eitaa logo
گلچین شعر
14.1هزار دنبال‌کننده
773 عکس
268 ویدیو
11 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا ببر به ملاقات خود، به مهمانی تو را نگاه کنم با دو چشم بارانی درون برزخ بود و نبود محبوسم مرا رها کن از این تنگنای حیرانی کجا نفس بکشم بی هوای آیاتت؟ چقدر دورم از اندیشه‌های قرآنی! خودت به تیغ محبت بریز خون مرا نشد برای تو نفس چموش قربانی تو شور و شوق بهاری تو نور امّیدی مرا رها نکنی در غم زمستانی بگو که راه به آغوش آسمان باز است بگو کبوتر آواره را نمی‌رانی برای آنکه به دیدار خویشتن برسم مرا ببر به ملاقات خود، به مهمانی @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطر حسن(ع) است و با خود آورده نسیم ری گشته بهشت با کریم بن کریم مانند زیارت حسین بن علی (ع)است پاداش طواف حرم عبدالعظیم @golchine_sher
ای حَرَمت منزل هر یا کریم عطر صمیمانه ی باب النعیم آمده ام کرب و بلایی شوم جان من ای حضرت عبدالعظیم @golchine_sher
ساده انگاشتمت ، ساده نه‌انگاشتی‌ام از سحر تا به سحر روی هم انباشتی‌ام هرچه خوش بود به من گفتی و باور کردم باز با این همه ، خوشحال مپنداشتی‌ام کاش در چشم تو یک بوته‌ای از گل بودم تا تو چون گُل وسط باغچه می‌کاشتی‌ام حیف ، ما آدمیان برده‌ی امیال شدیم نکند باب همین میل نگه داشتی‌ام منّتی نیست اگر ما به هم عادت کردیم مثل تاجی به سر خویش که نگذاشتی‌ام تشت رسوایی‌ام از بام چو افتاد زمین... پرچمم کردی و بر بام خود افراشتی‌ام یک قراری بگذاریم اگر قهر شدیم هرکه قهر است خود اقرار کند؛ آشتی‌ام @golchine_sher
این روزها به هرچه گذشتم کبود بود هر سایه ای که دست تکان داد، دود بود این روزها ادامه ی نان و پنیر و چای اخبار منفجر شده ی صبح زود بود جز مرگ پشت مرگ خبرهای تازه نیست محبوب من چقدر جهان بی وجود بود! ما همچنان به سایه ای از عشق دلخوشیم عشقی که زخم و زندگی اش تار و پود بود پلکی زدیم و وقت خداحافظی رسید ساعت برای با تو نشستن حسود بود دنیا نخواست؟ یا من و تو کم گذاشتیم؟ با من بگو قرار من این ها نبود! بود؟! @golchine_sher
هرگز مایوس نباش من امیدم را در یاس یافتم، مهتابم را در شب، عشقم را در سال سخت یافتم، و هنگامی که داشتم خاکستر می شدم گُر گرفتم... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عبدالعظیم_حسنی علیه السلام در حریمت می خورد بر گونه باران بیشتر بر گدایان می رسد یک لقمه ی نان بیشتر بعد مشهد قبله ی عشاق شهر ری شده با تو دارد کربلا یک باب احسان بیشتر ای که پابوس شما پابوسی خون خداست شهر از چشمان تو دارد مسلمان بیشتر هر شب جمعه دلم را کنج ایوان می برم حال من خوب است اما کنج ایوان بیشتر خاک پای زائران را روی چشمم می کشم یا حسین می گویم و یک یا حسن جان بیشتر از کرم باب الحسن از روضه ها باب الحسین در زیارت می دهی بر روضه فرمان بیشتر از مدینه می کشم خود را به شهر کربلا داغ این کوچه جگر سوزاند و آن بیشتر نان خشکم را به دست اشک ها تر می کنم نان اشک آلود کرده درد درمان بیشتر @golchine_sher
برای چیست که از رفتن تو دل‌نگرانم؟ مگر چقدر قرار است بی‌تو زنده بمانم شکایتی اگر از عشق دارم، از سر خامی‌ست به‌لطف خویش خطای مرا ببخش، جوانم خزانِ سوخته‌ام پرشد از شکوهِ شکوفه هزارشکر که پای تو باز شد به جهانم به‌قول اهل سخن شاعری زبانزدم اما همیشه پیش تو لکنت گرفته‌است زبانم اگرچه پیش تو ماندن تمام حاجت من بود ولی اراده کنی، بسته می‌شود چمدانم @golchine_sher
گـــــــــدای خانه زادی از قدیمم نمک پروردهٔ خـــــــــوان کریمم چنان اجــــــــدادم از روز ولادت غلام حضرت عبدالعظیمم (ع) «ساده» @golchine_sher
باید شبی به قبله حاجات رو کنم تا از خدای خویش تو را آرزو کنم کارم رسیده است به جایی که روز و شب در عالم مجاز تو را جستجو کنم   کندوی تازه منی و تا بنوشمت باید به نیش این همه زنبور خو کنم  آنان که پیش ازین به مصاف تو رفته‌اند گفتند در طواف تو با خون وضو کنم  چون کوزه‌گر سبو کند از کاسه سرم بگذار پیش از آن سر خود در سبو کنم  چندان عجیب نیست که از رشک بشکند آن دم که با تو آینه را روبرو کنم  دنیا به دل شکستگی‌ام حکم داده است باید برای او ورقی تازه رو کنم @golchine_sher
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
عمریست به شهر رِی وطن می گویم از سیدِ با کرَم سخن می گویم هر سال شبِ تولدش با حاجت صد مرتبه ذکرِ یاحسن(ع) می گویم! @golchine_sher
هر بار با صدای تو از پشت سیم‌ها پل می‌زنم به خاطره‌ای از قدیم‌ها لبخند تو تلافی یک عمر خستگی‌ست لبخند من تلاقی امّید و بیم‌ها آه! ای تمام آنچه که باور نداشتم ای حسرت همیشگیِ «می‌رسیم»ها این ماجرا برای همیشه تمام شد وقتی شکست بین من و تو حریم‌ها پرواز هم غبار دلم را نمی‌برد مانند گرد روی تن یاکریم‌ها امشب شبیه قاصدکی کوچ می‌کنم فردا بپرس حال مرا از نسیم‌ها دستم اگر به سوی تو کوتاه‌تر شده پایم درازتر شده باز از گلیم‌ها @golchine_sher
هرگز شب را باور نکردم چرا که در فراسوهای دهلیزش به امید دریچه‌ای دل بسته بودم @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
در مدرسه از نشاطمان کم کردند از فرصت ارتباطمان کم کردند هر وقت به هم عشق تعارف کرديم از نمره ي انضباطمان کم کردند @robaiiyat_takbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می خواهم تمام شهر را باخبر کنم که بدانند صبح بخیرهایت با من چه می‌کند عجب آشوبی می‌شود دلم @golchine_sher
در پینه های دست کتابی نهفته است در دفتر سکوت غزل میشود پدر برفی نشسته است به سر سبزیَش ، ببین تا در چراغ چشم تو حل میشود پدر آن شیشه دل که میشکند از شکست توست با ضرب دردهاش مَثَل میشود پدر شیرینیش برای تو ، تلخیش از آن او در کارگاه نیش ، عسل میشود پدر پیوند میزند دل خود را به قامتت در زیر تیغ عمر، عمل میشود پدر اما هزار مرتبه تا بغض میکنی بنگر چگونه باز بغل میشود پدر این قطعه گوشه ایست از آواز دردهاش در دفتر سکوت غزل میشود پدر ... تقدیم به تمامی پدران زحمتکش سرزمینم @golchine_sher
دوش که غم پرده ما می‌درید خار غم اندر دل ما می‌خلید در بَرِ استاد خرد پیشه‌ام طرح نمودم غم و اندیشه‌ام کاو به کف آیینه تدبیر داشت بخت جوان و خرد پیر داشت پیر خرد پیشه و نورانی‌ام برد ز دل زنگ پریشانی‌ام گفت که «در زندگی ‌آزاد باش! هان! گذران است جهان شاد باش! رو به خودت نسبت هستی مده! دل به چنین مستی و پستی مده! زانچه نداری ز چه افسرده‌ای و زغم و اندوه دل آزرده‌ای؟! گر ببرد ور بدهد دست دوست ور بِبَرد ور بنهد مُلک اوست ور بِکِشی یا بکُشی دیو غم کج نشود دست قضا را قلم آنچه خدا خواست همان می‌شود وآنچه دلت خواست نه آن می‌شود @golchine_sher
کاری که با من کرد دنیا، داستان دارد شرحش نخواهم داد، اما داستان دارد مهتاب من! هنگام دیدار تو فهمیدم دیوانه‌ بازی‌‌های دریا داستان دارد ! عاشق شدن تنها به پیراهن دریدن نیست دلدادگی‌‌های زلیخا داستان دارد مستی که در شهر خبرچینان تو را بوسید امروز آسوده‌ ست، فردا داستان دارد ! عشقی که پنهان بود، در دنیا زبانزد شد هر قصه‌‌گویی دیگر از ما داستان دارد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تردید نکن که یار برخواهد گشت آرام دل و قرار برخواهد گشت از آخر جاده های سرد و تاریک آرامش روزگار برخواهد گشت @golchine_sher