eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
709 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتند از حوالی اینجا گذشته است زیبایی‌اش ز حد تماشا گذشته است از من مخواه خشم خودم را فرو خورم دیگر مجال صبر و مدارا گذشته است وقتی که از خطای تو جای گذشت نیست باید قبول کرد که فردا گذشته است ای جام می که وسوسه‌ام می‌کنی مدام ما را معاف دار که از ما گذشته است میراث‌دار سلسله‌ای پادشاهی‌ام دوران باشکوه من اما گذشته است ای عشق نوح باش و به فریاد ما برس حالا که آب از سر دنیا گذشته است @golchine_sher
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم زیر سنگینی اعمالِ پریشان مُردیم رمضان است، بیایید سبک‌بار شویم می‌توانیم در این ماه به قرآن برسیم می‌توانیم در این ماه، علی‌وار شویم ماهِ مهمانیِ حقّ است، بیایید همه تا نمک‌خوردهٔ این سفرۀ افطار شویم چشم‌ها را بتکانیم در این ماهِ زلال با دو آیینه همه راهیِ دیدار شویم... سِرِّ سی جزء به سی روز فرو می‌آید هان! رفیقان! همه آیینه‌ٔ اسرار شویم یازده ماه گذشت و خبر از عشق نشد با خداوند، در این ماه مگر یار شویم رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم @golchine_sher
خورشید شکفته عطر بید آورده دامن دامن عشق و امید آورده برخیز گلم، لباس نو بر تن کن از هر طرفی مژده ی عید آورده! @golchine_sher
دعای روز هشتم ماه رمضان محبت بر ضعیفان و یتیمان نما روزی مرا چون اهل ایمان سلام و همنشینی با کریمان نصیبم کن خدای ِحی سبحان @golchine_sher
به سوی توست اگر این نگاه، دستِ خودم نیست صبوری از دلِ تنگم مخواه! دستِ خودم نیست مخوان به گوشِ منِ دل‌سپرده پند! که این عشق اگر درست، اگر اشتباه، دستِ خودم نیست همین که پلک گشودی به ناز، پر زد و دیدم دلی که دستِ خودم بود، آه، دستِ خودم نیست مرا ببخش که می‌خواهمت اگرچه بعیدی که من پلنگم و مهرم به ماه، دستِ خودم نیست برای از تو نوشتن، رديف شد کلماتم که اختیارِ غزل، هیچ‌گاه دستِ خودم نیست @golchine_sher
به‌من گفته‌ست یک‌مدت از او کمتر خبر گیرم همین یعنی جدایی ، منتهی آهسته آهسته @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعــــــــــــــوت نـــــــــــامــــــه ، ماه رمضان، ماه بهار قرآن، در بهار طبیعت👇 30 جز قـــــــــــــــــــرآن بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد، فقط کافيست روی لینک بزنید. *جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO* *جزء 2 ⇨ http://j.mp/2b8RJmQ* *جزء 3 ⇨ http://j.mp/2bFSrtF* *جزء 4 ⇨ http://j.mp/2b8SXi3* *جزء 5 ⇨ http://j.mp/2b8RZm3* *جزء 6 ⇨ http://j.mp/28MBohs* *جزء 7 ⇨ http://j.mp/2bFRIZC* *جزء 8 ⇨ http://j.mp/2bufF7o* *جزء 9 ⇨ http://j.mp/2byr1bu* *جزء 10 ⇨ http://j.mp/2bHfyUH* *جزء 11 ⇨ http://j.mp/2bHf80y* *جزء 12 ⇨ http://j.mp/2bWnTby* *جزء 13 ⇨ http://j.mp/2bFTiKQ* *جزء 14 ⇨ http://j.mp/2b8SUTA* *جزء 15 ⇨ http://j.mp/2bFRQIM* *جزء 16 ⇨ http://j.mp/2b8SegG* *جزء 17 ⇨ http://j.mp/2brHsFz* *جزء 18 ⇨ http://j.mp/2b8SCfc* *جزء 19 ⇨ http://j.mp/2bFSq95* *جزء 20 ⇨ http://j.mp/2brI1zc* *جزء 21 ⇨ http://j.mp/2b8VcBO* *جزء 22 ⇨ http://j.mp/2bFRxNP* *جزء 23 ⇨ http://j.mp/2brItxm* *جزء 24 ⇨ http://j.mp/2brHKw5* *جزء 25 ⇨ http://j.mp/2brImlf* *جزء 26 ⇨ http://j.mp/2bFRHF2* *جزء 27 ⇨ http://j.mp/2bFRXno* *جزء 28 ⇨ http://j.mp/2brI3ai* *جزء 29 ⇨ http://j.mp/2bFRyBF* *جزء 30 ⇨ http://j.mp/2bFREcc* @golchine_sher
"پیشواز: به بهانه‌ی روزهای نزدیک به نوروز و به یاد سفره‌های خالی از آجیل" عید است یا که شامِ غریبان؟ سیل است یا نسیم بهاری؟ این ناله، بانگ نحسِ کلاغ است؟ یا شورِ سار و رقصِ قناری؟ این داعیان که عقل کُلانند، دلسوز خَلق یا مغولانند؟ با لطف بی‌کرانه‌ی اینان: رحمت به قاتلان تتاری * ای پادشاه خطّه‌ی مستان! ای لشکرِ کلیدبه‌دستان! در فصل اعتدال ربیعی، این است وضع مملکت، آری! تهران بِکام باشد و خوشحال، ای آسمان بهوش که هرسال تنها برای مردم اهواز، بارانِ گرد و خاک بباری در این دیارِ مملوِ غصّه، هم‌قافیه است پسته و قصّه تا طعم پسته را تو ازین پس، در قصّه‌ها به یاد بیاری امسال هم به گریه بسازید، ای کودکان فقر و بنازید با کفش‌های پاره‌ی پیرار، پیراهن تکیده‌ی پاری من "دارم" آن‌قَدَر که غمی نیست، اما غم تو درد کمی نیست ای هم‌وطن که نو شده سالت با میوه‌های شصت‌هزاری! سگ_دو زدی و جای دویدن، هی پشت هم "ریال" گرفتی حالا تویی و قحطی بازار، در حجم نرخ‌های "دلاری" * من جای آن مسبّب نامی، ای دوست ای رفیق گرامی دلواپس تو ام که نخوردی، شرمنده‌ی تو ام که نداری @golchine_sher
َ هوا غریب و زمین سرد و آسمان خاکی چه سخت نام تو شد روی سنگ حکاکی کشید با سر انگشت، چهره‌‌ای از تو شبیه کندن جان از بدن به چالاکی گرفت ماتم خود را میان آغوشش و تکیه زد به تن خشک شاخه‌ی تاکی هوای داغ نگاهش دوباره برهم شد شبیه ابر عظیمی، شبیه کولاکی به روی سنگ مزارت نشاند باران را شکست بغض فضا را صدای غمناکی دلم برای تو تنگ است نازنین پسرم بلند شو که غم از رفتنت شده شاکی گریست با لب خشکیده آسمان انگار گرفته بود دل ابرهای افلاکی سکوت کرد برای همیشه یک مادر کنار قبر شهیدش، کبوتر خاکی @golchine_sher
امشب دلم را دستِ بیداری سپردم لحظات سختِ بی تو بودن را شمردم می دیدمت ایکاش قدرِ یک تبسّم ایکاش پیش پایِ تو جان می سپردم با دیگران خوش بودم و با تو غریبه از این و آن دل بردم از تو دل نبردم من از خودم ناراضی ام! دارم گلایه... آخر چرا از درد هجرانت نمُردم؟! همدست با شیطان شدم! خیلی دلت سوخت شرمنده ام از اینکه قلبت را فشردم در سجدهٔ بعد از نمازت گریه کردی در سجدهٔ بعد از نمازم غصه خوردم انداختم خیلی ظهورت را به تأخیر امسال هم آقا به درد تو نخوردم! @golchine_sher
با ارزشیم؛ گوهرِ یک‌دانه‌ایم ما مارا بخر! که اشکِ یتیمانه‌ایم ما با اینکه دل‌شکسته‌ی سنگ ملامتیم باز آمدیم سوی تو؛... دیوانه‌ایم ما! بیهوده خیره‌ای به افق‌های دوردست یادت نرفته است که پروانه‌ایم ما؟! از ما همیشه مردم کوتاه‌بین شهر رنجیده‌اند؛ معنی بیگانه‌ایم ما کوتاه بود شوکتِ این قلعه‌ی شنی دیر آمدی؛ ببخش که ویرانه ایم ما! @golchine_sher
غزل بنما مدد ، غم لشکر انگیخت به تیغش خونِ عاشق در قدح ریخت خزر شد سرخگون همچون شقایق شفق، گویی که با جیحون درآمیخت به جانم ، همچو مجنونی جفا کرد به خود تا آمدم ، از خانه بگریخت به اقبالم ، فرو بنمود خنجر چو بختک ، ناگهان بر تن در آویخت نه من دیدم ، نه آهو وقتِ زادن در این عالَم چنین رخسار و این ریخت مرا در خاکِ ماتم کرد مدفون اَلَک آورد با خود، خاکِ من بیخت شدم حیران تر از حُر ، حرمتم رفت غزل بنما مدد ، غم لشکر انگیخت @golchine_sher
خورشید‌جبینِ سال خوش‌‌آیینی در گلشن شب سپیده‌ی آمینی زنجیر ستاره بر گلویت بستی ای ماه خدا، زینت فروردينی @golchine_sher
پیوند بنفشه های خوشپوشِ بهار با لحـنِ شکرریزِ پرستـو و هَـزار مجموعه ی باران و دل انگیزی خاک، تقدیم دلت که شُسته ای غصّه ی پـار @golchine_sher
برای کینه؟ آه نه ! برای عشـق من، بمان برای دوست داشتن، برای خواستن بمان هرآنچه دوست داشتم، برای من نماند و رفت امید آخرین اگر تویی، برای من بمان به سبزه و نسیم و گل، تو درس زیستن بده بهار باش و باز هم به خاطر چمن بمان تمامت و کمال را به نام ما رقم زدند کمال عشق اگر منم، تو هم “تمام زن” بمان برای آن که تیشه را به فرق خویش نشکند امید زیستن شو و برای کوهکن بمان مزن به نقش خود گمان، ز سرگذشت این و آن برای دیگران چرا؟ برای خویشتن بمان... @golchine_sher
گاهی مرا نگاه کنی رد شوی بس است آنان که بی کَسند به یک در زدن خوشند @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کاش برای خیر بانی باشم تا شاکر ایام جوانی باشم تنها نه همین ماه که تا آخر عمر ای کاش چو نامم «رمَضانی» باشم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به روی شاخه ها بانگ چکاوک شکفته گشتنِ گلهای میخک حلولِ سال نو در ماه قرآن الا ای عاشقان بادا مبارک @golchine_sher
یا مقلّب، نام تو آرامِ جان یا مدبّر، خوب کن حال جهان یا محوّل، حَوِّل احوالِ همه با ظهور مهدی صاحب زمان @golchine_sher
مَپرس از چه مسیری به من بهار رسیده ست بهار مثل سواری ست که از دیار رسیده ست همیشه دلخوش تغییرم ُو گمان من این بود که فصل سرد به پایان انتظار رسیده ست در این رقابت با ماه و سال چند به چندیم که درد های من و تو به بیشمار رسیده ست سقوط نیست به معنای انحطاط که هر رود فقط به قصد رهایی به آبشار رسیده ست سکوت دامنه دارم شبیه ابر بهاری در امتداد نگاهت به کوهسار رسیده ست مرا که عهد زمستان فریب داد! ، پس از آن بهار بود،به موقع سر قرار رسیده ست @golchine_sher
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک شاخه های شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپيد برگهای سبز بيد عطر نرگس، رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک می رسد اينک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمه ها و دشتها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه های نيمه باز خوش به حال دختر ميخک که می خندد به ناز خوش به حال جام لبريز از شراب خوش به حال آفتاب ای دل من گرچه در اين روزگار جامه رنگين نمی پوشی به کام باده رنگين نمی بينی به جام نقل و سبزه در ميان سفره نيست جامت از آن می که می بايد تهی است ای دريغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسيم ای دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار گر نکوبی شيشه غم را به سنگ هفت رنگش میشود هفتاد رنگ @golchine_sher
مثل فنجانِ پر از شهد و شکر شیرینی تـــــو همـــان تـــازگــــیِ اولِ فــروردیـــنـــی تنت از رایحـــه‌ی میـــخک نوبـــر سرشــار از کدامین پرِ این باغچه گل می‌چینی؟ @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
در آ که تفرقه تعطیل کرده عاطفه را پـــرنــــدگـــان پــراکنـــده‌انـــد انســـان‌ها... @robaiiyat_takbait