eitaa logo
گلچین شعر
13.9هزار دنبال‌کننده
750 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
غزه، میان درد و خون و التهابست از داغ غزه سینه ی امت، کبابست دشمن بداند خانه اش در اسرع وقت از سیل خون پاک مظلومان، خرابست (مبین) @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غم فراوان دیده اما سخت دارد اقتدار شد فلسطین شاهدِ لحظاتِ تلخ و ناگوار جنگ جنگِ اعتقاد است و هدف احقاقِ حق دارد این فریادها والله حکم ِ ذوالفقار هیچ فرقی نیست بین خردسال و پیرمرد عشق؛ از هر کس که آزاده ست میگیرد قرار باز هم در کربلایِ غزه عاشورا شده کلّ أرض کربلا یعنی همین قلبِ دچار شمرهایِ بی حیا بر مسلمین بستند آب پیروانِ حرمله(لع) با کینه هایِ استوار- -نیمه شب کشتند کودک های بی آزار را این جنایت نیز مانْد از ذاتِ یادگار دردهایِ بی دوا اینروزها در غزه است آه...از داغی که یک عمر است مانده پایِ کار آه از آوارهایِ آنی و اشکِ مدام آه از شب-گریه هایِ مادرانِ داغدار آه از صبرِ پدرهایی که با دستانِ خود در کفن پیچیده دخترهایشان را سوگوار آه از آن خواهری که بی برادر مانده و میزند هر لحظه گریان، ضجّهٔ بی اختیار آه از آن کودکی که تشنه در خون جان سپرد سیلِ آتش ریخت! رویِ زخم هایِ بیشمار از خدا جایِ شِفا قطعا شهادت خواستند مرگِ در بستر برای مؤمنان ننگ است و عار صبح؛ نزدیک و یهودِ لعنتی رو به زوال رو به پایان است درد و رنجِ عصرِ انتظار میشود در خونِ مظلومانِ عالم سر به نیست میشود نزدیک؛ هر آن مرگِ این کفتارِ هار مرگِ شد آغاز با دستان خودِ گورِ خود را کَند با انواعِ ظلم ِ آشکار انتقام ِ واقعی کارِ عزیزِ فاطمه ست(س) منجیِ عالم به زودی میرسد با اقتدار! @golchine_sher
نترس دخترکم شام تار می گذرد و سال های بدون بهار می گذرد بخواب دخترکم گرچه سرد و تاریک است که نور می رسد از راه...، صبح نزدیک است @golchine_sher
شیرین، گلی را توی گلدان دید امروز بویش کشید و اندکی رقصید امروز رَخت عروسک را دوباره زیرو رو کرد با دخترش حرفی زد و خندید امروز مادر برایش چای آورد و بغل کرد شیرین خود را با هزار امید امروز ناگاه رنگ آسمان مثل زمین شد تاریک شد تا چهره‌ی خورشید امروز با دلهره سر را بسوی آسمان برد مادر شبیه دخترش ترسید امروز باران گرفت و مثل سمّی سرد و وحشی بر صورت زیبایشان بارید امروز فریاد مردم از در و از بام برخواست همراهشان فرش زمین نالید امروز @golchine_sher
باید سخن از حقیقت دین گفتن از حرمت قبلۀ نخستین گفتن امروز برای شاعران تکلیف است با لهجۀ شعر ، از فلسطین گفتن @golchine_sher
فریادمان پیچیده در افلاک خواهد شد از آه طوفان خیزد و کولاک خواهد شد ما معتقد هستیم با دستی یداللهی در گود دنیا پشت ظالم خاک خواهد شد خورشید پس خواهد زد ابر تیره را آن روز پایان این کابوس دهشتناک خواهد شد در جنگ بین حق و باطل، خفت و خواری سهم یهود غاصب هتاک خواهد شد ما فاتحان خیبریم و یا علی گویان با دست ما قدس از نجاست، پاک خواهد شد @golchine_sher
هدایت شده از دل نخواهی
| سنگ | . چشمت پر است از هیجان فرود سنگ در سینه‌ام تلاطم ابر کبود سنگ در ابرها شبیه عقابان رها شدی گل می‌کنی به معرکه گاه صعود سنگ «با کاروان حله» چه حاجت مرا که هست گل‌دوزی قصیده‌ام از تاروپود سنگ پیش از تو و حماسه‌ات انگار در زمین فرقی نداشت یکسره بودونبود سنگ ای خیره در تهاجم بمب‌افکنان به شهر بر شعلة فلاخن و بر پنبه دود سنگ درغرش پرندة پولاد، گم نشد موسیقی بلند فراز و فرود سنگ در کوچه‌سار مسجداقصا‌ست سنگرت آنجا قیامت است تو را در قعود سنگ یک روز شهر غرق ابابیل می‌شود هنگامه می‌شود پس‌ازآن با جنود سنگ ابری به چشم ابرهه سجیل می‌شود می‌بینی از چکاچک سرخ عمود سنگ در دستت از حماسه‌ی آرش سروده است دل می‌دهی شبانه به گفت‌وشنود سنگ ویران شده است خانه‌ی دیگر، خبر رسید بنگر میان مرثیه، جشن ورود سنگ جا مانده از دو دست تو گل‌سنگ دیگری بنگر چه حسرتی‌ست به چشم حسود سنگ در آن خرابه، محو کدامین حماسه‌ای چشمت گشوده پنجره‌ای بر شهود سنگ گل‌سنگ‌ها به دست تو اعجاز کرده‌اند بشنو ز هر درخت، پیاپی سرود سنگ چشمت به مادران و کمرهای خم‌شده چشمت به رودخانه و بر رودرود سنگ از «شانه‌های زخمی پامیر» می‌رسد بر دست‌های حادثه‌خیزت درود سنگ باید شراب‌خانه‌ای آن‌سو درست کرد با گردش فلاخن و شرب‌الیهود سنگ از عوعو سگان مجاور هراس نیست گم می‌شوند یکسره گاه نمود سنگ از بمب شیمیایی دشمن چه غم تو را؟ ختم است این معامله آخر به‌سود سنگ بگذار زنگ قافیه، اینجا درنگ کن در بر بهار گم‌شده هرسو گشوده سنگ . . آدرس کانال در پیامرسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
نشستم بر مزار کودکانم، آه، غمگینم مگر بر آتش این سینه گردد اشک، تسکینم منم باغ گلی که غنچه هایم را لگد کردند درون سینه‌‌ام دشتی پر از گل‌های خونینم منم آن مادری که پا به پای کودکش زخمی‌ست و هر شب موشکی تب دار می‌آید به بالینم بگو خمپاره ها دست از سر گهواره بردارند بگو آژیرها ساکت، که لالایی ست تلقینم زمین دور سرم چرخید، وقتی سینه‌ام میسوخت جهان! پا بر دلم نگذار، من میدانی از مینم چه سِیلی راه افتاده‌ست در چشمان بی تابم نمی دانم که با چشمان مات خود چه می‌بینم خداوندا خداوندا خداوندا خداوندا پر از اشک و مناجاتم، پر از لبیک و آمینم به صفحه صفحه‌‌ی تاریخ عالم نام من پیداست به صفحه صفحه‌‌ی تاریک عالم، برگ زرینم چه تقویمی‌ست که رخت عزا را در نیاوردم پر از لبخند تلخم، خالی از یک اشک شیرینم اگر اسحاق و ابراهیم را، یعقوب و یوسف را درون سینه دارم، لیک اسلام است آیینم منی که روزگاری قبله گاه مسلمین بودم مبادا دست برادرم، نخواه از پای بنشینم مسلمانان مسلمانان مسلمانان مسلمانان بپا خیزید فرزندان من، یاران دیرینم اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار تفسیر من است ای دوست که من دست خدا در آستینم، من فلسطینم کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
در پنجه ی گرگ اسیر ای غزّه ی من در وحشت بمب و تیر ای غزّه ی من حق است که می ماند و باطل برود دندان به جگر بگیر ای غزّه ی من @golchine_sher
با تشکر از اعضای محترم کانال که امروزی صبوری کردند و همچنین تشکر از شاعران محترم کانال که اشعار مناسبتی فلسطین را برای ما ارسال کردند 🌷🌷🌷 @golchine_sher
در بالِ پرنده، نور می پاشد صبح در بید ِخزنده ،نور می پاشد صبح اخم از تنِ تبدارِ زمین وا کرده؛ با شادی و خنده ،نور می پاشد صبح @golchine_sher
با عقربه های ساعت دیواری با قصّه ی پر غصّه ی بس تکراری آشفته به پای زندگی پیرشدیم آشفته تر از آنچه که می پنداری! "کهربا" @golchine_sher
گم گشته ام به شوق ؛ که پیدا کنی مرا ! دیوانه گشته ام ، که مداوا کنی مرا ... دیریست کنجِ خلوتِ غم ها نشسته ام شاید ز چشم های غم ، امحا کنی مرا پوشانده ام تمامِ خودم را زِ عالمی ؛ با این خیالِ خوش ، که تماشا کنی مرا هرگز نبوده شورِ کسی جز تو در سرم جانا چه می شود که تمنا کنی مرا ؟! من قطره ام ، تو برکه ، نه ! دریاچه ی منی ! نزدیک تر بیا ، که غرقه ی دریا کنی مرا ... خورشیدِ من ! بدون تو سرد است زندگی من شب شدم ، بتاب ، که فردا کنی مرا ... دیگر مرا نشانی از احساس و شور نیست آماده ام ، که باز ، تو شیدا کنی مرا ... من بی بهانه «بودم» و من را ندیدی و ؛ گم گشته ام به شوق ، که پیدا کنی مرا ... @golchine_sher
تو را - با آنکه هستی دور- می خواهم نگه دارم به هر راهی شوم مجبور، می خواهم نگه دارم در آغوشت گرفتم با تمام ابرهایم باز ، تو را ای قلّه ی مغرور، می خواهم نگه دارم لبانت را که کندوی عسل زیر بغل دارد برای آخرین زنبور می خواهم نگه دارم اگرچه احتمال سرقتت بالاست هر جایی تو را، گنجینه ی مشهور! می خواهم نگه دارم بدون هیچ منظوری همیشه دوستت دارم اگرهم گاه با منظور...، می خواهم نگه دارم! کتاب تست های عاشقی ! کهنه نخواهی شد تو را حتّی پس از کنکور می خواهم نگه دارم! نگیر از دست من ای مرگ، دست مهربانش را از این پس عشق را با زور می خواهم نگه دارم @golchine_sher
بـرخـیـز که از کــویــر غــم‌هــا بــرویـم از حــرف پُــریـم ســوی مـعـنـا بـرویـم سرچشمهٔ شعرها بگویید کجاست؟ تـا بــار بـبـندیــم و بـه آن‌جــا بــرویـــم! @golchine_sher
غزه در سینه ی خود داغ فراوان دارد به هدفهای خودش این همه ایمان دارد می چکد خون دل از چشم یتیمان غریب بشمارید زمین چند مسلمان دارد؟ @golchine_sher
چه ماهیها که برنگشتند از ساحل شاید برای همین، دل دریا همیشه شور می زند! @golchine_sher
تو را با دیگران می‌بینم و در صبر می‌سوزم! @golchine_sher
پیراهن خونی تنت را دیدیم اِستادگی وشکستنت را دیدیم در گودی قتلگاه، تنها وغریب ای غزه به خون نشستنت را دیدیم @golchine_sher
هر ناله‌ای که عاشق بیمار می‌کشد آتش به سینه‌های گرفتار می‌کشد گفتم که مختصر بنویسم فراق چیست اما همیشه کار به طومار می‌کشد سنگم مزن! که شیشه‌ی شفاف قلب من حتی نوازشی شود، آزار می‌کشد باور نداشتیم که این قهرِ بی‌دلیل بین من و تو یک‌شبه دیوار می‌کشد یک عمر گریه راه به جایی نبرد و حال چشمی که نیست، حسرت دیدار می‌کشد @golchine_sher
قلم چگونه بنویسد این فاجعه را؟ زبان چگونه بیان کند این واقعه را؟ فقط به روضه می توان شرح داد برای مردم عالم این ضایعه را @golchine_sher
آهسته، رفته رفته زمین، تار می شود دنیای ما ز تیرگی، سرشار می شود امواج سرخ جنگ، خروشان و نعش نعش غم در سکوت شهر، تلنبار می شود ساعت به وقت غمزدگی بازگشته است هر لحظه بوی مرگ، پدیدار می شود نفرین بر این قساوت بی حد، که این چنین تازه به تازه، فاجعه تکرار می شود تا آخر کدام خبر، مادران شهر در ماتم شهیدی عزادار می شود؟ ای مرگ بر ستم، که چنین موج می زند اینگونه سقف زندگی، آوار می شود وجدان خفته ی بشریت کجاست؟ کی؟ با چند طفل سوخته، بیدار می شود؟ این شرمساریّ همه ی آدمیّت است وقتی که «بمب»، هدیه به بیمار می شود این قاتلان تشنه به خون بشر، دیگر یک یک، بدل به گلّه ی کفتار می شود تصویر کودکان به خون خفته را ببین آدم ز هر چه داشته، بیزار می شود سردادن شعار حقوق بشر دیگر با این همه جنایت و خون عار می شود این رنج ها هزینه ی بیدار ماندن است در این شبی که مرز وطن، دار می شود در گردباد حادثه، باید صبور بود یک قطره اشک، گاهی پرستار می شود @golchine_sher
پیمان شکست یار و به عهدش وفا نکرد من انتظار عاطفه از گل نداشتم آواره سر به کوچه و صحرا گذاشتم غم، با روان من چه بگویم چه‌ها نکرد...! ‌ @golchine_sher