع ۱۱ سپتامبر آمریکا نیز تازه رخ داده و نام بنلادن و ملاعمر همه جا سر زبانها افتاده بود. آن برادر و یکی دیگر از همکارانشان، به این حقیر نیز توصیهٔ اکید داشتند که با لباس روحانیت در این کنفرانس شرکت نکنم؛ چراکه به گفتهٔ ایشان: «اولا، اوضاعِ امنیتی پس از وقایع ۱۱ سپتامبر، برای مسلمانان و بهخصوص برای این لباس، خوب نیست؛ و ثانیا، این لباس برای این جماعت، معنی و مفهوم خاصی ندارد». بنده عرض کردم که: «اولا بنده روزی که این لباس را پوشیدم به همهٔ لوازمش که مهمترین آنها تبلیغ دین و تشیع است ملتزم شدهام؛ بدون این لباس مقالهٔ بنده صرفا یک مقالهٔ پروهشی خواهد بود که ارائهٔ آن از هر فردِ دانشگاهی دیگری ساخته است و در میان صد و سی مقاله گم خواهد شد. ثانیا، الآن میتوانیم این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. اگر با این لباس، مقالهٔ بنده بهخوبی ارائه شود و از عهدهٔ سؤال و جواب هم برآیم، تبلیغ مؤثری برای تشیع خواهد بود و حساب ما را از امثال بنلادن و ملاعمر جدا خواهند کرد!»
بههرحال، برادران رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در وین، موفق به خلع لباس بنده در آن همایش نشدند! البته چون برگزاری این کنفرانس، اتفاق فرهنگیِ مهمی بود و از ایران هم یک سخنران شرکت داشت، آن را در گزارشهای رایزنی فرهنگی ایران هم آوردند و مخابره کردند!
بر خلاف همایشهای ایران که تبلیغات و جمعیتِ شرکتکننده حرف اول را میزند، در آنجا، صرفا بر محتوا تأکید دارند و مقالات بعدا به صورت کتاب در مجموعه مقالات چاپ و منتشر میگردد. لذا جمعیت حاضر در کنفرانس را در این ده روز عمدتا همان ۴۰ استاد و ۹۰ دانشجوی دکتری و عوامل اجرایی کنفرانس تشکیل میدادند. در روز سخنرانیِ بنده، رایزن فرهنگی ایران در وین، و یکی دیگر از دستاندرکاران آن رایزنی نیز در جلسه حاضر شدند و ضمن گرفتن چند عکس برای نشریهٔ رایزنی، پس از سخنرانیِ بنده و پرسش و پاسخ مربوط به آن، محل کنفرانس را ترک کردند.
با توجه به این که شرکت کنندگان در کنفرانس همه دارای کارتی بر روی سینه بودند که نامشان و نقششان را در کنفرانس مشخص میکرد، حضور این دو برادر بدون آن کارت، و عکسگرفتنشان، خیلی غیر متعارف به نظر میرسید؛ چراکه برای هیچ سخنران دیگری و از هیچ کشور دیگری، چنین امری واقع نشد که کسی از بیرون بیاید و پای سخنرانی آنها بنشیند و عکس بگیرد و برود! این بود که رئیس کنفرانس، که استادی بسیار سالخورده بود، در زمان استراحت، به بنده گفت: «فکر کنم این دو نفر از نیروهای امنیتی ایران
بودند؛ آمده بودند تا اولا تو را کنترل کنند که حرف نامربوط نزنی و ثانیا گزارش اطلاعاتی تهیه کنند!». بنده خندیدم و گفتم: «نه بابا! شما هنوز تصورتان از نظام ایدئولوژیک، همان شوروی کمونیستی مخوف زمان استالین است! نظام ایران هرچند ایدئولوژیک است ولی یکی از عقلگراترین نظامهای دنیاست. این دو نفر از دوستان بنده در وین بودند؛ از آمدن بنده خوشحال شدند و به محل سخنرانی آمدند»! بدین ترتیب سعی کردم رفع سوء تفاهم کنم!
۶- بههرحال، به علت وضعیت خاص لباسم و حرارتی که بنده معمولا در سخنرانیها و پرسش و پاسخها دارم، سخنرانیام در این همایش و پرسش و پاسخهای پس از آن بسیار مورد استقبال قرار گرفت؛ بهنحویکه پرفسور نوربرت هینتر اشتاینر، دبیر همایش، در پایان همایش میگفت که: « در نظرسنجی از دانشجویان در بارهٔ جالبترین سخنرانی از نظر آنان، حدود ۸۰ درصد دانشجویان سخنرانی تو را نام بردهاند». حتی در پایان همایش، عکسی که به صورت آرم همایش در همهٔ گزارشها آمده بود، عکس چهار استاد از میان چهل استاد بود. عکس حقیر یکی از آن چهار نفر بود. این عکس در بالای این قسمت از یاد ایام آمده است. در معرفی استادان داری مقاله، در صفحهٔ اولِ معرفی کنفرانس نیز، نام هر استاد، نام دانشگاه و نام کشورش همراه با آدرس ایمیل او و نیز عکس پرچم آن کشور درج شده بود. خدا را شاکرم که به عنوان یک مبلغ شیعه، در اوج جو اسلامهراسی، شیعههراسی و ایرانهراسی، در زمانی که جورج بوش ایران را محور شرارت خوانده بود، این توفیق را داشتم که باعث شوم که نام ایران و شیعه و عکس پرچم مقدس ایران که مزین به نام مقدس «الله» است در صفحهٔ اول معرفی کنفرانسی درج شود که در دل اروپا، داعیهٔ صلح، معنویت و گفتوگو را داشت.
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقهٔ رهت شود همت شحنهٔ نجف
۷- پس از سخنرانی بنده بسیاری از دانشجویان و استادان به بنده مراجعه میکردند و با توجه به جو سنگینی که علیه مسلمانها مطرح بود سؤلات متعددی راجع به ایران و تفاوت مواضع آن با جریانات افراطی داشتند. تبلیغاتی که علیه روحانیون تحت عنوان «ملایان» و حکومت ملایان، صورت گرفته بود نیز در این امر بیتأثیر نبود. یکی از دانشجویان آمد و سؤال کرد شما «ملا» هستید!؟ عرض کردم به یک معنا بله! با لحنی بین شوخی و جدی سؤل کرد که پس کلاشینکف شما کو؟ گفتم آن ملاعمر است که کلاشینکف دارد روحانیون ما چیزی جز کتاب ندارند! البته نمیدانست که چندین سال در جبهه با کلاشینکف رفیق بودهام!!
۸- در کنفرانس ده روزهٔ «خدا و جهانی شدن» چهل مقاله از استادان شرکت کننده در سالن اصلی، و نود مقاله از دانشجویان دکتری الهیات در سالنهای فرعی ارائه میشد. یعنی مجموعا ۱۳۰ مقاله ارائه میشد. این همایش به جهت نظم، نحوهٔ فراخوان مقالات و سبک و کیفیت ارزیابی مقالات، جدیترین و آکادمیکترین همایشی بود که بنده تا کنون در داخل و خارج از کشور دیدهام:
الف- پس از فراخوان و پس از ارزیابی دقیق خلاصه مقاله و اصل مقاله و پس از اعلام پذیرش مقالات، به فاصلهٔ یک ماه تا قبل از شروع کنفرانس، تمام مقالات را روی سایت مختص همایش قرار داده بودند. به هر کدام از شرکت کنندگان یک یوزرنیم و پسورد داده بودند تا بتوانند به سایت داخل شده و مقالات را ببینند.
ب- به هرکدام از استادان گفته بودند که بنا به تخصص خود آمادگی نقد دو مقاله را داشته باشند تا در زمان کنفرانس به نقد آنها بپردازند. این دو مقاله را باید به فاصلهٔ سههفته از شروع کنفرانس، به دستاندرکاران اعلام کنند.
ج- در زمان کنفرانس در هر جلسه در سالن اصلی ۳ استاد سخنرانی میکردند و هرکدام به یکی دو پرسش پاسخ میدادند. با توجه به این که همه، قبلا همهٔ مقالات را دیده بودند سؤالات حسابشدهتر بود.
د- پس از پایان این سه سخنرانی، کل ۹۰ دانشجو به سه گروه تقسیم میشدند و زیر نظر دو یا سه استاد به بررسی و اظهار نظر دربارهٔ آن سه سخنرانی میپرداختند و در نهایت، هر گروه برای هر سخنران یک سؤال مهم را جمعبندی میکردند. یعنی مجموعا ۹ سؤال، و برای هر سخنران، سه سؤال تولید میشد و دوباره جلسهٔ اصلی تشکیل میشد.
ه- در جلسهٔ مجدد، ابتدا سه استاد جدید، هریک به نقد یکی از سه مقالهٔ قبلی میپرداختند. آنگاه نمایندگان هر یک از آن سه گروه میآمدند و سه سؤال برگزیدهٔ خود را راجع به سه مقالهٔ ارائه شده مطرح میکردند.
و- پس از آن مجددا نوبت به هرکدام از ارائه دهندگان مقاله میرسید تا بیایند و هم به نقد ناقد و هم به سه سؤالِ سه گروه، پاسخ گویند.
بیچاره ارائه دهنده حسابی روغنش کشیده میشد!! فکرش را بکنید که در کنفرانسهای داخلی، سخنرانان ما بخواهند با چنین وضعیتی روبرو شوند! خیلی از سخنرانان را میشناسیم که قبل از کنفرانس نه مقالهای میدهند و نه حتی خلاصه مقالهای! صرفا سخنرانی میکنند! به علاوه قبل از سخنرانی، هیچیک از مخاطبان به متن سخنرانی دسترسی ندارند تا چه رسد به اینکه بخواهند مقاله را نقد کنند و سخنران مجبور باشد به نقدها پاسخ دهد!
بههرحال، این نوع ارائهٔ مقاله هم کارگاه آموزشی بسیار جدی برای دانشجویان است و هم عامل چکشکاری عالمانهٔ مقالات برای استادان.
ز- این که هریک دانشجویان دکتری، ولو که مقاله داشتند، برای اجازهٔ شرکت در کنفرانس ملزم به پرداخت صد یورو بودند، جدیت آنان را در شرکت و یادگیری، خیلی بالا میبرد، چرا که به قول مولانا:
هرکه او ارزان خرد، ارزان دهد
گوهری طفلی به قرصی نان دهد
ح- پس از اتمام کنفرانس، از استادان خواسته شد که مقالات خود را اگر میل داشتند حک و اصلاح کنند و دوباره برگردانند. سرانجام مجموعهٔ مقالات چهل استاد در مجموعهای نفیس چاپ شد و مجموعهٔ مقالات دانشجویان در مجموعهای دیگر.
۹- در اسکان و تغذیه هم ابتکار گردانندگان کنفرانس جالب بود. شأن و اعتقاد مهمانان را پاس میداشتند. در وین هم هتلهای زیبایی قرار دارد و هم کلیساهایی بسیار زیبا. بنده را به عنوان یک فرد روحانی در مهمانسرای یکی از کلیساهای زیبای وین اسکان دادند. مهمانسرایی که به مهمانان ویژهٔ کلیسا اختصاص داشت؛ این مهمانسرا از هر جهت مجهز بود؛ محیطی بسیار ساکت و آرام و معنوی داشت و از شلوغیها و سایر امور هتلها بهدور بود. بیرونِ مهمانسرا، در دل کلیسا، پدران روحانی مشغول عبادت بودند و در مهمانسرا، بنده نماز میخواندم!
در مورد غذا هم، صبحانه را در مهمانسرا صرف میکردم و ناهار، عصرانه و شام را در محل کنفرانس و بعضا در رستورانهایی که برای شرکتکنندگان کنفرانس قُرق شده بود. زمانهای عصرانه، ناهار و شام، فرصتهای خوبی برای ارتباط و گپ زدن با استادان و دانشجویان بود. بنده با اعلام این که گیاهخوارم غذایم را با هزینهٔ کنفرانس، خودم سفارش میدادم. در این دهروز، گوشت نخوردم؛ جز یکی دوبار در محل رایزنی فرهنگی ایران و یک بار هم در روز جمعه در نماز جمعهٔ مرکز اسلامی اتریش که زیر نظر جمهوری اسلامی اداره میشد و برای جلب مشتری،بعد از نماز، ناهار هم میدادند!
۱۰- از جنبههای جالب توجه کنفرانسِ «خدا و جهانی شدن» که نام دیگری هم داشت: «خدا اندیشی» (Thinking God)، تنوع ملیتهای شرکتکنندگان، تعداد زیاد صاحبان مقاله، طولانی بودن مدت آن (۱۰ روز) و تنوع گرایشهای مختلف الهیاتی شرکتکنندگان بود. ربط و نسبت الهیات با اندیشه، تعقل، علم، فلسفه، هنر (سینما، تئاتر، موسیقی، رمان و..) مورد توجه شرکتکنندگان بود. در زمانهای استراحت، در حاشیهٔ همایش، در برنامههای جنبی همایش و در هتل اصلی محل اسکانِ عمدهٔ مهمانان، در این ده روز، فرصتهای خیلی مفیدی برای آشنایی، گفتوگو، بحث و تبادل نظر پیرامون مسائل مختلف علمی و فرهنگی بود. با بسیاری از استادان و نیز با بسیاری از دانشجویان در همین حواشی کنفرانس آشنا و با یکدیگر صمیمی شدیم. شبها هم سخنرانیهای فرهنگی و نمایش فیلمهای سینمایی معنویتگرا جزو برنامهٔ جنبی کنفرانس بود.
۱۱- اکثر شرکتکنندگان معتقد بودند که سینمای ایران پس از انقلاب، دچار یک دگرگونی مثبت و عمیق شده و سینمای اصیل، معناگرا، اجتماعی و فلسفی جایگاه مهمی در سینمای ایران یافته است. بسیاری از آنان که از کشورهای مختلف مثل آمریکا، آلمان، انگلستان، فرانسه، رومانی، اسپانیا و...آمده بودند، فیلمهای مخملباف مثل گبه و فیلمهای کیارستمی مثل طعم گیلاس را دیده بودند و تمجید میکردند. بنده هم به مناسبتِ نام همایش که گفتوگو حول محور خدا بود، فیلم از کرخه تا راینِ حاتمیکیا را برای نمایش در این سمینار بسیار مفید میدانستم: رزمندهٔ مجروح مسلمان ایرانی که خدا را در صحنهٔ جنگ و خوزستان و کنار رودخانهٔ کرخه جستوجو میکرد، اینک که پس از مجروحیت و نابینا شدن، برای معالجه به آلمان اعزام شده بود، خدا را در کشوری غیر مسلمان و در فضایی کاملا متفاوت کنار رودخانهٔ راین مییابد.