eitaa logo
گلچین شعر
14.9هزار دنبال‌کننده
916 عکس
310 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ای غم! رفیق دم به دم روزگار من! حق با تو بود نیست کسی بیقرار من چیزی نمانده است به جز آه در بساط یعنی که غصه‌‌ها شده دار و ندار من مانند بادبادکی‌ام دست سرنوشت! بر باد رفته‌است نخ اختیار من جز اینکه با تلاطم هجر آشنا شدم لطفی نداشت عاشقی بی‌گدار من در من هزار عاشق دیوانه مرده است اما نبوده هیچ‌کسی سوگوار من دیگر لبم به خنده شکوفا نمی‌شود انگار رخت بسته بهار از دیار من چشمم به در که مرگ کی از راه می‌رسد؟ شاید به سر رسید شبی انتظار من... @golchine_sher
امروز خدا را در شهر دیدم مردی که تمام فالهای کودکی را خریده بود! @golchine_sher
مرا دیوانه می خوانند عاقل های اطرافم به جرم اینکه روز و شب برایت شعر میبافم @golchine_sher
ای کاش که از تفرقه پروا می کرد تا راهش را درست پیدا می کرد برگی که جدا ز اصل خود شد باید افتادن خویش را تماشا می کرد @golchine_sher
از صدای گذر آب چنان فهمیدم.. تند تر از آب روان عمر گران میگذرد زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست آرزویم این است: آنقدر سیر بخند تا که ندانی غم چیست... @golchine_sher
سرشار شد از عطر خدا تقویمت دلهای تمام عاشقان تسلیمت ای مژده ی لبخند بهار آور عشق یک دسته گل محمدی تقدیمت @golchine_sher
عجب از عشق که من را به کجاها برده است دل رســــوا شــده ام را به تماشــا برده است او همان است که یک روز سر یاری داشت او همان است که عمریست دل از ما برده است این سرابست در این دشت که من میبینم؟؟؟ یا که نه... عشق مرا تا لب دریا برده ست؟؟؟ من که مجنـــونم و بی عشق پریشـــان حالم دیر وقتیست دلـــم را غـــم لیــلا برده است در نسیمی دل من را به ســر زلفش بست نکنــــد قلب مــــرا باد به یغمــــا برده است هوش و تاب و دلم از دست برفته است ببین عشق از زندگی ام این دو سه یکجا برده است در تپش ماند دلم، کوچه، غزل، چشمانش چه کنم ؟دست خودم نیست ... دلم را برده است @golchine_sher
بانکداری چنین نمی‌ماند اینچنین ضد دین نمی‌ماند با خیانت عجین نمی‌ماند "حرف آقا زمین نمی‌ماند" شعبه‌ها شعبه‌های املاکی هی غلط در غلط ز بی‌باکی پول مردم به راه ناپاکی ملت این‌سان متین نمی‌ماند سودها طعنه می‌زند به ربا با ربا می‌رود به جنگ خدا و خدایی که در کمین... اما تا ابد در کمین نمی‌ماند هرکه وامی گرفته حیران است دائم از ضامنش گریزان است ضامن از کرده‌اش پشیمان است یاری اندر زمین نمی‌ماند بانکداری تو یا که دلالی؟ مرهمی یا که زهر قتّالی؟ بانک با این همه دغلکاری نزد مردم، امین نمی‌ماند صبر مردم به سر رسیده ازین ظلم و پُر کرده این شعار وزین در و دیوار، از یسار و یمین "حرف آقا زمین نمی‌ماند" @golchine_sher
کسی مرا نپسندید و باز می‌چرخم که این حکایتِ تلخِ چراغِ آژیر است... چه قدر خاطره‌ی ناتمام دارم من! که اسم تک تکشان حکمت است و تقدیر است @golchine_sher
وای اگر بشکند این بغض که هر شب تا صبح از فراق تو فرو می‌خورم و می‌میرم... @golchine_sher
باور نمی‌کنم که تو بی‌هیچ زحمتی از خیر هر چه بود گذشتی به راحتی گفتم محبتی که به دل مانده سهم ماست گفتی دلی نمانده که باشد محبتی این‌قدر پشت هم بد ما را مگو به خلق بین کنایه‌ها نفسی! استراحتی! این جام‌های سرخ که در سفره چیده‌ای خون گریه‌های ماست، چه رنگین ضیافتی! ما رازدار قصه‌ی عشقیم غم مخور از ما نمی‌رسد ز تو هرگز شکایتی آزرده از دل خود و بازیچه‌ی توایم ما ساده نیستیم، تو اهل سیاستی! @golchine_sher
این دیر ممکن است ولیکن محال نیست هر چند ما شرایطمان ایده آل نیست عاشق شدن برای من و تو طبیعی است در کار شاعران جهان اعتدال نیست من با تو در سکوت خودم حرف میزنم این یک حقیقت است،حقیقت خیال نیست پرسیدی عاشقم؟به من این حرف را نزن در عشق جا برای جواب و سوال نیست تقویم را ورق زده ام،روزهای خوب انگار توی حافظه ی ماه و سال نیست یک روز میرسیم به هم طبق سرنوشت این دیر ممکن است ولیکن محال نیست @golchine_sher