خوش آمدی به وطن ای شهید غربت شام
به قدّ و قامتت ای سرو استوار سلام
خوش آمدی به تن غرق خون خویش و خوشا
رکوع و سجدهی تو بعد از آن قعود و قیام
به قصد مقصد خونبار جبهههای جهاد
کدام جاده تو را هم کشید و برد، کدام!
نشسته در برِ بانوی مهربان و صبور
به دست پاک تو دادند خشتِ آن در و بام
اگر به صورت ماه تو میزند لبخند
چه خانمیست که لبخند میزند به غلام
خوشا حضور تو در سنگر ِ نیایش و نور
خوشا عبور تو از سردر خرابهی شام
بنوش و پاک بنوش از شراب چشمهی سرخ
خوشا شراب طهورای آن سبوی مدام
خوش آمدی به همین واژههای بیآغاز
به سطر آخر این شعر و والسلام و تمام
#مهتا_صانعی
#شهدای_کنسولگری_دمشق
#شعر_گوهر_شاد
@goharshadqom
May 11
بعد عمری مجاورت بودن، قسمتم بود دور بنشینم
حال از آن راه دور می آیم... به تماشای نور بنشینم
گرچه از هر کجا سلام کنم، تو علیک السلام می گویی...
امشب اما دلم نمی خواهد از ضریح تو دور بنشینم
شب قدر است و با مفاتیحم از دری تازه می شوم وارد
کاش قدر تو را بدانم کاش... تا به درک حضور بنشینم
همه جوشن کبیر می خوانند من دیوانه شعر می گویم
من که اصلا نمی توانم با این همه شوق و شور بنشینم
دوست دارم همیشه از نزدیک به شما عرض احترام کنم
جا ندارم ببخش مجبورم در مسیر عبور بنشینم
"سر راهی عزیز! حرکت کن ! خانمم یا علی!"...
نمی خواهم !
زائرم! خسته ام! دلم تنگ است! ... اندکی جمع و جور بنشینم؟
نور خورشید این همه زیباست ، خود او تا چه حد تماشایی است؟
از همین فاصله به دیدارش کاش عصر ظهور بنشینم...
#طیبه_عباسی
#شب_قدر
#حرم_حضرت_معصومه
@goharshadqom
ببار بر دل من بر کویرِ بیباران
ببار آیه به آیه به ایهاالانسان
مرا که شاخهی خشکیدهای خزان شدهام
دوباره زنده کن و مثل یک جوانه جوان
هزار راهِ نرفته، هزار راهِ خطا
مرا به راه بیاور به وادی ایمان
درون سینهام از رنجها پر از زخم است
که در برابرت انگار باز کرده دهان
مرا همیشه صدا کردهای و نشنیدم
ازینکه مهر تو برجاست، ماندهام حیران
من انتهای رسیدن به خویشتن بودم
در ابتدای صدا کردنت به صوت اذان
"تو را برای خودم آفریدهام" یعنی؛
که مهربانی تو قصهایست بیپایان...
#فاطمه_معصومه_بهزادیان
#مناجات
@goharshadqom
سال 1398
اواخر اسفند ماه و بزرگداشت بانو #پروین_اعتصامی
فراخوانی که دادیم و استقبال خوبی که انجام شد الحمدلله🌿
@goharshadqom
از مهمترین دغدغه های من و دوستانم تشکیل یک #انجمن_شعر مستقل و ویژه برای بانوان #استان_قم بود که در یک فضای شاد و صمیمی شعر بخوانیم و بشنویم و نقد کنیم.
الحمدلله با همکاری دوستانم این امر محقق شد🌿
اگر تمایل دارید با ما همراه باشید و ما را به بانوان شاعر سراسر کشور معرفی کنید.
اینجا اتفاقات خوبی خواهد افتاد. برای شما که شاعرید و برای شما که طبع شعر دارید ولی هنوز سرودن را آغاز نکردید.
و بطور ویژه برای شما که به هر دلیلی دلتان میخواهد در جمع شاعرانه ی مختص بانوان شعر بخوانید و بشنوید. ☺️
#گوهرشاد پذیرای شماست
با هر سن و سالی و هر میزان طبع شعر
@goharshadqom
اسفند ماه سال1399
بزرگداشت بانو
#پروین_اعتصامی در مقبره ی این شاعر و ادیب ایرانی
استقبال خوب بانوان ادیب استان قم و حضور سرکار #خانم_طوسی بعنوان کارشناس محفل🌿
@goharshadqom
هدایت شده از فاطمه عارفنژاد
در تلاطم طوفان.pdf
7.87M
هو الشهید
#روز_قدس امسال هم دارد از راه میرسد و من به غیر از کلمه، چیزی برای پیشکش کردن به فلسطین مظلوم و مقاوم ندارم. #در_تلاطم_طوفان مجموعهای مختصر شامل ده شعر من است که همه از بین سرودههای پس از طوفان الاقصی انتخاب شدهاند. این بضاعت مزجات تقدیم به تمام زنان و کودکان غزه که آیههای صبر و یقیناند.
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین
#غزه
@fatemeh_arefnejad
پ.ن ۱: بسیار ممنون میشوم اگر محبت کنید و در انتشار این فایل سهیم باشید.
پ.ن ۲: زحمت طراحی «در تلاطم طوفان» با دوست عزیزم زهرا اللهوردی بوده که این نسخه را برای موبایل تنظیم کرده است.
تمام این ابیات را در خواب زیسته ام و پس از بیدار شدن، دست به قلم شده ام...
تقدیم به صاحبان اصلی عطر زیتون…
آسمان ابری شد و باران خون بر شهر ریخت
آه…موشک ها رسیدند و جنون بر شهر ریخت
بمب میبارید، زخم شهر من بسیار شد
خاطرات کودکی ها بر سرم آوار شد
در نفس های عمیقم تلخی باروت بود
هم کفن کم آمد و هم قحطی تابوت بود
مادری با دست هایش غنچه اش را خاک کرد
ناله های مادران در گوش من پژواک کرد
شیرخواری روی دستان پدر جان میسپرد
تشنه بود و کاش با لب های تر جان میسپرد..
نوعروسی بوسه بر خاکستر داماد زد
ناگهان از بین کوچه یک نفر فریاد زد:
«تانک های دشمنان نزدیکی قم آمده!»
ای خدای من! چه ها بر روز مردم آمده...؟
پس عزیزانم کجا هستند؟ پس کو همسرم؟
وای بر من! گم شده در این شلوغی دخترم...
غرق غم بودم که تیری ناگهان شلیک شد
مرگ هم نزدیک شد…نزدیک شد…نزدیک شد…
قطره های مرگ بر پیشانی ام محسوس بود
ناگهان از جا پریدم…جنگ یک کابوس بود
#
آسمان میگفت در راه است یک صبح قشنگ!
غزه! میدانم که برمیخیزی از کابوس جنگ
#راضیه_مظفری
#غزه
#روزی_که_نمیدانم
@roozikenemidanam
@goharshadqom