میدونم خیلی سختی کشیدی ولی بیشتر سختی کشیدن باعث نمیشه حق با تو باشه!
#دیالوگ
عملکردن سختترین قسمت رشد شخصی است چرا که ما همیشه بیشتر از آنچه که میتوانیم انجام دهیم را در لیست آرزوهایمان میگنجانیم.
#چگونه_کمالگرا_نباشیم
شرم ارتباط ما را با دیگران قطع میکند. درواقع، اغلب از شرم چون ترس از ارتباطگسیختگی یاد میکنم؛ یعنی ترس از اینکه دیگران فکر کنند که ما عیب داریم و ارزش پذیرفته شدن یا متعلق بودن را نداریم.
📖 #زندگی_تابآورانه
نمیتوانید آدمها را تحقیر کنید به این امید که رفتارشان را تغییر دهند.
📖 #زندگی_تابآورانه
خیلی خب جسپر، مسئله اینجاست: متلاشی شدن دنیا دیگه نامحسوس نیست، این روزها صدای جر خوردنش بلنده! توی هر شهر این دنیا بوی همبرگر بیهیچ شرم و حیایی توی خیابونها رژه میره و دنبال دوستان قدیمی میگرده! توی قصههای پریانِ سنتی جادوگر شرور زشته ولی توی قصههای جدید گونههای برجسته داره و ایمپلنت سیلیکونی! آدمها هیچ راز و رمزی ندارن چون مدام مشغول وراجیان!
📖 #جزء_از_کل
#چالش امروز اینه که سعی کنید
روز خوبی داشته باشید.🤷🏼♂
شب بیاید کافه حرف بزنیم
بگیم که چیکارا کردیم
برای ساختنِ یه روز خوب.💪🏼☕️
مشکل مردم این روز ها همین است:
قدر چیز هایی که دارند نمیدانند و همیشه چیز بیشتر میخواهند. نمیخواهند برایش تلاش بکنند، نمیخواهند آن را با تلاش به دست بیاورند و وقتی به خواسته هایشان نمیرسند، مثل بچه های لوس و بداخلاق ناله و زاری سر میدهند.
تعداد زیادی معتقدند دنیا به آنها بدهکار است و مردم را مسئول انتخاب های غلط خودشان میدانند!🤦🏼♂
📖 #سنگ_کاغذ_قیچی
•کتابفروشی ارواح🌬
خیلی خب جسپر، مسئله اینجاست: متلاشی شدن دنیا دیگه نامحسوس نیست، این روزها صدای جر خوردنش بلنده! تو
گوش میدی جسپر؟ بعضی وقتها که دیروقت داری توی شهر قدم میزنی و زنی از روبهرو بهت نزدیک میشه، میبینی راهش رو کج میکنه و از یه مسیر دیگه میره. چرا؟ چون یکی از اعضای جنس تو به زنها دستدرازی میکنه و بچهها رو آزار میده!..
📖 #جزء_از_کل
•کتابفروشی ارواح🌬
#چالش امروز اینه که سعی کنید روز خوبی داشته باشید.🤷🏼♂ شب بیاید کافه حرف بزنیم بگیم که چیکارا کردی
بیاید کافه بشینید
بگید چالش امروز چطور بود.
https://eitaa.com/Book_Cafe/75
هدایت شده از -کافه❝
#یک_فاخر_ناشناس
با استایل لباس چهارخونه ای ریز و یه کت بلند نسکافه ای و چکمه های مشکی و اون شالی که خوشکل بسته بود و چهره ی آروم و لبخندی که به لب داشت وارد کافه باشگاه شد . روی صندلی کنار پنجره و دور از جلسه نشست . - خوش اومدید خانوم چی میل دارین ؟ + اممم شیک قهوه و کیک تلخ لطفا - بله تا چند دقیقه دیگه حاضر میشه + متشکرم نگاهی به قفسه های کتاب پشت سرش میندازه و ذوق توی نگاهش موج میزنه او عاشق کتاب بود . پاتوق همیشگیش باشگاه کتابخوانی بود و با تک تک سلول هاش اونجا عشق میکرد . او اعتقاد داشت از بین میلیارد آدم تنها کسایی خوشبخت هستند که برایشان تعداد خوندن کتابهای داخل کتابخانه شان مهم نیست و فقط مهم این است باید با کلمات کتاب زندگی کرد شاید چند جمله را قاب کرد سر درِ قلب و مغزشان تا بتوانند درست زندگی کنند وگرنه بدون آنها هیچند .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
هدایت شده از •کتابفروشی ارواح🌬
یکروزِدیگهازعُمرِکوتاهِدنیویمونرسید!
خدایاممنونبابتِفرصتِدیدنِامروز✨
هنگامی که ژاپنیها ظروف شکسته را تعمیر میکنند، محل شکستگی را با طلا پر میکنند. آنها معتقدند وقتی که چیزی آسیب دیده است و سرگذشتی دارد، زیباتر میشود.
#چگونه_کمالگرا_نباشیم
حرفم را برید که: «چطور زندگیتان داستانی ندارد؟ پس چهجور زندگی کردهاید؟»
«چطور ندارد! بیداستان! همینطور! به قول معروف دیمی! تک و تنها! مطلقاً تنها! شما میفهمید "تنها" یعنی چه؟»
«یعنی چه؟ یعنی هیچوقت هیچکس را نمیدیدید؟»
«نه، دیدن که چرا! همه را میبینم. ولی با اینهمه تنهایم!»
📖 #شب_های_روشن