امام_زمان_ع
ای صد هزار بار وجودم فدای تو
در سینهام هوا نرود جز هوای تو
پیری رسید و حیف ندیدم جمال تو
بیچاره آنکه عمر نبازد به پای تو
ای همنشین اهلِ بلورین دلان شب
کی می چِشم طنینِ خوشی از صدای تو
ای کنج چشم حیدریت چشمه ی شفا
درمان چه باشد آنکه شود مبتلای تو ؟
گلشن فشان هر قدمت می شود بهار
انوار صلح خوشه زنان از ثنای تو
بازا که باز عشق شکوفا شود ز باغ
آئینه زار طلعت مهر از وفای تو
از من گذشت و بالِ غزل باز بسته شد
حافظ بماند از پسِ شرح صفای تو
#مختار_فعلی_شاهد
#عضوکانال
@golchine_sher
برکه بودم در خیالم شوق ماندن داشتم . .
بر تنم ، تصویر ماهش را نگه میداشتم ؛
رفت و بیاو مرگ هم جویای حال ما نشد !
زندهبودن را چنین مشکل نمیپنداشتم
گفت بعد از من به دنبال کسی دیگر بگرد ،
کاش بعد از رفتن او پای گشتن داشتم
با تمام شهر اگر ناسازگاری کردهام !
جای او را در دلم خالی نگه میداشتم
دوستها را حذف کردم تکتک از تنهاییام ؛
جا برای هیچکس جز یاد او نگذاشتم
وصل او را از خدا میخواستم تا قبل از این!
دیدمش با دیگری دست از دعا برداشتم
#علی_صفری
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
در وقت قرار می رسیدی ای کاش
با سوت قطار می رسیدی ای کاش
بعد از تو در آغوش زمستان ماندم
همراه بهار می رسیدی ای کاش
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait
ای قلبِ تپندهی پُر از دردِ حماس
انداخته خونت به دل خصم، هراس
ما نیز چو جمکران برافراشتهایم
بر سینه ی خویش بیرق سرخِ تقاص
#شهید_القدس
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
14.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نه زاهد می شود هر آدمی با جای مُهر روی پیشانی
نه دائم سد خورشید است ابر روزهای
سرد بارانی
مچ سفت صدف وا می شود معلوم خواهد شد چه چیزی را
به جان می پرورد در بطن خود از چشم خلق الله پنهانی
نفوذی آدمی از جنس ما و درد های مشترک دارد
شکایت دارد از فقر و فلاکتهای زنهای خیابانی
خودی در ظاهر اما ناخدای کشتی دزدان دریایی
نه سرباز وطن یک مهره ی شیطان برای خلق ویرانی
نفوذی می تواند خادم و خدمتگزار مهربان باشد
نفوذی انجمن دار است گاهی در لباس پاک روحانی
نفوذی می تواند دکتر و سرهنگ وشاعر باشد و گاهی
نفوذی عارف و علامه ی دهر است و استاد سخندانی
نفوذی داور و بازیگر و در هر لباسی فتنه انگیز است
نفوذی می تواند یک بسیجی باشد و در نفرت افشانی
نفوذیها فراوانند این ایام ،باید با بصیرت بود
گرفتاریم در یک کشتی آشفته در دریای طوفانی
فَرج در پیش،ساحل روبرو،با ناخدایی از تبار نور
مسیر ما نخواهد شد عوض در التهاب هیچ بحرانی
کسی از راه خواهد آمد و کاخ ستم ویرانه خواهد شد
و خواهد رفت از کل جهان با مقدمش درد و پریشانی
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#اللهمعجللولیکالفرج
#نفوذی
@golchine_sher
اول هوس و شیطنتی پُر هیجان بود
نوعی تپشِ قلب شبیهِ ضربان بود
کمکم همهی دغدغهام دیدنِ او شد
انگار که جذابترین فردِ جهان بود
هی رفتم و هی دیدم و هی آه کشیدم
دلبستگیام بیشتر از تاب و توان بود
میخواستم اقرار کنم عاشقم، اما؛
«چیزی که عیان بود چه حاجت به بیان بود؟»
فهمید که دیوانه و دلبستهی اویَم
«از بسکه اشاراتِ نظر نامهرسان بود»
القصه، گرفتارِ دلِ هم شده بودیم
روزی که جوان بودم و او نیز جوان بود
از آنچه میانِ من و او بود چه گویم؟
مجنونِ زمان بودم و لیلای زمان بود
اما وسط آنهمه دلبستگی و عشق
معشوقهام انگار کمی دلنگران بود
خوردیم به یک مشکلِ معمولیِ ساده
من زاغهنشین بودم و او دخترِ خان بود
کمکم به خودش آمد و فهمید چه کرده
حق داشت که پا پس بکشد … بحثِ زیان بود!
اصلا تو بگو، دخترِ خان با دک و پوزش
هم شأنِ منِ پاپتیِ غازچران بود؟!
البتّه که نه!، رفت… خدا پشت و پناهش
اصرار چرا؟ قسمتِ او با دگران بود
او رفت و غمش شعله به جانِ قلم انداخت
من ماندم و یک دفتر و طبعی که روان بود
یک مشت غزل شد همهی دار و ندارم
دیوانِ بزرگی که پُر از آه و فغان بود
بیش از دو دهه دور خودم گشتم و گشتم
دل در گروِ عشق و سَرَم در دَوَران بود
گفتم که بدانید، وفا… عشق… دروغ است
من تجربه کردم، به همین قبله چخان بود
حُسنش همه گفتند و منِ سر به هوا را
آگاه نکردند به شرّی که در آن بود
ویروسْ، خطرناکتر از عشق ندیدم
یک قاتلِ بالفطره اگر بود، همان بود
هی ریشه زد و ریشه زد و ریشهکَنَم کرد
این تودهی بدخیم گمانم سرطان بود
#محمد_رضا_نظری
@golchine_sher
میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود.
از قول من
به باران بی امان بگو:
دل اگر دل باشد
آب از آسیاب علاقهاش نمیافتد!
#سید_علی_صالحی
@golchine_sher