eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
745 عکس
259 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام خدمت اعضای محترم کانال به احترام تاسوعا و عاشورای حسینی امروز و فردا فقط اشعار در وصف واقعه ی عاشورا بارگزاری خواهد شد از صبوری شما سپاسگزاریم 🙏🙏🙏 @golchine_sher
به عین و شین و به قاف و به آبروی حرم مَبر حروف تنم را به های وهوی حرم پُرم پیاله پیاله از آه و اشک و عطش شکسته قلب من و ساغر و سبوی حرم فدای چشم تو چشمم دگر نمی بیند لبان خشک و کبودِ چکامه گوی حرم بخوان به نبضِ نفسهای موجْ... لالایی که گاهواره ی دریا شده ست!!! قوی حرم بریز دانه به دانه مرا در این آتش که چشم بد نخورد چشمِ ماهروی حرم نمازِ آخرِ من اقتدا به حضرت عشق همان که بسته دلم را به تارِ موی حرم به سجده رفته ای ای عشق چقدر آرامی شکفته روی زمین دست تو عموی حرم برای عرضِ ادب دستِ او به خاک افتاد بیا برای تیمم ببر به کوی حرم به روی چشم زمین مانده ردّ ِبانویی که از کنار تو رفته به جست و جوی حرم به خواب رفتی و بیخوابِ توست ایلِ خدا نرفته آبِ خوشی بی تو از گلوی حرم خمیده شد کمرم داغ تو چه سنگین است چگونه ات ببرم کوهِ غم !؟به سوی حرم @golchine_sher
دوبیتی های عباسی خجالت می کشد باور ندارد که مشکش قطره ای دیگر ندارد کنار علقمه افتاده عباس ع توان دیدن اصغر ندارد 🔷️ علی اصغر ع ندارد خواب برگرد شده اهل حرم بی تاب برگرد ندارم طاقت دوری عموجان دل من سیر شد از آب برگرد 🔷️ عمو در تن ندارد تاب بی آب علی اصغر ندارد خواب بی آب عمود خیمه را انداخت مولا که یعنی کودکانم آب بی آب @golchine_sher
• مَشک • می کشد بردوش ،تاصبح قیامت مشک را تابرانگیزد به انگشت شهادت مشک را تاببارد برسرلب تشنگان رستخیر می گشاید جای طومارشفاعت مشک را درازل چرخیده بردست علمداری رشید بنگراین گلچرخ ها ازصبح خلقت مشک را حرمتش بوده است درهرمذهب ازعهدقدیم نیست گرد ازجنگ هفتاد ودوملت مشک را دیده ام باشال سبزی خلعت سقایی اش دیده ام برسفره ی سبزسیادت مشک را بشنوید ازخیزران این زخمه های خون فشان بشنوید ازخیزران هردم حکایت مشک را راوی آن جادست درشرح احادیث عطش راوی آن جامی کشد بین روایت مشک را باتمام تشنگی می خواند آن جابرفرات درنمازگریه ،هفتاد ودورکعت مشک را تاکه مشک افشان کندازباخترتاخاوران می کند باچرخش ابرو دوقسمت مشک را برلبش یانفس من بعد الحسین هونی است دل به دریا می زند گرم تلاوت مشک را بگذرد ای کاش ازتوفان سرخ نیزه ها یا نگه دارد کسی غرق جراحت مشک را می شکوفد لاله عباسی مدام ازنم نمش از ازل رسم است این خط فتوت مشک را با تمام حنجره گرم مصیبت خوانی است با تمام حنجره بشنو مصیبت مشک ر ا این رجزهای ابوالفضلی ست در بحر عطش می فشارد با تمام قد وقامت مشک را تیر می بارید بر آل شقایق هرنفس تیر می بارید از ابنای شقاوت مشک را مادرم شام غریبان را گره می زد به اشک مادرم می دید چون ابر اجابت مشک را مادرم روز دهم دلواپس گهواره بود خون جگر می خواند نم نم پنج نوبت مشک را اشکریزان است در چشمم زیارت نامه خوان تشنه می بینم به هنگام زیارت مشک را مشک در چشمم زیارت نامه خوان دورحرم تشنه می بینم به هنگام زیارت مشک را @golchine_sher
ارزنده تر از علقمه و آب تویی سرچشمۀ نور و غیرتِ ناب تویی ای ماهِ بنی هاشم و سقّا ، عبّاس آرامشِ سبز و یارِ ارباب تویی ________________________________________ بودی تو طلوعِ سبزِ انصارِ حسین (ع) سامانه‌ ی روشنِ وفا ، یارِ حسین (ع) یا حضرتِ عبّاس (ع) ، اَبَاالفضلِ رشید حق بوده که بوده ای علَمدارِحسین(ع) @golchine_sher
افتاد مشک و آب از چشم ترم رفت با چکه های مشک ، آهم از سرم رفت باید به پا خیزم به استقبالت اما دستی که مشتاق تو بود از پیکرم رفت @golchine_sher
حضرت_عباس علیه السلام دید مرد جملی تیر به چشمت انداخت تا بسوزد غزلی تیر به چشمت انداخت خواست بیچاره کند پشت و پناه همه را بهر خیرالعملی تیر به چشمت انداخت مثل حیدر رخ چون ماه تو بس جلوه نمود با همان بغض علی تیر به چشمت انداخت آنقدر واهمه از جذبه چشمان تو داشت مشک را دید ولی تیر به چشمت انداخت دست افتاد و سر افتاد علم خورد زمین دید احلی عسلی تیر به چشمت انداخت گفته بودی که تو حالا به مصاف آمده ای؟ حرمله گفت بلی تیر به چشمت انداخت @golchine_sher
به وقت جنگ، در میدان تقدیر در آن بارانِ سرخ تیر و شمشیر؛ حسینِ فاطمه هرگز نیفتاد؛ نمازِ اوّلِ وقتش به تاخیر ... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لب خشکت ،مِی ناب است کاکا دلم از غصه خوناب است کاکا به دندان مشک را حتی گرفتم؛ دگر کوتاهی از آب است کاکا @golchine_sher
سیلاب تیر و نیزه ،عطش در کنار رود... با شطّ و مشک گریه فقط می شود سرود شرمنده شد زمین و خجالت کشید آب تیری به مشک خورد و به فرق یلی عمود @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
با سلام خدمت اعضای محترم کانال به احترام تاسوعا و عاشورای حسینی امروز و فردا فقط اشعار در وصف واقعه ی عاشورا بارگزاری خواهد شد از صبوری شما سپاسگزاریم 🙏🙏🙏 @golchine_sher
سالار شهیدان جهان است حسین محبوب زمین و آسمان است حسین مصباح هدایت است و کشتی نجات روشنگر جان عاشقان است حسین @golchine_sher
دوست دارم که سير گریه کنم همچو طفلی صغیر گریه کنم پای منبر برای روضه آن طفل ناخورده شیر گریه کنم همچون نوح نبی نوحه کنان بر شبر و شبیر گریه کنم پای در راه کربلا بنهم تاته آن مسیر گریه کنم همره واژه واژه های لهوف بر صغیر وکبیر گریه کنم روی فرش حرم به ماتم آن بوریا و حصیر گریه کنم و در ایوان حضرت ساقی خسته و سربه زیر گریه کنم بر گلی که، شد ارباًاربا و بر تنی پرز تیر گریه کنم ساربان صبر کن که من بر آن کاروان اسیر گریه کنم در خرابه برای خلوت آن کودک گوشه گیرگریه کنم سینه ام پر ز آتش وعطش است دوست دارم که سير گریه کنم @golchine_sher
چسباند صورتش را بر صورت نگارش بر روی خاک مانده همه دار و ندارش ای شاخ سرو رعنا، بالا بلند بابا حرفی بزن‌که باران، گریه شده ست کارش @golchine_sher
بی جا نبود این همه بیتاب شد فرات وقتی که دید تشنه تو را آب شد فرات تصویرماه روی تو در آب جلوه کرد اینگونه شد که خانه ی مهتاب شد فرات وقتی که دستهای تو از آب دست شست از جام دستهای تو سیراب شد فرات خوردند دیگران همه از آب، بی دریغ افسوس از برای تو کمیاب شد فرات تا صبح حشر، چشمه ی خون است و رود اشک تا سوگوار کودک بی خواب شد فرات دریا گذشت و رود فرو رفت در خودش دریا گذشت وغرقه ی گرداب شد فرات @golchine_sher
زبانحال‌امام‌حسین‌_ع بربالین‌برادرش‌حضرت‌عباس‌_ع بر دامن خود فاطمه بگرفته سرت را مَرهَم بِنهد زخم سر و بال و پرت را در داغ تو گوید به من از بهر تسلّا من آمده‌ام راست نمایی کمرت را مادر که به بالین تو حاضر شده امّا گفتم که خبردار نمایم پدرت را در بی کسی‌ام رو به نجف کردم و گفتم دریاب در این وادی طوفان پسرت را ای شاه، بیا دشت بلا یک دم و بنگر در هالهٔ خونابه خسوف قمرت را جانم به فدای عَلم و دست بریده چیدند بدینگونه زتن برگ و برت را اُسطورهٔ مردانگی و غیرت ابالفضل... آخر که به این حال درآورده سرت را؟ (فیضی) برسان از کرمت اهل عزا را بر جنّت الاعلا ندهم خاک درت را جانها بفدای تو و جاه و جبروتت بر دامن خود فاطمه بگرفته سرت را @golchine_sher
از آن زمان که داغ غمت بیشتر شده است احساس می کنم کرمت بیشتر شده است با نذر سفره های ابوالفضل خانه ها، من فکر می کنم حرمت بیشتر شده است هر روز ملتی به شفای تو می رسند، والله از مسیح، دمت بیشتر شده است تو روضه ات کم است ولی داغ تو زیاد؛ هر روز و ماه داغ کمت بیشتر شده است مهرت شبیه معجزه ای دائمی شده است چون هرچه قدر داشتمت بیشتر شده است اندازه ی حسین تو را شعر گفته اند؛ پس مرحبا که محتشمت بیشتر شده است چون دست توست دست شهیدان جدا شده؛ یعنی که بعد تو علمت بیشتر شده است ای گریه کن! که ماتم عباس با تو است حاشا که عمر مغتنمت بیشتر شده است ای سینه زن! به حال خوشت غبطه می خورم؛ زیرا به فاطمه صنمت بیشتر شده است ما قرن هاست منتظر یک اشاره ایم؛ چون انتظار منتقمت بیشتر شده است @golchine_sher
امام_حسین_ع_مناجات_محرمی هرروز سر بر زانوی غم گریه کردم بر اشرف اولاد آدم گریه کرم در خانه‌ها منبر به منبر روضه خواندم در کوچه‌ها پرچم به پرچم گریه کردم من سال‌های سال قبل از خنجر شمر بر ضرب تیغ ابن ملجم گریه کردم کوه گناهی را خدا می‌بخشد از مهر وقتی به‌قدر بال شبنم گریه کردم.. تا نوحه‌خوان دم داد «ای اهل حرم» را با مشک پاره‌پاره آن دم گریه کردم بر آن هزار و نهصد و پنجاه زخمش دیدم فقط اشک است مرهم، گریه کردم.. مقتل نوشت از تشنه‌کامی تار می‌دید با چشم کوثر، چشم زمزم گریه کردم هی با لهوفش روضه خواندم، روضه خواندم هی با مُقَرّم گریه کردم، گریه کردم فردا که می‌فهمم بهای اشک من چیست افسوس خواهم خورد که کم گریه کردم @golchine_sher
امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه برگشته‌ای بدون سوارت به خیمه‌گاه در امتداد واقعه، در عصر اشک و آه دلواپس کسی‌ست نگاهت قدم قدم گاهی اگر به پشت سرت می‌کنی نگاه یالت چقدر سرخ... خیالت چقدر سرخ... چشمت به خون نشسته چرا؟ آه ذوالجناح! ای مرکب بهشت خدا! پس حسین کو؟ افتاده عرش روی زمین در کجای راه؟.. تن‌ها رها به دشت... خدایا چه بی‌سپر! سرها به ‌روی نیزه... دریغا چه بی‌گناه! فریاد «یا بُنَیَّ» جهان را گرفته‌ است بوی مدینه می‌وزد از سمت قتلگاه @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
با سلام خدمت اعضای محترم کانال به احترام تاسوعا و عاشورای حسینی امروز و فردا فقط اشعار در وصف واقعه ی عاشورا بارگزاری خواهد شد از صبوری شما سپاسگزاریم 🙏🙏🙏 @golchine_sher
به رنگِ خدا ( برای حضرتِ علی اصغر ع) ز تشنگی تو رها می شوی یقین پسرم اسیر تیر بلا می شوی یقین پسرم هنوز غنچه ای امّا ز تند باد زمان ز شاخه زود جدا می شوی یقین پسرم چو مرغِ بسته پَری در قفس چرا نالی؟ ز بند فاصله وا می شوی یقین پسرم چه غم به خونِ گلویت نشسته قنداقت ز خون به رنگِ خدا می شوی یقین پسرم به گوشِ کس نرسیده اگر چه ناله ی تو دلیلِ آلِ عبا می شوی یقین پسرم میانِ آن همه جنگاورانِ دشتِ نبرد زبانزد رُقبا می شوی یقین پسرم چه ساکت آمدی و پُر زهیمنه رفتی! یگانه گوهرِ ما می شوی یقین پسرم سه شعبه تیری اگر چه نموده خاموشت به گوشِ خلق ، صدا می شوی یقین پسرم فرازِ دستِ خود آن روز تیره می دیدم شهیدِ قومِ دغا می شوی یقین پسرم ز قولِ شاهِ شهیدان به گریه ( شایق) گفت: شهید کرب و بلا می شوی یقین پسرم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم بر هم بگذاری سر او را بردند عطر و عمامه و انگشتر او را بردند تیغ در دست همه کوفی و مجنون ...رهزن توی گودال تنِ گوهرِ او را بردند تا بجنبد به خودش حضرت ناموس خدا این حرامی صفتان معجر او را بردند سیب سرخی ..لب لعلی به لبن آغشته روی دستش علیِ اصغر او را بردند عده ایی گرگ صفت تیغِ به کین آلوده وسط معرکه ها اکبر او را بردند پای گودال بلا دخترِ شیرین سخنش بر سر و سینه زنان خواهر او را بردند وای از هودج نوری که به خاک آوردند تا دمِ مرگ ولی  مادر او را بردند علقمه پرشده بود از عطش سرخ لبش چشمِ درخون شده ی یاور او را بردند بیصدا دست تومانده ست که بی دست شدی دست های قلم و دفتر او را بردند دست و پا می زد و غرقابه ی دریای عطش خنجری آمد و از تن سر او را بردند تازه این اول راه است که در روضه ی  غم گریه ها چشم ترِ دختر او را بردند اجرا : زیبا صادقی تهیه و تدوین : خضرائی @golchine_sher