eitaa logo
گلچین شعر
15.2هزار دنبال‌کننده
955 عکس
322 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گلچین شعر
کانال دوم ما اگه دوست دارید تک بیت و رباعی های خوب بخونید حتما عضو بشین👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با خنده‌ات آسمان بخندد هر دم از غصه‌ی تو جهان بگیرد ماتم صبح آمده ای علت شادی و نشاط لبخند بزن تا که بخندد عالم @najvaydel1402 @golchine_sher
دوباره صبح شد و زن کنار کتری بود دو چشم ابری او بر بخار کتری بود هزار جوش دلش را کسی نمی‌فهمید که هفت پشت دلش از تبار کتری بود چگونه گریه کند؟ ها! چگونه آه کشد؟ کسی که تاول دستش دچار کتری بود چه بغض‌ها که دم آورد قوری گل سرخ خوشا به حال دلش رازدار کتری بود نه اینکه چای فقط دم کشید بر کتری تمام خانه‌ی او وام‌دار کتری بود چقدر بار غمش را کشید سینی چای! چقدر مست شد اما خمار کتری بود! به روزمرگی خود داغ تازه‌ای بخشید کسی که شرح غمش روزگار کتری بود دوباره در سر او بی‌اراده سوت کشید دوباره صبح شد و زن کنار کتری بود @golchine_sher
نگو که با غم و اندوه هم‌زبان هستی خبر گرفتم و گفتند: شادمان هستی اگر مسابقه باشد میان سنگدلان به احتمال فراوان تو قهرمان هستی چقدر سخت که آسان‌ مرا رها کردی چقدر تلخ که شیرینِ دیگران هستی اگر تو را به صدایی شبیه باید کرد صدای خُردشدن‌های استخوان هستی در این زمانه که از راستی نشانی نیست اگر دروغ بگوییم مهربان هستی هزار بار تو را از دلم بُرون کردم نگاه کردم و دیدم که همچنان هستی @golchine_sher
با من بگو که همرهِ من پیر می شوی یا آنکه بینِ راه، ز من سیر می شوی؟! ای ماهِ دوردستِ من، ای ماهیِ گُریز! کی در میانِ بِرکه به زنجیر می شوی؟! چون چکه ای ز نور، در آیینه می چِکی آنگاه مثلِ آینه تکثیر می شوی رویای صادقی که سرانجام می رسی یک خوابِ عاشقانه که تعبیر می شوی چین می خورَد نگاهِ غم انگیزِ آینه وقتی ز دستِ آینه دلگیر می شوی می روید از کویرِ گلویم، گُلی کبود وقتی شبیهِ بُغض، گلوگیر می شوی ! دست از فریب و فاصله بردار، خوبِ من ! داری برای خوب شُدن دیر می شوی..! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر بار با صدای تو از پشت سیم‌ها پل می‌زنم به خاطره‌ای از قدیم‌ها لبخند تو تلافی یک عمر خستگی‌ست لبخند من تلاقی امّید و بیم‌ها آه! ای تمام آنچه که باور نداشتم ای حسرت همیشگیِ «می‌رسیم»ها این ماجرا برای همیشه تمام شد وقتی شکست بین من و تو حریم‌ها پرواز هم غبار دلم را نمی‌برد مانند گرد روی تن یاکریم‌ها امشب شبیه قاصدکی کوچ می‌کنم فردا بپرس حال مرا از نسیم‌ها دستم اگر به سوی تو کوتاه‌تر شده پایم درازتر شده باز از گلیم‌ها @golchine_sher
تقدیم به مادر هستی السلام علیک یا فاطمه الزهرا انّی خَلَقْتُ باد و خاک و آتش و آب؛ خورشید را از جنس چشمان تو بی تاب با سیب و یاس و عطر یاسین ها کشیدم طرح بدیعت را به بومِ سبز محراب والتّینِ والزّیتونی و والطّورِ سینین؛باغِ انارت لب به لب یاقوتِ آمین تفسیرِ انزلنا تویی فی لیلة القدر؛ای مصحفِ تطهیر در آیاتِ احزاب باب صراط المستقیمِ کائناتی؛مشکات نوری...هل اتایی ...مرسلاتی... دست توسل میزند مولودِ کعبه؛برریشه های چادرت بانوی مهتاب! وصفت نمی گُنجد به ادراک قلم ها؛انسیة الحورائی و ناموسِ عُلْیا زیباترین تصویر خلقت هستی ای ماه!! عکس تو را برکهکشانها می کنم قاب والعصر... بی تو زندگی خُسراً مُبین است؛حتی بهشتِ بی شما بیتُ الحَزین است... دارد صفا از چشمهایت جَنّةُ العشق؛از سلسبیلِ اشک تو فردوس شاداب... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @golchine_sher
این روزها دیده ای ؟! آدم ها از پایان جهان می ترسند، عشق من می دانی ؟ فقط وقتی تو نباشی دنیا تمام می شود... @golchine_sher
کنار فاخته‌ها اینچنین خموش نباش قفس‌فروش نبودی، قفس‌فروش نباش اگر به سار و قناری نمی‌دهی جایی در این هوای بهاری کلاغ‌پوش نباش نسيم عطر گلی در هوای زندگی‌ات اگر به دست نیامد در آرزوش نباش در این سراچه‌ی غمبار پشت بر دیوار تو مثل آینه ها چشم باش و گوش نباش زمین به حشر رسیده، ددان رها شده‌اند در این تقابل دیرینه با وحوش نباش @golchine_sher
آی آدم‌ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد می‌سپارد جان یک نفر دارد که دست و پای دائم می‌زند روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید   آن زمان که مست هستید، از خیال دست یابیدن به دشمن آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید که گرفتستید دست ناتوانی را تا تواناییِ بهتر را پدید آرید آن زمان که تنگ می‌بندید بر کمرهاتان کمربند در چه هنگامی بگویم من؟ یک نفر در آب دارد می‌کند بیهوده جان قربان!   آی آدم‌ها که بر ساحل بساط دلگشا دارید! نان به سفره جامه‌تان بر تن یک نفر در آب می‌خواند شما را موج سنگین را به دست خسته می‌کوبد باز می‌دارد دهان، با چشم از وحشت دریده سایه‌هاتان را ز راه دور دیده آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی‌تابی‌اش افزون می‌کند زین آب‌ها بیرون گاه سر، گه پا.   آی آدم‌ها! او ز راه دور، این کهنه جهان را باز می‌پاید می‌زند فریاد و امید کمک دارد آی آدم‌ها که روی ساحلِ آرام در کار تماشایید! موج می‌کوبد به روی ساحلِ خاموش پخش می‌گردد چنان مستی به جای افتاده، بس مدهوش می‌رود نعره‌زنان، وین بانگ باز از دور می‌آید: آی آدم‌ها! و صدای باد هر دم دل‌گزاتر در صدای باد بانگ او رهاتر از میان آب‌های دور و نزدیک باز در گوش این نداها: آی آدم‌ها! آی آدم‌ها! @golchine_sher