eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
707 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
جهان چه داد به من؟ غصه‌های دور و برم؟ بجز خیال تو دیگر گلی نزد به سرم کجای زندگی‌ام؟ مثل رود پیدا نیست رسیده‌ام ته خط یا هنوز در سفرم؟ جوانهٔ شعف و خنده را زدم پیوند عجب که میوه اشک است همچنان ثمرم چه خنده‌دار، که فال رهایی‌ام را از پرنده‌ای که اسیر است در قفس بخرم به روی شاخه خشکم بمان و لانه بساز که ادعا بکنم من هنوز پرثمرم تو رفته‌ای و کسی غیر مرگ اینجا نیست ببین چه منفعتی برده‌ام از این ضررم و شک جا شدن کلمه‌ای شدم ته خط رسیده آخر عمر و هنوز دربه‌درم @golchine_sher
"کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی" به ایران امنیت را هدیه کردید؛ شهیدانِ پدافندِ هوایی!🖤 @golchine_sher
تو از منی و من از تو چرا که درد یکی است که آنچه با من و تو روزگار کرد یکی است عجیب نیست که من با تو نیز تنهایم که در مقابل آیینه، زوج و فرد یکی است چه فرق می کند اکنون، بهار یا پاییز برای ما که کویریم سبز و زرد یکی است من و تو دشمن تقدیر یک دگر هستیم ولی چه سود، که تسلیم با نبرد یکی است دلم به دور تو سیاره ای است سرگردان که شیوه من و این چرخ هرزه گرد یکی است خدا ! یکی تو یکی پس از آستان غمت نمی روم که بدانند حرف مرد یکی است @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
ایکاش همیشه دور باشند از غم با هم همه جوره خوب همچون آدم پاییز و بهار عاشقی را بلدند دیدم دل و قُلوه می گرفتند از هم @robaiiyat_takbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمد نفس صبح و سلامت نرسانید بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید یا تو به دم صبح سلامی نسپردی یا صبحدم از رشک سلامت نرسانید @golchine_sher
دوباره از تو سرودم نگو که بیزاری از این نوشتن گل واژه های تکراری تمام حرف دل است اینکه با تو می گویم به حُرمَت قلمم دل بده به اقراری خیال و واژه ی شعری ردیف حال منی قسم به جان غزل حس و حال اشعاری اگر چه خواب پریشان هر شبم هستی هوای تازه ی صبحی نشاط دیداری تو نوبرانه ی فصل ترنج و بابونه و چشم پنجره ای باز سوی دیواری بهار را به نگاه تو می زنم پیوند که مثل جام شقایق به بزم گلزاری گذشتم از سر جان عاشقانه و ای کاش تو هم بمن دل خود صادقانه بسپاری به عشق تو همه جا اعتراف خواهم کرد به این امید بگویی که دوستم خواهم کرد @golchine_sher
بی تو حال روح بیتابم فقط تغییر كرد! علت تحلیل اعصابم فقط تغییر كرد! من اثاث خانه را یك یك عوض كردم، ولی خانه آن خانه ست، اسبابم فقط تغییر كرد! بین عشق آسمانی و زمینی فرق نیست! قبله ثابت ماند، محرابم فقط تغییر كرد! از «دهِ شب» رفت تا نزدیكهای «پنج صبح» در نبودت ساعت خوابم فقط تغییر كرد! «عاشق بیچاره»، «مجنون روانی»، «دوره گرد» بین مردم اسم و القابم فقط تغییر كرد! شورشی كردم علیه وضع موجودم؛ ولی من رعیت ماندم اربابم فقط تغییر كرد! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای شهدای غیور مرزدار با قدم‌هایت سکوت دشت را در هم بریز ردّپای توست مرز سرزمین مادری با نگاه بی کرانت دشت را تسخیر کن تا نیفتد سرزمین تو به دست دیگری از افق سر می‌زند هر صبح مهر خاوران سایه‌ی تو پرچم در اهتزاز میهن است در هجوم بادهای در به در محکم بایست مثل کوهی که سراسر پیکرش از آهن است هر نسیمی‌ که گذر کرده است روزی از برت دشت‌ها را سر به سر با بوی تو آکنده است زندگی جاری است در چشم تو چون زاینده رود زندگی در هر نگاه بیقرارت زنده است برلبت آوازهای بومی‌ات گل کرده است خاطرات کهنه ی تو عشق را در بر گرفت روی خاک سرزمینت می‌نویسی نامه را نامه‌ای که سطرهایش عشق را از سر گرفت مثل سربازی که جان بر کف لب مرز آمده است دوستت دارم، به شوقت در خطر افتاده ام بعد تو دسته گـلی بر روی سـیـم خاردار پرپرم کرده است و از تو بی خبر افتاده ام @golchine_sher
لبریز غمیم و غرق در اندوهیم دلگیرتر از غروب گوهرکوهیم در عرصه‌ی امنیت سیه‌پوش و حزین از ماتم دَه مبارز نَستوهیم @golchine_sher
عقل بیهوده سر طرح معما دارد بازی عشق مگر شاید و اما دارد با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت سر سربسته چرا این‌همه رسوا دارد در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست آینه تازه از امروز تماشا دارد بس که دلتنگم اگر گریه کنم می‌گویند قطره‌ای قصد نشان دادن دریا دارد تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد عشق رازی‌ست که تنها به خدا باید گفت چه سخن‌ها که خدا با من تنها دارد ...! ‌ @golchine_sher
وه چه آسان، جان به پای سرگرانان ریختم ای دریغ عمر گرانی را که ارزان ریختم در دلم، تا جای پای عشق را محکم کنم لب فشردم بر لب و دندان به دندان ریختم چشم باز و بال خورشیدم شده پاداش آن یال و کوپالی که در شبهای زندان ریختم تا بیاشوبم جهان را ، چون دل دریائیم موج گیسویی در این شعر پریشان ریختم کور باش دشمنت، ای رود میبینی که من زنده رود چشم خود را در سپاهان ریختم @golchine_sher
🍃🌺 در تجلیل از ارتش_قدرتمند و بزرگداشت شهدای گرانقدر ارتشی 🌺🍃 این مرز و بوم ِ آبرومندی که داریم امنیت و حسّ خوشایندی که داریم- مدیونِ میدانداریِ یک عده مَردیم آرامش و امّید و لبخندی که داریم خورشیدهایی که به آن گرم است حتی پشتِ همین کوهِ دماوندی که داریم پای تمام آرمانها ایستادند مردانِ سختِ کوه-مانندی که داریم سینه سپر کردند! در امن و امان است- ایران...همین سروِ تنومندی که داریم کارِ ابَر قدرت به حیرانی رسیده از این همه علم و توانمندی که داریم ناوِ هواپیما-بر و پهباد و موشک جانم به دستانِ هنرمندی که داریم رمزش "توکّلتُ علیَ الله" است و هستیم ممنون از الطافِ خداوندی که داریم وقتِ اذان صبح، دشمن سنگی انداخت غافل شد از تسبیح و سربندی که داریم دیدیم با چشمانِ دل مکرِ خدا را از جنس ِ ایمان است؛ ترفندی که داریم شد بی در و پیکر همه-پرتابه هایش حیدر مدار است این پدافندی که داریم! @golchine_sher
کشیده تا به ثریا حصار فاصله ها رسانده جان به لبم تیغ شکوه و گله ها صدای ناله ز هر باغ میرود تا عرش که غصّه غدّه شده،در گلوی چلچله ها فریب ناز تو را خوردم و اسیر شدم اسیر فاصله ها و اسیر فاصله ها مرا ز شور گرفتی مرا به شر دادی ز من ثبات گرفتی چنانکه زلزله ها!.. به تیر مکر و ریا دورمان زدند،دریغ دریغ از ستم آشکار حرمله ها.. به یاد چشم سیاهت همیشه میسوزم که بود برق نگاهت جواب مسئله ها @golchine_sher
وقتی که چنین دست به دامان شرابم پیداست که چشمان تو کرده‌ست خرابم از شمع وجودم چه به جا مانده به جز اشک؟ هم‌ معنی بیهودگی‌ام، نقش بر آبم ! هر چند شبیهیم، دریغا که به هر حال تو چشمه‌ی جوشانی و من موج سرابم سوگند به یکتایی چشمان تو ای دوست یک عمر نیامد احدی جز تو به خوابم بین من و دریا، نفسی بیش نمانده‌ست افسوس که هرگز نشکسته‌ست حبابم @golchine_sher
بیچاره شدم به تاب و تب افتادم در سیطره ی غم به طرب افتادم با اینکه خودم زاده ی عشقم اما از قافله ی عشق عقب افتادم @golchine_sher
هر چه‌قدر این روزها دستان من تنهاترند چشم‌هایت شب‌به‌شب زیباتر و زیباترند رازداری‌های من بیهوده است، این چشم‌ها از تمام تابلوهای جهان گویاترند این چه تقدیری است که عشقِ من و انکارِ تو هر دو از افسانه‌ی آشیل نامیراترند؟ من پَر کاهی به دست باد پاییزم ولی چشم‌های روشنت از کهربا گیراترند یک قدم بردار و از طوفان آذر پس بگیر برگ‌هایی را که از شلاّق باران‌ها تَرَند باد می‌آید، درخت نارون خم می‌شود شاخه‌های لُخت از دستانِ من تنهاترند @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح آمد و بردمید خورشید از رحمت حق مباش نومید @golchine_sher
گرفته نورِ ایمان آرمانش شده نامِ علی وردِ زبانش نوشته روی گلبرگ شقایق خدا با خط خوش نام و نشانش @golchine_sher  
مثل آن چایی که می‌چسبد به سرما بیشتر با همه گرمیم با دل‌های تنها بیشتر   درد را با جان پذیراییم و با غم‌ها خوشیم قالی کرمان که باشی می‌خوری پا بیشتر   بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر   هر شبِ عمرم به یادت اشک می‌ریزم ولی بعدِ حافظ خوانیِ شب‌های یلدا بیشتر   رفته‌ای اما گذشتِ عمر تأثیری نداشت من که دلتنگ توام امروز، فردا بیشتر   زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ‌تر بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر   هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر   @golchine_sher
گریه هم بر غم این فاصله مرهم نشود مثل یک قهوه که از تلخی آن کم نشود روز و شب پیش همه روی لبم لبخند است تا حواس احدی جمع به بغضم نشود آرزو میکنم ای کاش دلش چون مویش پیش چشم کسی آشفته و درهم نشود من که بیچاره شدم کاش ولی هیچ دلی گیر لحن بم مردانه ی محکم نشود شده حتی به دعا دست برآرم که :"خدا! برود مشهد و برگردد و آدم نشود! خون دل خوردم و حرفی نزدم تا شاید مهربان تر بشود ، تازه اگر هم نشود با من ساده همین بس که مدارا بکند عاشقم هم که نشد، خب به جهنم نشود @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا