دوباره صبح شد و زن کنار کتری بود
دو چشم ابری او بر بخار کتری بود
هزار جوش دلش را کسی نمیفهمید
که هفت پشت دلش از تبار کتری بود
چگونه گریه کند؟ ها! چگونه آه کشد؟
کسی که تاول دستش دچار کتری بود
چه بغضها که دم آورد قوری گل سرخ
خوشا به حال دلش رازدار کتری بود
نه اینکه چای فقط دم کشید بر کتری
تمام خانهی او وامدار کتری بود
چقدر بار غمش را کشید سینی چای!
چقدر مست شد اما خمار کتری بود!
به روزمرگی خود داغ تازهای بخشید
کسی که شرح غمش روزگار کتری بود
دوباره در سر او بیاراده سوت کشید
دوباره صبح شد و زن کنار کتری بود
#زهرا_حسن_زاده
@golchine_sher
نگو که با غم و اندوه همزبان هستی
خبر گرفتم و گفتند: شادمان هستی
اگر مسابقه باشد میان سنگدلان
به احتمال فراوان تو قهرمان هستی
چقدر سخت که آسان مرا رها کردی
چقدر تلخ که شیرینِ دیگران هستی
اگر تو را به صدایی شبیه باید کرد
صدای خُردشدنهای استخوان هستی
در این زمانه که از راستی نشانی نیست
اگر دروغ بگوییم مهربان هستی
هزار بار تو را از دلم بُرون کردم
نگاه کردم و دیدم که همچنان هستی
#سجاد_نجاری
@golchine_sher
با من بگو که همرهِ من پیر می شوی
یا آنکه بینِ راه، ز من سیر می شوی؟!
ای ماهِ دوردستِ من، ای ماهیِ گُریز!
کی در میانِ بِرکه به زنجیر می شوی؟!
چون چکه ای ز نور، در آیینه می چِکی
آنگاه مثلِ آینه تکثیر می شوی
رویای صادقی که سرانجام می رسی
یک خوابِ عاشقانه که تعبیر می شوی
چین می خورَد نگاهِ غم انگیزِ آینه
وقتی ز دستِ آینه دلگیر می شوی
می روید از کویرِ گلویم، گُلی کبود
وقتی شبیهِ بُغض، گلوگیر می شوی !
دست از فریب و فاصله بردار، خوبِ من !
داری برای خوب شُدن دیر می شوی..!
#یدالله_گودرزی
#عضوکانال
@golchine_sher
هر بار با صدای تو از پشت سیمها
پل میزنم به خاطرهای از قدیمها
لبخند تو تلافی یک عمر خستگیست
لبخند من تلاقی امّید و بیمها
آه! ای تمام آنچه که باور نداشتم
ای حسرت همیشگیِ «میرسیم»ها
این ماجرا برای همیشه تمام شد
وقتی شکست بین من و تو حریمها
پرواز هم غبار دلم را نمیبرد
مانند گرد روی تن یاکریمها
امشب شبیه قاصدکی کوچ میکنم
فردا بپرس حال مرا از نسیمها
دستم اگر به سوی تو کوتاهتر شده
پایم درازتر شده باز از گلیمها
#پوریا_شیرانی
@golchine_sher
تقدیم به مادر هستی
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
انّی خَلَقْتُ باد و خاک و آتش و آب؛ خورشید را از جنس چشمان تو بی تاب
با سیب و یاس و عطر یاسین ها کشیدم
طرح بدیعت را به بومِ سبز محراب
والتّینِ والزّیتونی و والطّورِ سینین؛باغِ انارت لب به لب یاقوتِ آمین
تفسیرِ انزلنا تویی فی لیلة القدر؛ای مصحفِ تطهیر در آیاتِ احزاب
باب صراط المستقیمِ کائناتی؛مشکات نوری...هل اتایی ...مرسلاتی...
دست توسل میزند مولودِ کعبه؛برریشه های چادرت بانوی مهتاب!
وصفت نمی گُنجد به ادراک قلم ها؛انسیة الحورائی و ناموسِ عُلْیا
زیباترین تصویر خلقت هستی ای ماه!! عکس تو را برکهکشانها می کنم قاب
والعصر... بی تو زندگی خُسراً مُبین است؛حتی بهشتِ بی شما بیتُ الحَزین است...
دارد صفا از چشمهایت جَنّةُ العشق؛از سلسبیلِ اشک تو فردوس شاداب...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#اکــرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
این روزها دیده ای ؟!
آدم ها از پایان جهان
می ترسند،
عشق من
می دانی ؟
فقط وقتی تو نباشی
دنیا تمام می شود...
#عباس_معروفی
@golchine_sher
کنار فاختهها اینچنین خموش نباش
قفسفروش نبودی، قفسفروش نباش
اگر به سار و قناری نمیدهی جایی
در این هوای بهاری کلاغپوش نباش
نسيم عطر گلی در هوای زندگیات
اگر به دست نیامد در آرزوش نباش
در این سراچهی غمبار پشت بر دیوار
تو مثل آینه ها چشم باش و گوش نباش
زمین به حشر رسیده، ددان رها شدهاند
در این تقابل دیرینه با وحوش نباش
#حبیب_الله_بخشوده
@golchine_sher
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفر در آب دارد میسپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید
آن زمان که مست هستید، از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا تواناییِ بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ میبندید
بر کمرهاتان کمربند
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد میکند بیهوده جان قربان!
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره جامهتان بر تن
یک نفر در آب میخواند شما را
موج سنگین را به دست خسته میکوبد
باز میدارد دهان، با چشم از وحشت دریده
سایههاتان را ز راه دور دیده
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بیتابیاش افزون
میکند زین آبها بیرون
گاه سر، گه پا.
آی آدمها!
او ز راه دور، این کهنه جهان را باز میپاید
میزند فریاد و امید کمک دارد
آی آدمها که روی ساحلِ آرام در کار تماشایید!
موج میکوبد به روی ساحلِ خاموش
پخش میگردد چنان مستی به جای افتاده، بس مدهوش
میرود نعرهزنان، وین بانگ باز از دور میآید:
آی آدمها!
و صدای باد هر دم دلگزاتر
در صدای باد بانگ او رهاتر
از میان آبهای دور و نزدیک
باز در گوش این نداها:
آی آدمها!
آی آدمها!
#نیما_یوشیج
#زادروز_شاعر
@golchine_sher
به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟
سر به تایید تکان دادی و گفتی آری !
عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود
او که از جان خودت دوست ترش می داری
ای که نزدیک تری از من دلتنگ به من
بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری
من عروس توام ای از من و آغوشم دور
خطبه را گریه من می کند امشب جاری
زندگی چیست به جز خاطره ای افسرده
زندگی چیست به جز رنج و غمی تکراری
گله ای نیست به تنهایی خود دل بستم
به -غزل گریه- هر روز به شب بیداری
روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست
مثل تنهایی من قد بلندی داری . . . !
#سیده_تکتم_حسینی
@golchine_sher
دلتنگ توام ،عاشقم و دل نگرانت
دیریست ندارم خبر از نامه رسانت
سوگند به جانم به لبم آمده جانم
حیف از تو و از خوردن سوگند به جانت
در حسرت افطار رطب های لب تو
پر می کشد این سوخته از شوق اذانت
کندوی پر از شهد دهان تو دلم برد
با ناز سخن گفتن و با لحن بیانت
با هر قدمت ریخته آدم به خیابان!
شهری شده مجذوب تو و چشم چرانت
یک حرف تو چون زلزله ویران کند این دل
روزی که بگویی (بله)ی عقد کنانت
با رفتن تو می رود آخر ز تنم جان
بگذار زمین محض خدا آن چمدانت
#سعید_اصلانی
@golchine_sher
راه نجات
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
ما کمتریم و بارها خواندیم در تاریخ
«بسیارها» خورده شکست سختی از «کمها»
راه نجات این است که یار علی باشی
حالا که دنیا پر شده از ابنملجمها...
در سینۀ ما هیچ ترسی از شهادت نیست
وقتی که روی دار شد معراج میثمها
یک روز اسرائیل را نابود خواهد کرد
فرماندهی از نسل طهرانیمقدمها
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#شهید_طهرانیمقدم
@golchine_sher