هرگز نمی بخشم... دل نامهربانم را
این روح سرکش در ضمیرِ عمق جانم را
هرگز نمی بخشم که از من درد میپاشد!
هر روز میبینم به چشم خود خزانم را
خود خواستم دور از تو باشم بعد تو عمریست
گم کردهام در خود چرا نام و نشانم را؟!
هر لحظه راهی میکنم در گوشهی ظلمت
یک تکه از خورشید و ماهِ آسمانم را
هرگز نمی بخشم خودم را چون که خودخواهی!
عمریست از من میبرد تاب و توانم را
من بیشتر از این دلم در آتش است امروز
بر باد دادم بعد تو عمر گرانم را...
سهم من از این عشق باید سوختن باشد!
پس میدهم بعد از تو اینجا امتحانم را
با گفتن هر شعر... داغ تازه میروید
داغی که میگیرد غزلهای جوانم را
هرگز نمی بخشم خودم را چون که دور از تو
در آتش آهی نشاندم آشیانم را...
دیگر چه فرقی میکند این زندگی وقتی
بعد از تو میبینم به دوش غم جهانم را
#الهه_نودهی
#عضوکانال
@golchine_sher
«در انتظار آمدنت»
مثل درخت و سنگ
در رهگذار باد
در انتظار آمدنت
ایستادهایم
فردا به شهر نور میآیی
از راه روستا
از راه آفتاب
با دشمنان چو موج خروشان
با ما،
به مهربانی یک جویبار نرم
رفتار میکنی
#سلمان_هراتی
#شعر_انتظار
@golchine_sher
منی که مرد عمل نیستم چرا بستم
قرار عاشقیت سرِ سجده تا هستم
سبد سبد گل روزی نماز صبح بود
که باز خواب غفلت ربود از دستم
#مختار_فعلی_شاهد
#عضوکانال
@golchine_sher
شهید غیرت
برای شهید امنیت و غیرت روح الله عجمیان
سلام سبز بهاران، به ساحت عجمیان
درود هر چه دلاور، به غیرت عجمیان
همین که شهر پریشان،شد از هجوم شغالان
کشید نعره چو شیران، شجاعت عجمیان
شده ست پرچم ایران، بلند با شرف او
شکست هیبت دشمن، ز قامت عجمیان
ولی دریغ تبرها، زدند حلقه به دورش
خزان گریست به پایش، به غربت عجمیان
زدند تیر به پهلو، لگد زدند به بازو
کِشد تو را به مدینه، حکایت عجمیان
شبیه جد غریبش، به رنگ لاله درآمد
کشاند سوی مرادش، شهادت عجمیان
شده ست جلوه ی خونش، چراغ عزت ایران
زدود فتنه ی شب را، بصیرت عجمیان
نشانده است به صحنش، امامزاده محمد ع
نمی شود کم از این رو، طراوت عجمیان
شمیم یاد گل او، وزیده است به هر سو
نصیب ما بشود کاش، سعادت عجمیان
#سیدمحمدحسین_ابوترابی
#عضوکانال
@golchine_sher
کی ام من خانه ای از عشق ویرانم؟نمی دانم
کویری تشنه لب از قهر بارانم؟ نمی دانم
به ظاهر مومنم اما پرم از نامسلمانی
چرا آواره بین کفر و ایمانم ؟نمی دانم
هدف آرامش دل بود با یاد خدا امّا
چرا تسبیح در دست پریشانم؟ نمی دانم
دمادم گرم ترتیل کتاب شیطنت بودم
چه شد اینگونه رفت از دست قرآنم؟ نمی دانم
اگر با اینهمه ظلمی که پر کرده ست دنیا را
کماکان خالی ام از غصّه انسانم؟ نمی دانم
اگر اسلام آن باشد که حیدر می کند معنا
من آیا شیعه ام؟هرگز ، مسلمانم؟نمی دانم
منی که نقطه ی آغاز را گم کرده ام بی تو
به دستت می رسد این خطّ پایانم؟ نمی دانم
فقط می دانم این را جز نگاه مِهر تو یا رب
نمی دانم نمی دانم نمی دانم نمی دانم
#محمدحسین_یادگاری
@golchine_sher
اداره کل ایثارگران شهرداری تهران برگزار میکند:
دومین دوره کنگره سراسری شعر و داستان ایثار و مقاومت
"روایت پایداری"
موضوعات:
_ایثار و مقاومت و شهادت در آینه هشت سال دفاع مقدس
_ مقاومت در آینه ایثار مادران شهدا
_پاسداشت خانواده شهدا و ایثارگران
_پاسداشت #شهید_رئیسی و #شهدای_خدمت
_پاسداشت شهید #اسمائیل_هنیئه و شهدای #مقاومت_فلسطین
_ مقاومت فلسطین در آینه #طوفانالاقصی
بخش ویژه:
شهید #سید_حسن_نصرالله
شهید #یحیی_السنوار
#کودکان_غزه
در سه قالب:
شعر
داستان کوتاه
دلنوشته
مهلت ارسال اثر: ۱۰ آبان ماه لغایت ۱۰ آذر ماه ۱۴۰۳
آدرس ارسال اثر: در بله، سروش و ایتا
@ASAR_FESTIVAL
جوایز:
بخش شعر:
نفر اول: ۱۲.۰۰۰.۰۰۰ تومان
نفر دوم: ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان
نفر سوم: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان
بخش داستان:
نفر اول: ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان
نفر دوم: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان
نفر سوم: ۶.۰۰۰.۰۰۰ تومان
بخش دلنوشته:
۳ برگزیده هر کدام ۳.۰۰۰.۰۰۰ تومان
اختتامیه: دی ماه ۱۴۰۳
تا که دستت را به دور گردنم انداختی
آتشی در عصمتِ پیراهنم انداختی
از ازل تهمت به دوشم ،خورده و ناخورده سیب
آنچه کردم یا نکردم ، گردنم انداختی
تا در آغوشم کشیدی دود شد پیغمبری
گر چه می پنداشتم در گلشنم انداختی
من که دامانم از آب هفت دریا تر نشد
سیل رسوایی به جان خرمنم انداختی
مرد عزلت بودم و آبستن مضمون بکر
کودک شهرت چرا در دامنم انداختی؟
#بهرام_احدی
#عضوکانال
@golchine_sher
هر وقت با خیال تو درگیر میشوم
در مرزهای بسته زمینگیر میشوم
دستم که میرسد به بلندای نام تو
سرشار از شکوه اساطیر میشوم
بر بیستون زندگیام تيشه میزنی
بر سنگ خاطرات تو تصویر میشوم
مثل پلنگ زخمی مغرور منزوی
از قلههای عشق سرازیر میشوم
تا از تو چشمزخم زمان دورتر شود
اسفند آه سرد تو را تیر میشوم
هر لحظه از نگاه تو فنجانی از من است
در تهنشین چشم تو تعبیر میشوم
عمر ،این قطار کهنهی تکرار میرود
در ایستگاه فاصلهها پیر میشوم
#مهدی_صحرایی
#عضوکانال
@golchine_sher
در دایرەی بستەی امیال غریزی
دنبال چه میگردی و دلخوش به چه چیزی
در حسرت دریایی و میبینمت ای رود
آن روز که چون موج ز دریا بگریزی
وقتی که قرار است نجنگیده ببازی
دیگر چه نبردی، چه جدالی، چه ستیزی
نزدیکیام آموخت که از دیدەی معشوق
هرقدر شوی دور همانقدر عزیزی
مستی اگر این بود که ما تجربه کردیم
بهتر که در این جام تهی زهر بریزی
#فاضل_نظری
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080